دعای ندبه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۶۱: سطر ۶۱:
 
من اطاعکم فقد اطاع الله و من عصاکم فقد عصی الله؛ هر که از شما پیروی کند، از خدا پیروی کرده و هر که از شما نافرمانی کند، خدا را نافرمانی کرده است.
 
من اطاعکم فقد اطاع الله و من عصاکم فقد عصی الله؛ هر که از شما پیروی کند، از خدا پیروی کرده و هر که از شما نافرمانی کند، خدا را نافرمانی کرده است.
  
به یقین هر کس که در این رهگذر، ولایت اولیای خدا را نپذیرد، تحت ولایت و سرپرستی شیطان درآمده است: {{متن قرآن|«والذین کفروا اولیائهم الطاغوت...»}}؛<ref>[[سوره بقره]]، 257.</ref> سرپرستی کسانی که کافر شدند بدست طاغوت است.
+
به یقین هر کس که در این رهگذر، ولایت اولیای خدا را نپذیرد، تحت ولایت و سرپرستی شیطان درآمده است: {{متن قرآن|«وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ...»}}؛<ref>[[سوره بقره]]، 257.</ref> سرپرستی کسانی که کافر شدند بدست طاغوت است.
  
 
بنابراین، آنچه محور اساسی در پیوند افراد یک جامعه ی توحیدی و حرکت آن به سوی کمال است، محبت و پذیرش ولایت الهی و تولی تام به ولایت ولی الله است. همان طور که محور پیوند بین افراد جامعه ی شیطانی نیز محبت و تولی به شیطان و حرکت به سوی ارضای هر چه تمامتر غرایز مادی است.
 
بنابراین، آنچه محور اساسی در پیوند افراد یک جامعه ی توحیدی و حرکت آن به سوی کمال است، محبت و پذیرش ولایت الهی و تولی تام به ولایت ولی الله است. همان طور که محور پیوند بین افراد جامعه ی شیطانی نیز محبت و تولی به شیطان و حرکت به سوی ارضای هر چه تمامتر غرایز مادی است.

نسخهٔ ‏۱۰ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۳۸

دعا و توسل، دو نیاز آدمی و دو بال پرواز او برای فرار از دل مردگی حاکم بر فضای زندان دنیا هستند.

سندشناسی دعای ندبه

برای این دعا دو سند ذکر شده است که در ذیل به بیان و بررسی هر کدام از آنها می پردازیم:

  • سند اول: این سند مربوط است به نقلی که مرحوم سید بن طاووس در کتاب شریف مصباح الزائر آورده است. عین عبارت ایشان چنین است: ذکر بعض اصحابنا قال: قال محمد بن علی بن ابی قرة، نقلت من کتاب محمد بن الحسین بن سفیان البزوفری قدس سره دعاء الندبه و ذکر انه الدعاء لصاحب الزمان صلوات الله علیه و یستحب ان یدعا به فی الاعیاد الاربعة و هو...[۱]

بعضی از اصحاب ما چنین گفته اند که جناب محمد بن علی بن ابی قرة از کتاب مرحوم محمد بن الحسین بن سفیان بن البزوفری، دعای ندبه را نقل کرده و گفته است که این دعا، دعایی است برای حضرت صاحب الزمان صلوات الله علیه که مستحب است آن را در عیدهای چهارگانه - روز جمعه، عید قربان، عید فطر و عید غدیر - بخوانند.

  • سند دوم: دومین سندی که برای دعای ندبه از خلال کتاب های روایی بدست می آید، سندی است که مرحوم مجلسی در بحارالانوار[۲] نقل می کند: قال محمد بن المشهدی فی المزار الکبیر: قال محمد بن ابی قرة: نقلت من کتاب ابی جعفر محمد بن الحسین بن سفیان البزوفری...

محمد بن مشهدی در کتاب مزار خویش - مزار کبیر - چنین گفته که دعای ندبه را محمد بن ابی قرة از کتاب ابی جعفر محمد بن الحسین بن سفیان البزوفری، نقل کرده است.

همان طور که ملاحظه می شود، آن تزلزل و ضعفی که در سند اول وجود دارد. در سند دوم به چشم نمی خورد؛ زیرا در سند دوم، مرحوم مشهدی به طور مستقیم می فرماید: محمد بن علی بن ابی قرة چنین گفت که دعای ندبه منقول از کتاب مرحوم بزوفری است، در حالی که در سند اول، مرحوم سید بن طاووس می فرماید: ذکر بعض اصحابنا؛ بعضی از اصحاب ما امامیه چنین ذکر کرده اند.

لازم به ذکر است که مرحوم مجلسی بعد از بیان هر دو سند، چنین اظهارنظر می کند: «گمان می رود مرحوم سید بن طاووس نیز این دعا را از جناب مشهدی گرفته باشد و مراد وی از بعض اصحابنا همان مرحوم مشهدی باشد».

