محمد بن عثمان عمرى

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۱۵ توسط شیرین سادات حسینی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} <keywords content='کلید واژه: نواب اربعه، ابوجعفر محمد بن عثمان، دومی...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)



ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عمرى

از وكلاء و سفراء آن حضرت محمد بن عثمان بن سعيد عمرى بود كه حضرت امام حسن عسکری عليه السلام او و پدرش را توثيق نموده و به شيعيان خود خبر داد كه از وكلاى فرزندم مهدى است و چون هنگام وفات پدرش عثمان بن سعيد عمرى رسيد توقيعى از جانب حضرت حجت عليه السلام بيرون آمد كه مشتمل بر تعزيت نامه بود در خصوص وفات پدرش و آن كه او نايب و منصوب از جانب ولى خدا است در امر سفارت و در مقام پدرش برقرار است، و عبارت توقيع بنا به روايت صدوق و غير او كه نقل نموده‌اند اين است:

«اِنا للّهِ وَ اِنا اِلَيهِ راجِعُونَ تَسْليما لاَمْرِهِ وَ رِضا بِقَضائِهِ وَ بِفِعْلِهِ عاشَ اَبُوكَ سَعيدا وَ ماتَ حَميدا فَرَحْمَهُ اللّهُ وَاَلْحَقَهُ بِاَوْلِيائِهِ وَ مَواليهِ عليهم‌السلام فَلَمْ يَزَلْ فى اَمرِهمْ ساعِيا فيما يُقَرِّبِهِ اِلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ اِلَيْهِمْ نَضَّرَاللّهُ وَجْهَهُ وَ اَقالَهُ عَثْرَتَهُ وَ اَجزَلَ اللّهُ لَكَ الثَّوابَ وَ اَحسنَ لَكَ الْعزاءَ وَ رُزيتَ وَ رُزينا وَ اَوْحَشَكَ فِراقُهُ وَ اَوْحَشنا فسرَّهُ اللّهُ فى منقلَبِِه وَ كانَ مِنْ كَمالِ سَعادَتِهِ اَنْ رَزَقَهُ اللّهُ وَلَدَا مِثْلَكَ يَخْلُقُهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ يَقُومُ مَقامَهُ بِاَمْرِهِ وَ يَتَرَحَّمُ عَلَيْهِ وَ اَقُولُ اَلْحَمْدُللّهِ فَاِنَّ الاَنْفُسَ طَيِّبَةٌ بِمَكانِكَ وَ ما جَعَلَهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ فيكَ وَ عِنْدَكَ وَ قَوّاكَ وَ عَضَّدَكَ وَ وَفَّقَكَ وَكانَ لَكَ وَليّا وَ حافِظا وَ راعِيا».[۱]

و دلالت اين توقيع شريف بر جلالت قدر و بزرگى مرتبه اين دو بزرگوار در نهايت رفعت و مناعت است و شرح آن به فارسى آن كه فرمود: به درستى كه ما براى خداييم و بازگشت ما به سوى خدا است كه تسليم نموديم امر او را و راضى شديم به قضاء او، و پدر تو به سعادت و نيكبختى تعيش (زندگى) نمود و وفات نمود در حالتى كه محمود و پسنديده بود، خدا او را رحمت كند و ملحق كند او را به اولياء و سادات و مواليان او عليهم‌السلام كه هميشه در امر ائمه دين سعى كننده بود در آن چيزهايى كه موجب تقرب او بود به سوى خدا و ائمه دين او، خداوند روى او را تر و تازه نمايد و لغزش‌هاى او را ببخشيد و جزا و اجر تو را زياد كند و صبر كند در مصيبت او به تو عطا فرمايد، تو مصيبت زده شدى و ما نيز مصيبت زده شديم و مفارقت پدرت تو را و ما را به وحشت انداخت. پس خداوند او را به رحمت خود مسرور فرمايد در منقلب و مثواى او كه آرامگاه او است و از كمال سعادت پدرت آن كه مثل تو فرزندى را به او روزى فرموده كه خليفه و قائم مقام او باشى به امر او و ترحم نمايى و طلب آمرزش كنى از براى او و من می‌‌گويم كه حمد می‌‌كنم خدا را پس به درستى كه قلوب شيعيان نيكو و مسرور شده است به مكان و منزلت تو و آنچه خداوند در تو و در نزد تو قرار داده است و حق تعالى تو را يارى فرمايد و قوت به تو دهد و محكم فرمايد تو را و توفيق به تو عطا فرمايد و تو را حافظ و نگهبان باشد.[۲]

