عبدالرحمان بن جوزی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۵۸ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «ابوالفرج عبدالرحمن بن جوزى (510-597ق)، محدث، مورخ، متکلم و فقیه حنبلی در قرن 6 هج...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

ابوالفرج عبدالرحمن بن جوزى (510-597ق)، محدث، مورخ، متکلم و فقیه حنبلی در قرن 6 هجری است. کتاب‌ «المنتظم‌ فی‌ تاریخ‌ الملوک‌ و الامم‌» و «تلبیس‌ ابلیس‌» از مهم‌ترین آثار ابن جوزی است.

ولادت

ابوالفرج جمال‌الدين عبدالرحمن بن على بن محمد بن على بن عبيدالله ابن الجوزى بنا به قولى در سال(510 ق) در بغداد ديده به جهان گشود. ابن‌ رجب‌ درباره سال‌ ولادت‌ او دو روایت‌ از خود وی‌ به‌ دست‌ می‌دهد: نخست‌ اینکه‌ او به‌ خط خود نوشته‌ بوده‌ است‌ که‌: «سال‌ ولادتم‌ دقیقاً معلوم‌ نیست‌، این‌ قدر می‌دانم‌ که‌ در ۵۱۴ق‌ که‌ پدرم‌ درگذشت‌، حدوداً سه‌ ساله‌ بوده‌ام‌»؛ دیگر آنکه‌: «در سال‌ درگذشت‌ استادم‌، ابن‌ زاغونی‌ (۵۲۷ق‌)، به‌ سن‌ بلوغ‌ رسیدم‌» [۸] بدین‌سان‌ تولد وی‌ در ۵۱۱ یا ۵۱۲ق‌ خواهد بود.

تحصیلات

در سه سالگى پدر خود را از دست داد، اما با این وجود، چون داراى خانواده‌اى ثروتمند بود هيچگاه احساس فقر و تنگدستى نكرد. وى بعد از طى كردن دوران كودكى «توسط عمه‌اش به مجلس درس دايى خود (ابوالفضل محمد بن ناصر) فرستاده شد و به حفظ قرآن كريم و استماع حديث مشغول شد.

ابن جوزى داراى همتى بلند برای فراگيرى علوم زمان خود بود، به گونه‌اى كه تا آنجا كه امكان داشت سعى مى‌كرد كه از همه وقت خود برای تحصيل علم و دانش استفاده كند. او خود در المنتظم‌ می‌نویسد:... آنگاه‌ که‌ معنی‌ طلب‌ علم‌ را دریافتم‌، داناترین‌ استادان‌ و فهیم‌ترین‌ محدثان‌ را برای‌ ملازمت‌ برمی‌گزیدم‌ و به‌ فضل‌ استادان‌ نظر داشتم‌، نه‌ به‌ شمار آنان‌.

آنچه ابن جوزی در مشیخه و وفیات المنتظم در باب مشایخ خود آورده است، تصویر نسبتا روشنی از آموخته‌های او به دست می‌دهد و با توجه به تاریخ درگذشت استادانش معلوم می‌شود که وی در دوران کودکی و نوجوانی در مجالس درس بسیاری از بزرگان علم و ادب حضور یافته و از آنان در علوم متداول زمان اجازه کتبی یا شفاهی اخذ کرده است. وی در المنتظم، به ویژه در وفیات آن بیش از ۷۰ تن و در مشیخه ۸۹ تن از استادان خود را نام می‌برد که بسیاری از آنان به وی اجازه روایت داده‌اند. برخی از مشهورترین استادان وی اینانند:

ابوالفضل محمد بن ناصر بغدادی (۴۶۷- ۵۵۰) معروف به سلامی، حافظ و ادیب‌ که‌ نخستین‌ آموزش‌ها و هدایت‌ و ارشاد علمی‌ و اخلاقی‌ وی‌ را بر عهده‌ داشت‌.

ابوالقاسم علی بن یعلی علوی هروی، که‌ نخستین‌ استاد خطابه وی‌ است‌ و به‌ تشویق‌ همو بود که‌ ابن‌ جوزی‌ در ۹ سالگی‌ به‌ منبر رفت‌.