البته ناگفته نماند که اگر سید بن طاووس قدس سره دعای ندبه را با واسطه ی مرحوم مشهدی نقل کند، یک اشکال پدید می آید و آن این که جناب سید قدس سره بعد از بیان دعای ندبه، چنین می گوید: ثم صل صلاة الزیارة و قد تقدم وصفها ثم تدعوا بما احببت فانک تجاب ان شاء الله تعالی.[۳]

سپس به کیفیتی که در گذشته بیان شد نماز زیارت را به جای آرید و از خدا آنچه را می خواهید، درخواست کنید که انشاءالله اجابت خواهد شد. در حالی که کتاب مزار مرحوم مشهدی از چنین نماز زیارتی در پایان دعای ندبه، خبر نمی دهد ولی خود مرحوم سید در اقبال الاعمال،[۴] چنین نمازی را بعد از دعای ندبه نقل نمی کند که این می تواند علامتی باشد بر این که مرحوم سید، نماز زیارت را در مصباح به عنوان رجاء آورده است.

اما به هر حال سندی که نزد اهل فن، از استناد بیشتری برخوردار است، همان سند مرحوم محمد بن مشهدی است که ما نیز به بررسی آن می پردازیم.

فرازهای دعا

این دعا از چهار فراز تشکیل شده که با یکدیگر مرتبط بوده و مجموعاً یک منظومه ی منظم و سیر منسجم را تشکیل می دهند.

  • فراز اول: حمد و صلوات:

این دعا با حمد بر ربوبیت خداوند و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت مکرمش علیهم السلام آغاز می شود. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد نبیه و آله و سلم تسلیما؛ ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است و درود و سلام مخصوص خداوند بر آقای ما پیامبرش و خاندان او باد.

  • فراز دوم: ثنای بر قضاء:

این فراز که با حمد و ثنای دوباره بر جریان قضای الهی نسبت به اولیائش شروع می شود، در واقع دربردارنده ی همه ی دعا به نحو اجمال است که با عباراتی مختصر، مضامین بعدی دعا را مورد اشاره قرار می دهد.

اللهم لک الحمد علی ماجری به قضاؤک فی اولیائک... و جعلتهم الذریعة الیک والوسیلة الی رضوانک؛ بار خدایا! ستایش فقط تو را سزاست بر آن قضاء و قدری که درباره ی اولیا و نمایندگانت جاری شد... و آنان را سبب دست آویزی به سویت و وسیله ای برای خشنودی محضت قرار دادی.

  • فراز سوم: تاریخ، از آغاز تا تکامل:

در سومین فراز از این دعای شریف، ماجرای تفصیلی قضا و حکم الهی در مورد اولیائش مورد بررسی قرار می گیرد که در آن، نقطه ی شروع تاریخ بشریت و تحولات اساسی و در نهایت، سیر تکاملی آن به سوی عصر حاکمیت حضرت بقیة الله علیه السلام که اوج تقرب جامعه ی بشری به خدای متعال و هدف نهایی از خلقت است، مورد توجه واقع می شود. این فراز با عبارت فبعض اسکنته جنتک آغاز می گردد و با جمله ی و نحن نقول الحمدلله رب العالمین به انتها می رسد.

  • فراز چهارم: استغاثه و طلب:

استغاثه به درگاه حضرت حق، آخرین فراز از دعای ندبه را به خود اختصاص می دهد: اللهم انت کشاف الکرب والبلوی...؛ خدایا! تویی تنها برطرف کننده گرفتاری ها و سختی ها...

کلید فهم دعا

به نظر چنین می رسد که شاید بتوان از این دعای شریف، ره یافت های جدی و مفیدی را برای پی ریزی یک فلسفه ی تاریخ بر مبنای معارف اصیل اهل بیت علیهم السلام بدست آورد. اما قبل از ورود به بحث لازم است، اشاره ای گذرا به تعریف فلسفه ی تاریخ و دیدگاه های مختلف در رابطه با آن داشته باشیم.

مقصود از فلسفه ی تاریخ، تحلیل کل تاریخ بشریت است؛ یعنی در این علم، جریان و حرکت تاریخ از ابتدا تا انتها، نحوه ی تکامل تاریخ و عوامل حاکم بر تحول و تکامل آن مورد بررسی قرار می گیرند. بنابراین از آنجا که تحلیل جریان ها و تحولات تاریخی و نظر دادن در رابطه با حرکت تکاملی آنها، از یک سو به چگونگی نگاه انسان به جهان بستگی دارد و از سوی دیگر به کیفیت تحلیل از وجود انسان وابسته می باشد.

