سریه زید بن حارثه با قبیله بنی بدر

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۰:۲۸ توسط بهرامی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی '{{نیازمند ویرایش فنی}} "سریة" به گروهی از سپاه گفته می‌شود که به دستور رسول‌خدا(ص...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

"سریة" به گروهی از سپاه گفته می‌شود که به دستور رسول‌خدا(ص) به سوی مکانی و برای انجام ماموریتی اعزام می‌شدند، بدون آنکه پیامبر(ص) همراه آنان باشد.[۱]

شخصیت زِید بن حارِثه نام کامل وی "زِید بن حارِثَة بن شُرَحبِیل بن کَعب بن عَبد العُزّی ابن اِمرِئ القِیس الکَلبی" است. مادر زید "سَعدی"، دختر "ثَعلَبَة بن عَبد عامر بن أفلَت بن سَلسَله" و از قبیله "بَنِی مُعِن" از قبیله «طِیّ» است. وی پسر خوانده پیامبر(ص) بوده است. در اینکه وی چگونه به مکه آمده و به محضر پیامبر(ص) رسیده اقوالی ذکر شده است. نوشته‌اند که سَعدی، مادر زِید بن حارِثَة او را به همراه خود برای دیدار قومش برد؛ ولی در بین راه عده‌ای به آنان حمله کرده و زید را به اسارت بردند و در بازار عَکّاظ به فروش گذاشتند. حَکیم بن حَزّام، برادرزاده خدیجه در سفری که از شام برمی‌گشت او را به همراه چند تن دیگر خریده و به مکه آورد. پس از آنکه خدیجه به دیدن "حکیم بن حَزّام" آمد، او زید را به خدیجه بخشید و خدیجه نیز او را به رسول خدا(ص) اهدا کرد. زید سرانجام در جنگ «مُؤته» به شهادت رسید.[۲]

علل وقوع سریه

در سال ششم هجرت، زِید بن حارِثة برای تجارت، به سوی شام حرکت کرد و مقداری زر و نقره از اصحاب رسول‌خدا(ص) به همراه او بود. او دو پوست بز را دباغی کرد و مال خود را در آنها جای داد و با گروهی از مردم به راه افتاد. وی هنگامی که به نزدیکی «وادِی‌القُری» رسید، گروهی از بَنِی بَدر، که جزء قبیله فَزارِه هستند با او روبرو شده و او و یارانش را به سختی مضروب کردند، به حدّی که گمان کردند که آنها را کشته‌اند، و پس از آن تمام کالاهای آنها را به غارت بردند.[۳] زِید بن حارِثة در این واقعه از مرگ نجات پیدا کرده، خود را به مدینه و به حضور پیامبر(ص) رساند و ماجرای حمله به کاروان و یارانش را به پیامبر(ص) گزارش داد.[۴] سپس پیامبر هم به او ماموریت یک سریه جدید را می دهد.

علاوه بر این، دلیل دیگری که برای حملۀ مسلمانان به قبیلۀ بَنِی بَدر و "أم قرفه" ذکر شده، آن است که أم قرفه چهل تن از خویشان و نسل خویش را مأمور کرده بود تا به مدینه رفته و پیامبر(ص) را به قتل برسانند.[۵] امّ قرفه، فاطمه، دختر رَبیعَة بن زِید است.[۶]

اعزام زید بن حارثه

دو دلیل حمله به کاروان مسلمانان و اقدام و برنامه‌ریزی برای قتل پیامبر(ص) و به طور کلی نابودی دین اسلام و مسلمانان، رسول‌خدا(ص) را بر آن داشت تا برای حفظ آئین توحیدی اسلام چاره‌ای بیندیشد! لذا پیامبر(ص) در رمضان سال ششم هجری[۷]، زید بن حارثه را به فرماندهی این سریّه انتخاب کرده و اعزام نمودند. رسول خدا(ص) به آنها فرمودند:روزها را کمین کرده و شبها حرکت کنند تا دشمن از حرکت آنها آگاهی پیدا نکند.[۸] آنان به همراه راهنمایی که آنان را همراهی می‌کرد، به سوی بَنِی بَدر به راه افتادند.[۹]

آگاهی بنی بدر از حرکت مسلمانان

بَنِی بَدر که از حرکت مسلمانان آگاهی یافته بودند، به سختی ترسیدند، به گونه‌ای که روزها دیده‌بانی را بر روی کوهی که مشرف بر مسلمانان بود، می‌گماشتند و نگهبان، راهی را که احتمال داشت مسلمانان از آن مسیر به آنان حمله کنند را زیر نظر داشت. معمولا او پس از اینکه مسیر یک روز راه را دیده‌بانی و بررسی می‌کرد، به افراد قبیله می‌گفت:آسوده باشید، تا کنون خبری نبوده، تا ببینیم بعداًچه خواهد شد![۱۰]

