وعید

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۵۱ توسط عربصالحی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی '{{نیازمند ویرایش فنی}} {{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} وعید خبری است که...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

وعید خبری است که در شر و تهدید استعمال می گردد.

معنای واژه وعید

"وعد" در لغت به معنی عهد می­باشد[۱]و در اصطلاح عبارتست از تعهّد كردن به انجام أمری، خواه آن أمر خير باشد يا شرّ، و اختصاص پيدا كردن به يكى از آنها بواسطه قرينه، معيّّن مى‌شود.[۲] و "وعید" که از وعد گرفته شده خبری است که فقط در وعدۀ شر و تهدید استعمال می­گردد.[۳]


تفاوت وعده با وعید

1)مهمترین تفاوتی که بین این دو کلمه وجود دارد تفاوت از ناحیۀ استعمال است و آن این است که: "وعد" هم در وعدۀ خير و هم در وعدۀ شرّ بكار می­رود ولى"وعيد" و "ایعاد" فقط در وعده شرّ استعمال مي­شود. [۴] 2) فرق دیگری که بین "وعد" و "وعید" وجود دارد در تخلّف پذیری آنهاست چرا که: خُلف وعده، قبیح است، زیرا مستلزم وقوع کذب از طرف خداوند است و صدور آن از خداوند محال است، [۵] ولی خُلف وعید در مواردی، نه تنها قبیح نیست بلکه حُسن هم دارد چون این کار نوعی اظهار کرم است.[۶] 3) وعده از راه تفضّل خداوند بر بندگان است نه استحقاق بندگان، زيرا مؤمن هر چه ايمانش كاملتر باشد و اعمال صالحه او زيادتر باشد، نمی­تواند شكر كوچكترين نعمت­های الهى را اداء نماید تا مستحق دریافت آن وعدها گردد، ولی وعيد از راه استحقاق عباد است و خداوند زائد بر استحقاق، کسی را عذاب نمى‌كند، بلكه چه بسا عفو نموده و گذشت مى‌كند.[۷]


وعید در قرآن

در قرآن برای حفظ روحیّۀ خوف و رجا به تناسب وعده­های نیک به مؤمنان، به انذار انسانها نیز پرداخته و آنها را از سرپیچی دستورات خداوند بیم داده است تا از این راه، بقاء حیات نوع بشر را تداوم بخشیده و به مسیر کمال رهنمون گردد. واژۀ وعید در قرآن شش مرتبه استعمال شده است و انسانها را از تحقّق وعید­های الهی بیم داده و عاقبت کسانی که وعید­های الهی را جدّی گرفته و همچنین عاقبت کفار که وعیدهای الهی را دروغ انگاشتند را یادآوری نموده است، که ما برخی از این وعیدها را ذکر نموده و بررسی می­نماییم: 1. وعیدهای خدا به کفّار: یکی از گروههایی که مخاطب وعیدهای خداوند قرار گرفته­اند کفار می­باشند چرا که این گروه به عنوان اصلی­ترین دشمن حق جویان به حساب می­آمدند، آنها به دلیل لجاجت، از ایمان آوردن خود و دیگران جلوگیری می­کردند و أنبیاء الهی و کتب آنها را تکذیب می­نمودند، لذا خداوند برای مقابله با این رفتارها، وعیدهای متفاوتی از جمله وعید عذاب در دنیا و آخرت، به آنها داده است که نمونه­ های آن در قرآن فراوان به چشم می­خورد: « فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ فَذلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ عَلَى الْكافِرِينَ غَيْرُ يَسِيرٍ » [۸] «و هنگامی كه در صور دميده شود، آن روز روزى سخت است و براى كافران آسان نیست»

در این آیات، خداوند به کافران، که آیات الهی را مسخره کرده و قرآن را سحر نامیدند، وعید شدیدی می­دهد و به آنها روزی سخت و مصیبت بار را وعده می­دهد.[۹] 2. وعیدهای خدا به منافقان: منافقان از دیگر گروههایی هستند که خداوند به آنها وعید داده است: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ لا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قالُوا آمَنَّا بِأَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُم‌...أُولئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيم‌».[۱۰] «اى فرستاده (خدا)! آنها كه در مسير كفر شتاب مى‌كنند و با زبان مى‌گويند: «ايمان آورديم» و قلب آنها ايمان نياورده، تو را اندوهگين نسازند... آنها كسانى هستند كه خدا نخواسته دلهايشان را پاك كند، در دنيا رسوايى، و در آخرت مجازات بزرگى نصيبشان خواهد شد.» خداوند در قسمت آخر این آیه منافقان را تهدید می­نماید و به آنها وعید خواری در دنیا و عذاب دردناک در آخرت را می­دهد..[۱۱] 3. وعیدهای خدا به بنی إسرائیل: قوم بنی­إسرائیل نیز از گروههایی است که خداوند به آنها وعید داده است: « وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ إِلى‌ يَوْمِ الْقِيامَةِ مَنْ يَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذابِ إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ الْعِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيم ‌»[۱۲] «و (نيز به خاطر بياور) هنگامى را كه پروردگارت اعلام كرد: تا دامنه قيامت، كسى را بر آنها مسلّط خواهد ساخت كه همواره آنها را در عذاب سختى قرار دهد زيرا پروردگارت مجازاتش سريع است...»

