شناسه ناقص است
کیفیت پژوهش متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

قوم عاد: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 +
{{خوب}}
 
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
 
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
  
__toc__
+
"عاد" از ریشه (ع و د) است که در لغت به معنی بازگشتن به چیزی است بعد از انصراف از آن. و در اصطلاح نام قوم [[حضرت هود]] علیه السلام است. نام قوم عاد در [[قرآن]] ۲۴ بار آمده و محل زندگی آنها سرزمین «[[احقاف]]» بین [[عمان]] و [[یمن]] یا عمان و [[حضر موت|حضرموت]] بوده است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، قصه های قرآن بر اساس تفسیر نمونه، تدوین حسین حسینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۵ش، اول، ص۶۱.</ref> گفته اند عاد، نام شخصی است که قبیله و قوم به نام او تسمیه شده‌اند.<ref>قرشی، علی اکبر؛ قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۲ش، ششم، ج۵، ص۶۷.</ref> شاید هم نام جد این قوم عاد بوده است. برخی از مورخان معتقدند عاد بر دو قبیله اطلاق می‌شود یکی عاد اولی که لفظ آن در [[قرآن]] آمده: {{متن قرآن|««وَأَنَّهُ أَهْلَكَ عَادًا الْأُولَىٰ ‏»}}<ref>[[سوره نجم]]/ ۵۰.</ref> (آنها احتمالاً قبل از تاریخ زندگی می‌کرده‌اند) و قبیله دوم در دوران تاریخ بشر بوده است.<ref>قصه های قرآن بر اساس تفسیر نمونه، پیشین، ص۶۱.</ref> این که قوم حضرت هود علیه السلام کدام قبیله بوده است در آن اختلاف است، چه بسا عاد اولی، همان قوم هود علیه السلام باشد.<ref>فعال عراقی نژاد، حسین؛ داستانهای قرآن و تاریخ انبیاء در المیزان، تهران، سبحان، ۱۳۷۸ش، دوم،ج۱، ص۲۷۴.</ref>
  
 +
==قوم عاد در قرآن کریم==
  
"عاد" از ریشه (ع و د) است که در لغت به معنی بازگشتن به چیزی است بعد از انصراف از آن. و در اصطلاح نام قوم [[حضرت هود]] علیه السلام است.
+
{{متن قرآن|«وَاذْكُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقَافِ وَقَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ»}}؛<ref>[[سوره احقاف]]/۲۱. «ترجمه آیات از آیت الله مکارم شیرازی می باشد».</ref> (سرگذشت هود) برادر قوم عاد را یاد کن، آن زمان که قومش را در سرزمین «احقاف» بیم داد در حالی که [[پیامبران]] زیادی قبل از او در گذشته‌های دور و نزدیک آمده بودند که: جز خدای یگانه را نپرستید! (و گفت:) من بر شما از عذاب روزی بزرگ می‌ترسم.
  
نام قوم عاد در [[قرآن]] 24 بار آمده و محل زندگی آنها سرزمین «احقاف» بین عمان و یمن یا عمان و حضرموت بوده است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، قصه های قرآن بر اساس تفسیر نمونه، تدوین حسین حسینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1385ش، اول، ص61.</ref>
+
تعبیر به «اخ» (برادر) برای بیان نهایت دلسوزی و صفای این پیامبر بزرگ نسبت به قوم خویش است، این تعبیر چنان که می‌دانیم در مورد عده‌ای از [[پیامبران]] بزرگ در [[قرآن|قرآن مجید]] آمده است، آنها برادری دلسوز و مهربان برای اقوام خویش بودند که از هیچ نوع فداکاری مضایقه نکردند. این تعبیر ممکن است در ضمن اشاره‌ای به ارتباط خویشاوندی میان این پیامبران و اقوامشان نیز باشد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش، اول، ج۲۱، ص۳۵۱.</ref>
  
عاد، نام شخصی است که قبیله و قوم به نام او تسمیه شده‌اند.<ref>قرشی، علی اکبر؛ قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1372ش، ششم، ج5، ص67.</ref> شاید هم نام جد این قوم عاد بوده است.
+
از آیات قرآن بر می‌آید که قوم عاد، بلندقامت و نیرومند بوده‌اند به همین نسبت ساختمانهای محکم و بزرگ می‌ساختند؛ آنها قومی مترقی و دارای شهرهای آباد و سرزمین های حاصلخیز بوده‌اند و قرآن از آنها این گونه یاد می‌کند: {{متن قرآن|«أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ × إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ × الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُهَا فِي الْبِلَادِ»}}؛<ref>[[سوره فجر]]/۸-۶</ref> آیا ندیدی پروردگارت با قوم «عاد» چه کرد؟ و با آن شهر «ارَم» باعظمت، همان شهری که مانندش در شهرها آفریده نشده بود.<ref>داستانهای قرآن و تاریخ انبیاء در المیزان، پیشین، ۲۷۵.</ref>
  
