سقيفه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ''''منبع:'''سقیفه بنی ساعده ، ص 42. تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، ص 349. ==سقيفه چه ب...' ایجاد کرد)
 
(تغییرمسیر به واقعه سقیفه بنی ساعده)
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
'''منبع:'''سقیفه بنی ساعده ، ص 42. تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، ص 349.
+
#REDIRECT [[واقعه سقیفه بنی ساعده]]
 
 
==سقيفه چه بود و چگونه شکل گرفت؟==
 
 
 
[[سقيفه]] در لغت به معني سايباني است که در حکم مهمان خانه شيخ قبيله و نيز محل اجتماع افراد آن قبيله است که در آن جا درباره همه امور قبيله گفت و گو مي شود.
 
 
 
[[سقيفه بني ساعده]] به قبيله بني ساعده که از [[انصار]] [[مدينه]] بودند، اختصاص داشت که ”[[سعد بن عباده]]“ رئيس آن طايفه، در اين مکان براي مشورت در امور مهم قبيله خود با بزرگان حضور مي يافته است. مکان آن در ”باب شامي“ و در کنار چاه ”[[بضاعه]]“ قرار داشته و مسجدي نيز به همان نام در کنار آن بوده است.
 
 
 
هنگامي که پيامبر از دنيا رفت، در حالي که اميرالمومنين به همراه بني هاشم مشغول کفن و دفن آن حضرت بودند، انصار در سقيفه بني ساعده گرد آمدند تا رهبر و جانشين پيامبر را برگزينند، بي توجه به وصاياي پيامبر نسبي بر اين که جانشين آن حضرت، [[علي بن ابيطالب]] است. اين خبر به گروهي از [[مهاجران]]، [[ابوبکر]] و [[عمر]] و [[ابوعبيده]] جراح و همراهان شان رسيد.
 
 
 
آن ها نيز به سرعت خود را به سقيفه رسانده و در جمع انصار حاضر شدند. در ميان انصار خزرجي ها مي خواستند سعد بن عباده را جانشين پيامبر سازند. امام اوسي ها موافق او نبودند. در ميان بزرگان خزرجي ها هم [[بشير بن سعد]]، رقيب سعد بود و نظر مخالف داشت. ابوبکر و عمر به همراه ابوعبيده از اين اختلاف نهايت استفاده را کردند. شعارهاي انصار اين بود که، انصار اسلام را ياري کردند و شهر [[مدينه]] ([[مرکز اسلام]]) شهر [[اسلام]] است.
 
 
 
شعارهاي مهاجرين نيز اين بود که پيامبر از قريش است و عرب نمي پذيرد که حاکم ايشان از قبيله اي و جانشين پيامبر از قبيله اي ديگر باشد.
 
 
 
چنان چه ابوبکر در جمع آنان گفت: خلافت و فرمانروايي تنها شايسته قريش است. زيرا آنان از لحاظ شرافت و حسب و نسب مشهورند و در ميان قبايل عرب ممتاز. من به خير خواهي شما، يکي از اين دو تن را پيشنهاد مي کنم تا هر که را که بخواهيد به خلافت انتخاب و با او بيعت کنيد. سپس دست [[ابوعبيده]] و [[عمر بن خطاب]] را گرفت.
 
 
 
در اين هنگام گوينده انصار گفت: اميري از ما و اميري از شما باشد. عمر گفت دو شمشير در يک غلاف نمي گنجند و دست پيش برده و با ابوبکر بيعت کرد. مهاجران ديگر نيز بيعت کردند. از انصار نيز ابتدا [[اسيد بن خضير]] و [[بشير بن سعد]] و سپس ديگر انصار نيز با ابوبکر بيعت کردند. سپس آنان در ميان کوچه هاي مدينه راه افتادند و از هر کسي که مي ديدند، بيعت مي گرفتند. به اين ترتيب امر خلافت در ابوبکر تثبيت شد.
 
 
 
همه اين دقايق در حالي بود که [[علي بن ابيطالب]] به همراه اصحاب خاص و [[بني هاشم]] به تجهيز و دفن بدن پيامبر مشغول بود.
 
 
 
هنگامي که رسول خدا رحلت فرمود دو گروه اصلي در مدينه وجود داشتند: مهاجران و انصار.
 
 
 
پس از رحلت پيامبر، انصار که از جريان [[فتح مکه]] به اين طرف در انديشه مشکلات پس از رحلت رسول خدا افتاده و به دليل ترس از تسلط قريش و مهاجران نگران آينده خود بودند، بي توجه به بيعتي که در غدير با امام علي علیه السلام کرده بودند، در محلي به نام [[سقيفه بني ساعده]] اجتماع کردند.
 
