فضة

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

فضة به معنای سيم و نقره است. و جمع آن فِضَض است.

فضة در قرآن

وحُلّوا اساور من فضّة : نيكان در بهشت به دستبندهاى سيمين زينت شده اند. [۱]

ولولا ان يكون الناس امّةً واحدةً لجعلنا لمن يكفر بالرحمن لبيوتهم سُقُفاً من فضّة ومعارج عليها يظهرون؛ اگر نبود كه مردمان همگى به كفر گرايند، همانا آن قدر مال در اختيار منكران خدا قرار مى داديم كه سقف خانه هايشان نقره باشد. [۲]

فضة در روایات

عن الباقر (ع): «انّ خاتم رسول الله (ص) كان من فضّة» [۳]. همانا انگشتر پیامبر اسلام از نقره بود.

عنه (ع): «لا تاكل فى آنية ذهب ولا فضّة» .[۴] در ظرف طلا و نقره غذا نخور .

عن ابى عبدالله (ع): «قال لقمان لابنه: يا بُنَىّ! ان كنت زعمت انّ الكلام من فضّة، فانّ السكوت من ذهب». [۵]

لقمان خطاب به فرزندش گفت : ای فرزندم! اگر گمان کردی سخن گفتن از نقره است، پس همانا سکوت از طلاست .

پانویس

  1. سوره دهر/ 21
  2. سوره زخرف/ 33
  3. شیخ حر عاملی ، وسائل الشیعه :5/78
  4. همان، وسائل الشیعه: 3/508
  5. همان، وسائل الشیعه: 12/183

منبع

  • سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ معارف و معاریف.