برخی از مورخان معتقدند عاد بر دو قبیله اطلاق می‌شود یکی عاد اولی که لفظ آن در [[قرآن]] آمده (آنها احتمالاً قبل از تاریخ زندگی می‌کرده‌اند) و قبیله دوم در دوران تاریخ بشر بوده است.<ref>قصه های قرآن بر اساس تفسیر نمونه، پیشین، ص61.</ref>
+
در این که «[[ارم]]» نام شخص یا قبیله است، یا نام محل و شهری در میان مفسران گفتگو است. ولی مناسب با آیه بعد، این است که «ارم» نام شهر بی‌نظیر آنها باشد. «عماد» به معنی ستون و جمع آن «عُمُد» است. بنابر [[تفسیر قرآن|تفسیر]] اول اشاره به اندام نیرومند و پیکرهای ستون مانند قوم عاد است و بنابر تفسیر دوم اشاره به ساختمانهای باعظمت و کاخهای رفیع و ستونهای عظیمی است که در این کاخها بکار رفته بود و در هر دو صورت اشاره‌ای است به قدرت و قوت قوم عاد.<ref>تفسیر نمونه، پیشین، ج۲۶، ص۴۵۲.</ref>
  
این که قوم حضرت هود علیه السلام کدام قبیله بوده است در آن اختلاف است، چه بسا عاد اولی، همان قوم هود علیه السلام باشد.<ref>فعال عراقی نژاد، حسین؛ داستانهای قرآن و تاریخ انبیاء در المیزان، تهران، سبحان، 1378ش، دوم،ج1، ص274.</ref>
+
معنای «ذات العماد» آن است که آنها قطعه سنگهای بزرگی را به اندازه بلندی کوه، از کوهی می‌بریدند و پایه می‌ساختند، بعد این ستونها را در هر کجا می‌خواستند، می‌افراشتند سپس در بالای آن کاخهای خود را می‌ساختند بدین سبب آنها را «ذات العماد» گفتند.<ref>شیخ صدوق، محمد بن علی؛ معانی الاخبار، ترجمه عبدالعلی محمدی شاهرودی، تهران،‌ دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۷ش،‌ دوم،‌ ج‌۱، ص۱۰۹.</ref>
  
==یادکرد قرآن از قوم عاد==
+
مطابق قرآن کریم، این قوم کافر و [[بت پرستی|بت پرست]] بودند و طاغیان مستکبر خود را اطاعت می کردند: {{متن قرآن|«وَتِلْكَ عَادٌ  جَحَدُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْا رُسُلَهُ وَاتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ»}}؛<ref>[[سوره هود]]/۵۹.</ref> و این قوم «عاد» بود که آیات پروردگارشان را انکار کردند و [[پیامبران]] او را معصیت نمودند و از فرمان هر ستمگر دشمن حق، پیروی کردند.
  
{{متن قرآن|«وَاذْکُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقَافِ وَ قَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِن بَین‌ِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ أَلَّا تَعْبُدُواْ إِلَّا اللَّهَ إِنیّ‌ِ أَخَافُ عَلَیْکمُ‌ْ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیم‌»}}؛<ref>[[سوره احقاف]]/21. «ترجمه آیات از آیت الله مکارم شیرازی می باشد».</ref> (سرگذشت هود) برادر قوم عاد را یاد کن، آن زمان که قومش را در سرزمین «احقاف» بیم داد در حالی که [[پیامبران]] زیادی قبل از او در گذشته‌های دور و نزدیک آمده بودند که: جز خدای یگانه را نپرستید! (و گفت:) من بر شما از عذاب روزی بزرگ می‌ترسم.
+
چون کشورشان وسعت یافت، سر بر طغیان و سرکشی برداشتند تا این که هود علیه السلام برایشان مبعوث شد.<ref>صدرحاج سید جوادی، احمد و دیگران؛ دایرة المعارف تشیع، تهران، شهید سعید محبی، ۱۳۸۴ش، اول، ج۱۱، ص۴.</ref>  
 
 
تعبیر به «اخ» (برادر) برای بیان نهایت دلسوزی و صفای این پیامبر بزرگ نسبت به قوم خویش است، این تعبیر چنان که می‌دانیم در مورد عده‌ای از [[پیامبران]] بزرگ در [[قرآن]] مجید آمده است، آنها برادری دلسوز و مهربان برای اقوام خویش بودند که از هیچ نوع فداکاری مضایقه نکردند. این تعبیر ممکن است در ضمن اشاره‌ای به ارتباط خویشاوندی میان این پیامبران و اقوامشان نیز باشد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374ش، اول، ج21، ص351.</ref>
 
 
 
از آیات قرآن بر می‌آید که قوم عاد، بلندقامت و نیرومند بوده‌اند به همین نسبت ساختمانهای محکم و بزرگ می‌ساختند؛ آنها قومی مترقی و دارای شهرهای آباد و سرزمین های حاصلخیز بوده‌اند و قرآن از آنها این گونه یاد می‌کند: {{متن قرآن|«أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعَادٍ × إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ × الَّتیِ لَمْ یخُْلَقْ مِثْلُهَا فیِ الْبِلَد»}}؛<ref>[[سوره فجر]]/8-6</ref> آیا ندیدی پروردگارت با قوم «عاد» چه کرد؟ و با آن شهر «ارَم» باعظمت، همان شهری که مانندش در شهرها آفریده نشده بود.<ref>داستانهای قرآن و تاریخ انبیاء در المیزان، پیشین، 275.</ref>
 
 
 
در این که «ارم» نام شخص یا قبیله است، یا نام محل و شهری در میان مفسران گفتگو است. ولی مناسب با آیه بعد، این است که «ارم» نام شهر بی‌نظیر آنها باشد. «عماد» به معنی ستون و جمع آن «عُمُد» است. بنابر تفسیر اول اشاره به اندام نیرومند و پیکرهای ستون مانند قوم عاد است و بنابر تفسیر دوم اشاره به ساختمانهای باعظمت و کاخهای رفیع و ستونهای عظیمی است که در این کاخها بکار رفته بود و در هر دو صورت اشاره‌ای است به قدرت و قوت قوم عاد.<ref>تفسیر نمونه، پیشین، ج26، ص452.</ref>
 
