جبیره: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(تعیین رده)
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
'''''آنچه بدان استخوانِ شكسته، زخم و جراحت را مى‌بندند و نیز دوایى كه بر موضع جراحت و زخم مى‌نهند.'''''
+
{{مدخل دائره المعارف|[[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام]]}}
  
جبیره در لغت به چوبى اطلاق مى‌شود كه استخوان شكسته را با آن‌ مى‌بندند، لیكن در كلمات فقها به معناى گسترده‌ترى - كه در شناسه آمده - بكار رفته است.<ref> جواهرالكلام، 2/291؛ مستمسك العروة 2/ 528-529. </ref> از آن در باب طهارت و صلات سخن گفته‌اند.  
+
آنچه بدان استخوانِ شکسته، زخم و جراحت را مى‌بندند و نیز دوایى که بر موضع جراحت و زخم مى‌نهند «'''جبیره'''» نامیده می شود. «جبیره» در لغت به چوبى اطلاق مى‌شود که استخوان شکسته را با آن‌ مى‌بندند، لیکن در کلمات [[فقیه|فقها]] به معناى گسترده‌ترى بکار رفته است.<ref> جواهرالکلام، ۲/۲۹۱؛ مستمسک العروة ۲/ ۵۲۸-۵۲۹. </ref> از آن در باب [[طهارت]] و [[نماز|صلات]] سخن گفته‌اند.
  
 +
== احکام جبیره ==
 
'''وضوى جبیره:'''  
 
'''وضوى جبیره:'''  
  
جبیره یا در محل غَسل (صورت و دست‌ها) قرار دارد و یا در محل مسح (سر و پاها). اگر جبیره در محل غَسل (شستن) باشد در صورتى كه شستن محل - به برداشتن جبیره یا فروبردن عضو در آب و یا به تكرار ریختن آب بر آن تا رسیدن به پوست - بدون مشقت ممكن باشد، غَسل واجب خواهد بود.<ref> جواهرالكلام 2/ 291-293؛ مستمسك العروة 2/ 530-531. </ref>  
+
جبیره یا در محل غَسل (صورت و دست‌ها) قرار دارد و یا در محل مَسح (سر و پاها). اگر جبیره در محل غَسل (شستن) باشد، در صورتى که شستن محل - به برداشتن جبیره یا فروبردن عضو در آب و یا به تکرار ریختن آب بر آن تا رسیدن به پوست - بدون مشقت ممکن باشد، غَسل [[واجب]] خواهد بود.<ref> جواهرالکلام ۲/ ۲۹۱-۲۹۳؛ مستمسک العروة ۲/ ۵۳۰-۵۳۱. </ref>  
  
برخى گفته‌اند: با امكان برداشتن جبیره و شستن محل، این عمل واجب است و چنانچه شستن ممكن نباشد، مسح، جایگزین آن مى‌شود و با عدم امكان برداشتن جبیره، اگر رساندن آب از روى جبیره هر چند با فروبردن عضو در آب یا تكرار ریختن آب بر آن ممكن باشد، واجب است.<ref> تذكرة الفقهاء 1/207. </ref>  
+
برخى گفته‌اند: با امکان برداشتن جبیره و شستن محل، این عمل واجب است و چنانچه شستن ممکن نباشد، مسح، جایگزین آن مى‌شود و با عدم امکان برداشتن جبیره، اگر رساندن آب از روى جبیره هر چند با فروبردن عضو در آب یا تکرار ریختن آب بر آن ممکن باشد، واجب است.<ref> تذکرة الفقهاء ۱/۲۰۷. </ref>  
  
برخى دیگر گفته‌اند: اگر با چند بار آب ریختن یا فرو بردن عضو در آب، جریانى كه در تحقق عرفى غَسل معتبر است حاصل نگردد، تخییر بین سه امر یاد شده (شستن محل به برداشتن جبیره، فروبردن عضو در آب و یا تكرار ریختن آب بر آن) محل اشكال است؛ در نتیجه شستن محل با برداشتن جبیره واجب مى‌شود.<ref> جواهرالكلام 2/292. </ref> البته این در صورتى است كه در تحقق غَسل، جریان معتبر باشد وگرنه تخییر فوق بدون اشكال خواهد بود.<ref> مستمسك العروة 2/ 530-531. </ref>
+
برخى دیگر گفته‌اند: اگر با چند بار آب ریختن یا فرو بردن عضو در آب، جریانى که در تحقق عرفى غَسل معتبر است حاصل نگردد، تخییر بین سه امر یاد شده (شستن محل به برداشتن جبیره، فروبردن عضو در آب و یا تکرار ریختن آب بر آن) محل اشکال است؛ در نتیجه شستن محل با برداشتن جبیره واجب مى‌شود.<ref> جواهرالکلام ۲/۲۹۲. </ref> البته این در صورتى است که در تحقق غَسل، جریان معتبر باشد وگرنه تخییر فوق بدون اشکال خواهد بود.<ref> مستمسک العروة ۲/ ۵۳۰-۵۳۱. </ref>
  
