شهید محمد بروجردی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

شهید محمد بروجردی در سال ۱۳۳۳ در روستای دره گرگ از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش علیرضا، کشاورز بود. تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش گذراند. در سال ۱۳۵۰ با فاطمه بی‌غم ازدواج کرد و صاحب یک دختر و یک پسر شد. فرمانده سپاه کردستان بود. اول خردادماه ۱۳۶۲، در جاده مهاباد به نقده بر اثر انفجار مین و اصابت ترکش آن به شهادت رسید. مزار او در قطعه ۲۴ بهشت زهرا تهران قرار دارد.

زندگینامه

سردار سرلشكر پاسدار محمد بروجردي در سال 1333 شمسي در منطقه دره گرگ از توابع بروجرد چشم به جهان هستي گشود. نام فاميلش "پور دره گرگي" بود اما گويا مأمور ثبت احوال اين نام را در شناسنامه پدرش به اشتباه "پدر دره گرگي" درج كرده بود و اين خانواده نيز به اين نام شهرت يافتند. هر چند كه حالا همه مردم ايران آنان را با نام دردانة ادب و شجاعت و مبارزه و جهاد و شهادت در خانواده شان يعني "شهيد محمد بروجردي" مي شناسند محمد،ِ محبت پدر را بیش از 5 سال درک نکرد و درد یتیمی بر قلبش نشست. او که دروس ابتدایی را همزمان با کار در کارگاه تشک دوزی به اتمام رسانده بود، پس از اتمام تحصیلات راهنمایی به فعالیت های فرهنگی علاقمند شد و با دسترسی به رساله امام(ره) در صف مقلدین آن حضرت قرار گرفت. محمد در سن 17 سالگی با دختر خاله خود ازدواج کرد که ثمره این ازدواج دو فرزند به نام های حسین و سمیه می باشند. در سال 1350 در مدرسه مجتهدی در تهران شروع به تحصیل کرده و یک سال بعد به خدمت سربازی رفت. مدتی بعد به عشق دیدار امام(ره) از پادگان گریخت تا به نجف مشرف شود اما در مرز دستگیر شده و 6 ماه تحت شکنجه های سخت رژیم منحوس پهلوی قرار گرفت.

فعالیتهای سیاسی شهید در دوران انقلاب

پس از گذراندن دوران سربازی در سال 1354 با حجت الاسلام شاه آبادی و ... ارتباط نزدیکی برقرار نمود و پس از همکاری های فرهنگی تبلیغی در سازمان فجر اسلام آنان به این نتیجه رسیدند که به مبارزات مسلحانه بپردازند و سپس راهی سوریه شدند. در سال 1355 محمد در سوریه با آیت الله صدر و دکتر چمران ملاقات کرده و دوره های آموزش نظامی را گذراند. محمد پس از بازگشت، گروه توحیدی «صف» را پایه گذاری نمود و در سمت رهبری این گروه قرار گرفت. بروجردی در سال 1356 برای زیارت حضرت امام(ره) به نجف رفت و پس از کسب اجازه شرعی، مبارزات مسلحانه خود را علیه رژیم پهلوی پس از پس از نوزدهم دی ماه آغاز نمود و تا طلوع فجر انقلاب ادامه داد بالاخره انتظار به پایان رسید انقلاب پیروز و امام(ره) به ایران بازگشت. محمد که مسئولیت حفاظت از امام(ره) را برعهده داشت به همراه دیگر دوستانش در گروه توحیدی صف ایفای نقش نمودند. او در جریان تصرف رادیو تلویزیون از ناحیه پا مجروح شد. پس از پیروزی انقلاب ابتدا مسئولیت زندان های اوین را عهده دار گشت و سپس به همراه پنج نفر از دوستان دیگر، سپاه را پایه گذاری نمود. بروجردی پس از صدور فرمان امام(ره) در مرداد ماه 1358 عازم «پاوه» شد. «مسیح کردستان» (از القاب ايشان) که خود را منجی مردم مظلوم کرد می دانست

دوران دفاع مقدس

با شروع جنگ تحمیلی به منطقه سرپل ذهاب رفت و در مهر ماه 1359 از ناحیه دست مجروح گشت. پس از چندی به قصر شیرین رفت و در همان مکان مجدداً از ناحیه دست مجروح شد. محمد پس از منطقه ای شدن سپاه، فرماندهی سپاه غرب را برعهده گرفت. تشکیل گردان های جندالله(شامل نیروهای سازماندهی شده سپاه)، تأسیس پیشمرگان کرد(نیروهای مردمی کرد)، تشکیل تیپ ویژه شهدا و مسئولیت این تیپ تا تشکیل قرارگاه حمزه سید الشهدا که خود نیز در سمت فرماندهي قرارگاه قرار داشت، ازجمله اقدامات وسیع بروجردی در کردستان بود. او که در بعضي از عمليات ها از جمله مطلع الفجر و فتح المبين شرکت داشت در پائیز 1361 بر اثر سقوط هلی کوپتر پایش شکسته بود پس از بهبودی مجدداً به منطقه آمد تا در بازسازی بقیه مناطق شرکت داشته باشد.

نحوه شهادت

مسیح کردستان سرانجام در اول خرداد ماه سال 1362 در مسیر جاده مهاباد-نقده بر اثر انفجار مین به درجه رفیع شهادت نائل گردید. پيکر پاک سردار 29 ساله ايران اسلامي را در بهشت زهرا(س)_ قطعه 24 _ ردیف 75 شماره 24 تهران به خاک سپردند.

