خاندان جیهانی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۲۱ توسط Saeed zamani (بحث | مشارکت‌ها) (ایجاد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)



كلمات كليدي: سامانيان، محمد بن احمد جيهاني، وزارت سامانيان


واژه­ي «جيهاني» نسبتِ خانواده مشهوري در بخارا است كه عده­اي از بزرگان آن، در زمان سامانيان در دستگاه آنان سمت وزارت را به عهده داشتند و يا عهده­دار مشاغل مهم ديگري بودند. برخي از اعضاء اين خاندان از نظر علم و ادب اشتهار داشتند. سه نفر از وزراء سامانيان كه به جيهان منسوب و به جيهانى شهرت يافته‌اند، عبارتند از: ابوعبداللّه محمد بن احمد بن نصر، و (پسرانش) محمد بن محمد مكنى به ابوعلى و احمد بن‌ محمد.[1] رياست ديوان وزارت را در زمان سامانيان به جز خاندان جيهاني، افرادي چون بلعمي، مصعبي و عتبي نیز به عهده داشتند.[2]


شخصیت ابوعبدالله محمد بن احمد

ابوعبدالله محمد بن احمد جيهاني كه برخي او را ابوعبدالله جيهاني كبير[3] خوانده­اند، منسوب به «جيهان» شهري در خراسان بزرگ، كنار رود جيحون مي­باشد.[4] وي مشهورترين رجل نامي خاندان جيهاني است. جيهاني پس از ابوبكر بن حامد نسفي چندي وزير احمد بن اسماعيل ساماني بود.[5] سپس زماني كه امير نصر بن احمد( 301- 333) هنوز به حد رشد و بلوغ نرسيده بود، عهده­دار وزارت وي شد ه است.[6] وي در دو مرحله در زمان امير نصر بن محمد به وزارت رسيده است مرحله اول از سال 301 تا 309 و مرحله دوم از سال 325 تا 328.[7] جيهاني در دوره وزارتش به اتفاق دولت مردان ساماني از جمله حموية بن علي امور كشور را سامان داد.[8] در اين زمان منصب وزارت از اهميت خاصي برخوردار بوده است. تكوين نظام ديواني سامانيان بيشتر مرهون كوشش­هاي ابوعبدالله جيهاني بوده است.[9]


تدبير و درايت جيهاني

تمامي مورخان و نويسندگان از تدبير و درايت جيهاني در وزارت سخن گفته­اند و معتقدند در دوره او كارها مرتب شد و مملكت­داراي نظم شد. ابن­اثير مي­نويسد: «اداره امور و رياست دولت نصر بن احمد به ابو عبدالله محمد بن احمد جيهاني واگذار شد. او كارها را مرتب و مملكت را منظم كرد.»[10] مورخان نوشته­اند: «چون وي به وزارت نشست، به همه ممالك جهان­نامه نوشت و رسم­هاي همه درگاه­ها و ديوان­ها را طلب كرد، سپس در رسم و رسومات آنها نظر كرد و هر رسمي كه نيكوتر و پسنديده­تر بود را انتخاب كرد و دستور داد آن رسوم را مورد استفاده قرار دهند و به تدبير او همه امور مملكت سامان يافت.»[11] وي براي اداره ديوان وزارت ساماني بسياري از مراسمات و تشكيلات ايران عهد ساساني را در امور وارد كرد.[12] از پايان وزارت ابوعبدالله جيهاني و انتصاب ابوالفضل بلعمي به جاي او اطلاعي در دست نيست؛ اما احتمالا وي بر اثر فشار فقهاي بخارا و شايد به اتهام زندقه و الحاد بر كنار شده است.[13]


مقام علمي

محمد بن احمد جيهاني فردي دانا و بسيار باهوش و فاضل بود.[14] ابن­فضلان سفير خليفه عباسي در سفرنامه خود از جيهاني به نيكي ياد كرده و مي­نويسد: «وي در سراسر خطه خراسان به شيخ العميد مشهور بود».[15] وي از مشوقان دانشمندان بود. تشويق و حمايتي كه از دانشمندان كرد موجب گرديد كه وي در ايام حياتش در تمام جهان اسلام مشهور گردد. او با انعام و پاداش، مشوق يكي از قديمي­ترين و شايسته­ترين جغرافي­دانان؛ يعني ابوزيد بلخي نيز بود. هر چند بلخي دعوت او را به بخارا نپذيرفت و حاضر به ترك موطن خود (بلخ) نگرديد.[16] جيهاني شاعران پارسي­گو و عرب زبان را نيز گرامي مي­داشت، به طوري كه برخي از آنان وي را ستوده­اند.[17] وفات او در سال 330 هجري بوده است.[18]


