ودیعه

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۹ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۵:۴۲ توسط Zamani (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

وديعه

وديعه عقدى است ميان دو طرف مبنى بر اين كه يكى از آن دو، مالى را به ديگرى بسپارد تا براى وى نگهدارى كند. به صاحب مال، امانت گذار و به كسى كه آن را قبول مى كند، امانت دار گفته مى شود. عقد وديعه در صورتى صحيح است كه دو طرف آن بالغ و عاقل باشند. اين عقد از سوى هر دو طرف قابل فسخ است يعنى هر لحظه كه امانت دار بخواهد، مى تواند امانت را به صاحبش بازگرداند؛ چنان كه امانت گذار نيز هر وقت بخواهد، مى تواند امانتش را پس بگيرد.

بر امانت دار واجب است در حفظ امانت بكوشد و آن را در جاى مناسبى نگه دارد به گونه اى كه در نظر عرف، در نگهدارى امانت كوتاهى نكرده باشد وگرنه در صورت تلف، ضامن است. بنابراين اگر مال امانى بدون تعمد و كوتاهى امانت دار، به طور اتفاقى از بين رفت، وى ضامن نيست. و در صورتى كه امانت گذار بميرد، مال در نزد امانت دار، امانت شرعى است و بايد آن را به وارثان او تحويل دهد و اگر امانت دار بميرد، وارثان او بايد مال امانى را به صاحبش بازگردانند.

اگر كسى مالى را دزديده و آن را به امانت گذاشت، بر امانت دار جايز نيست آن را به وى بازگرداند بلكه آن مال در دست او امانت شرعى است[۱] و بايد آن را به صاحبش بازگرداند و اگر او را نمى شناسد، بعد از معرفى يك سال، از سوى وى صدقه دهد.[۲]

احكام فقهى وديعه بيانگر اهتمام اسلام به حفظ اموال مردم و ترويج اعتماد ميان آنان است. ابوحمزه ثمالى از امام چهارم عليه السلام نقل مى كند كه فرمود: بر شما باد كه امانت را ادا كنيد. سوگند به آن كه محمد صلى الله عليه و آله و سلم را به حق، به پيامبرى برانگيخت، اگر قاتل پدرم حسين بن على عليهماالسلام شمشيرى را كه با آن پدرم را كشته، نزدم امانت بگذارد به او بازمى گردانم.[۳][۴]

پانویس

  1. در موردى كه خود مالك، مالش را نزد كسى به امانت بگذارد، يا به مضاربه، اجاره، عاريه و يا رهن بدهد، امانت مالكى نام دارد و آن جا كه مال كسى بدون اجازه وى و بدون تسلط عدوانى در دست انسان بيفتد، امانت شرعى شمرده مى شود؛ نظير اين كه مشترى به اشتباه پول زيادترى به فروشنده داده باشد كه در اين صورت، آن زيادى نزد فروشنده امانت شرعى است و بايد به صاحبش برگرداند و اگر در نگهداريش كوتاهى ورزيده از بين رود، ضامن است. ر.ك تحريرالوسيله، ج 1، ص 525.
  2. تحريرالوسيله، ج 1، ص 517-521.
  3. وسائل الشيعه، ج 13، ص 225، كتاب الوديعه.
  4. كليات فقه اسلامى، عليرضا على نورى ، ص 179.