لمعات (کتاب)
نویسنده | فخرالدین عراقی |
موضوع | شعر عرفانی |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | ۱ |
|
کتاب «لمعات» تألیف فخرالدین عراقی (م، ۶۸۸ ق)، شاعر و عارف نامی قرن هفتم هجری است. «لمعات» از کتب مهم عرفانی میباشد که بر مبنای عشق الهی مراتب سیر عرفان اسلامی را بیان کرده است. بر «لمعات» از یکسو به سبب استقبال صوفیان از آن و نیز به سبب ایجاز و ابهامات خود، شروح و تعلیقات متعددی بر آن نوشته شده است،
مؤلف
شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی معروف به فخرالدین عراقی (۶۸۸-۶۱۰ ق)، شاعر و عارف ایرانی متخلص به عراقى در قرن هفتم هجری است.
او در همدان به دنیا آمد و در همدان به فراگیرى علوم متداول و ادبیات پرداخت. دیرى نگذشت که در ایام جوانى به تدریس در مدرسه همدان منصوب شد ولى با دیدن جماعتى از قلندران حال وى دگرگون شد و در پى ایشان به راه افتاد و به هندوستان رفت و در آنجا به خدمت بهاءالدین زکریاى مولتانى رسید و مرید وى شد. پس از مرگ شیخ، هندوستان را ترک گفته به حج رفت و از آنجا رهسپار آسیاى صغیر شد. در قونیه به خدمت صدرالدین قونوی رسید. به اشارهى مولانا جلال الدین براى شیخ خانقاهى در شهر توقات بنا نمود و عراقى در آن خانقاه به ارشاد پرداخت. وى بعد از مدتی به مصر رفت ولى در آنجا زیاد توقف نکرد و به شامات بازگشت و در دمشق درگذشت و در جبل صالحیه (قاسیون) نزدیک مقبره محیىالدین عربى دفن شد.
برخی از آثار فخرالدین عبارتند از: دیوان شعر، مثنوى عشاقنامه یا دهنامه (بر وزن حدیقهى سنایى)، لمعات.
معرفی کتاب
کتاب «لمعات»، اثری فارسی با موضوع عرفان اسلامی است. با اینکه فخرالدین عراقی این کتاب را «لمعات» نامیده، در بعضی از نسخههای خطی نامهای دیگری برای آن ذکر شده است، از جمله «لمعات انوار»، «اللمعات القدسیة فی العشق» و «لمعات العشاق».
بنا بر گفته جامی، چون این کتاب مشتمل بر لمعهای (بارقه، پرتو) از حقایق عرفانی بوده، عراقی آن را «لمعات» نامیده است.
گفتهاند که عراقی لمعات را هر روز، در اثنای آنکه «فصوص الحکم» را نزد صدرالدین قونوی میخواند، مینوشت، و چون کار نوشتن آن، در ۲۸ لمعه به پایان رسید (مانند فصوص که در ۲۸ فص بود) لمعات را به قونیوی نشان داد، او نیز در تأیید و تمجید آن، لمعات را، لُبّ فصوص خواند. بنابراین، احتمالاً عراقی تألیف این کتاب را در قونیه و پیش از وفات صدرالدین، یعنی ۶۷۳ ق، به پایان رسانده است. دولتشاه سمرقندی نیز نوشته عراقی آن را در کرمان، در خانقاه اوحدالدین کرمانی، تألیف کرده است.
لمعات خیلی زود نه تنها در میان عارفان و صوفیان، بلکه در میان برخی از امیران و شاهان، بخصوص در سلسلۀ شاهان گورکانی هند، از جمله داراشکوه، مقبول و محبوب گردید. این کتاب در کنار فصوص و فتوحات مکیه و قصاید ابن فارض و شروح آنها، از قرن هفتم به بعد در شمار کتابهای درسی عرفانی نیز درآمده است.
محتوای کتاب
کتاب «لمعات» در حجمی اندک مشتمل است بر بیست و هشت لُمعه، و هر لمعه دارای تعدادی شعر و نثر عرفانی است. این کتاب شرح عرفانی بر مبنای عشق الهی است و مراتب سیر عرفان اسلامی را بیان کرده است.