دانشمندان مسلمان و موحد که اساس آفرینش و تکامل آن را بر پایه ی خالقیت و ربوبیت حضرت حق بنا می نهند، نمی توانند نظریات مادی گرایانی که نظام آفرینش را بر اساس استقلال و استغناء ماده تحلیل می کنند، بپذیرند؛ زیرا نظریه پردازان مادی، کمال نهایی در خلقت را بر اساس مطلق گرایی حسی و اصل بودن محسوسات و لذایذ مادی تعریف می کنند و مبتنی بر همین دیدگاه، مرحله ی تکامل تاریخ را مرحله ای می دانند که در آن، غرایز انسانی به صورت تام و تمام ارضا شود.

این نظر در تضاد جدی با عقاید و دیدگاه های پیروان آیین توحیدی اسلام است که بر پایه ی اعتقاد به خالقیت مطلقه ی خدای یکتا، تکامل خلقت را به ربوبیت الهی برمی گردانند و می گویند: این پروردگار یگانه است که با افاضه و ربوبیت دایمی خود، همه ی مخلوقات را در مسیر تکامل قرار می دهد که در این صورت، کمال تاریخ نیز هنگامی خواهد بود که جامعه به سمت پذیرش بیشتر ربوبیت و ولایت الهی و ظهور کاملتر آن، پیش رود.

رسیدن به این هدف مهم فقط در کنار اراده ی انسان ها ممکن خواهد بود؛ یعنی این انسانها هستند که با اختیار و پذیرش ولایت الهی، خود را در تکامل تاریخ شریک می سازد و راز نزدیک شدن جامعه به یک پرستش اجتماعی را باز می کنند. در نتیجه، جریان ولایت و سرپرستی الهی در عالم انسانی، ظهور بیشتری پیدا می کند که این، همان کمال نهایی تاریخ است.

در این میان، اولیای خاص خدا نقش مجرا و مسیر اجرای ولایت الهی را بر انسان ها ایفا می کنند؛ یعنی این طور نیست که خداوند متعال برای اجرای ولایت خویش بر انسانها، به طور مستقیم با آنها ارتباط برقرار کند بلکه ولایت خویش را با واسطه و از طریق اولیای برگزیده ی خویش بر جامعه ی انسانی اعمال می کند و این اولیای مخصوص خدا هستند که به خاطر پذیرش تام و تمام ولایت الهی و سربلند بیرون آمدن از ابتلائات و امتحانات، اراده شان مجرای ولایت الهی در عالم هستی شده است و به همین دلیل، در نگاه معارف ملکوتی تشیع، کمال جامعه ی انسانی و حرکت تاریخ به سمت کمال مطلوب، از بستر اولیای الهی گذر می کند و متناسب با ظهور اراده ی آنها در عالم انسانی خواهد بود؛ زیرا ایشان، خلیفه و جانشینان حضرت حق بر روی زمین هستند و انسانها وظیفه دارند که به ولایت آن ها گردن نهند:

من اطاعکم فقد اطاع الله و من عصاکم فقد عصی الله؛ هر که از شما پیروی کند، از خدا پیروی کرده و هر که از شما نافرمانی کند، خدا را نافرمانی کرده است.

به یقین هر کس که در این رهگذر، ولایت اولیای خدا را نپذیرد، تحت ولایت و سرپرستی شیطان درآمده است: «وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ...»؛[۵] سرپرستی کسانی که کافر شدند بدست طاغوت است.

بنابراین، آنچه محور اساسی در پیوند افراد یک جامعه ی توحیدی و حرکت آن به سوی کمال است، محبت و پذیرش ولایت الهی و تولی تام به ولایت ولی الله است. همان طور که محور پیوند بین افراد جامعه ی شیطانی نیز محبت و تولی به شیطان و حرکت به سوی ارضای هر چه تمامتر غرایز مادی است.

به نظر می رسد این نوعی نگاه فلسفه ی تاریخی به ماجرای ولایت ائمه و اولیای الهی علیهم السلام در عالم انسانی است که گویا می توان تمام سیر عالم و حرکت جامعه به سوی خداوند متعال و حتی کیفیت این سیر را از مضامین عالی و نورانی دعای ندبه استظهار کرد.

پانویس

  1. مصباح الزائر، سید بن طاووس، ص446.
  2. بحارالانوار، مجلسی، ج99، صص104-110.
  3. مصباح الزائر، ص453.
  4. اقبال الاعمال، سید بن طاووس، ج1، ص504.
  5. سوره بقره، 257.


منابع

  • سید مهدی میرباقری (تدوین: سید مجتبی فلاح)، مروری بر دعای ندبه، مجله انتظار، شماره 1، پاییز 1380. (این مطلب، تقریر سلسله درسهای «مروری بر دعای ندبه» از استاد سید مهدی میرباقری است که در مرکز تخصصی مهدویت وابسته به بنیاد حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف در قم، برای جمعی از طلاب و دانش پژوهان ارایه شده است.)