بیت (شعر)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از یک دائرة المعارف است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«بیت» در شعر، به دو مصراع گفته می شود که معمولاً به «ابیات» جمع بسته می شود و دارای انواعی است.

تعریف بیت

«بیت» در فرهنگهای لغت عرب به معنای خانه[۱] و جمع آن «بیوت»، «ابیات» و جمع الجمع آن «ابابیت»، «ابیاوات» و «بیوتات» ذکر شده است.[۲]

بیت در شعر، به دو مصراع گفته می شود. بیت به معنای دو مصراع معمولاً به «ابیات» جمع بسته می شود. سیبویه، جمع بیت به معنای شعر را «بیوت» نیز آورده و ابن جنی نیز، به پیروی از او به مناسبت نقل شعری از عجّاج، «بیوت» بکار برده است.[۳]

بیت «شِعر» را به بیت «شَعر» همانند کرده اند[۴] و وجه تسمیه آن را به بیت مویی (چادر و خیمه عرب) مربوط می دانند؛ این به دلیل آن است که بیت شِعر دربردارنده سخن است، چنانکه بیت شَعر دربردارنده ساکنان آن است و به همین سبب اجزای تشکیل دهنده بیت شِعر را به اسباب و اوتاد (طنابها و میخهای) خانه مویی عرب تشبیه کرده و سبب و وتد نامیده اند.

نیز گفته اند: بیت شعر از این جهت بیت گفته شده که کلامی است با نظم و ترتیب خاص، همانند خانه که سقف و رواق و ستونها و سایر اجزایش بر اساس نظم خاصی پدید آمده است.[۵][۶] می گوید: بیت شعر مبنی است بر بناء بیت مسکونی عرب و قوام بیت به عروض است، چنانکه قوام خانه به ستون وسط آن. از این رو می باید عروض قویتر از ضرب باشد.

شمس قیس رازی[۷] وجه تسمیه بیت شعر را از «بیتوتة»، به معنای شب گذرانی دانسته و گفته است: هر بیت دو نیمه دارد که «در متحرکات و سواکن به هم نزدیک باشند» و نیز هر نیمه را مصراع گویند و در نزد عرب مصراع یک لخت از دری دولخته است و همانگونه که هر یک از دو لخته آن را می توان باز و بسته کرد اما هرگاه که به هم نزدیک شوند «در» می شوند، هر یک از دو مصراع بیت را نیز می توان جداگانه خواند اما هرگاه هردو درکنار هم بیاید، بیت تشکیل می یابد.

انواع بیت

  • بیت تام: بیتی است که نصف آن با نصف دایره مساوی باشد،[۸] و به بیان دیگر همه افاعیل سالم و عروض و ضرب با حَشو تفاوتی نداشته باشد؛ مثل بیت کامل و نوع اول از طویل[۹]. به قول خواجه نصیر طوسی[۱۰]: «هر بیت را که هر مصراع از او مساوی دایره بُوَد، و هم بر آن وجه که در دایره افتد مستعمل باشد، مانند وزن اول از کامل و رجز...، این بیت را تام خوانند.»
  • بیت وافی: خواجه نصیر[۱۱] گوید: «هر بیت را که ارکان هر مصراعی از او به عدد مساوی ارکان دایره بُود، خواه هم برآن وجه که در دایره افتد مستعمل باشد و خواه بعد از تغییر، آن بیت را وافی خوانند». به تعبیر دیگر، وافی بیتی است که عروض و ضرب مخالف حشو باشد[۱۲] مانند عروض و طویل و ضرب دوم طویل.[۱۳]
  • بیت مجزوء: مجزوء به معنای چیزی است که جزئی از آن افتاده باشد[۱۴] و اگر بیتی را به گونه ای بکار برند که رکنی از هر مصراع بیت حذف شده باشد، آن را مجزوء گویند[۱۵] و به تعبیر دیگر، مجزوء آن است که دو جزء یک بیت حذف شده باشد[۱۶] و یا به تعبیری دیگر، آن است که جزئی از آخر صدر و جزئی از آخر عَجُز بیفتد.[۱۷][۱۸]
  • بیت مشطور: اگر بیتی را به گونه ای بکار برند که نیمی از آن حذف شده باشد، آن را مشطور گویند؛[۱۹][۲۰] و در شعر فارسی مشطور همان مربع است زیرا دایره کامل در شعر فارسی مثمّن است و چون نیمی از آن برود، مربّع می شود که هر چند موارد استعمالی دارد ولی چنان شعری عَذْب نیست.
  • بیت منهوک: منهوک در لغت یعنی بسیار لاغر شده از بیماری و اگر بیتی را به گونه ای بکار برند که دو ثلث آن حذف شده باشد، آن را منهوک گویند.[۲۱][۲۲] مثال منهوک از رجز را چنین آورده است: «یالیتنی فیها جذع»، و از مُنْسَرِح: «ویلُ امِّ سَعدٍ سَعداً». ضمناً باید دانست که هیچیک از ارقام مجزوء و مشطور و منهوک، ضرورتاً تام و وافی نیست زیرا تمام و وفاء، مستلزم استکمال اجزای دایره اند.[۲۳]
  • بیت مصرّع: بیتی است که هر دو مصراع او متساوی و مقفّی باشد.[۲۴]
  • بیت مصمّت و مقفّی: اگر در عروضِ بیت قافیه نباشد، آن را مصمّت خوانند و اگر قافیه داشته باشد، مقفّی نامند.[۲۵]
  • بیت معقّد: اگر مصراع اول بیت از مصراع دوم جدا نشود، آن را معقّد گویند.[۲۶]