ابوالسعادات احمد بن احمد، که‌ به‌ وی‌ حدیث‌ آموخت‌ و اجازه‌ای‌ به‌ خط خویش‌ به‌ او داد که‌ در آن‌ نسبت‌ خود را تا منصور دوانیقی‌ رسانده‌ بود.

فاطمه بنت حسین بن حسن بن فضلویه رازی. فاطمه‌ واعظی‌ متعبد بود و در رباط خویش‌ به‌ تعلیم‌ زنان‌ اشتغال‌ داشت‌. وی‌ در ۵۲۱ق‌ هنگامی‌ که‌ ابن‌ جوزی‌ ۱۰ ساله‌ بود، درگذشت‌.

ابونصر احمد بن محمد بن عبدالقاهر طوسی. که‌ به‌ وی‌ حدیث‌ آموخت‌ و اجازه‌ داد که‌ همه روایات‌ او را نقل‌ کند.

ابوالقاسم هبةالله بن محمد شیبانی کاتب. که‌ همه مسند احمد بن‌ حنبل‌ و تمامی‌ غیلانیات‌ و اجزاء المزکی‌ را به‌ وی‌ آموخت‌.

ابوبکر محمد بن عبدالله عامری، محدث‌، فقیه‌ و واعظ متصوف‌ که‌ به‌ وی‌ حدیث‌ و تفسیر آموخت‌.

ابوالقاسم نصر بن حسین مقری معروف به ابن حبار. که‌ نزد وی‌ قرائات‌ قرآن‌ آموخت‌.

ابوبکر احمد بن محمد بن احمد دینوری، فقیه‌ و محدث‌ و استاد مناظره‌ که‌ ابن‌ جوزی‌ مدتی‌ در درس‌های‌ او شرکت‌ جست‌.

ابوالبرکات سعدالله بن محمد بن علی بن احمد

ابن‌ جوزی‌ در جای‌ جای‌ المنتظم‌ به‌ ویژه‌ در وفیات‌ آن‌ بیش‌ از ۷۰ تن‌ و در مشیخه ۸۹ تن‌ [۸۵] از استادان‌ خود را نام‌ می‌برد که‌ بسیاری‌ از آنان‌ به‌ وی‌ اجازه روایت‌ داده‌اند.

وى علاوه بر تدريس و اداره كردن شئون مدارس، داراى سمت و مقامى رسمى در دستگاه حاكم نيز بوده است.

اوضاع دوران ابن جوزی

دوران زندگی ابن جوزی مقارن با خلافت ۶ تن از خلفای عباسی است.

بغداد در این روزگار همچون دیگر شهرها و مانند بسیاری از دوران‌های دیگر پر آشوب و محل برخورد تعصب آمیز بین فرقه‌های مختلف و گروه‌های کلامی و مذاهب فقهی بود که به صورت‌های گوناگون، مانند مناظره، مجادله و منازعات شدید، جلوه‌گر می‌شد.

در این برخوردها با انتقال قدرت از خلیفه‌ای به خلیفه دیگر و گاه با عزل و نصب وزیری، یا با روی کار آمدن امیری، فرقه‌ای یا گروهی بر دیگر گروه‌ها تفوق می‌یافت. همچنین گاه اتفاق می‌افتاد که برخی از علما با قدرت بیان یا شخصیت علمی یا مذهبی خویش خلیفه یا وزیری را متمایل به مذهب خویش سازند و موجبات برتری گروه و رونق مذهب خویش را فراهم آورند و مخالفان را از صحنه خارج و منزوی کنند. منازعات و اختلافات فرقه‌ها و مذاهب گاه چنان بالا می‌گرفت که منتهی به منع وعاظ از جلوس بر منبر می‌شد.

تشیع در این دوران نیرو گرفته بود. در این دوران، تصوف نیز زمینه مساعدی برای رشد یافت. ابن جوزی در صید الخاطر تصویری از روزگار خود ارائه می‌کند. (درباره مردم، مدارس، رباط‌ها و خانقاه‌ها، دولتمردان و...). ابن جوزی روزگار خویش را دوران ریا، شهرت طلبی، عوام فریبی و مرید پروری می‌خواند.