 
 
[[حباب بن منذر]] يکي از سران انصار در سخنان خود در سقيفه، انصار را برتر از [[قريش]] دانسته و گفت اين شمشير شما بود که اسلام را پيروز کرده است. مهاجران زير سايه شما هستند و جرأت مخالفت با شما را ندارند.
 
 
 
از سوي ديگر چند نفر از مهاجران که در دو هفته پايان حيات [[رسول خدا صلی الله علیه و آله]] دست به اقدامات مشکوکي زده بودند، با شنيدن خبر اجتماع سقيفه، به سرعت به سوي آن رفته و به بحث و گفتگو با انصار پرداختند آن ها عبارت بودند از: ابوبکر، عمر بن خطاب و ابوعبيده جراح.
 
 
 
قبل از آمدن اين اشخاص، ميان انصار بحث فراواني شد. يکي از انصار گفت: شخصي را برگزينيد که قريش  ملاحظه هيبت او را بکند و انصار از او ايمن باشند. عدّه اي سعد بن عباده رئيس قبيله خزرج را پيشنهاد کردند. [[اسيد بن خضير]] که از اشراف قبيله [[اوس]] بود به مخالفت پرداخت و گفت: خلافت بايد در قريش بماند. ديگران بر ضد او سخن گفتند.
 
 
 
بشير بن سعد نيز از قريش دفاع کرد.
 
 
 
«عويم بن ساعده» گفت: خلافت جز از آن اهل بيت نخواهد بود، همان جايي قرارش دهيد که خدا قرار داده است.
 
 
 
اين بحث ها نشان دهنده تضاد و رقابت داخلي انصار است. بايد توجه داشت که انصار عمدتاً از قبيله اوس و خزرج بودند که قبل از اسلام دشمني سختي با يکديگر داشتند و اکنون کينه ها در حال بيدار شدن بود.
 
 
 
عمر و ابوبکر و ابوعبيده که از مهاجران بودند به سرعت نزد آن ها رفتند. ابوبکر هنگامي که حرف هاي انصار را شنيد، چنين گفت: آن چه شما انصار درباره خود مي گويد البته درست است و شما لشگر منسجم اسلام هستيد، اما عرب خلافت را جز براي تيره قريش نمي شناسد.
 
 
 
قريش برترين عرب از لحاظ نسب و اصالت خانوادگي اند. ابوبکر به اختلافات ديرينه ميان آنان دامن زد و ادامه داد. اگر خزرجيان بر خلافت تسلط يابند، اوسيان از آن نخواهند گذشت و اگر [[اوسيان]] قدرت را به دست گيرند [[خزرجيان]] از آن نخواهند گذشت، در آن صورت هميشه ميان آنان کشت و کشتار خواهد بود. من پيشنهاد مي کنم که با عمر يا ابوعبيده که تنها مهاجران آن جمع بودند بيعت کنيد. انصار اعتراض کردند و در نهايت يکي از آنان گفت: اميري از ما و اميري از شما باشد.
 
 
 
عمر پاسخ داد: دو شمشير در يک غلاف جاي نخواهد گرفت. پس از آن دست ابوبکر را گرفت و با وي بيعت کرد. [[اسيد بن خضير]] از [[اوس]] و [[بشير بن سعد]] اولين افراد انصاري بودند که در سقيفه با ابوبکر بيعت کردند پس از آنان بسياري از انصار نيز بيعت کردند. هر چند کساني چون [[سعد بن عباده]] با خشم و ناراحتي اجتماع را ترک کردند.
 
 
 
پس از خاتمه بيعت، آنان از محل خارج شدند و در کوچه ها به راه افتادند و به هر کس مي رسيدند، مي گفتند ابوبکر خليفه شد، با او بيعت کن. دست او را گرفته و به دست ابوبکر ماليدند؛ چه آن شخص به اين کار تمايلي مي داشت يا نه!!!
 
 
 
نکته: بايد توجه داشت که در سقيفه پس از کنار گذاشتن [[امام علي علیه السلام]]، رقابت قبيله اي آغاز شد و طبعاً در زمينه برتري قبيله اي قريش از همه بالاتر بود هر چند نفوذش در مدينه محدود بود.
 
 
 
مهمترين استدلال ابوبکر و عمر در سقيفه مسأله قرابت و خويشي با پيامبر و سن ابوبکر بود. در کنار آن برتري قريش و اين که عرب زير بار قبيله اي جز قريش نخواهد رفت. آنان تاکيد داشتند که عرب نمي پذيرد که [[نبوت]] در يک قبيله و خلافت در قبيله ديگر باشد.
 
 
 
منبع
 
 
 
تاريخ خلفا، ص 15 - 21 به نقل از منابع متعدد که در همين کتاب مسطور است.
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ اکتبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۱۰