وصیت امام حسن به برادر

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)



منبع: زندگاني امام حسن مجتبي عليه السلام

نویسنده: سيد هاشم رسولي محلاتي

وصيت امام حسن به برادرش حسين علیه السلام

و اين هم وصيتي است که از امالي شيخ نقل شده که به برادرش امام حسين علیه السلام فرمود: «هذا ما اوصي به الحسن بن علي الي اخيه الحسين بن علي: اوصي انه يشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريک له، و انه يعبده حق عبادته، لا شريک له في الملک، و لا ولي له من الذل، و انه خلق کل شي ء فقدره تقديرا، و انه اولي من عبد، و احق من حمد، من اطاعه رشد، و من عصاه غوي، و من تاب اليه اهتدي.

فاني اوصيک يا حسين بمن خلفت من اهلي و ولدي و اهل بيتک ان تصفح عن مسيئهم، و تقبل من محسنهم، و تکون لهم خلفا و والدا، و ان تدفنني مع رسول الله صلي الله عليه و آله فاني احق به و ببيته، فان ابوا عليک فانشدک الله بالقرابة التي قرب الله عز و جل منک و الرحم الماسة من رسول الله صلي الله عليه و آله ان تهريق في محجمة من دم، حتي نلقي رسول الله صلي الله عليه و آله فنختصم اليه و نخبره بما کان من الناس الينا بعده ». ثم قبض.[۱]

اين است آن چه وصيت مي کند بدان حسن بن علي به برادرش حسين بن علي: وصيت مي کند که گواهي دهد معبودي جز خداي يکتا نيست که شريک ندارد، او پرستش مي کند او را بدان جهت که شايسته پرستش است، شريکي در سلطنت ندارد و سرپرستي از خواري براي او نيست، و براستي که هر چيزي را او آفريده و به خوبي و به طور کامل اندازه گيري آن را مقدر فرموده، و شايسته ترين معبود، و سزاوارترين کسي است که او را ستايش کنند، هر که فرمانبرداري او کند راه رشد را يافته، و هر کس که نافرمانيش کند به گمراهي و سرگشتگي افتاده و هر کس به سوي او بازگردد راهنمايي گشته است.

من تو را سفارش مي کنم اي حسين به بازماندگانم از خاندان و فرزندان و خانواده خودت که از بدکارشان درگذري، و از نيکوکارشان بپذيري، و براي آن ها جانشيني و پدري مهربان باشي، و ديگر آن که مرا با رسول خدا دفن کني که من به او و خانه او شايسته تر از ديگران هستم...

و اگر از اين کار مانع شدند و جلوگيري کردند، من تو را به حق قرابت و نزديکي که خدا براي تو قرار داده و قرابتي که با رسول خدا داري سوگندت مي دهم که اجازه ندهي در اين راه به خاطر من به اندازه خوني که از حجامت گرفته مي شود خون ريخته شود تا آن گاه که رسول خدا صلی الله علیه و آله را ديدار کنيم و شکايت خود به نزد او بريم، و آن چه از اين مردم پس از وي بر سر ما رفته به او گزارش کنيم... اين را فرمود و از دنيا رفت، درود خدا بر او باد.

و در روايت شیخ مفيد اين گونه است که پس از جريان مسموم شدن خود فرمود: «فاذا قضيت فغمضني و غسلني و کفني و احملني علي سريري الي قبر جدي رسول الله صلی الله علیه و آله لاجدد به عهدا، ثم ردني الي قبر جدتي فاطمة بنت اسد رضي الله عنها فادفني هناک، و ستعلم يا ابن ام ان القوم يظنون انکم تريدون دفني عند رسول الله صلی الله علیه و آله فيجلبون في ذلک، و يمنعونکم منه، و بالله اقسم عليک ان تهريق في امري محجمة دم».

چون من از دنيا رفتم، چشم مرا بپوشان و مرا غسل ده و کفن نما، و بر تابوتم بنه و به سوي قبر جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله ببر تا ديداري با او تازه کنم، سپس به سوي قبر جده ام فاطمه بنت اسد رضي الله عنها ببر و در آن جا دفنم کن، و زود است بداني اي برادر که مردم گمان کنند شما مي خواهيد مرا کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله به خاک بسپاريد، پس در اين باره گردآيند و از شما جلوگيري کنند، تو را به خدا سوگند دهم مبادا درباره من به اندازه شيشه حجامتي خون ريخته شود.[۲]

پانویس

  1. بحارالانوار، ج 44، صص 152-151.
  2. ارشاد مفيد (مترجم)، ج 2، ص 14.