بعضى تصریح كرده‌اند كه در صورت شستن از روى جبیره، رعایت ترتیب بین اجزاى عضو از بالا به پایین واجب است و در فرض عدم امكان ترتیب، برداشتن جبیره متعیّن خواهد بود.<ref> مستمسك العروة 2/ 530-531. </ref>  
+
بعضى تصریح کرده‌اند که در صورت شستن از روى جبیره، رعایت ترتیب بین اجزاى عضو از بالا به پایین واجب است و در فرض عدم امکان ترتیب، برداشتن جبیره متعیّن خواهد بود.<ref> مستمسک العروة ۲/ ۵۳۰-۵۳۱. </ref>  
  
اگر هیچ یك از سه امر یادشده ممكن نباشد، هر چند منشأ آن نجاست محل و عدم امكان تطهیر آن باشد، مسح بر جبیره كفایت مى‌كند.<ref> جواهرالكلام 2/293؛ العروة الوثقىٰ 1/ 436-438. </ref>  
+
اگر هیچ یک از سه امر یادشده ممکن نباشد، هر چند منشأ آن [[نجاسات|نجاست]] محل و عدم امکان تطهیر آن باشد، مسح بر جبیره کفایت مى‌کند.<ref> جواهرالکلام ۲/۲۹۳؛ العروة الوثقىٰ ۱/ ۴۳۶-۴۳۸. </ref>  
  
در این كه انتقال به مسح جبیره به صرف عدم امكان شستن محل، صورت مى‌گیرد هر چند مسح پوست ممكن باشد یا در صورت امكان، مسح پوست بر مسح جبیره مقدم خواهد بود، اختلاف است.<ref> جواهرالكلام 2/294؛ العروة الوثقىٰ 1/440. </ref> همچنین اختلاف است كه در صورت كفایت مسحِ جبیره، مسح متعیّن است و غَسل جبیره در صورت امكان‌ صحیح نیست یا مكلف، بین مسحِ جبیره و غَسل آن مخیر است. برخى احتیاط واجب را در جمع بین هر دو دانسته‌اند.<ref> جواهرالكلام 2/296؛ العروة الوثقىٰ 1/ 439-440. </ref>  
+
در این که انتقال به مسح جبیره به صرف عدم امکان شستن محل صورت مى‌گیرد، هر چند مسح پوست ممکن باشد، یا در صورت امکان، مسح پوست بر مسح جبیره مقدم خواهد بود، اختلاف است.<ref> جواهرالکلام ۲/۲۹۴؛ العروة الوثقىٰ ۱/۴۴۰. </ref> همچنین اختلاف است که در صورت کفایت مسحِ جبیره، مسح متعیّن است و غَسل جبیره در صورت امکان‌ صحیح نیست یا مکلف، بین مسحِ جبیره و غَسل آن مخیر است. برخى احتیاط واجب را در جمع بین هر دو دانسته‌اند.<ref> جواهرالکلام ۲/۲۹۶؛ العروة الوثقىٰ ۱/ ۴۳۹-۴۴۰. </ref>  
  
در مسح جبیره در محل غَسل، بنابر مشهور مسح باید بر تمام جبیره صورت گیرد و نیز رطوبت آب به همه جبیره برسد و صرف كشیدن دستِ تر بر آن كفایت نمى‌كند.<ref> العروة الوثقىٰ 1/ 439-440؛ مستمسك العروة 2/ 537-538. </ref> هر چند برخى آن را كافى دانسته‌اند.<ref> العروة الوثقىٰ 1/453. </ref>  
+
در مسح جبیره در محل غَسل، بنابر مشهور مسح باید بر تمام جبیره صورت گیرد و نیز رطوبت آب به همه جبیره برسد و صرف کشیدن دستِ تر بر آن کفایت نمى‌کند.<ref> العروة الوثقىٰ ۱/ ۴۳۹-۴۴۰؛ مستمسک العروة ۲/ ۵۳۷-۵۳۸. </ref> هر چند برخى آن را کافى دانسته‌اند.<ref> العروة الوثقىٰ ۱/۴۵۳. </ref>  
  
اگر جبیره در محل مسح باشد در صورت امكان باید برداشته و مسح بر پوست صورت گیرد. در صورت عدم امكان، آیا مسح بر جبیره متعین است یا این كه باید مسح تكرار شود تا آب به پوست برسد، مسئله اختلافى است. بسیارى مسح بر جبیره را متعین و برخى احتیاط واجب را در جمع بین آن دو دانسته‌اند.<ref> مستمسك العروة 2/ 539-540. </ref>  
+
اگر جبیره در محل مسح باشد در صورت امکان باید برداشته و مسح بر پوست صورت گیرد. در صورت عدم امکان، آیا مسح بر جبیره متعین است یا این که باید مسح تکرار شود تا آب به پوست برسد، مسئله اختلافى است. بسیارى مسح بر جبیره را متعین و برخى احتیاط واجب را در جمع بین آن دو دانسته‌اند.<ref> مستمسک العروة ۲/ ۵۳۹-۵۴۰. </ref>  
  