پانویس

  1. پرش به بالا فراهیدی، العین، ج۸، ص۱۳۸؛ فیّومی، مصباح المنیر، ذیل واژه.
  2. پرش به بالا جمال قرشی، صراح اللغه، ص۵۰، ذیل «بیت».
  3. پرش به بالا ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۱۴.
  4. پرش به بالا ابن سراج شنترینی، المعیار فی اوزان الاشعار، ص۱۲.
  5. پرش به بالا نصیرالدین طوسی، معیار الاشعار در عروض و قوافی، ص۵۱ـ۵۲.
  6. پرش به بالا ابن منظور، ج۷، ص۱۸۴.
  7. پرش به بالا کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم، ص ۲۹ـ۳۰.
  8. پرش به بالا تهانوی، کتاب کشّاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۱۱۰.
  9. پرش به بالا ابن سراج شنترینی، ص۲۶ـ۲۷.
  10. پرش به بالا خواجه نصیر، معیار الاشعار در عروض و قوافی، ص۱۶.
  11. پرش به بالا خواجه نصیر، همان.
  12. پرش به بالا محمد دمامینی، العیون الغامزة علی خبایا الرامزة.
  13. پرش به بالا ابن سراج شنترینی، ص۲۷.
  14. پرش به بالا نصیرالدین طوسی، ص۵۳.
  15. پرش به بالا همان، ص۱۶.
  16. پرش به بالا ابن منظور، ج۱، ص۴۶.
  17. پرش به بالا دمامینی، ص۷۴.
  18. پرش به بالا ابن سراج شنترینی، همانجا.
  19. پرش به بالا نصیرالدین طوسی؛ همان.
  20. پرش به بالا خطیب تبریزی، الوافی فی العروض والقوافی، ص۱۸۹.
  21. پرش به بالا نصیرالدین طوسی، همان.
  22. پرش به بالا ابن منظور، ج۱۰، ص۵۰۰.
  23. پرش به بالا دمامینی، همان.
  24. پرش به بالا نصیرالدین طوسی، همان.
  25. پرش به بالا تهانوی، همان.
  26. پرش به بالا نصیرالدین طوسی، همان.

منابع

شعر فارسی
Poetry1.jpg
شعرشناسی * شعر * علم عروض * قافیه * تخلص * دیوان * مصراع * بیت * مقفا * قالب * مطلع * تغزل * بحور شعری
قالب‌های شعر *مثنوی * قصیده * غزل * مسمط * مستزاد * ترجیع‌بند * ترکیب‌بند * قطعه * رباعی
سبک‌های شعر فارسی * سبک خراسانی * سبک عراقی * سبک هندی * سبک بازگشت ادبی * شعر نو
شاعران پارسی گو: همه*قرن 4 * قرن 5 * قرن 6 * قرن 7 * قرن 8 * قرن 9 * قرن 10 * قرن 11 * قرن 12 * قرن 13 * قرن 14