 
 
معنای «ذات العماد» آن است که آنها قطعه سنگهای بزرگی را به اندازه بلندی کوه، از کوهی می‌بریدند و پایه می‌ساختند، بعد این ستونها را در هر کجا می‌خواستند، می‌افراشتند سپس در بالای آن کاخهای خود را می‌ساختند بدین سبب آنها را «ذات العماد» گفتند.<ref>شیخ صدوق، محمد بن علی؛ معانی الاخبار، ترجمه عبدالعلی محمدی شاهرودی، تهران،‌ دارالکتب الاسلامیه، 1377ش،‌ دوم،‌ ج‌1، ص109.</ref>
 
 
 
==آئین قوم عاد==
 
 
 
این قوم کافر و بت پرست بودند و طاغیان مستکبر خود را اطاعت می کردند: {{متن قرآن|«وَ تِلْکَ عادٌ جَحَدُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْا رُسُلَهُ وَاتَّبَعُوا أَمْرَ کُلِّ جَبَّارٍ عَنید»}}؛<ref>[[سوره هود]]/59.</ref> و این قوم «عاد» بود که آیات پروردگارشان را انکار کردند و [[پیامبران]] او را معصیت نمودند و از فرمان هر ستمگر دشمن حق، پیروی کردند.
 
 
 
چون کشورشان وسعت یافت، سر بر طغیان و سرکشی برداشتند تا این که هود علیه السلام برایشان مبعوث شد.<ref>صدرحاج سید جوادی، احمد و دیگران؛ دایرة المعارف تشیع، تهران، شهید سعید محبی، 1384ش، اول، ج11، ص4.</ref>  
 
  
 
==رسالت حضرت هود علیه السلام==
 
==رسالت حضرت هود علیه السلام==
  
"هود" این نام بدین جهت بر او نهاده شده که از آنچه قومش بدان گمراه شده بودند، هدایت یافت و به آن مبتلا نگردید. سپس از طرف خداوند مبعوث شد تا آنان را از گمراهی رهانیده و به شاهراه هدایت برساند.<ref>معانی الاخبار، پیشین، ج1، ص108.</ref> {{متن قرآن|«وَ إِلیَ‌ عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ یَاقَوْمِ اعْبُدُواْاللَّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیرُْهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا مُفْترَُونَ»}}؛<ref>[[سوره هود]]/50.</ref> (ما) به سوی (قوم) عاد، برادرشان «هود» را فرستادیم (به آنها) گفت: ای قوم من! خدا را پرستش کنید که معبودی جز او برای شما نیست. شما فقط تهمت می‌زنید (و بتها را شریک او می‌خوانید).
+
نام "هود" بدین جهت بر [[حضرت هود علیه السلام|حضرت هود]] علیه السلام نهاده شده که از آنچه قومش بدان گمراه شده بودند، هدایت یافت و به آن مبتلا نگردید. سپس از طرف خداوند مبعوث شد تا آنان را از گمراهی رهانیده و به شاهراه هدایت برساند.<ref>معانی الاخبار، پیشین، ج۱، ص۱۰۸.</ref> {{متن قرآن|«وَإِلَىٰ عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَٰهٍ غَيْرُهُ  إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُفْتَرُونَ»}}؛<ref>[[سوره هود]]/۵۰.</ref> (ما) به سوی (قوم) عاد، برادرشان «هود» را فرستادیم (به آنها) گفت: ای قوم من! خدا را پرستش کنید که معبودی جز او برای شما نیست. شما فقط تهمت می‌زنید (و بتها را شریک او می‌خوانید).
  
نخستین دعوت هود علیه السلام همان دعوت تمام انبیا بود، دعوت به سوی [[توحید]] و نفی هر گونه شرک، چه افترا و تهمتی از این بالاتر که برای بتهایی بی‌ارزش آن همه مقام قائل می‌شدند.<ref>تفسیر نمونه، پیشین، ج9، ص128.</ref>
+
نخستین دعوت [[حضرت هود علیه السلام|هود]] علیه السلام همان دعوت تمام [[انبیاء|انبیا]] بود، دعوت به سوی [[توحید]] و نفی هر گونه [[شرک]]؛ چه افترا و تهمتی از این بالاتر که برای بتهایی بی‌ارزش آن همه مقام قائل می‌شدند.<ref>تفسیر نمونه، پیشین، ج۹، ص۱۲۸.</ref>
  
{{متن قرآن|«وَ یَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکُم مِّدْرَارًا وَ یَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلیَ‌ قُوَّتِکُمْ وَلَا تَتَوَلَّوْا مجُْرِمِین»}}؛<ref>[[سوره هود]]/52.</ref> و ای قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید سپس به سوی او بازگردید، تا (باران) آسمان را پی در پی بر شما بفرستد و نیرویی بر نیرویتان بیفزاید و گنهکارانه، روی (از حق) برنتابید!
+
{{متن قرآن|«وَيَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَىٰ قُوَّتِكُمْ وَلَا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ »}}؛<ref>[[سوره هود]]/۵۲.</ref> و ای قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید سپس به سوی او بازگردید، تا (باران) آسمان را پی در پی بر شما بفرستد و نیرویی بر نیرویتان بیفزاید و گنهکارانه، روی (از حق) برنتابید!
  
