غزوه بنی قینقاع: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(علت وقوع غزوه)
(قبیله بنی قینقاع)
سطر ۱: سطر ۱:
 
در شوال سال دوم هجری عده ای از یهودیان مدینه که پس ورود رسول خدا(ص) به مدینه با ایشان پیمان صلح بسته بودند، پیمان شکستند و به ایشان اعلام جنگ کردند.پس از محاصره اینان در قعله های خود توسط سپاهیان اسلام، ناچاراً و به واسطه وساطت عبدالله بن ابّی ،هم پیمان ایشان، از مدینه اخراج شدند.
 
در شوال سال دوم هجری عده ای از یهودیان مدینه که پس ورود رسول خدا(ص) به مدینه با ایشان پیمان صلح بسته بودند، پیمان شکستند و به ایشان اعلام جنگ کردند.پس از محاصره اینان در قعله های خود توسط سپاهیان اسلام، ناچاراً و به واسطه وساطت عبدالله بن ابّی ،هم پیمان ایشان، از مدینه اخراج شدند.
 
== قبیله بنی قینقاع==
 
== قبیله بنی قینقاع==
بنى قين قاع شجاع‌ترين و مشهورترين قوم يهود بودند و ثروتمندترين و سركش‌ترين قوم. آنان جواهر ساز بودند و هم پيمان عبد اللّه بن ابى بن سلول و عبادة بن صامت انصارى‌.اين طايفه يهود در داخل مدينه و در حد فاصل حرّه شرقى و غربى زندگى مى ‌كردند . آنان هيچ گونه مزرعه و كشت و زرعى نداشته و كارشان زرگرى و صنعتگرى بود. <ref> المغازى، ج 1، ص 179؛ انساب الاشراف، ج 1، ص 309 </ref>
+
بنى قينقاع شجاع‌ترين و مشهورترين قوم يهود بودند و ثروتمندترين و سركش‌ترين قوم. آنان جواهر ساز بودند و هم پيمان عبد اللّه بن ابى بن سلول و عبادة بن صامت انصارى‌.اين طايفه يهود در داخل مدينه و در حد فاصل حرّه شرقى و غربى زندگى مى ‌كردند . آنان هيچ گونه مزرعه و كشت و زرعى نداشته و كارشان زرگرى و صنعتگرى بود. <ref> المغازى، ج 1، ص 179؛ انساب الاشراف، ج 1، ص 309 </ref>
 
يهوديان مزبور در شمار كسانى بودند كه در قرارنامه يا آنچه صحيفه ناميده شده، حضور داشتند و متعهد به انجام آن بودند، چند نفر از آنان نيز به ظاهر مسلمان شدند اما در سلك منافقان بودند.<ref> انساب الاشراف، ج 1، ص 285: يكى از آنان مالك بن ابى قوقل بوده كه خبر چين يهوديان نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بوده است. </ref>
 
يهوديان مزبور در شمار كسانى بودند كه در قرارنامه يا آنچه صحيفه ناميده شده، حضور داشتند و متعهد به انجام آن بودند، چند نفر از آنان نيز به ظاهر مسلمان شدند اما در سلك منافقان بودند.<ref> انساب الاشراف، ج 1، ص 285: يكى از آنان مالك بن ابى قوقل بوده كه خبر چين يهوديان نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بوده است. </ref>
 +
 
== علت وقوع غزوه ==
 
== علت وقوع غزوه ==
 
مورخان دو علت را برای این غزوه ذکر کرده اند:
 
مورخان دو علت را برای این غزوه ذکر کرده اند:

نسخهٔ ‏۲۴ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۱۸

در شوال سال دوم هجری عده ای از یهودیان مدینه که پس ورود رسول خدا(ص) به مدینه با ایشان پیمان صلح بسته بودند، پیمان شکستند و به ایشان اعلام جنگ کردند.پس از محاصره اینان در قعله های خود توسط سپاهیان اسلام، ناچاراً و به واسطه وساطت عبدالله بن ابّی ،هم پیمان ایشان، از مدینه اخراج شدند.

