شیخ کبیر مازندرانی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

حضرت آيت الله العظمي شيخ محمد حسن معروف به شيخ كبير

درباره ی شیخ کبیر مازندرانی

يكي از فرزانگان و ستارگان درخشان جهان تشيع، فقيه جليل القدر، حكيم فرزانه، عالم نامدار و مجتهد فرهيخته، حضرت آيت الله العظمي شيخ محمد حسن مازندراني معروف به شيخ كبير مي باشند.

پدرش مرحوم شيخ صفر علي از بزرگان عصر بوده اند كه ظاهراً در زندگي و محل اقامت وي اختلاف نظر وجود دارد. عده اي از مطلعين در بابل ، معتقدند كه پدر مرحوم شيخ كبير اهل بابل و منزلش نيز موجود مي باشد و زادگاه شيخ نيز در همين شهر بوده است. چنانكه در«دانشمندان و رجال مازندران»آمده است: «مرحوم شيخ كبير (محمد حسن) پسر مرحوم صفر علي از اهالي «بابل كنار» حوزه بابل ...»

ولي مشهور و معروف بين تراجم نگاران اين است كه پدر بزرگوارش از فلاسفة بزرگ ومشهور قزوين، معروف به ملا صفر علي لاهيجي قزويني مي باشند. شيخ محمد حسن نيز در حدود 1240 درقزوين ديده بجهان گشود. پدر بزرگوارش، در تربيت وي، جديت وافر بخرج داد و از همان دوران طفوليت او را با مكتب اهل بيت(ع)آشنا ساخت و عشق به حق را در قلبش روشن ساخت.

او نيز، از آنجا كه در محيط علم و دانش پرورش يافته بود و عشق به علوم اسلامي را در خود حس ميكرد، از همان دوران كودكي به سوي تحصيل معارف و علوم اسلامي گام برداشت. تحصيلات مقدماتي چون ادبيات و منطق و غيره را درحضور اساتيد بزرگوارقزوين فرا گرفت. آنگاه براي كسب فقه و اصول، در محضر فقها ي عاليقدر شيخ محمد صالح برغاني حائري ( م1271) و برادر گرانقدرش شهيد برغاني (1263) حاضر شد و سطوح عالي فقه و اصول را فرا گرفت و همچون فلسفه و عرفان الهي را در محضر پدر والامقامش آموخت.

پس از كسب استفاده از بزرگان قزوين وجهت نيل به مقامات عالي علمي، راه عتبات عاليات را در پيش گرفت و وارد شهر مقدس كربلاشد. معظم له در مدت اقامت در عراق در حوزه هاي علمي كربلا و نجف اشرف در محفل علمي شخصيتهاي ارزشمند و بزرگ شيعه حضرات آيات عظام مولي محمد تقي هروي اصفهاني(ره)(متوفي 1299.ق)، شيخ محمد حسن صاحب جواهر(ره)، فاضل اردكاني(ره)، سيد محمد باقر حجه الاسلام شفتي(ره)، شيخ حسن برغاني حائري و علماي ديگر شركت جست و متواضعانه زانوي ادب برزمين زد و در رشته هاي مختلف علوم اسلامي چون فقه، اصول، رجال، كلام و تفسير بهره هاي مختلف برد و به مقام رفيع اجتهاد دستيافت و ازاساتيد و علما و فقهاي صاحب نام به اخذ اجازة اجتهاد و روايت مفتخر گرديده و در رديف مجتهدين محقق و علماي كامل قرار گرفت.

معظم له كه پيكري از زهد و تقوا و داراي نبوغ و استعداد سرشار علمي بود، به زودي مورد توجه فرزانگان و بزرگان علمي عراق قرار گرفت و خود از مشايخ روايي شيعه گشت و بزرگاني چون آيت الله مرعشي نجفي(ره)به دريافت اجازه از ايشان مفتخر گرديد. وي از مفاخر عالم اسلام ميباشد، همواره مورد تجليل بزرگان و تراجم نگاران قرار گرفته و از وي به بزرگي ياد شده است. علامه سيد محسن امين(ره)در اعيان الشيعه در توصيفش مي فرمايد:

«شيخ محمدحسن بارفروشي معروف به شيخ كبير.....از سالخوردگان علماي معاصر و از شاگردان صاحب جواهر و داراي اجازه از ايشان مي باشد، عالمي فاضل، فقيهي اصولي، محدثي رجالي و اديب است.»