برخی گفته‌اند: قوم عاد دچار خشکسالی شده بودند و هود (با بیان این جمله) به آنها وعده داد که اگر توبه کنند، با آمدن باران سر زمینشان سرسبز و خرم و مزارعشان آباد گردد و درخت‌ها بارور و میوه‌ها فراوان شود. «قوّت» در اینجا به مال و فرزند و نیرو تفسیر شده و همه اینها چیزهایی است که انسان بدانها نیرو گیرد.<ref>طبرسی، فضل بن حسن؛ تفسیر مجمع البیان، ترجمه گروهی از مترجمان، تهران فراهانی، 1360 ش، اول، ج12، ص76.</ref>
+
برخی گفته‌اند: قوم عاد دچار خشکسالی شده بودند و هود (با بیان این جمله) به آنها وعده داد که اگر [[توبه]] کنند، با آمدن باران سر زمینشان سرسبز و خرم و مزارعشان آباد گردد و درخت‌ها بارور و میوه‌ها فراوان شود. «قوّت» در اینجا به مال و فرزند و نیرو تفسیر شده و همه اینها چیزهایی است که انسان بدانها نیرو گیرد.<ref>طبرسی، فضل بن حسن؛ تفسیر مجمع البیان، ترجمه گروهی از مترجمان، تهران فراهانی، ۱۳۶۰ ش، اول، ج۱۲، ص۷۶.</ref>
  
هود علیه السلام در اندرز ایشان نهایت سعی خود را کرد، اما آنان رسالت او را انکار کردند: {{متن قرآن|«قَالُواْ یَهُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَیِّنَةٍ وَ مَا نحَْنُ بِتَارِکیِ ءَالِهَتِنَا عَن قَوْلِکَ وَ مَا نحَْنُ لَکَ بِمُؤْمِنِین»‌}}؛<ref>[[سوره هود]]/53.</ref> گفتند: ای هود! تو دلیل روشنی برای ما نیاورده‌ای! و ما خدایان خود را بخاطر حرف تو رها نخواهیم کرد! و ما (اصلاً) به تو ایمان نمی‌آوریم.
+
هود علیه السلام در اندرز ایشان نهایت سعی خود را کرد، اما آنان [[رسالت]] او را انکار کردند: {{متن قرآن|«قَالُوا يَا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَيِّنَةٍ وَمَا نَحْنُ بِتَارِكِي آلِهَتِنَا عَنْ قَوْلِكَ وَمَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ»‌}}؛<ref>[[سوره هود]]/۵۳.</ref> گفتند: ای هود! تو دلیل روشنی برای ما نیاورده‌ای! و ما خدایان خود را بخاطر حرف تو رها نخواهیم کرد! و ما (اصلاً) به تو ایمان نمی‌آوریم.
  
نسبت جنون به او دادند، جنونی که بر اثر خشم خدایان حاصل شده بود: {{متن قرآن|«إِن نَّقُولُ إِلَّا اعْترََئکَ بَعْضُ ءَالِهَتِنَا بِسُوءٍ»}}؛<ref>[[سوره هود]]/54.</ref> ما (درباره تو) فقط می‌گوییم: بعضی از خدایان ما، به تو زیان رسانده (و عقلت را ربوده اند!
+
نسبت جنون به او دادند، جنونی که بر اثر خشم خدایان حاصل شده بود: {{متن قرآن|«إِنْ نَقُولُ إِلَّا اعْتَرَاكَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوءٍ»}}؛<ref>[[سوره هود]]/۵۴.</ref> ما (درباره تو) فقط می‌گوییم: بعضی از خدایان ما، به تو زیان رسانده (و عقلت را ربوده اند!
  
و این بهترین دلیل بر خرافه پرستی آنها بود. اما هود علیه السلام بیزاری خود را از بت ها اعلام داشت: {{متن قرآن|«قَالَ إِنیّ‌ِ أُشهِْدُ اللَّهَ وَاشهَْدُواْ أَنیّ‌ِ بَرِی‌ءٌ مِّمَّا تُشْرِکُونَ»}}<ref>[[سوره هود]]/54.</ref> (هود) گفت: من خدا را به شهادت می‌طلبم، شما نیز گواه باشید که من بیزارم از آنچه شریک (خدا) قرار می‌دهید...
+
و این بهترین دلیل بر [[خرافات|خرافه]] پرستی آنها بود. اما هود علیه السلام بیزاری خود را از بت ها اعلام داشت: {{متن قرآن|«قَالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ»}}<ref>[[سوره هود]]/۵۴.</ref> (هود) گفت: من خدا را به شهادت می‌طلبم، شما نیز گواه باشید که من بیزارم از آنچه شریک (خدا) قرار می‌دهید...
  
و به آنها اخطار کرد: اگر حق را نپذیرید، نابود خواهید شد و قوم دیگری جانشین شما خواهد گردید: {{متن قرآن|«فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقَدْ أَبْلَغْتُکمُ مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیْکمُ‌ْ وَ یَسْتَخْلِفُ رَبیّ‌ِ قَوْمًا غَیرَْکم‌...»}}؛<ref>[[سوره هود]]/57.</ref> پس اگر روی برگردانید، من رسالتی را که مأمور بودم به شما رساندم و پروردگارم گروه دیگری را جانشین شما می‌کند...
+
و به آنها اخطار کرد: اگر حق را نپذیرید، نابود خواهید شد و قوم دیگری جانشین شما خواهد گردید: {{متن قرآن|«إِنْ نَقُولُ إِلَّا اعْتَرَاكَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوءٍ قَالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ...»}}؛<ref>[[سوره هود]]/۵۷.</ref> پس اگر روی برگردانید، من رسالتی را که مأمور بودم به شما رساندم و پروردگارم گروه دیگری را جانشین شما می‌کند...
  
