ولادت امام حسن: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} <keywords content='کلید واژه: عقیقه نمودن فرزندان، کنیه و القاب امام ...' ایجاد کرد)
 
 
(۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
#REDIRECT [[ولادت امام حسن علیه السلام]]
 
 
 
 
 
 
 
 
'''منبع:'''  زندگانی امام حسن مجتبی علیه السلام
 
 
 
'''نویسنده:''' سید هاشم رسولی محلاتی
 
 
 
==تولد امام حسن علیه السلام==
 
 
 
پیش از این در تاریخ زندگانی [[پیامبر اسلام]] در وقايع سال سوم هجرت ذکر شد که سبط اکبر آن حضرت، [[امام حسن]]، در سال سوم به دنیا آمد، و مشهور آن است که این مولود فرخنده در شب نیمه ماه [[رمضان]] بهترین ماه های خدا متولد شده، و البته در این باره در کتاب های شیعه و سنت اقوال دیگری هم نقل شده که خلاف مشهور است.<ref> مستدرک حاکم، ج 3، ص 169، اسد الغابه، ج 2، ص 9، اکمال الرجال خطیب تبریزی، ص 627، حیاة الامام الحسن، ج 1، ص 59.</ref>
 
 
 
'''<I>داستان ولادت و مراسم نامگذاری</I>'''
 
 
 
و اما داستان ولادت به گونه ای که در روایات [[شیخ صدوق]] در [[امالی]] و [[علل و عیون اخبار الرضا]] علیه السلام و روایات دیگر محدثین شیعه و اهل سنت آمده و از [[امام سجاد]] علیه السلام روایت شده این گونه است که فرمود: چون [[حضرت فاطمه]] سلام الله علیها فرزندش حسن را به دنیا آورد، به پدرش علی علیه السلام عرض کرد: نامی برای او بگذار، علی فرمود: من چنان نیستم که در مورد نامگذاری او به [[رسول خدا]] پیشی گرفته و سبقت جویم. در این وقت رسول خدا صلی الله علیه و اله بیامد، و آن کودک را در پارچه زردی پیچیده، به نزد آن حضرت بردند. حضرت فرمود: مگر من به شما نگفته بودم که او را در پارچه زرد نپیچید؟ سپس آن پارچه را به کناری افکند و پارچه سفیدی گرفته و کودک را در آن پیچید، آن گاه رو به علی کرده فرمود: آیا او را نامگذاری کرده ای؟ عرض کرد: من در نامگذاری وی به شما پیشی نمی گرفتم! رسول خدا فرمود: من هم در نامگذاری وی بر خدا سبقت نمی جویم!
 
 
 
در این وقت خدای تبارک و تعالی به جبرئیل وحی فرمود که برای محمد پسری متولد شده، به نزد وی برو و سلامش برسان و تبریک و تهنیت گوی و به وی بگو: براستی که علی نزد تو به منزله [[هارون]] است از موسی، پس او را به نام پسر هارون نام بنه!
 
 
 
[[جبرئیل]] از آسمان فرود آمد و از سوی خدای تعالی به وی تهنیت گفت و سپس اظهار داشت: خدای تبارک و تعالی تو را مأمور کرده که او را به نام پسر هارون نام بگذاری. رسول خدا پرسید: نام پسر هارون چیست؟ عرض کرد: «شبر». فرمود: زبان من عربی است؟ عرض کرد: نامش را «حسن» بگذار، و رسول خدا  او را حسن نامید... <ref> [[بحارالانوار]]، ج 43، ص 238، و به همین مضمون روایات بسیاری در کتب اهل سنت نقل شده که بیشتر آن ها در ملحقات احقاق الحق، ج 10، ص 492 به بعد ذکر شده است.</ref> و در برابر این روایت، روایات دیگری هم در کتاب های علمای شیعه و اهل سنت آمده که چون حسن به دنیا آمد، علی او را «حرب» نامید، و چون رسول خدا اطلاع یافت به علی دستور داد آن نام را به «حسن» تغییر دهد... <ref> بحارالانوار، ج 43، ص 251، حیاة الحسن باقر شریف، ج 1، ص 63، ملحقات احقاق الحق، ج 10، ص 501- 492.</ref>
 
 
 
و یا این که علی نام این نوزاد را «حمزه» گذارد و چون حسین به دنیا آمد نام او را «جعفر» گذارد،و پس از آن رسول خدا علی را طلبیده و به او فرمود: به من دستور داده شده که نام این فرزند خود را تغییر دهم، سپس به علی دستور داد که نام آن دو را «حسن» و «حسین» بگذارد، و علی نیز به دستور آن حضرت عمل کرد... <ref> بحارالانوار، ج 43، ص 255، ملحقات احقاق الحق، ج 10، ص 498.</ref>
 