قبیله بنی قینقاع

بنى قينقاع شجاع‌ترين و مشهورترين قوم يهود بودند و ثروتمندترين و سركش‌ترين قوم. آنان جواهر ساز بودند و هم پيمان عبد اللّه بن ابى بن سلول و عبادة بن صامت انصارى‌.اين طايفه يهود در داخل مدينه و در حد فاصل حرّه شرقى و غربى زندگى مى ‌كردند . آنان هيچ گونه مزرعه و كشت و زرعى نداشته و كارشان زرگرى و صنعتگرى بود. [۱] يهوديان مزبور در شمار كسانى بودند كه در قرارنامه يا آنچه صحيفه ناميده شده، حضور داشتند و متعهد به انجام آن بودند، چند نفر از آنان نيز به ظاهر مسلمان شدند اما در سلك منافقان بودند.[۲]

علت وقوع غزوه

مورخان دو علت را برای این غزوه ذکر کرده اند:

  1. ترس از خیانت آنها :رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم پس از بدر احساس كرد آنان قصد فتنه‌ گرى دارند؛ فراهم شان آورده از ايشان خواست تا اسلام را بپذيرند چه بسا آنچه بر قريش رفته، بر سر آنان بيايد. بنى قينقاع گفتند كه تو با عده‌اى جاهل به نبرد درگير شده ‌اى، ما «بنى الحرب» هستيم.[۳]آيه‌ اى از سوره انفال- كه درست پس از بدر نازل شده- مسأله ترس از خيانت را مطرح و تكليف رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم را درباره آن آشكار كرد: « اگر مى ‌دانى كه گروهى در پيمان خيانت مى ‌ورزند، به آنان اعلام كن كه همانند خودشان عمل خواهى كرد؛ زيرا خدا خائنان را دوست ندارد». [۴] واقدى مى‌گويد: همين آيه سبب شد تا رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به سراغ اين طايفه برود.[۵]
  2. يك روز يك زن مسلمان به بازار بنى قينقاع رفت و در نزد زرگرى نشست تا زيورى براى وى بسازد. مردان يهود از او خواستند تا چهره خود را بگشايد، امّا زن مسلمان خوددارى كرد. جواهرى يا مرد ديگرى از ايشان بيامد، چنان كه زن متوجّه‌ نشد، لباس او را از پشت گره زد. چون زن برخاست سرين و پشتش برهنه شد و يهوديان بر او خنديدند. زن فرياد زد. مرد مسلمانى بر يهودى تاخت و او را كشت. يهوديان مسلمان را محاصره كردند و كشتند. خويشان مرد مسلمان، هم‌ كيشان خود را به يارى طلبيدند. مسلمانان به خشم آمدند.[۶]

عبادة بن صامت دست از اتحاد با آنان برداشت و گفت: يا رسول اللّه، من به ولايت خداوند و رسول پايبندم و از يهوديان كافر بيزارى مى‌جويم. امّا عبد اللّه بن ابى همچنان به پيمان خود با بنى قين قاع وفادار ماند و اصرار ورزيد تا پيامبر (ص) آن‌ها را رها سازد.

غزوه بنی قینقاع

پانویس

  1. المغازى، ج 1، ص 179؛ انساب الاشراف، ج 1، ص 309
  2. انساب الاشراف، ج 1، ص 285: يكى از آنان مالك بن ابى قوقل بوده كه خبر چين يهوديان نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بوده است.
  3. المغازى، ج 1، ص 177؛ و نك: طبقات الكبرى، ج 1، ص 29؛ انساب الاشراف، ج 1، ص 309
  4. انفال، 58
  5. المغازى، ج 1، ص 177؛ و نك: طبقات الكبرى، ج 1، ص 29؛ انساب الاشراف، ج 1، ص 309
  6. المغازى، ج 1، ص 177؛ و نك: طبقات الكبرى، ج 1، ص 29؛ انساب الاشراف، ج 1، ص 309