نکته تامل برانگیز در عصر ابن جوزی (قرن ۶ ق/ ۱۲ م) سکوت نسبتا آشکار دستگاه خلافت و بزرگان بغداد در برابر یکی از بزرگترین رویدادهای تاریخ جهان، یعنی جنگ‌های صلیبی (۴۹۰- ۶۹۰ ق/ ۱۰۹۴- ۱۲۹۱ م) است که میان مسلمانان و مسیحیان و به بیانی دیگر میان شرق و غرب، نزدیک به ۲۰۰ سال ادامه داشت. ابن جوزی به عنوان مسلمانی دانشمند و مورخ روزگار خود تقریبا معاصر و شاهد دو دور، از این جنگ‌ها بوده است به دوره فتوحات صلیبیان یعنی تصرف بخش بزرگی از شام و تشکیل امارت نشین‌های لاتینی در شهرهای بیت المقدس، انطاکیه، طرابلس و رها، و دوره واکنش مسلمانان در مقابل صلیبیان به سرکردگی سرداران رشید جامعه اسلامی چون عمادالدین زنگی، نورالدین زنگی و سپس صلاح‌الدین ایوبی و باز پس گیری بیت المقدس و دیگر شهرهای مهم که تقریبا خود جوش و بی ارتباط با مرکز خلافت تحقق یافت.

خلفای ناتوان عباسی، امرا و وزرای جاه طلب و علمای غافل بغداد چنان سرگرم بازی‌ها و کشمکش‌های مذهبی بودند که نه تنها اقدامی در برانگیختن مسلمانان و گسیل کردن نیرو برای مقابله انجام نگرفت، بلکه استمداد مکرر گروه‌هایی از مردم جنگ زده شام که به بغداد پناه می‌آوردند، نیز بی پاسخ ماند.

در آثار ابن جوزی هم، چنانکه انتظار می‌رود به نکاتی که حکایت از همدردی و نگرانی وی در برابر این تصادم بزرگ کند، بر نمی‌خوریم، حتی در المنتظم، بزرگترین تأليف تاریخی او نیز بجز خبرهایی کوتاه از این درگیری‌ها که گاه از لا به لای حوادث هر سال به دست می‌آید، چیز قابل توجهی نمی‌یابیم.

زندگی‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌

ابن‌ جوزی‌ جز وعظ و تدریس‌ و گاه‌ شرکت‌ در مناظرات‌ علمای‌ مذاهب‌ مختلف‌ [۱۵۷] و تألیف‌ که‌ تقریباً سراسر اوقات‌ او را اشغال‌ می‌کرد، به‌ کاری‌ دیگر نپرداخت‌ و حتی‌ جز برای‌ سفر حج‌ از بغداد خارج‌ نشد.

۶.۳.۱ - دوری از سمت‌ها

با آنکه‌ خلفا و صاحبان‌ قدرت‌ بدو عنایت‌ داشتند، [۱۶۱][۱۶۲] هیچ‌ سمت‌ رسمی‌ و سیاسی‌ بر عهده‌ نگرفت‌

زندگی‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌ ابن‌ جوزی‌ همراه بوده با خطابه و موعظه، تدریس و تربیت شاگردان، منازعات‌ دینی‌ و سیاسی‌.

۶.۱ - خطابه‌ و وعظ

می‌توان‌ گفت‌ که‌ زندگی‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌ ابن‌ جوزی‌ با نخستین‌ مجالس‌ وعظ وی‌ آغاز می‌شود و بیشترین‌ مایه شهرت‌ وی‌ نیز همین‌ بعد زندگانی‌ اوست‌ که‌ تا پایان‌ عمر در آثار خود او و دیگران‌ منعکس‌ شده‌ است‌:

۶.۱.۱ - منبر در کودکی

نخستین‌بار در ۵۲۰ق‌/۱۱۲۶م‌ که‌ هنوز کودکی‌ ۹ ساله‌ بود، بر منبر رفت‌. خود می‌نویسد که‌ مرا نزد ابوالقاسم‌ علی‌ بن‌ یعلی‌ علوی‌ هروی‌ بردند. او سخنانی‌ از وعظ به‌ من‌ آموخت‌ و پیراهنی‌ بر من‌ پوشاند و آنگاه‌ که‌ برای‌ وداع‌ با مردم‌ بغداد در رباطی‌ نزدیک‌ باروی‌ شهر نشست‌، مرا بر منبر فرستاد. من‌ آنچه‌ از وی‌ آموخته‌ بودم‌، در اجتماعی‌ که‌ نزدیک‌ به‌ ۵۰ هزار تن‌ می‌شد، بیان‌ کردم‌. [۱۱۰]