وصینامه

وصیتنامه اول

بسمه تعالي اين وصيتنامه را در حالي مي‌نويسم كه فردايش عازم سنندج هستم با توجه به اين كه چندين بار در عمليات شركت كرده بودم و ضرورت نوشتن وصيتنامه را حس كرده بودم ولي هم فرصت نداشتم و هم اهميت نمي‌دادم، ولي نمي‌دانم چرا حس كردم كه صرفا اگر ننويسم، گناهي مرتكب شده‌ام، لذا بدينوسيله وصيتنامه خود را در مورد خانواده و برادران آشنا مي‌نويسم.

با توجه به اين كه حدودا شش سال است وارد مبارزات سياسي و نظامي شده‌ام و به همين خاطر نسبت به خانواده‌ام رسيدگي نكرده‌ام، بخصوص - همسر و فرزندانم و از همين وضع هميشه احساس ناراحتي مي‌كردم و هيچ وقت هم نتوانستم خود را قانع كنم كه مسئوليت‌ را رها كنم و بدينوسيله از همه آنها معذرت مي‌خواهم و طلب بخشش دارم از حقي كه به گردن من داشته‌اند و نتوانستم اين حق را ادا كنم ولي اين اطمينان را به خانواده‌ام مي‌دهم كه هرگز از ذهن من خارج نشده‌اند و فكر نكنند كه نسبت به آنها بي‌تفاوت بوده‌ام، ولي مسئوليتهاي سنگين‌تر بود.

در خواستي كه از همسرم دارم، اين است كه فرزندانم را خوب تربيت كند و آنها را نسبت به اسلام دلسوز بار آورد ... از مادرم درخواست بخشش دارم، زيرا از دست من ناراحتيها ديده و هيچوقت اين فرصت پيش نيامد كه بتوانم به ايشان رسيدگي لازم را بكنم و از كليه برادران و خواهران كه من را مي‌شناسند درخواست دارم كه براي من از خدا طلب بخشش كنند، شايد به خاطر حرمت دعاي مومنين خداوند از تقصيراتم بگذردو احساس مي‌كنم بار گناهان و خطاها بر دوشم سنگيني مي‌كند. بخصوص دعاي آن كساني كه پاسدارند و به جبهه مي‌روند و از كساني كه در جزئيات زندگي من بوده و با من برخورد داشته‌اند درخواست دارم برادراني كه از من بد ديده‌اند در گذرند و يا اگر كسي را سراغ دارند كه از من بد ديده نزدش بروند و از او رضايت بگيرند.

و ديگر اين كه مقاومت را فراموش نكنند كه خداوند تبارك و تعالي بار سنگين انقلاب اسلامي را بر دوش ملت مسلمان ايران گذاشته است و ما را در آزمايش عظيم قرار داده است. اين را شهيدان بسياري بخصوص در اين چند سال اخير به در و ديوار ايران نوشته‌اند و اگر مقاومتهاي آنها نباشد همانطور كه امام فرمودند، بيم آن مي‌رود كه زحمات شهدا به هدر رود و اگر چه آنها به سعادت رسيدند و اين ما هستيم كه آزمايش مي‌شويم و ديگر اين كه با تجربه‌اي كه ما از صدر اسلام داريم، كه به خاطر عدم آگاهي مسلمين درس عبرت باشد، با دقت، كلمات اين روح خدا را كه خط او خط رسول خداست دقت كنند.

وجود امام امروز براي معيار است. راه او راه سعادت و انحراف از راهش خسران دنيا و آخرت است و من با تمام وجود اين اعتقاد را دارم كه شناخت و مبارزه با جريانهايي كه بين مسلمين سعي در به انحراف كشيدن انقلاب از خط اصيل و مكتبي آن را دارند به مراتب حساستر و سخت‌تر از مبارزه با رژيم صدام و آمريكاست. وصيتم به برادران اين است كه سعي كنند توده مردم كه عاشق انقلاب هستند، از نظر اعتقادي و سياسي آماده كنند كه بتوانند كادرهاي صادق انقلاب را شناسايي كنند و عناصري كه جريانهاي انحرافي دارند، بشناسند كه شناخت مردم در تداوم انقلاب حياتي است . والسلام

وصیتنامه دوم

بسمه تعالي وصيت‌نامه اينجانب محمد بروجردي (پدر دره گرگي) پس از حمد خدا و طلب استغفار از او كه برگشت همه به سوي اوست و درود بر محمد و آل او و درود بر امام امت و درود بر همه شهيدان تاريخ، از همه برادراني كه در طول عمرم با آنها تماس داشته‌ام، طلب آمرزش مي‌كنم. هر كس كه اين وصيت‌نامه را مي‌خواند، براي من طلب آمرزش كند، زيرا من از اين دنيا ناگاه با بار خالي مي روم. و بعد از من همسرم سرپرستي خانواده را به عهده دارد و حقوق و مقدار ارثي كه دارم،‌به او مي‌رسد، به غير از مبلغي 7000 ريال (هفت صد تومان) كه بايد به مادرم بدهد و در صورت فوت همسرم برادر كوچكترم عبدالمحمد سرپرستي دو فرزندم را به عهده گيرد و از اينكه نتوانسته‌ام براي خانواده بطور كلي مثبت باشم، از همه پوزش مي‌طلبم و طلب آمرزش مي‌كنم، والسلام.

محمد بروجردي

منبع

-سایت صبح

-نوید شاهد

- سایت تبیان