مرحوم حاج شيخ عباس قمي(ره)نيز در فوائد الرضيويه عيناً با عبارت فوق از وي تجليل مي كند. علامه بزرگ شيخ آقا بزرگ تهراني(ره)نيز از وي تجليل كرده مي فرمايد: «شيخ محمد حسن بار فروشي فرزند مولي صفر علي معروف به شيخ كبير ف عالمي جليل القدر مجتهدي مجتهدي فاضل و فقيهي بزرگ است.»

همچنين محقق توانمند« دكتر حسن امين »درباره اش مي گويد: «از اكابر علما و مراجع تقليد در زمان خودش بود، مولفي محقق و از علماي مشهور دين مي باشد.» در كتاب شريف «ريحانه الادب» نيز از مقامش تجليل شده و آمده است: « شيخ محمد حسن بن صفر علي بار فروشي مازندراني معروف به شيخ كبير از اكابر علماي اماميه عصر ما كه عالم عامل، فاضل كامل، متبحّر محقق و مدقّق و جامع معقول و منقول و حاوي فروع و اصول در فقه و اصول و كلام و رجال و اخلاق و غير آنها ،تأليفات نافعة بسياري دارد كه محل استفادة افاضلي مي باشند». حضرت آيت الله العظمي مرعشي نجفي(ره)نيز ضمن معرفي ايشان بعنوان يكي از مشايخ روايتي خود ف مي فرمايد:

«علامه فقيه،‌متكلم حكيم، پير مرد سالخورده و پر ميمنت و مبارك، آيت الله شيخ محمدحسن مشهور به شيخ كبير مازندراني فرزند مولي صفر علي بارفروشي(بابلي)كه از علماي اماميه و ازسالخوردگان بوده است.»

به هر حال آن عالم جليل القدر، كه مقام و منزلت وي اين چنين مورد ستايش و تجليل علماي بزرگ قرار گرفت، پس از رسيدن به مقام رفيع اجتهاد، جهت اقامه وظايف ديني و خدمت به مؤمنين، راهي قزوين شد و پساز مدتي كوتاه، دست به هجرتي ديگر زده و عازم شهر بابل گرديد و پس از ورود به بابل از سوي مردم شريف آن سامان مورد استقبال شاياني قرار گرفت. اوكه از اعاظم فقها و اكابر مجتهدين و عالمي كامل و آيتي از زهد و تواضع و تقوا بوده در اكثر محافل علمي ايران و نجف اشرف آوازه اش پيچيده بود، پس از فوت مرحوم شيخ صفر علي بار فروشي معروف به شيخ كبير در سال 1292 قمري، به شيخ كبير دوم معرف گشته و شهرت فوق العاده يافت و از مراجع تقليد شده وعده زيادي از مؤمنين مقلد ايشان گرديدند و بدنبال آن رسالة عمليه معظم له تحت عنوان «صراط النجاه» به زيور طبع آراسته گرديد.

اواز يك زعامت و مرجعيت خطّه سرسبز مازندران و بويژه بابل را به عهده داشت و حلاّل مشكلات ديني واجتماعي مردم بود و از طرف ديگر با تكيه بر كرسي تدريس روحانيون و فضلاي منطقه را تحت پوشش گرفته و شاگردان زيادي را از چشمه فياض علم ومعنويت خود سيراب ساخت.

مرحوم شيخ كبير(ره)پس ازفوت فقيه بزرگ ملا محمد مقدس اشرفي(ره)به احترام آن مدتي از قبول اقامه جماعتدر مجدجامع بابل امتناع مي فرمود و آنرا به ملا محمد علي فرزند ملا محمد اشرفي واگذار فرمودند، تا اينكه وي نيز از دنيا رفت وشيخ كبير امامت مسجد جامع را پذيرا شدند.

معظم له عارفي واصل و خود ساخته و مجسمه اي از تقوا و اخلاص و از شيفتگان و دلدلدگان خاندان عصمت وطهارت(ع)بودند، در عين احراز مقام مرجعيت، از ساختن جامعه و تهذي نفوس مستعدّه وترويج تقوا و پرهيزگاري و احكام متعالي شرع مقدس اسلام غافل نبود و ضمن اقامه جماعت، شيفتگان معرفت و مشتاقان معارف و تشنگان حقيقت را از چشمه جوشان خود سيراب مي ساخت.

نفس گرم و بيانات بليغ و شيوا و دلنشين آن راد مرد علم وتقوا در مسجد جامع، هر شنونده اي را مجذوب خود مي ساخت و مؤمنين را از هر سوي، به آنجا مي كشاند بطوري كه بسياري از اوقات حياط و خيابانهاي اطراف مسجد، مملو از جمعيت مي گرديد.