" تأذّن" و "إذن" هر دو به معنى اعلام كردن است، و نيز به معنى سوگند ياد كردن آمده است، لذا از این آیه استفاده مى‌شود كه‌ خداوند به این قوم وعید داده است که تا دامنه قيامت در ناراحتى و عذاب باشند و هرگز روى آرامش كامل را نبینند، هر چند براى خود دولتى تاسيس كنند، مگر اينكه براستى، روش خود را تغيير دهند، و دست از ظلم و فساد بكشند. [۱۳]

4.وعید خدا به کم فروشان: خداوند در قرآن، کم فروشان را تهدید نموده و آنها را مشمول وعید خود گردانیده است: « وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِين‌ »[۱۴] « واى بر كم‌فروشان!»

ویل کلمه­ای است که برای تهدید و وعید وضع شده است[۱۵]و به معنى شر و اندوه و عذاب يا هلاك است، و معنى لعنت دارد، با این وصف، خداوند کم فروشان را به هلاک و لعنت خود تهدید نموده است و در ادامۀ آیات می­فرماید: « كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّين‌ » [۱۶] «چنين نيست كه آنها (درباره قيامت) مى‌پندارند، به يقين نامه اعمال بدكاران در «سجّين» است.‌»

بنابر نظر مفسرین، تفسیر مشهور از سجین، این است که این واژه به معنای دوزخ باشد که در این صورت معنى آيه چنين است: «سرنوشت مقرر و مسلم بدكاران در جهنم است» بنابر این دو آیه خداوند به کم فروشان وعید سنگینی داده است.[۱۷]

اثر تربیتی وعید

از آنجا که در وعید، نوعی هشدار وجود دارد که انسان را از خطرات برحذر می­دارد به طور طبیعی در انسان ایجاد ترس می­نماید و لذا انسان در آن مورد حسّاس شده و به نسبت شدّت وعید، از انجام عملی که دربارۀ آن وعید داده شده صرف نظر می­کند و یا حدّاقل با احتیاط بیشتری عمل می­نماید، قرآن نیز برای بیدار کردن انسانها و آگاه کردن آنها از خطرات پیش رو، به آنها وعید می­دهد، و لذا در قرآن، كمتر سوره‌اى است كه خداوند، خبر از امت­های سابقه و بليّات نازله بر آنها و از عقوبت قيامت و عذاب جهنم و خلود در آن نداده باشد،[۱۸] چنانکه میفرماید: « وَ صَرَّفْنا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْرا »[۱۹] «و اين گونه آن را قرآنى عربى نازل كرديم، و انواع وعيدها را در آن بازگو نموديم، شايد تقوا پيشه كنند يا براى آنان تذكّرى پديد آورد!» چنانچه که مشهود است خداوند در این آیه علّت بازگو کردن وعیدها را ایجاد شدن حالت تقوا در انسانها و یا دست کم متوجه شدن آنها، ذکر می­نماید. [۲۰]

پانویس

  1. قرشى، سيد على اكبر؛ قاموس قرآن، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1371 ش، ششم، ج‌7، ص 227
  2. مصطفوی،حسن؛ تفسير روشن، تهران، مرکز نشر کتاب ، 1380 ش، چاپ اول، ج‌3، ص 219
  3. بانوی اصفهانی امین، سیّده نصرت؛ مخزن العرفان فی تفسير قرآن، تهران، نهضت زنان مسلمان، 1361ش، ج‌4، ص 274و 275
  4. ابن منظور، محمدبن مکرم؛ لسان العرب، بیروت، دار صادر، 1414، ج‌3، ص 463
  5. طيّب، سيد عبد الحسين؛ أطيب البيان في تفسير القرآن، تهران، انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم ، ج‌10، ص360
  6. همان، ج‌1، ص 299
  7. همان، ج‌9، ص 275
  8. مدثر/8، 9،10
  9. طباطبائی، سیّد محمد حسین؛ الميزان فی تفسیر القرآن، قم، دفترانتشارت اسلامی جامعۀ مدرسین، 1417ق، چاپ پنجم، ج‌20، ص 85
  10. مائده/41
  11. الميزان في تفسير القرآن، ج‌5، ص 340
  12. اعراف/167
  13. مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374 ش، چاپ اول، ج‌6، ص 430
  14. مطففين‌/1
  15. طوسى، محمد بن حسن؛ التبيان في تفسير القرآن، بیروت، دار احياء التراث العربی، ج‌10، ص 295
  16. مطففين/7
  17. تفسير نمونه، ج‌26، ص 254
  18. أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‌9، ص 106
  19. طه/113
  20. مخزن العرفان در تفسير قرآن، ج‌8، ص 214

منبع