طمأنینه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(عوامل ایجاد آرامش)
سطر ۱۵: سطر ۱۵:
  
 
'''ایمان'''
 
'''ایمان'''
 +
 
انسان مؤمن که ریشه‌های اعتقادی خویش را محکم و خلل ناپذیر کرده و در مقام عمل فقط به انجام تکالیف الهی نظر دارد و خداوند را ولی وسرپرست خود می‌داند، هیچ گاه هراس و اندوهی به قلبش راه نمی‌یابد:<ref>. طباطبائی، المیزان، مترجم سید محمد باقر موسوی همدانی، قم انتشارات جامعه مدرسین، چاپ اول ج 2، ص 528.</ref>
 
انسان مؤمن که ریشه‌های اعتقادی خویش را محکم و خلل ناپذیر کرده و در مقام عمل فقط به انجام تکالیف الهی نظر دارد و خداوند را ولی وسرپرست خود می‌داند، هیچ گاه هراس و اندوهی به قلبش راه نمی‌یابد:<ref>. طباطبائی، المیزان، مترجم سید محمد باقر موسوی همدانی، قم انتشارات جامعه مدرسین، چاپ اول ج 2، ص 528.</ref>
 
«اللهُ وَلیُّ الَذینَ اَمَنُو یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُمَاتِ اِلی النُّور» (بقره /257)
 
«اللهُ وَلیُّ الَذینَ اَمَنُو یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُمَاتِ اِلی النُّور» (بقره /257)

نسخهٔ ‏۱۴ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۲۳

طمأنینه یعنی آرامش، تسکین و آسودگی خاطر که در مقابل آن تشویش، نگرانی و اضطراب است.

معنای واژه آرامش

"آرامش" در لغت به معنی حالتی نفسانی همراه با آسودگی و ثبات [۱] و نیز به معنای آرامش و سکون می‌باشد[۲]و در اصطلاح اسم مصدر از آرمیدن است، و در برابر اضطراب و دلهره به کار می‌رود و به حالت نفسانی و صفت روانی و قلبی خاص (آسودگی خاطر، ثبات و طمأنینه ) گفته می‌شود[۳]، آرامش در دو سطح فردی و اجتماعی قابل بررسی است که بعد اجتماعی آن را می‌توان امنیت نامید.

جایگاه علمی واژه

انسان به طور طبیعی در طول زندگی در اثر نگرانی‌ها، اضطراب‌ها و ناآرامیهای دنیای جدید، بیش از پیش به احساس امنیت و آرامش نیازمند بوده، هم چنان در پی یافتن راه‌های جدید برای رسیدن به آرامش است. مکاتب روان درمانی، همگی اهداف اصلی خود را رهایی از اضطراب و پدید آوردن احساس امنیت می‌دانند، از میان کوشش‌های فراوانی که برای پیش‌گیری از ابتلاء به نگرانی و افسردگی به عمل آمده، به برخی رویکردهای جدید در میان روانشناسان در مورد تأثیر دین و ایمان در سلامت روان اشاره دارند. ایمان به خدا از نگاه این گروه روان شناسان، سر چشمه‌ای بی کران از آرامش و قدرت معنوی را دارا است که هر گونه اضطراب و نگرانی را از انسان زدوده، در برابر هر گونه فشار درونی و بیرونی به انسان مصونیت می‌بخشد.[۴]


عوامل ایجاد آرامش

ایمان

انسان مؤمن که ریشه‌های اعتقادی خویش را محکم و خلل ناپذیر کرده و در مقام عمل فقط به انجام تکالیف الهی نظر دارد و خداوند را ولی وسرپرست خود می‌داند، هیچ گاه هراس و اندوهی به قلبش راه نمی‌یابد:[۵] «اللهُ وَلیُّ الَذینَ اَمَنُو یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُمَاتِ اِلی النُّور» (بقره /257) «خداوند، ولّی و سرپرست کسانی است که ایمان آورده‌اند؛ آنها را از ظلمت‌ها، به سوی نور بیرون می‌برد»