او بخاطر حسن معاشرت و سيرة عالي و بر خورداري از فضايل و ملكات اخلاقي و مقامات معنوي، مورد ارادت و محبت عامه مردم مازندران حتي اقليتهاي مذهبي قرار داشت و بيست ايشان همواره محل رفت و آمد مردم و پناهگاه افرادي بود كه مشكلات مختلف رنج مي بردند و براي رفع آن ، از وجود مباركش استمداد مي كردند و بطوري كه در سفرنامه ناصر الدين شاه آمده، وي نيز در سفر به بابل، به محضر آن بزرگوارشرفياب گرديده و عرض ادب نمود. آن فقيه فرزانه در اواخر عمر مباركشان، بينايي خود را از دست داده بودند. يكي از عما نقل مي كند: شيخ كبير(ره)زماني كه بينايي خود را از دست دادند، مجلس بزرگي تشكيل داده وهمة علماي شهر را به صرف نهار دعوت كردند، پس از صرف نهار خطاب به علما فرمودند: حال مدتي است كه بينايي خود را از دست داده ام، از همة حضار و علماي محترم مي خواهم، مُهر من را كه به حضورتان تقديم مي كنم، في المجلس آنرا بشكنيد تا پس ا ز من با آن سوء استفاده نشود، برحسب تقاضا و فرمودة‌ ايشان، يكي از علما ي حاضر مهر معظم له را در حضور سايرين شكستند.

تأليفات شیخ کبیر

از امتيازات علامه شيخ كبير مازندراني (ره)،‌ تبحر وتسلط بر رشته هاي مختلف علمي و با بهره برداري از همين مهارتها بود كه آثار و تأليفات گرانقدري از خود به يادگار نهادند.

كتابها و آثار معظم له منحصر در رشته خاصي نمي باشد و موضوعات مختلف علمي را در بر مي گيرد. ما در اين فراز به تعدادي از آثار مطبوع وي كه از سرمايه هاي ذيقيمت تشيع محسوب مي شود اشاره مي كنيم:

1. نتيجه المقال في علم الدرايه والرجال : مولف اين كتاب را كه در موضوع رجال و تلخيصي از كتاب رجال استاد فرزانه اش شيخ محمد تقي هروي اصفهاني (ره) مي باشد ، در تاريخ 22 شوال 1284.ق . يعني حدود 60 سال قبل از فوت خود به پايان رسانيد و در همان سال در تهران و در 284 صفحه وزيري به چاپ رسيد .

2. حاشي هاي قيّم و وزين بر فرائد الاصول(رسائل)شيخ مرتضي انصاري(ره)در 2 جلد كه در سال 1332 .ق. در تهران به چاپ رسيد.

3. سِراجُ الاُ مّه: شرحي است مفصل بر «لمعه شهيد اول» در چند جلد

4. حَ ديقهُ الْعارفين: در مناقب و اخلاق و به زبان فارسي در13323و در 535 صفحه وزيري به چاپ رسيد.

5. حديقه الشيعه فيالاخلاق: در مواعظ و اخلاق و به زبان فارسي بچاپ رسيد.

6. تَتْميم الدُّره في صلوه الجمعه: اين كتاب با سبك شعري است و شيخ عباس قمي در«فوائد الرضويه»آنرا به نهايت زيبايي ونيكي ستوده است.

7. حاشيه بر «شرح تصريف ملا سع الدين تفتازاني» در 1313 قمري بچاپ رسيد.

8. شرح بر «شرح تصريف ملا سعدالدين تفتازاني».

9. صراط النجاه: در مسائل و احكام و بعنوان رسالة عمليه معظم له در اختيار مقلدين قرار داشت.

سر انجام آن زعيم عاليقدر و مجتهد فرهيخته، پس از عمري با بركت و سرشار از معنويت و خدمت كه بيش از يك قرن بوده است، در ماه شوّال سال 1345 قمري دار فاني را وداع گفته و به ديار معبود شتافت. پيكر مطهرش با حضور دستجات مختلف عزاداري و سينه زني و با حضور علماي اعلام و حتي اقليتهاي مذهبي منطقه، با شكوه خاصّي تشييع و در مسجد محدثين بابل در كنار مقبره عالم بر جسته مولي محمد نصيرمعروف به ملا نصي(ره)مدفون گرديد.

نويسنده: عبد الرحمن باقرزاده بابلي

منابع

تبیان