 
 
ولی همان گونه که صاحب [[کشف الغمه]] گفته است، این مطلب بعید به نظر می رسد، و خلاف مشهور و ضعیف است، و مشهور همان است که در روایت بالا ذکر شد، و باقر شریف در [[کتاب حیاة الحسن]] این گونه روایات را از موضوعات و جعلیات دانسته و دلیل هایی بر این مطلب ذکر کرده که بهتر است برای اطلاع بیشتر به همان کتاب مراجعه نمایید. <ref> حیاة الامام الحسن بن علی، ج 1، ص 63.</ref>
 
 
 
و در روایات بسیاری از طریق [[اهل سنت]] آمده که این دو نام شریف «حسن» و «حسین» در جاهلیت سابقه نداشته و از نام های بهشتی است، و متن یکی از آن روایات که طبری در کتاب [[ذخائر العقبی]] روایت کرده، این گونه است که [[عمران بن سلیمان]] گفته: الحسن والحسین اسمان من اسماء اهل الجنة، ما سمیت بهما فی الجاهلیة<ref> [[ملحقات احقاق الحق]]، ج 10، ص 488 و حیاة الامام الحسن بن علی، ج 1، ص 63. و در مناقب ابن شهر آشوب از عمران بن سلیمان و عمرو بن ثابت نقل کرده که گفته اند: ان الحسن و الحسین اسمان من اسامی اهل الجنة و لم یکونا فی الدنیا.</ref>: (حسن و حسین دو نام از نام های اهل بهشت است که در زمان جاهلیت سابقه نداشته است.)
 
 
 
'''<I>انجام مراسم دینی و سنت های مذهبی</I>'''
 
 
 
از جمله سنت های اسلامی درباره نوزاد، گفتن اذان و اقامه در گوش راست و چپ اوست که رسول خدا این سنت را درباره این نوزاد عزیز انجام داد، و پس از این که او را به دست آن حضرت دادند، در گوش راستش اذان و در گوش چپ او اقامه گفت. <ref> بحارالانوار، ج 43، ص 239، مسند [[احمد بن حنبل]]، ج 6، ص 391، صحیح ترمذی، ج 1، ص 286، صحیح ابی داود، ج 33، ص 214، احقاق الحق، ج 11، ص 8-6.</ref> و نیز برای نوزاد جدید عقیقه کرد (یعنی گوسفندی برای او قربانی کرد <ref> و در برخی از روایات شیعه و اهل سنت آمده که دو گوسفند برای حسن و دو گوسفند برای حسین قربانی کرد، ولی روایت یک گوسفند مشهورتر و از نظر سند هم قویتر از روایات دیگر است، چنانچه در حیاة الامام الحسن نیز بدان تصریح کرده است.</ref> و یک ران آن را به قابله داد، و در برخی از روایات است که این کار را در روز هفتم انجام داد. <ref>و <ref> بحارالانوار، ج 43، ص 239 و 250 و 257. حیاة الامام، ج 1، ص 64. ملحقات احقاق الحق، ج 10، ص 17-511.</ref>. بحارالانوار، ج 43، ص 239 و 250 و 257. حیاة الامام، ج 1، ص 64. ملحقات احقاق الحق، ج 10، ص 17-511.</ref>
 
 
 
و در روایت [[کلینی]] در کافی این گونه است که پس از [[عقیقه]] این دعا را خواند: ...بسم الله عقیقة عن الحسن: (به نام خدا این عقیقه ای است از حسن...)
 
 
 
و به دنبال آن نیز این دعا را خواند: «اللهم عظمها بعظمه، و دمها بدمه، و شعرها بشعره، اللهم اجعله وقاء المحمد و آله»<ref> بحارالانوار، ج 43، ص 239 و 250 و 257. حیاة الامام، ج 1، ص 64. ملحقات احقاق الحق، ج 10، ص 17-511.</ref>: (خدایا استخوان آن در برابر استخوان این نوزاد، و گوشتش در برابر گوشت وی، و خونش در برابر خون او، و مویش در برابر موی او، خدایا آن را وسیله حفاظتی برای محمد و خاندانش قرار ده.)
 
 
 
و همچنین [[رسول خدا]] دستور داد موی سر نوزاد را در روز هفتم بتراشند و هم وزن آن نقره صدقه دهند، و سپس بر سر نوزاد «خلوق» که نوعی عطر مخلوط بوده مالید، و به دنبال آن به عنوان مذمت از رسم و شیوه معمول آن زمان که خون بر سر نوزاد می مالیدند به اسماء که راوی حدیث است فرمود: یا اسماء الدم فعل الجاهلیة: (ای اسماء مالیدن خون بر سر نوزاد از کارهای زمان جاهلیت است!)
 