 
==سرانجام قوم عاد==
 
==سرانجام قوم عاد==
  
بعد از سه سال قحطی و [[توبه]] نکردن قوم خیره سر عاد، ابر سیاهی در آسمان ظاهر می‌شود، گمان می‌کنند می‌خواهد باران ببارد ولی آن در حقیقت شروع عذاب بود: {{متن قرآن|«فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضًا مُّسْتَقْبِلَ أَوْدِیَتهِِمْ قَالُواْ هَذَا عَارِضٌ ممُّْطِرُنَا بَلْ هُوَ مَااسْتَعْجَلْتُم بِهِ رِیحٌ فِیهَا عَذَابٌ أَلِیم»}}؛<ref>[[سوره احقاف]]/24.</ref> هنگامی که آن (عذاب الهی) را به صورت ابر گسترده‌ای دیدند که بسوی دره‌ها و آبگیرهای آنان در حرکت است (خوشحال شدند) گفتند: این ابری است که بر ما می‌بارد (ولی به آنها گفته شد:) این همان چیزی است که برای آمدنش شتاب می‌کردید، تندبادی است (وحشتناک) که عذاب دردناکی در آن است.
+
بعد از سه سال قحطی و [[توبه]] نکردن قوم خیره سر عاد، ابر سیاهی در آسمان ظاهر می‌شود، گمان می‌کنند می‌خواهد باران ببارد ولی آن در حقیقت شروع عذاب بود: {{متن قرآن|«فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضًا مُسْتَقْبِلَ أَوْدِيَتِهِمْ قَالُوا هَٰذَا عَارِضٌ مُمْطِرُنَا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ رِيحٌ فِيهَا عَذَابٌ أَلِيمٌ»}}؛<ref>[[سوره احقاف]]/۲۴.</ref> هنگامی که آن (عذاب الهی) را به صورت ابر گسترده‌ای دیدند که بسوی دره‌ها و آبگیرهای آنان در حرکت است (خوشحال شدند) گفتند: این ابری است که بر ما می‌بارد (ولی به آنها گفته شد:) این همان چیزی است که برای آمدنش شتاب می‌کردید، تندبادی است (وحشتناک) که عذاب دردناکی در آن است.
  
 
این قوم بوسیله بادی عجیب، عذاب شدند که با تعابیر مختلف در [[قرآن]] بیان شده است:
 
این قوم بوسیله بادی عجیب، عذاب شدند که با تعابیر مختلف در [[قرآن]] بیان شده است:
  
# {{متن قرآن|«فَأَرْسَلْنَا عَلَیهِْمْ رِیحًا صَرْصَرا...»}}؛<ref>[[سوره فصلت]]/16.</ref> سرانجام تندبادی شدید و هول‌انگیز و سرد و سخت بر آنها فرستادیم‌...
+
#{{متن قرآن|«فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا...»}}؛<ref>[[سوره فصلت]]/۱۶.</ref> سرانجام تندبادی شدید و هول‌انگیز و سرد و سخت بر آنها فرستادیم‌...
# {{متن قرآن|«وَ أَمَّا عَادٌ فَأُهْلِکُواْ بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عَاتِیَة»}}؛ و اما قوم عاد با تندبادی طغیانگر و سرد و پرصدا به هلاکت رسیدند.<ref>[[سوره حاقه]]/6.</ref>
+
#{{متن قرآن|«وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عَاتِيَةٍ»}}؛ و اما قوم عاد با تندبادی طغیانگر و سرد و پرصدا به هلاکت رسیدند.<ref>[[سوره حاقه]]/۶.</ref>
# {{متن قرآن|«وَ فیِ عَادٍ إِذْ أَرْسَلْنَا عَلَیهِْمُ الرِّیحَ الْعَقِیم‌»}}؛<ref>[[سوره ذاریات]]/41</ref> و (همچنین) در سرگذشت «عاد» (آیتی است) در آن هنگام که تندبادی بی‌باران بر آنها فرستادیم. «ریح عقیم» بادی است که نه ابر می آورد و نه درخت را بارور می سازد، توأم با عذاب و بی‌رحم است و خداوند آن را بر قوم عاد فرستاد تا نابودشان سازد، چنان که می‌دانیم بادهای دیگر نطفه را به گیاه تلقیح می‌کنند ولی این باد عذاب را به آنها تلقیح کرد. یعنی رحمت از آن پدیدار نمی‌گشت، مانند مردی که صاحب فرزند نشود؛ پس همه کاخها و دژها و شهرها و هر بنای محکم و استواری را که در آنجا بود چنان خرد و نابود کرد و درهم کوبید (چون گندمی زیر سنگ آسیاب) و همچون ماسه نرم روان شدند که باد جابجایشان می‌کرد. و به آسمان می‌برد (هفت شب و هشت روز پی در پی آن تندباد عقیم برایشان وزید.)<ref>معانی الاخبار، پیشین، ج1، ص108.</ref>  
+
#{{متن قرآن|«وَفِي عَادٍ إِذْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الرِّيحَ الْعَقِيمَ»}}؛<ref>[[سوره ذاریات]]/۴۱</ref> و (همچنین) در سرگذشت «عاد» (آیتی است) در آن هنگام که تندبادی بی‌باران بر آنها فرستادیم. «ریح عقیم» بادی است که نه ابر می آورد و نه درخت را بارور می سازد، توأم با عذاب و بی‌رحم است و خداوند آن را بر قوم عاد فرستاد تا نابودشان سازد، چنان که می‌دانیم بادهای دیگر نطفه را به گیاه تلقیح می‌کنند ولی این باد عذاب را به آنها تلقیح کرد. یعنی رحمت از آن پدیدار نمی‌گشت، مانند مردی که صاحب فرزند نشود؛ پس همه کاخها و دژها و شهرها و هر بنای محکم و استواری را که در آنجا بود چنان خرد و نابود کرد و درهم کوبید (چون گندمی زیر سنگ آسیاب) و همچون ماسه نرم روان شدند که باد جابجایشان می‌کرد. و به آسمان می‌برد (هفت شب و هشت روز پی در پی آن تندباد عقیم برایشان وزید.)<ref>معانی الاخبار، پیشین، ج۱، ص۱۰۸.</ref>
# {{متن قرآن|«رِیحٌ فِیهَا عَذَابٌ أَلِیم»}}؛<ref>[[سوره احقاف]]/24.</ref> تندبادی است وحشتناک که عذاب دردناکی در آن است.
+
#{{متن قرآن|«رِيحٌ فِيهَا عَذَابٌ أَلِيمٌ»}}؛<ref>[[سوره احقاف]]/۲۴.</ref> تندبادی است وحشتناک که عذاب دردناکی در آن است.
  