۶.۱.۲ - شهرت یافتن

ابن‌ جوزی‌ در زمان‌ وزارت‌ ابن‌ هبیره‌، (۵۴۴ -۵۶۰ق‌) با سخنرانی‌های‌ خویش‌ که‌ هر جمعه‌ در منزل‌ او برگزار می‌شد، به‌ شهرت‌ رسید. [۱۱۱] خطوط اصلی‌ محتوای‌ خطبه‌های‌ وی‌ احیاء قدرت‌ خلافت‌، دفاع‌ شدید از سنت‌، رد بدعت‌ و مخالفت‌ با اهل‌ بدعت‌، ستایش‌ از امام‌ احمد و پیروان‌ او و سرزنش‌ مخالفان‌ آنان‌ بود [۱۱۲] [۱۱۳] در مجالس‌ وعظ ابن‌ جوزی‌ خلفا، وزرا، دانشمندان‌ و بزرگان‌ شرکت‌ می‌کردند. وی‌ خود در المنتظم‌ به‌ برخی‌ از این‌ مجالس‌ اشاره‌ می‌کند.

تدریس‌

به‌جز خطابه‌ و وعظ، تدریس‌، بخش‌ مهمی‌ از زندگی‌ اجتماعی‌ ابن‌ جوزی‌ را در برمی‌گرفت‌.

۶.۲.۱ - مدارس تدریس

وی‌ استادی‌ بزرگ‌ و مدرسی‌ توانا بود و چنانکه‌ خود می‌گوید در ۵ مدرسه‌ تدریس‌ می‌کرده‌ است‌، [۱۳۶] اما در منابع‌ به‌ ۴ مدرسه ذیل‌ اشاره‌ شده‌ است‌:

شاگردان

گروه‌ زیادی‌ در رشته‌های‌ مختلف‌ علمی‌ از ابن‌ جوزی‌ بهره‌مند شده‌ و جمعی‌ کتاب‌هایی‌ را نزد او خوانده‌اند، از آن‌ جمله‌اند: طلحه علثی‌ و ابوعبدالله‌ بن‌ تیمیه‌، خطیب‌ حرّان‌ که‌ کتاب‌ زاد المسیر او را در تفسیر نزد او خوانده‌ است‌. [۱۵۱] گروه‌ بیشماری‌ از امامان‌، حافظان‌، فقیهان‌ و جز اینها، حدیث‌ از وی‌ شنیده‌ و تصانیفش‌ را بر او خوانده‌اند. گروهی‌ نیز از او روایت‌ کرده‌اند که‌ از آن‌ جمله‌اند: پسرش‌، صاحب‌ علامه‌ محیی‌الدین‌ یوسف‌، استاد دارالمستعصم‌؛ پسر دیگرش‌، علی‌ ناسخ‌؛ نوه‌اش‌، ابوالمظفر شمس‌الدین‌ یوسف‌ بن‌ قزاوغلی‌ (معروف‌ به‌ سبط ابن‌ جوزی‌)؛ شیخ‌ موفق‌الدین‌ ابن‌ قدامه‌؛ حافظ عبدالغنی‌؛ ابن‌ دبیثی‌؛ ابن‌ قطیعی‌؛ ابن‌ نجار؛ ضیا؛ یلدانی‌؛ [۱۵۲] ابن‌ عبدالدائم‌؛ نجیب‌ عبداللطیف‌ حرانی‌ که‌ او آخرین‌ شاگرد وی‌ در سماع‌ حدیث‌ بوده‌ است‌. [۱۵۳] گروهی‌ دیگر از او اجازه روایت‌ اخذ کرده‌اند. از آن‌ جمله‌اند: ابن‌ جبیر اندلسی‌؛ زکی‌الدین‌ عبدالعظیم‌ منذری‌؛ صائن‌الدین‌ محمد بن‌ انجب‌ نعال‌ بغدادی‌؛ ناصح‌الدین‌ بن‌ حنبلی‌ واعظ؛ [۱۵۴] شیخ‌ شمس‌الدین‌ عبدالرحمان‌؛ احمد بن‌ ابی‌الخیر؛ خضر بن‌ حمویه‌؛ قطب‌ بن‌ عصرون‌ [۱۵۵] و فخر علی‌ بن‌ بخاری‌ که‌ آخرین‌ اینان‌ بوده‌ است‌.