آغاز حملۀ مسلمانان

هنگامی که فاصلۀ زِید بن حارِثه و یارانش، به مسافت یک روز مانده به بَنِی بَدر رسید، راهنمای مسلمانان راه را گم کرده و راه دیگری را در پیش گرفت. زمانی که شب فرا رسید، مسلمانان متوجه اشتباه خود شدند و در همان شب راه را پیدا کرده و ابتدای صبح به نزدیکی قبیلۀ بَنِی بَدر رسیدند. زِید بن حارِثه اصحاب خود را از تعقیب فراریان منع کرد و دستور داد که پراکنده نشوند. او از یارانش خواست؛ تا هنگامی که او تکبیر گفت، آنان نیز تکبیر بگویند. مسلمانان پس از اینکه دشمن را محاصره کردند، زید تکبیر گفت و یارانش هم پس از او تکبیر گفتند. در این هنگام "سَلَمة بن أکوَع" برای جنگ بیرون آمد و مردی از بَنِی بَدر را گرفته و او را کشت. زید و یارانش نیز، "جاریه"، دختر "مالک بن حُذَیفه" و مادر او را که معروف به «امّ قرفه» بود در یکی از خانه‌ها به اسارت گرفتند و پس از آن "أمّ قرفه" به دست یکی از مسلمانان کشته شد.[۱۱]

در انتها مسلمانان با غنایمی که به دست آورده بودند، راهی مدینه شدند.

پانویس

  1. . اندلسی‌، ابن عبدالبر؛ الدرر فی اختصار المغازی و السیر، قاهره‌، وزارت اوقاف مصر، 1415ه.ق، چاپ اول، ص103 و البیهقی، احمد بن الحسین؛ دلائل النبوة، تحقیق عبد المعطی قلعجی، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1405ه.ق، چاپ اول، ج3ص5 و المقریزی، تقی الدین أحمد بن علی؛ إمتاع الأسماع، تحقیق محمد عبد الحمید النمیسی، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1420ه.ق، چاپ اول، ج8ص330.
  2. . حمیری المعافری، عبد الملک بن هشام؛ السیرة النبویة، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الأبیاری و عبد الحفیظ شلبی، بیروت، دار المعرفة، بی تا، ج1ص247 و بلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر؛ انساب الأشراف، تحقیق محمد حمید الله، مصر، دار المعارف، 1959م، ج1ص467 و ابن عبد البر، یوسف بن عبد الله؛ الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، 1412ه.ق، چاپ اول، ج2ص543 و ابن الأثیر، علی بن محمد؛ أسد الغابة فی معرفة الصحابة، بیروت، دار الفکر، 1409ه.ق، ج2ص129 و ابن حجر، احمد بن علی؛ الإصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول 1415ه.ق، ج2ص494.
  3. . واقدی، محمد بن عمر؛ کتاب المغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الأعلمی، 1409ه.ق، چاپ سوم، ج2ص564 و السیرة النبویة، پیشین، ج2ص617 و هاشمی البصری، محمد بن سعد؛ الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة 1410ه.ق، چاپ اول، ج2ص69 و طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، 1387ه.ق، چاپ دوم، ج2ص643 و أبو الفتح، محمد بن سید الناس‌؛ عیون الأثر فی فنون المغازی و الشمائل و السیر، تعلیق ابراهیم محمد رمضان، بیروت، دار القلم، 1414ه.ق، چاپ اول، ج2ص150.
  4. . کتاب المغازی، پیشین، ج2ص564 و السیرة النبویة، پیشین، ج2ص617 و الطبقات الکبری، پیشین، ج2ص69 و تاریخ الأمم و الملوک، پیشین، ج2ص643 و عیون الأثر، پیشین، ج2ص151 و ابن الجوزی، أبو الفرج عبد الرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبد القادر عطا و مصطفی عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1412ه.ق، چاپ اول، ج3ص261.
  5. . یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب؛ تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر، بی تا، ج2ص71.
  6. . کتاب المغازی، پیشین، ج2ص564.
  7. . کتاب المغازی، پیشین، ج2ص564 و الطبقات الکبری، پیشین، ج2ص69.
  8. . کتاب المغازی، پیشین، ج2ص564 و الطبقات الکبری، پیشین؛ ج2ص69 و تاریخ الأمم و الملوک، پیشین، ج2ص642 و المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، پیشین، ج3ص261 و صالحی الشامی، محمد بن یوسف؛ سبل الهدی و الرشاد، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ج9ص99.
  9. . کتاب المغازی، پیشین، ج2ص564.
  10. . کتاب المغازی، پیشین، ج2ص564.
  11. . کتاب المغازی، پیشین، ج2ص564 و سبل الهدی و الرشاد، پیشین، ج6ص99.


منابع