البته این که این باد چه بادی بوده است، خالی از ابهام نیست؛ آیا تندبادی بوده پرقدرت که مردم را به این طرف و آن طرفی‌ افکنده یا این که دارای سوزاندگی و مسمومیت خاصی بود که همه چیز را چون استخوان، پوسیده می‌کرده است؟<ref>[[سوره ذاریات]]/42.</ref> والله اعلم.
+
البته این که این باد چه بادی بوده است، خالی از ابهام نیست؛ آیا تندبادی بوده پرقدرت که مردم را به این طرف و آن طرفی‌ افکنده یا این که دارای سوزاندگی و مسمومیت خاصی بود که همه چیز را چون استخوان، پوسیده می‌کرده است؟<ref>[[سوره ذاریات]]/۴۲.</ref> والله اعلم.
  
 
==پانویس==  
 
==پانویس==  
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 
 
==منابع==
 
==منابع==
* قوم عاد، علی محمودی [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=34054 پژوهشکده باقرالعلوم] تاریخ بازیابی،9 شهریور 1392.
+
*علی محمودی ، قوم عاد، [http://www.pajoohe.ir  دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: 9 شهریور 1392.
  
 
[[رده:اقوام در قرآن]]
 
[[رده:اقوام در قرآن]]
 +
{{خوب}}
 +
[[رده: مقاله های مهم]]
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= متوسط
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= متوسط
 +
|رده= دارد
 +
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۱۴


این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


"عاد" از ریشه (ع و د) است که در لغت به معنی بازگشتن به چیزی است بعد از انصراف از آن. و در اصطلاح نام قوم حضرت هود علیه السلام است. نام قوم عاد در قرآن ۲۴ بار آمده و محل زندگی آنها سرزمین «احقاف» بین عمان و یمن یا عمان و حضرموت بوده است.[۱] گفته اند عاد، نام شخصی است که قبیله و قوم به نام او تسمیه شده‌اند.[۲] شاید هم نام جد این قوم عاد بوده است. برخی از مورخان معتقدند عاد بر دو قبیله اطلاق می‌شود یکی عاد اولی که لفظ آن در قرآن آمده: ««وَأَنَّهُ أَهْلَكَ عَادًا الْأُولَىٰ ‏»[۳] (آنها احتمالاً قبل از تاریخ زندگی می‌کرده‌اند) و قبیله دوم در دوران تاریخ بشر بوده است.[۴] این که قوم حضرت هود علیه السلام کدام قبیله بوده است در آن اختلاف است، چه بسا عاد اولی، همان قوم هود علیه السلام باشد.[۵]

قوم عاد در قرآن کریم

«وَاذْكُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقَافِ وَقَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ»؛[۶] (سرگذشت هود) برادر قوم عاد را یاد کن، آن زمان که قومش را در سرزمین «احقاف» بیم داد در حالی که پیامبران زیادی قبل از او در گذشته‌های دور و نزدیک آمده بودند که: جز خدای یگانه را نپرستید! (و گفت:) من بر شما از عذاب روزی بزرگ می‌ترسم.

تعبیر به «اخ» (برادر) برای بیان نهایت دلسوزی و صفای این پیامبر بزرگ نسبت به قوم خویش است، این تعبیر چنان که می‌دانیم در مورد عده‌ای از پیامبران بزرگ در قرآن مجید آمده است، آنها برادری دلسوز و مهربان برای اقوام خویش بودند که از هیچ نوع فداکاری مضایقه نکردند. این تعبیر ممکن است در ضمن اشاره‌ای به ارتباط خویشاوندی میان این پیامبران و اقوامشان نیز باشد.[۷]

از آیات قرآن بر می‌آید که قوم عاد، بلندقامت و نیرومند بوده‌اند به همین نسبت ساختمانهای محکم و بزرگ می‌ساختند؛ آنها قومی مترقی و دارای شهرهای آباد و سرزمین های حاصلخیز بوده‌اند و قرآن از آنها این گونه یاد می‌کند: «أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ × إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ × الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُهَا فِي الْبِلَادِ»؛[۸] آیا ندیدی پروردگارت با قوم «عاد» چه کرد؟ و با آن شهر «ارَم» باعظمت، همان شهری که مانندش در شهرها آفریده نشده بود.[۹]