 
 
و در پاره ای از روایات اهل سنت آمده که در روز هفتم مراسم ختنه نوزاد نیز انجام شد <ref> نورالابصار، ص 108، و ملحقات احقاق الحق، ج 10، ص 519 به نقل از مفتاح النجابدخشی.</ref> ،ولی ظاهر روایات شیعه آن است که از جمله مختصات ائمه دین آن بوده که «مختون» (یعنی ختنه شده)به دنیا می آمدند، جز آن که به عنوان استحباب و سنت، صورتی <ref> و به تعبیر روایات «امرار موسی» می کرده اند.</ref> از این کار را انجام می دادند... <ref> [[سفینة البحار]]، ج 1، ص 379.</ref>
 
 
 
و از جمله سنت های نوزاد در اسلام تعویذ او به دعا است، یعنی برای سلامتی و حفظ او از چشم زخم و شیاطین جنی و انسی به وسیله خواندن یا نوشتن دعا او را در پناه خدا قرار داده و به خدا می سپارند.
 
 
 
و طبق روایات بسیاری که در کتاب های شیعه و اهل سنت آمده، رسول خدا دو فرزند خود حسن و حسین را به این دعا تعویذ فرمود: «اعیذ کما بکلمات الله التامة من کل شیطان وهامة و من کل عین لامة»<ref> سفینه، ج 2، ص 287 و ملحقات احقاق الحق، ج 10، صص 520 و 524 و 527.</ref>: (شما را پناه می دهم به کلمات تامه و کامله پروردگار از هر شیطان بدخواهی و از هر چشم زخمی.)
 
 
 
و در روایت دیگری است که این گونه می فرمود: «اعیذ کما من عین العاین و نفس النافس»<ref> ملحقات احقاق الحق، ج 10، ص 527.</ref>: (شما را پناه می دهم از چشم چشم زن، و نفس نفس زن.)
 
 
 
'''<I>کنیه و القاب</I>'''
 
 
 
و از جمله آداب و سنت های ولادت نوزاد پس از نام گذاری، تعیین کنیه برای اوست که طبق حدیثی، [[امام باقر]] علیه السلام فرمود: «انا لنکنی اولادنا فی صغرهم مخافة النبز ان یلحق بهم»<ref> حیاة الامام الحسن علیه السلام، ج 1، ص 65.</ref>: (ما برای فرزندانمان در کودکی کنیه قرار می دهیم، از ترس آنکه مبادا در بزرگی دچار لقب های ناخوشایند گردند.)
 
 
 
و کنیه آن حضرت بر طبق روایات بسیاری «ابو محمد» بوده و کنیه دیگری نداشته است. و اما القاب آن حضرت بدین شرح است: سبط، زکی، مجتبی، سید، تقی، طیب، ولی... و مرحوم [[اربلی]] در کتاب کشف الغمة پس از نقل کنیه و القاب آن حضرت از روی کتاب های اهل سنت گفته است: مشهورترین این القاب «تقی» است و بهترین و شایسته ترین آن ها همان است که رسول خدا او را بدان ملقب فرمود و آن «سید» است. <ref> بحارالانوار، ج 43، ص 255.</ref>
 
 
 
نگارنده گوید: ظاهرا نظر مرحوم اربلی به روایتی است که راویان اهل سنت و دیگران از [[ابوبکر]] روایت کرده اند که گوید: شنیدم از رسول خدا در حالی که بر فراز منبر بود و امام حسن در کنار او نشسته بود که گاه به مردم نگاه می کرد و گاه به فرزندش حسن و سپس می فرمود: ان ابنی هذا سید و لعل الله ان یصلح به ما بین فئتین عظیمتین<ref> الاصابه، ج 1، ص 329، مسند احمد بن حنبل، ج 5، ص 44، بحارالانوار، ج 43، ص 305 و 299.</ref>: (این پسرم «سید» است و امید است خداوند به وسیله او میان دو گروه بزرگ را اصلاح کند.)
 
 
 
و جالب این جا است که [[ابن اثیر جزری]] به دنبال ذکر این حدیث گوید: «و ای شرف اعظم من شرف من سماه رسول الله صلی الله علیه و آله سیدا»<ref> [[اسدالغابة]]، ج 2، ص 13.</ref>: (چه شرفی بالاتر از شرافت کسی که رسول خدا او را «سید» بنامد.)
 
 
 
==پانویس ==
 
<references />
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۱:۰۳