و نيز علامه مجلسى رحمه الله در (بحار) از (كتاب غيبت) شيخ طوسى رحمه الله از جمعى از اصحاب روايت كرده كه چون عثمان بن سعيد وفات كرد توقيعى از جانب حضرت حجت عليه السلام به سوى فرزند او محمد بن عثمان بن سعيد عمرى بيرون آمد بدين لفظ: «وَالاِبْنُ وَقاهُ اللّهُ لَمْ يَزِلْ ثِقَتَنا فى حَياةَ الاَبِ رَضِىَ اللّهُ عَنْهُ وَ اَرْضاهُ وَ نَضَّرَ وَجـْهـَهُ يجْرى عِنْدَنا مَجْراهُ وَ يَسُدُّ مَسَدَّهُ وَ عَنْ اَمْرِنا يَاءْمُرُ الاِبْنُ وَ بِهِ يَعْمَلُ تَوَلّيهُ اللّهُ؛ بعد از وفات عثمان بن سعيد خداوند فرزند او را نگاهدارى نمايد كه هميشه ثقه و معتمد ما بود در حيات پدر رضى الله عنه و ارضاه و نضر وجهه كه پسر او مثل پدر او است در نزد ما و قائم مقام او است هر چه بگويد از امر ما می‌‌گويد و به امر ما عمل می‌‌نمايد خداوند ياور و صاحب او باشد».[۳]

و نيز در روايت ديگر از كلينى نقل نموده‌اند كه توقيعى به خط شريف حضرت صاحب الامر عليه السلام بيرون آمد كه نوشته بود: محمد بن عثمان، خدا از او و پدرش خشنود گردد، معتمد من است و مكتوب او مكتوب من است.[۴] و دلايل بسيار است و معجزات امام عليه السلام از براى شيعيان در دست او جارى شده بود كه در زمان نيابت و سفارت مرجع همه شيعيان بود از جانب حضرت حجة الله عليه السلام. و از ام‌كلثوم دختر او روايت كرده‌اند كه محمد بن عثمان بن سعيد عمرى چند مجلد كتاب در فقه تصنيف كرده بود كه تمام آن‌ها را از امام حسن عسکری و صاحب الامر عليهماالسلام و از پدر خود اخذ نموده بود كه آن كتب را در نزد وفات خود به حسين بن روح تسليم نمود.[۵]

شيخ صدوق رحمه الله به سند خود از محمد بن عثمان بن سعيد عمرى روايت كرده است اين حيث معروف را كه قسم به خدا! هر آينه حضرت حجت عليه السلام در هر سال موسم حج حاضر می‌‌شود و خلايق را می‌‌بيند و می‌‌شناسد و ايشان نيز او را می‌‌بينند ولى نمی‌‌شناسند.[۶]

و در روايت ديگر آن كه از او سؤال نمودند كه تو حضرت صاحب الامر عليه السلام را ديده‌اى؟ گفت: بلى و ديدن آخر من در بيت الله بود در حالتى كه می‌‌گفتم: «اَللّهمَّ اَنجزْلى ما وَعَدْتَنى» و ديدم در مستجار آن حضرت را كه می‌‌گفت: «اَللّهُمَّ انْتَقِمْ بِى اَعْدائى».[۷]

پانویس

  1. كمال الدين، شيخ صدوق، 2/510.
  2. كفاية الموحدين، 3/346، 347.
  3. كفاية الموحدين، 3/347؛‌ بحارالانوار، 51/349.
  4. كفاية الموحدين، 3/347.
  5. كفاية الموحدين، 3/347.
  6. كفاية الموحدين، 3/347؛ كمال الدين، صدوق، 2/440.
  7. كفاية الموحدين، 3/347، كمال الدين، صدوق، 2/440.

منبع

حاج شیخ عباس قمی, منتهی الآمال، قسمت دوم، باب چهاردهم: در تاريخ امام دوازدهم