در این که «ارم» نام شخص یا قبیله است، یا نام محل و شهری در میان مفسران گفتگو است. ولی مناسب با آیه بعد، این است که «ارم» نام شهر بی‌نظیر آنها باشد. «عماد» به معنی ستون و جمع آن «عُمُد» است. بنابر تفسیر اول اشاره به اندام نیرومند و پیکرهای ستون مانند قوم عاد است و بنابر تفسیر دوم اشاره به ساختمانهای باعظمت و کاخهای رفیع و ستونهای عظیمی است که در این کاخها بکار رفته بود و در هر دو صورت اشاره‌ای است به قدرت و قوت قوم عاد.[۱۰]

معنای «ذات العماد» آن است که آنها قطعه سنگهای بزرگی را به اندازه بلندی کوه، از کوهی می‌بریدند و پایه می‌ساختند، بعد این ستونها را در هر کجا می‌خواستند، می‌افراشتند سپس در بالای آن کاخهای خود را می‌ساختند بدین سبب آنها را «ذات العماد» گفتند.[۱۱]

مطابق قرآن کریم، این قوم کافر و بت پرست بودند و طاغیان مستکبر خود را اطاعت می کردند: «وَتِلْكَ عَادٌ جَحَدُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْا رُسُلَهُ وَاتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ»؛[۱۲] و این قوم «عاد» بود که آیات پروردگارشان را انکار کردند و پیامبران او را معصیت نمودند و از فرمان هر ستمگر دشمن حق، پیروی کردند.

چون کشورشان وسعت یافت، سر بر طغیان و سرکشی برداشتند تا این که هود علیه السلام برایشان مبعوث شد.[۱۳]

رسالت حضرت هود علیه السلام

نام "هود" بدین جهت بر حضرت هود علیه السلام نهاده شده که از آنچه قومش بدان گمراه شده بودند، هدایت یافت و به آن مبتلا نگردید. سپس از طرف خداوند مبعوث شد تا آنان را از گمراهی رهانیده و به شاهراه هدایت برساند.[۱۴] «وَإِلَىٰ عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَٰهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُفْتَرُونَ»؛[۱۵] (ما) به سوی (قوم) عاد، برادرشان «هود» را فرستادیم (به آنها) گفت: ای قوم من! خدا را پرستش کنید که معبودی جز او برای شما نیست. شما فقط تهمت می‌زنید (و بتها را شریک او می‌خوانید).

نخستین دعوت هود علیه السلام همان دعوت تمام انبیا بود، دعوت به سوی توحید و نفی هر گونه شرک؛ چه افترا و تهمتی از این بالاتر که برای بتهایی بی‌ارزش آن همه مقام قائل می‌شدند.[۱۶]

«وَيَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَىٰ قُوَّتِكُمْ وَلَا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ »؛[۱۷] و ای قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید سپس به سوی او بازگردید، تا (باران) آسمان را پی در پی بر شما بفرستد و نیرویی بر نیرویتان بیفزاید و گنهکارانه، روی (از حق) برنتابید!

برخی گفته‌اند: قوم عاد دچار خشکسالی شده بودند و هود (با بیان این جمله) به آنها وعده داد که اگر توبه کنند، با آمدن باران سر زمینشان سرسبز و خرم و مزارعشان آباد گردد و درخت‌ها بارور و میوه‌ها فراوان شود. «قوّت» در اینجا به مال و فرزند و نیرو تفسیر شده و همه اینها چیزهایی است که انسان بدانها نیرو گیرد.[۱۸]

هود علیه السلام در اندرز ایشان نهایت سعی خود را کرد، اما آنان رسالت او را انکار کردند: «قَالُوا يَا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَيِّنَةٍ وَمَا نَحْنُ بِتَارِكِي آلِهَتِنَا عَنْ قَوْلِكَ وَمَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ»‌؛[۱۹] گفتند: ای هود! تو دلیل روشنی برای ما نیاورده‌ای! و ما خدایان خود را بخاطر حرف تو رها نخواهیم کرد! و ما (اصلاً) به تو ایمان نمی‌آوریم.

نسبت جنون به او دادند، جنونی که بر اثر خشم خدایان حاصل شده بود: «إِنْ نَقُولُ إِلَّا اعْتَرَاكَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوءٍ»؛[۲۰] ما (درباره تو) فقط می‌گوییم: بعضی از خدایان ما، به تو زیان رسانده (و عقلت را ربوده اند!

و این بهترین دلیل بر خرافه پرستی آنها بود. اما هود علیه السلام بیزاری خود را از بت ها اعلام داشت: «قَالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ»[۲۱] (هود) گفت: من خدا را به شهادت می‌طلبم، شما نیز گواه باشید که من بیزارم از آنچه شریک (خدا) قرار می‌دهید...

و به آنها اخطار کرد: اگر حق را نپذیرید، نابود خواهید شد و قوم دیگری جانشین شما خواهد گردید: «إِنْ نَقُولُ إِلَّا اعْتَرَاكَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوءٍ قَالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ...»؛[۲۲] پس اگر روی برگردانید، من رسالتی را که مأمور بودم به شما رساندم و پروردگارم گروه دیگری را جانشین شما می‌کند...