سبک نگارش لمعات، موجز، ساده، فصیح، و آمیخته با سجع و اشعار فارسی و عربی و آیات و احادیث و سخنان و اقوال عرفاست.
موضوع لمعات، بنا بر مقدمۀ مؤلف، در بیان مراتب عشق، و مطابق با شیوۀ «سوانح» احمد غزالی است. عراقی در این کتاب دربارۀ عاشق و معشوق و عشق سخن گفته و در هر لمعهای نیز انحای گوناگون ارتباط عاشق و معشوق را بیان کرده است. در این کتاب، مراد وی از عاشق، خلق و از معشوق، حق است و «حُبّ» و «عشق» سریان فیض حق و وجود منبسط را در موجودات بیان میدارد. البته رابطۀ حق و خلق به معنای وجود دو چیز یا دو موجود نیست، بلکه به زعم عراقی، حق خود را در آیینۀ عاشقی و معشوقی بر خود عرضه میکند و حُسن خود را بر خود جلوه میدهد و از این رو، یک مشهود بیش نیست. بدین ترتیب، سرتاسر لمعات تبیینی شاعرانه برای اثبات وحدت وجود ابن عربی است. وی از تجلیات حق در موجودات به دگرگونیهای درون عاشق بر اثر نگاه، سخن، عشوه و ناز معشوق تعبیر میکند. بنابراین، درواقع، عراقی برای رفع ابهام از مطالب غامض و مبهم فصوص، به جای استفاده از اصطلاحات ابن عربی مانند احدیت ، واحدیت ، حضرات ، تجلی و غیره، دربارۀ ارتباط حق و مخلوقات از شیوۀ احمد غزالی، یعنی آوردن تعبیرات شاعرانهای همچون عشق و عاشق و معشوق، کرشمه، ناز و نیاز، استفاده کردهاست.
در قسمتی از کتاب لمعات که مربوط به آفرینش موجودات است نویسنده شرح میدهد:
سلطان عشق خواست که خیمه به صحرا زند * در خزاین بگشود، گنج بر عالم پاشید
چتر برداشت، بر کشید علم * تا بهم بر زند وجود و عدم
بی قراری عشق شورانگیز * شر و شوری فکند در عالم
ور نه عالم با بود و نابود خود آرمیده بود * و در خلوتخانۀ شهود آسوده
آن دم که ز هر دو کون آثار نبود * بر لوح وجود نقش اغیار نبود
معشوقه و عشق و ما بهم می بودیم * در گوشۀ خلوتی که دیار نبود
شروح و تعلیقات کتاب
لمعات از یکسو به سبب استقبال صوفیان از آن و از سوی دیگر به سبب ایجاز و ابهامات خود، نیاز به شرح داشت، ازاینرو شروح و تعلیقات متعددی بر آن نوشته شده است، بخصوص صوفیان سلاسل سهروردیه، چشتیه، قادریه و شطاریه بر لمعات به این امر پرداختهاند که خود نشانهای از تأثیر این کتاب بر تصوف و عرفان اسلامی است. شروح لمعات در ایران از قرن هشتم و نهم، و در پاکستان و هند از قرن دهم و یازدهم شروع شده است. برخی شروح این کتاب عبارتاند از:
- شرح صاینالدین علی ترکۀ اصفهانی به نام «الضوء»؛
- شرح یارعلی شیرازی به نام «اللمحات فی شرح اللمعات»؛
- شرح خاوری هندی؛
- شرح درویشعلی بن یوسف کوکهری، از متصوفۀ قرن نهم؛
- شرح برهانالدین عبدالله ختلانی، عارف و شاعر قرن نهم؛
- شرح عبدالرحمن جامی به نام «اشعةاللمعات»؛
- شرح لمعات سید عبدالله برزشآبادی؛
- شرح لمعات شاه نعمتالله ولی.
منابع
- "لمعات"، دانشنامه جهان اسلام، مؤسسه دائرةالمعارف الفقه الاسلامی.
- دیوان فخرالدین عراقی؛ لمعات، فخرالدین عراقی، انتشارات نگاه، چاپ هشتم، 1391.
- اثرآفرینان، انجمن مفاخر فرهنگی، ج۴، ص۱۷۲.