فاجعه رجیع

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۳۰ توسط Ali hoghooghi (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی '«رجيع» نام چاه آبى از قبيله هُذَيل بوده كه در هفتاد كيلومترى شمال شهر مكه قرار د...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«رجيع» نام چاه آبى از قبيله هُذَيل بوده كه در هفتاد كيلومترى شمال شهر مكه قرار داشته است. حادثه رجيع بنابه نقل برخى مورخان در صفر سال چهارم (سى و ششمين ماه هجرت) و به قول عده‌اى ديگر در سال سوم، اندكى پس از غزوه احد صورت گرفته است.

رجیع به نقل از اکثر مورخان

واقدى به نقل از عروة بن زبير مى‌گويد: رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم اصحاب رجيع را به عنوان جاسوس به سوى مكه فرستاد تا از قريش اخبارى به دست آورند. آنان تا رجيع پيش رفته و در آنجا بنى لحيان متعرض آنها شدند. [۱] نقل ديگرى مى‌ گويد: بنى لحيان از دو قبيله عضل و قاره [كه آنها از قبيله بنى هون بن خزيمة بن مدركه بودند] خواستند در توطئه مشتركى به بهانه اسلام آوردن و درخواست مبلغ نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بروند. پس از آن، افرادى كه اعزام مى ‌شوند، دستگير كرده به قريش بسپارند، به علاوه يكى را نيز در برابر سفيان بن خالد هذلى كه به دست عبد الله بن أنيس كشته شده بكشند.[۲] شش يا هفت نفر از اصحاب به منطقه رجيع رفته و گرفتار بنى لحيان‌ شده ‌اند. از اين گروه سه يا چهار تن، تن به اسارت نداده به شهادت رسيدند. سه نفر ديگر اسير شده به مكه برده شدند. يكى از آنان با نام عبد الله بن طارق در مرّالظهران خود را از قيد آزاد كرد و شمشيرى به دست گرفت تا با آنها بجنگد. دشمنان اسلام وى را سنگسار كرده و به شهادت رساندند. دو تن ديگر يكى حبيب بن عدى و ديگرى زيدبن الدثنه به دست مشركان مكه سپرده شدند و آنان نيز، وى را به انتقام كشتگان خود در بدر كشتند.

داستان کشته شدن حبیب بن عدی

ماواه کنیز مجیر بن ابواهاب می گوید :وقتى تصميم به كشتن خبيب گرفتند، به او خبر دادم، گفت: براى من تيغى بفرست تا خود را براى كشته ‌شدن، پاكيزه كنم. من به وسيله كودكى، تيغى برايش فرستادم. چون پسرك به راه افتاد، با خود گفتم: اين چه كارى بود كه كردم؟ نكند در صدد انتقام برآيد و پسرك را بكشد و بگويد: مردى در مقابل مردى. وقتى پسر تيغ را به او داد، خبيب گفت: به جانت قسم، آيا مادرت نترسيد كه وقتى ترا همراه تيغ پيش من مى ‌فرستد، من مكرى بكنم؟ سپس او را فرستاد. به روايت ابن هشام، اين پسر فرزند مأواه بود و برخى او را ابو حسين بن‌ حارث بن عدى بن نوفل بن عبد مناف ناميده‌ اند.

ابن اسحاق گويد: سپس خبيب را به تنعيم آوردند تا او را به دار زنند؛ گفت: اگر ممكن است، مرا رها كنيد تا دو ركعت نماز بگزارم. گفتند: مانعى ندارد. پس دو ركعت نماز به جاى آورد. سپس گفت: به خدا قسم، اگر خوف آن نبود كه گمان كنيد از ترس مرگ نماز را طول مى‌دهم، بيشتر نماز مى‌خواندم. خبيب نخستين كسى بود كه دو ركعت نماز را در هنگام كشته شدن سنّت نهاد.[۳]

بیان حادثه رجیع از دیدگاه علامه جعفر مرتضی عاملی

گروهى از مسلمانان در نزديكى منازل هذيل در منطقه رجيع در حال گذر بودند كه مردان هذيل به آنان حمله بردند و كشتند. مسلمانان شش نفر بودند. يكى از آنان عاصم بن ثابت بود. علاوه بر اين دو نفر ديگر هم به نام‌هاى خبيب بن عدى، و زيد بن دثنه اسير و در نهايت به دست مشركان مكّه افتادند. قريش آن دو را از روى حقد و كينه، و ستمگرى، ناجوانمردانه كشتند. غير از اين، هر چه در اين باره گفته ‌اند: يا در دروغ و جعلى بودن آن ترديد نداريم و يا در صحّت و درستى آن ترديد بسيار هست.[۴]

پانویس

  1. المغازى، ج 1، ص 354
  2. المغازى، ج 1، صص 355- 354
  3. سيره ابن هشام، 3/ 178- 193؛ الاكتفاء 2/ 134- 141؛ الطبقات الكبرى، 2/ 55- 56؛ 8/ 302؛ البدء و التاريخ، 4/ 209- 211؛ تاريخ الامم و الملوك، 2/ 538- 542؛ العبر، 2/ 2/ 72؛ البداية و النهايه، 4/ 62؛ انساب الاشراف، 1/ 375؛ الكامل فى التاريخ، 2/ 67؛ المغازى، 1/ 354؛ تاريخ ابن الوردى، 1/ 158؛ تاريخ الخميس، 1/ 354- 458؛ زاد المعاد، 2/ 109؛ تاريخ الاسلام (ذهبى)، 1/ 187؛ سيره ابن كثير، 3/ 123؛ الاغانى، 4/ 225- 227؛ المواهب اللدنيه، 1/ 100- 103؛ الاستيعاب، 1/ 429- 234؛ الاشتقاق، 442.
  4. سيرت جاودانه ،ج‌2،ص:327

منابع

  • سيرت جاودانه / ترجمه‌ الصحيح من سيرة النبي الأعظم‌،جعفر مرتضى العاملى / مترجم محمد سپهرى‌، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى‌، 1384 ش‌
  • رسول جعفریان،سیره رسول خدا،انتشارات دلیل ما