یاد خدا

انسان بعد از آنکه همواره به یاد خدا بود، ناگزیر، مهر او در دلش نشسته، قلبش به یاد او آرام می‌گیرد[۶]و رحمت و مهربانی او و وعده‌های نیکویش به مؤمنان، هرگونه ترس و دلهره حتی ترس از عذاب خدا را از روانش می‌زداید: «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَی ذِکْرِ اللَّهِ ذَلِکَ هُدَی اللَّهِ یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشَاء »[۷] «خداوند بهترین سخن را نازل کرده، کتابی که آیاتش همانند یکدیگر است؛ آیاتی مکّرر دارد (با تکرار شوق انگیز) که از شنیدن آیاتش لرزه بر اندام کسانی که از پروردگارشان می‌ترسند می‌افتد؛ پس برون و درونشان نرم و متوجه ذکر خدا می‌شود؛ این هدایت الهی است که هر کس را بخواهد با آن راهنمایی می‌کند»

رضایت به خواست الاهی

اگر انسان باور داشته باشد که خداوند متعال همیشه خیر خواه بندگان خود است و به خواست الاهی گردن نهد هیچ دغدغه ای نخواهد داشت.

ارتباط و اطاعت از اولیای الاهی

خداوند به پیامبرش می فرماید: "هنگامی که از مردم خمس و زکات دریافت می کنی بر آنها درود بفرست؛ زیرا که صلوات تو بر آنها، مایۀ آرامش آنها است".[۸]

تلاوت قرآن

همانگونه که نزول تدریجی قرآن بر قلب پیامبر موجب آرامش او می‌ گشت،[۹]تلاوت مستمّر آن نیز به انسان آرامش می‌بخشد: « إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ »[۱۰] «مؤمنان تنها کسانی هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان می‌گردد؛ و هنگامی که آیات او بر آنها خوانده می‌شود، ایمانشان فزونتر می‌گردد؛ و تنها بر پروردگارشان توکّل دارند »

توکل

واگذاری همه حوادث به علم و تدبیر الهی، همراه کوشش و تلاش، او را از اندوه، محرومیت‌ها و تأسف برگذشته‌ها و نیز شادی بیهوده بر کام‌یابی رها می‌سازد، [۱۱] انسان مؤمن با تسلیم مطلق در برابر خداوند، همواره از او خشنود بوده، هیچ حادثه‌ای را در جهان ناخوشایند نمی‌بینند.[۱۲]

ازدواج با همسر مومن و صالح

قرآن می فرماید: "یکی از نشانه ها و آیات الاهی این است که برای شما از جنس خودتان همسرهایی آفرید تا با او به سکونت و آرامش برسید".[۱۳]

استراحت در شب

خداوند در قرآن می فرماید: "او همان کسی است که شب را برای شما قرار داد تا در آن آرام شوید"یونس، 67. «هو الذی جعل لکم اللیل لتسکنوا فیه». خوردن غذای سالم و طبیعی: در روایات وارد شده است که خوردن انگور سیاه،[11] غم و غصه را از بین می برد.


پاکیزگی و نظافت

در روایات زیادی آمده است که: شستن لباس،قال علی (ع): غسل الثیاب یذهب بالهم و الحزن – [۱۴] و شستن سرقال الصادق (ع): "من وجد هما فلایدری ما هو فلیغسل رأسه"، [۱۵] و... باعث از بین رفتن غم و غصه می شود. اینها بعضی از عوامل ایجاد آرامش است که در روایات و آیات مطرح شده است.

عوامل از بین بردن آرامش

اگر انسان از چیزهایی که مانع آرامش است و برای انسان پریشانی خاطر می آورد دوری کند، زمینه رسیدن به حالت طمأنینه و آرامش را فراهم ساخته است. بعضی از عوامل از بین رفتن آرامش که در روایات بدان ها اشاره شده است عبارت اند از:

1-دلبستگی به دنیا: پیامبر اکرم (ص) فرمود: "رغبت و علاقه به دنیا موجب غم و حزن انسان است و زهد و بی رغبتی به دنیا موجب راحتی قلب و بدن است".قال رسول الله (ص): "الرغبة فی الدنیا تورث الغم و الحزن، و الزهد فی الدنیا راحة القلب و البدن"،[۱۶]حضرت علی (ع)می فرمایند:«بهرۀ نیکوی این جهان پرهیزکاری است، روی گردانی از دنیا خواهی موجب آرامش و ایمنی انسان است و آرامش‌های مادی گذرا و نابود شدنی است »[۱۷] امام خمینی (ره) نیز با توجه به روایات به فرزندشان حاج سید احمد فرمودند: «... من آنچه ملاحظه کردم و مطالعه در حال قشرهای مختلف نمودم، به این نتیجه رسیده ام که قشرهای قدرتمند و ثروتمند، رنج های درونی و روانی و روحیشان از سایر اقشار بیشتر و آمال و آرزوهای زیادی که به آن نرسیده اند بسیار رنج آورتر و جگر خراش تر است... آنچه مایۀ نجات انسان ها و آرامش قلوب است، وارستگی و گسستگی از دنیا و تعلقات آن است که با ذکر و یاد دایمی خدای تعالی حاصل می شود».[۱۸]

2- طمع و چشم داشت به مال مردم: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "کسی که به مال دیگران طمع و چشم داشت، داشته باشد حزن و اندوهش طولانی خواهد شد".قال رسول الله (ص): "من نظر الی ما فی ایدی الناس، طال حزنه و دام اسفه"، [۱۹]

3- حسادت: امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود: "غیر از حسود ظالمی را ندیدم که شبیه ترین کس به مظلوم باشد؛ زیرا دارای قلبی غصه دار و حزنی پیوسته است".

پدیده‌های دنیوی که مايه ی آرامشند

برخی پدیده‌ها در این جهان از طبیعتی آرام بخش برخوردارند،مانند: 1- شب؛ «هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُواْ فِیهِ »[۲۰] «او کسی است که شب را برای شما آفرید، تا در آن آرامش یابید» 2- خواب؛ « وَجَعَلْنَا نَوْمَکُمْ سُبَاتًا »[۲۱] «و خواب شما را مایۀ آرامشتان قرار دادیم» 3- همسر؛ «هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا »[۲۲] «او خدایی است که (همۀ) شما را از یک فرد آفرید؛ و همسرش را نیز از یک جنس قرار داد، تا در کنار او بیاساید » 4- خانه؛ « وَاللّهُ جَعَلَ لَکُم مِن بُیُوتِکُمْ سَکَنًا »[۲۳] «و خدا برای شما از خانه‌هایتان محل سکونت (وآرامش) قرار داد»

پانویس

  1. . دهخدا، لغت نامه، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1377 چاپ اول، ج 1، ص 98.
  2. . ابن منظور، لسان العرب، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1413 ق، چاپ سوم، ج 8، ص 204، احمد فراهیدی، العین، انتشارات اسوه قم، 1414 ق، چاپ اول، ج 2، ص 1095.
  3. . دهخدا، لغت نامه، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1377 چاپ اول، ج 1، ص 98.
  4. . ویلیام جیمز، دین و روان، ترجمه مهدی قائن، تهران، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب 1356، چاپ اول، ص 178.
  5. . طباطبائی، المیزان، مترجم سید محمد باقر موسوی همدانی، قم انتشارات جامعه مدرسین، چاپ اول ج 2، ص 528.
  6. . قوجوی مصطفی، حاشیه محیی الدین شیخ زاده علی تفسیر البیضاوی، به کوشش محمد عبدالقادر شاهین، بیروت دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1419 ق، ج 5، ص 122.
  7. . زمر 23، طبرسی مجمع البیان، مؤسسه 1 علمی بیروت، بیروت، چاپ اول 1415 ق، ج 8، ص 395.
  8. توبه، 103. .«ان صلوتک سکن لهم».
  9. . فرقان 32
  10. . انفال 2
  11. . حدید 22
  12. . نجاتی محمد عثمان، قرآن و روانشناسی، ترجمه عباس عرب، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی 1377، چاپ سوم، ص 343- 344.
  13. روم، 2.
  14. بحارالانوار، ج 76، ص 84 و الخصال.
  15. بحار الانوار، ج 76، ص 323.
  16. بحارالانوار، ج 73، ص 91.
  17. . نهج البلاغه خطبه 11
  18. وعده دیدار، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، نامه 26/4/1363.
  19. بحارالانوار، ج 77، ص 172.
  20. . یونس 67، قصص 73، غافر 61.
  21. . نبأ 9
  22. . اعراف 189
  23. . نحل 80

منابع