عقاید و آرا

ابن جوزی با اینکه به عنوان شخصیت ممتاز حنبلیان در روزگار خویش شناخته شده است و معاصران او شوکت و رونق مذهب حنبلی را بر اثر مجاهدات و شخصیت علمی او می‌دانسته‌اند. اما برخی هم مذهبانش درباره او گفته‌اند، «از تصانیف وی در سنت و از روش وی در پیروی از سنت خشنود نیستیم». وجود برخی تاویل‌ها در سخنان وی سبب ناخشنودی آنان گرویده بود. کتابی نیز در رد بر مانع لعنت یزید بنام «الرد علی المتعصب العنید المانع من ذم یزید» نوشته است.

ستایش‌های ابن جوزی از اهل‌بیت علیه‌السّلام نظیر ذکر فضایل علی علیه‌السّلام و حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیهم و ذکر روایاتی در ستایش حضرت امام حسین علیه‌السلام، و نقل حدیث از برخی امامان معصوم بعضی از بزرگان شیعه را بر آن داشته که در باب شیعه بودن ابن جوزی سخن گویند (خوانساری ۵/ ۳۸).

اما سخنان وی در برخی کتاب‌ها از جمله «تلبیس ابلیس» و مخالفت بنیادی وی با برخی عقاید شیعه به عنوان بدعت و مخالفت علنی ایشان با فاطمیان به همراه شواهد دیگر، تشیع وی را نفی می‌کند. با این حال معرفت و ارادت او را نسبت به علی علیه‌السّلام نمی‌توان انکار کرد. وی فصلی از کتاب صید الخاطر را با عنوان «الحق مع علی بن ابیطالب» به بیان منزلت والای آن حضرت نزد پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم اختصاص داده است.

ابن جوزی درباره گروه‌های مردم نظراتی شگفت انگیز دارد: وی نخست مردم را به عالم و جاهل و آنگاه جهال را به دسته‌های مختلف تقسیم کرده است. او علما را به مبتدیان، متوسطان و مشهوران تقسیم می‌کند و درباره هر کدام نظراتی ابراز می‌کند.

ابن جوزی در باب هفتم از تلبیس ابلیس می‌نویسد: شریعت سیاست الهی است و محال است که در آن خللی باشد. وی ولایت و حکومت را به شرط مراعات مصالح رعایا و اجرای عدل و پرهیز از ستم خطیرترین و والاترین منزلت پس از پیامبری معرفی می‌کند.

ابن‌ جوزی‌ شدیدترین‌ انتقادات‌ را از صوفیه‌ به‌ عمل‌ می‌آورد و بیشترین‌ بدعت‌ها را به‌ آنان‌ نسبت‌ می‌دهد تا آن‌جا که‌ مفصل‌ترین‌ باب‌ کتاب‌ خود، تلبیس‌ ابلیس‌ [۲۰۶] را به‌ «تلبیس‌ ابلیس‌ بر صوفیان‌» اختصاص‌ داده‌ است‌.

وفات

وی پس از آخرین وعظ خود در ۱۷ رمضان ۵۹۷ ق بیمار شد و پس از ۵ روز در شب جمعه میان نماز مغرب و عشا در خانه خود در قطفتا (محله‌ای در شرق بغداد) درگذشت. تشییع جنازه با شکوهی از وی به عمل آمد. انبوه جمعیت سبب شد که بزرگان مذهب نتوانستند بر او نماز بگزارند و از کفن او جز اندکی باقی نماند.

آثار

وى در فنون مختلف داراى تأليف بوده است، كه مى‌توان آنها را به صورت زير دسته‌بندى نمود:

کتاب در علوم قرآنى و تفسير. کتاب در علوم رجال و حديث. کتاب در معرفى مذاهب مختلف، اصول فقه، فقه و عقايد. کتاب در اخلاق، وعظ و رياضيات. کتاب در طب. کتاب در شعر و علوم لغت. کتاب در تاريخ و جفرافيا و حكايات.