سرانجام قوم عاد

بعد از سه سال قحطی و توبه نکردن قوم خیره سر عاد، ابر سیاهی در آسمان ظاهر می‌شود، گمان می‌کنند می‌خواهد باران ببارد ولی آن در حقیقت شروع عذاب بود: «فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضًا مُسْتَقْبِلَ أَوْدِيَتِهِمْ قَالُوا هَٰذَا عَارِضٌ مُمْطِرُنَا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ رِيحٌ فِيهَا عَذَابٌ أَلِيمٌ»؛[۲۳] هنگامی که آن (عذاب الهی) را به صورت ابر گسترده‌ای دیدند که بسوی دره‌ها و آبگیرهای آنان در حرکت است (خوشحال شدند) گفتند: این ابری است که بر ما می‌بارد (ولی به آنها گفته شد:) این همان چیزی است که برای آمدنش شتاب می‌کردید، تندبادی است (وحشتناک) که عذاب دردناکی در آن است.

این قوم بوسیله بادی عجیب، عذاب شدند که با تعابیر مختلف در قرآن بیان شده است:

  1. «فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا...»؛[۲۴] سرانجام تندبادی شدید و هول‌انگیز و سرد و سخت بر آنها فرستادیم‌...
  2. «وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عَاتِيَةٍ»؛ و اما قوم عاد با تندبادی طغیانگر و سرد و پرصدا به هلاکت رسیدند.[۲۵]
  3. «وَفِي عَادٍ إِذْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الرِّيحَ الْعَقِيمَ»؛[۲۶] و (همچنین) در سرگذشت «عاد» (آیتی است) در آن هنگام که تندبادی بی‌باران بر آنها فرستادیم. «ریح عقیم» بادی است که نه ابر می آورد و نه درخت را بارور می سازد، توأم با عذاب و بی‌رحم است و خداوند آن را بر قوم عاد فرستاد تا نابودشان سازد، چنان که می‌دانیم بادهای دیگر نطفه را به گیاه تلقیح می‌کنند ولی این باد عذاب را به آنها تلقیح کرد. یعنی رحمت از آن پدیدار نمی‌گشت، مانند مردی که صاحب فرزند نشود؛ پس همه کاخها و دژها و شهرها و هر بنای محکم و استواری را که در آنجا بود چنان خرد و نابود کرد و درهم کوبید (چون گندمی زیر سنگ آسیاب) و همچون ماسه نرم روان شدند که باد جابجایشان می‌کرد. و به آسمان می‌برد (هفت شب و هشت روز پی در پی آن تندباد عقیم برایشان وزید.)[۲۷]
  4. «رِيحٌ فِيهَا عَذَابٌ أَلِيمٌ»؛[۲۸] تندبادی است وحشتناک که عذاب دردناکی در آن است.

البته این که این باد چه بادی بوده است، خالی از ابهام نیست؛ آیا تندبادی بوده پرقدرت که مردم را به این طرف و آن طرفی‌ افکنده یا این که دارای سوزاندگی و مسمومیت خاصی بود که همه چیز را چون استخوان، پوسیده می‌کرده است؟[۲۹] والله اعلم.

پانویس

  1. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، قصه های قرآن بر اساس تفسیر نمونه، تدوین حسین حسینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۵ش، اول، ص۶۱.
  2. قرشی، علی اکبر؛ قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۲ش، ششم، ج۵، ص۶۷.
  3. سوره نجم/ ۵۰.
  4. قصه های قرآن بر اساس تفسیر نمونه، پیشین، ص۶۱.
  5. فعال عراقی نژاد، حسین؛ داستانهای قرآن و تاریخ انبیاء در المیزان، تهران، سبحان، ۱۳۷۸ش، دوم،ج۱، ص۲۷۴.
  6. سوره احقاف/۲۱. «ترجمه آیات از آیت الله مکارم شیرازی می باشد».
  7. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش، اول، ج۲۱، ص۳۵۱.
  8. سوره فجر/۸-۶
  9. داستانهای قرآن و تاریخ انبیاء در المیزان، پیشین، ۲۷۵.
  10. تفسیر نمونه، پیشین، ج۲۶، ص۴۵۲.
  11. شیخ صدوق، محمد بن علی؛ معانی الاخبار، ترجمه عبدالعلی محمدی شاهرودی، تهران،‌ دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۷ش،‌ دوم،‌ ج‌۱، ص۱۰۹.
  12. سوره هود/۵۹.
  13. صدرحاج سید جوادی، احمد و دیگران؛ دایرة المعارف تشیع، تهران، شهید سعید محبی، ۱۳۸۴ش، اول، ج۱۱، ص۴.
  14. معانی الاخبار، پیشین، ج۱، ص۱۰۸.
  15. سوره هود/۵۰.
  16. تفسیر نمونه، پیشین، ج۹، ص۱۲۸.
  17. سوره هود/۵۲.
  18. طبرسی، فضل بن حسن؛ تفسیر مجمع البیان، ترجمه گروهی از مترجمان، تهران فراهانی، ۱۳۶۰ ش، اول، ج۱۲، ص۷۶.
  19. سوره هود/۵۳.
  20. سوره هود/۵۴.
  21. سوره هود/۵۴.
  22. سوره هود/۵۷.
  23. سوره احقاف/۲۴.
  24. سوره فصلت/۱۶.
  25. سوره حاقه/۶.
  26. سوره ذاریات/۴۱
  27. معانی الاخبار، پیشین، ج۱، ص۱۰۸.
  28. سوره احقاف/۲۴.
  29. سوره ذاریات/۴۲.

منابع