ابو علي محمد بن محمد جيهاني

ابوعلي محمد بن محمد جيهاني پسر محمد بن احمد بن نصر جيهاني[19](جيهاني كبير) پس از «بركناري» و يا «رحلت» ابوالفضل بلعمي در سال 330 هجري به وزارت سعيد بن احمد ساماني منصوب شد.[20] گرديزي مي­نويسد: «پس از مرگ امير سعيد ساماني، وزارت از محمد بن عبيدالله بلعمي به ابي علي محمد بن محمد جيهاني رسيد محمد بن مصعبي از اين امر ناراضي بود و به همين جهت امور سامان نيافت.»[21]

البته مقدسي پس از وزارت ابوالفضل بلعمي به وزارت ابوعبدالله جيهاني اشاره دارد[22] كه احتمالا اشتباه است. در دانشنامه جهان اسلام آمده است: «بسياري از ابوعلي محمد بن محمد جيهاني به عنوان وزير نصر بن احمد ياد كرده و نوشته­اند كه وي به ابو زيد احمد بن سهل بلخي دانشمند فيلسوف صله مي­داد؛ ولي با توجه به زمان مرگ ابو زيد بلخي(322) اين مطلب بايد مربوط به ابوعبدالله محمد بن احمد جيهاني كبير دانست.»[23]


سرانجام

وي در سال 330 هجري تحت الهدم(زير آوار احتمالا به علت زلزله) از دنيا رفت.[24]


احمد بن محمد بن نصر جيهاني

ابوعبدالله احمد بن محمد بن نصر جيهاني فرزند محمد بن احمد جيهاني(جيهاني كبير) از وزاراء دولت سامانيان[25] است. نرشخي مي­نويسد: «مقدسي از ابن الجيهانى نام برده و او را از وزراء نوح بن منصور شمرده است كه ظاهرا مقصودش از ابن الجيهانى(همين) احمد بن محمد است.[26] گرديزي مي­نويسد: «احمد بن محمد جيهاني از سال 365 تا 367 وزير منصور بن نوح ساماني بوده است».[27] منصور بن نوح در سيزدهم شوال سال367 درگذشت و امير رضى نوح ابن منصور به جاى پدر نشست، جيهانى در اين وقت وزارت داشت... در ربيع­الاخر سال 367 جيهانى از وزارت افتاد و ابوالحسين عبداللّه بن احمد عتبى به جاى وى نشست.[28]

مقام علمي

احمد بن محمد بن نصر جيهاني شخصيتي فاضل اديب،[29] فيلسوف و منجم[30] و از پيشگامان علم جغرافيا بوده است.[31] او «بيگانگان»[32] را جمع كرد و از مملكت آنها و درآمدهاي آنان و كيفيت راه­هاي ورود به آن مناطق و ... سوال كرد تا از اين راه به گشودن شهرها دست يابد و درآمد آنها بشناسد و علم نجوم و گردش فلك را بفهمد.[33]


آثار و تاليفات جيهاني

جيهاني داراي آثار و تاليفات متعددي است كه از جمله آنها مي­توان به موارد ذيل اشاره كرد: 1- المسالك و الممالك.[34] كتاب معروفي است كه اصل آن در دسترس نيست؛ اما بسياري از آن نقل كرده­اند.[35] حاجي خليفه مي­نويسد: احمد بن محمد بن نصر جيهاني در كتاب مفصل «مسالك و ممالك» عالم را به هفت اقليم تقسيم كرده و براي هر اقليم ستاره­اي قرار داده او در كتابش به وصف شهرها نپرداخته و تنها راه­هاي شرق و غرب و شمال و جنوب را ذكر كرده است.[36] اين كتاب احتمالا همان كتابي است كه مسعودي در مورد آن مي­نويسد: جيهاني وزير نصر بن احمد ساماني كتابي در وصف جهان و اخبار و عجايب آن و شهرها و درياها و امت­هاي عالم تصنيف كرده است.[37] كتاب المسالك و الممالك جيهاني هر چند امروزه در دسترس نيست؛ اما برخي اشاره دارند جغرافي­نويسان پس از جيهاني اطلاعات خود را در باب سرزمين­هاي غيراسلامي شمال و شرق از آن گرفته­اند.[38] او با نوشتن اين كتاب به جهانگردان مشهوري چون بودلف و ابن فضلان ياري رسانده است.[39] 2- از ديگر آثار جيهاني مي­توان به العهود للخلفا والامراء، كتاب الزيارات في كتاب الناشي، آيين مقالات[40] و كتاب رسائل[41] اشاره كرد. 3- اشكال العالم آقا بزرگ طهراني در مورد اين كتاب مي­نويسد: «در كابل نسخه­اي از اشكال العالم وجود دارد كه سعيد نفيسي از روي آن براي خويش نسخه برداري كرده است و در آن جا بيان كرده كه مولف كتاب معاصر با سامانيان در قرن چهارم هجري است. آقا بزرگ سپس مي­نويسد: شايد مولف آن ابو عبدالله احمد بن محمد بن نصر جيهاني از وزراء سامانيان باشد.»[42]

