حمار

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ مهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۴۵ توسط عربصالحی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی '{{نیازمند ویرایش فنی}} حیوانیست دراز گوش، الاغ، که به زبان عربى حمار است. == واژه ...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

حیوانیست دراز گوش، الاغ، که به زبان عربى حمار است.

واژه حمار در قرآن

در قرآن كريم چند بار از اين حيوان نام برده شده است: آنانكه تورات را حمل مى كنند (علماى يهود) و بدان عمل نمى كنند به خر مى مانند كه كتابهائى را به پشت خويش حمل نمايد [۱]. اسبان و استران و خران را آفريديم كه بر آنها سوار شويد و زيب زندگى شما بوند[۲]. ناپسندترين آوازها آواز خران است.[۳]

واژه حمار در روایات

از اميرالمؤمنين (ع) روايت شده كه فرمود: عبادتكارى كه عبادتش نه از روى دانش و فهم بود به خر آسياب مى ماند كه به دور خود مى چرخد و به جائى نمى رسد. [۴]

محمد بن مسلم گويد: از امام باقر (ع) راجع بگوشت خر و اسب و استر سؤال شد فرمود: حلال است ولى طبع شما آن را نمى پذيرد.

عبدالله بن عطا گويد: روزى امام باقر (ع) مرا فرمود: برخيز و دو مركب زين كن كه بجائى رويم. من استرى و الاغى زين كردم و استر را بخدمت حضرت آوردم. فرمود چه كسى به تو گفت: استر را بمن اختصاص دهى؟ گفتم: نزد خود ميپنداشتم شما استر را بهتر از درازگوش دانى. فرمود: خير، من الاغ را بهترين مركب سوارى ميدانم. پس الاغ را در اختيار حضرت قرار دادم.

محمد بن مسلم گويد: امام صادق (ع) به ابو حنيفه فرمود: به من بگو اين نقطه (سياه) كه بدست خر ديده ميشود چيست كه مو در آن نميرويد؟ ابو حنيفه گفت: اين نيز مانند گوش و چشم آفريده خدا است كه در بدن تو آفريده شده. فرمود: ميخواهى اين را نيز به قياس حل كنى؟ گوش حسابش روشن است كه براى شنيدن آفريده شده، چشم معلوم است كه براى ديدن خلق شده اين دو نقطه را بگو چه علتى ميتواند داشته باشد؟ ابو حنيفه ناراحت شد و از جا برخاست. محمد بن مسلم گويد: عرض كردم: شما به من بفرمائيد. فرمود: خداوند همه حيوانات را در رحم مادرانشان واژگونه آفريده آنچنان كه جلو جنين به سمت آخر مادر قرار دارد و اين دو نقطه در حيوانات جاى دو چشم حيوان است زمانى كه در رحم مادر بوده...ولى شتر بعلت اينكه گردنش دراز است سرش از محاذى دستش ميگذرد لذا در دست آن حيوان چنين چيزى ديده نميشود. [۵]

در حديث آمده كه پيغمبر نهى نمود از جهاندن خر بر اسب نجيب. هشام بن ابراهيم گويد: از امام (ع) پرسيدم ما خر را بر اسبان بدرگ ميجهانيم كه استر بزايند اين كار جايز است؟ فرمود: آرى بجهانيد.[۶]


پانویس

  1. جمعه: 5
  2. نحل: 8
  3. لقمان: 19
  4. بحار:1/208
  5. بحار:65/178 و 46/291 و 10/214
  6. بحار:46/224

منبع

  • سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ معارف و معاریف.