پانویس

[1] نرشخي، ابو بكر محمد بن جعفر،‌تاريخ بخارا،تهران، توس، 1363، دوم، ص 320 [2] راوندي، مرتضي، تاريخ اجتماعي ايران، تهران، نگاه، 1382، دوم، ج4، ص 30 [3] ثعالبي، يتيمة الدهر، بيروت، دار الكتب العلميه، 1403، ج4، ص 64 [4] حموي، ياقوت، معجم البلدان، تهران، ميراث فرهنگي كشور، 1383، اول، ج2، ص 202 و ابن فقيه ، البلدان، بيروت، عالم الكتب، 1416، اول، ص 15 [5] حداد عادل، غلامعلي، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنياد دايرة المعارف اسلامي، 1386، دوم،‌ج11، ص 591 [6] نرشخي، پيشين، ص 129 [7] راوندي، پيشين، ج2، ص 234 [8] حداد عادل، پيشين، ص 591 [9] همان، ص592 [10] ابن اثير عز الدين، الكامل، ترجمه ابو القاسم حالت، عباس خليلي، تهران، موسسه مطبوعاتي علمي، 1371، ج19، ص 132 [11] راوندي،‌پيشين، ج2، ص 300-301 [12] پيرنيا، حسن و آشتياني، عباس، تاريخ ايران از آغاز تا انقراض سسلسله قاجاريه، تهران، خيام،‌1380، نهم، ص 249 [13] حداد عادل، پيشين، ص592 و زرين كوب، عبد الحسين، تاريخ مردم ايران كشكش با قدرتها، تهران، امير كبير، 1364، ج2، ص 197 [14] جوزجاني، منهاج سراج، طبقات ناصري، تهران، دنياي كتاب، 1363، اول، ج1، ص 208 [15] نرشخي، پيشين، ص 321 [16] راوندي، پيشيين، ج2، ص 234 [17] حداد عادل، پيشين، ص592 [18] نرشخي، پيشين، ص 320 و راوندي، پيشين، ج2، ص 234 [19] نرشخي،پيشين، ص 320 [20] ابن اثير، پيشين، ج8، ص 378و نرشخي، پيشين، ص 322 و گرديزي، عبد الحي بن الضحاك،زين الاخبار،تهران، دنياي كتاب، 1363 ، اول، ص 338 و حداد عادل، پيشين،‌ج11، ص 593 [21] گرديزي، پيشن، ص 217 [22] حداد عادل، پيشين، ص 593 [23] همان، ص 593 به نقل از قزويني ، محمد، ياداشت ها، تهران، ايرج افشار، 1337، ج2، ص 206 [24] ابن اثير، پيشين، ج8، ص 392 [25] آقا بزرگ تهراني، الذريعه، الي تصانيف الشيعه، بيروت، دار الاضواء، 1403، ج15، ص 97 و عمر رضا كحاله، معجم المولفين، بيروت، مكتبةالمثني، بي تا، ج2، ص 165 [26] نرشخي، پيشين، ص 322 [27] گرديزي،پيشين، ص 7 [28] نرشخي، پيشين، ص 323 اقابزرگ طهراني نيز مي نويسد: احمد بن محمد بن نصر جيهاني در سال 367 از وزارت بركنار شده است. آقا بزرگ طهراني، پيشين، ج15، ص 97 [29] صفدي، الوافي بالوفيات، بيروت، دار احياء التراث، بي تا، ج8، ص 36 و عمر رضا كحاله، پيشين، ج2، ص 165 [30] حاجي خليفه، كشف الظنون، بيروت، دار احياء التراث العربي، بي تا، ج2، ص 1664، و مقدسي، احسن التقاسيم، ترجمه علي نقي منزوي، تهران، شركت مولفان و مترجمان، ايران، 1361، اول، ج1، ص 5 [31] مقدسي، پيشين، ج1، ص 101 [32] در منابع كلمه «غربا» به كار رفته است كه به بيگانگان ترجمه شده است. [33] حاجي خليفه، پيشين، ج2، ص 1664 و مقدسي، پيشين، ج1، ص 5 [34] حاجي خليفه، پيشين، ج2، ص 1664 و اصطخري، ابراهيم بن محمد، المسالك و الممالك، قاهره، الهيئه العامه لقصور الثقافه، بي تا، مقدمه، ص 5 [35] گرديزي،پيشين، ص 7 [36] حاجي خليفه، پيشين، ج2، ص 1664 [37] مسعودي، التنبيه والاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاينده، تهران، علمي و فرهنگي، 1365، دوم، ص 71 [38] راوندي، پيشين،‌ج2، ص 232 و گرديزي، پيشين، ص 7 [39] حموي، پيشين، ج1، ص 39 مقدمه [40] بغدادي، ابن نديم، فهرست، تحقيق رضا تجدد، بي جا، بي تا، ص 153 و صفدي ، الوافي با الوفيات، بيروت، داراحياء التراث، 1420، ج8، ص 36 [41] عمر رضا كحاله، پيشين، ج2، ص 165 [42] آقا بزرگ طهراني، پيشين، ج15، ص 97

منبع

يدالله حاجي زاده، خاندان جیهانی، سایت پژوهه ، بازیابی: 4بهمن 1391