اگر مسح بر جبیره به جهت نجاست آن یا مانعى دیگر ممكن نباشد. آیا واجب است پارچه‌اى پاك به گونه‌اى بر آن نهاده شود كه جزء جبیره محسوب گردد و سپس با رطوبت دست بر آن مسح شود یا شستن طراف جبیره در صورتى كه جبیره در موضع غَسل باشد، كفایت مى‌كند و یا تیمم واجب است، اختلاف مى‌باشد.  
+
اگر مسح بر جبیره به جهت نجاست آن یا مانعى دیگر ممکن نباشد، آیا واجب است پارچه‌اى پاک به گونه‌اى بر آن نهاده شود که جزء جبیره محسوب گردد و سپس با رطوبت دست بر آن مسح شود، یا شستن اطراف جبیره در صورتى که جبیره در موضع غَسل باشد، کفایت مى‌کند و یا [[تیمم]] واجب است، اختلاف مى‌باشد. گروهى گفته‌اند: اگر پارچه پاک به گونه‌اى قرار داده شود که جزء جبیره محسوب گردد، مسح آن کافى است در غیر این صورت، احتیاط در جمع بین آن و تیمم است. برخى نیز مطلقاً احتیاط را در جمع دانسته‌اند.<ref> جواهرالکلام ۲/۳۰۰؛ العروة الوثقىٰ ۱/ ۴۴۰-۴۴۱. </ref>
  
گروهى گفته‌اند: اگر پارچه پاك به گونه‌اى قرار داده شود كه جزء جبیره محسوب گردد، مسح آن كافى است در غیر این صورت، احتیاط در جمع بین آن و تیمم است. برخى نیز مطلقاً احتیاط را در جمع دانسته‌اند.<ref> جواهرالكلام 2/300؛ العروة الوثقىٰ 1/ 440-441. </ref>  
+
هرگاه اندازه جبیره از جراحت بیشتر باشد، مقدار اضافى نیز چنانچه در حد متعارف باشد مسح مى‌شود،<ref> جواهرالکلام، ۲/۳۰۰. </ref> اما اگر بیش از حد متعارف باشد در صورت امکانِ برداشتن آن، باید برداشته و مقدار زاید شسته شود و در صورت عدم امکان در این که تیمم متعین است یا خیر، اختلاف است. گروهى احتیاط واجب را در مسح و سپس تیمم دانسته‌اند.<ref> العروة الوثقىٰ ۱/ ۴۴۴. </ref>
  
هرگاه اندازه جبیره از جراحت بیشتر باشد، مقدار اضافى نیز چنانچه در حد متعارف باشد مسح مى‌شود،<ref> جواهرالكلام، 2/300. </ref> اما اگر بیش از حد متعارف باشد در صورت امكانِ برداشتن آن، باید برداشته و مقدار زاید شسته شود و در صورت عدم امكان در این كه تیمم متعین است یا خیر، اختلاف است. گروهى احتیاط واجب را در مسح و سپس تیمم دانسته‌اند.<ref> العروة الوثقىٰ 1/ 444. </ref> 
+
آیا بر جبیره‌اى که تمامى عضو را دربرگرفته احکام جبیره جارى مى‌شود یا نه؟ برخى بر جریان تصریح کرده‌اند. گروهى نیز احتیاط واجب را در جمع بین [[وضو]] و [[تیمم]] دانسته‌اند. اگر جبیره بر همه اعضا باشد در جریان احکام جبیره بر آن یا انتقال به تیمم، اختلاف است.<ref> همان، ۴۴۲-۴۴۳؛ مستمسک العروة ۲/۵۴۰. </ref>  
 
 
آیا بر جبیره‌اى كه تمامى عضو را دربرگرفته احكام جبیره جارى مى‌شود یا نه؟ برخى بر جریان تصریح كرده‌اند.  
 
 
 
گروهى نیز احتیاط واجب را در جمع بین [[وضو]] و [[تیمم]] دانسته‌اند. اگر جبیره بر همه اعضا باشد در جریان احكام جبیره بر آن یا انتقال به تیمم، اختلاف است.<ref> همان، 442-443؛ مستمسك العروة 2/540. </ref>
 
  
 
'''غُسل جبیره:'''  
 
'''غُسل جبیره:'''  
  
حكم جبیره در غسل همانند حكم آن در وضو است و بر آن ادعاى اجماع شده است. برخى بین جراحت و زخم و بین شكستگى تفصیل داده، در زخم قائل به تخییر بین تیمم و غسل و در شكستگى قائل به تعین غسل و مسح بر جبیره شده‌اند و در فرض عدم امكان مسح، تیمم را واجب دانسته‌اند.<ref> العروة الوثقىٰ 1/ 454-455؛ مستمسك العروة 2/556. </ref>  
+
حکم جبیره در [[غسل|غُسل]] همانند حکم آن در وضو است و بر آن ادعاى [[اجماع]] شده است. برخى بین جراحت و زخم و بین شکستگى تفصیل داده، در زخم قائل به تخییر بین تیمم و غسل، و در شکستگى قائل به تعین غسل و مسح بر جبیره شده‌اند و در فرض عدم امکان مسح، تیمم را واجب دانسته‌اند.<ref> العروة الوثقىٰ ۱/ ۴۵۴-۴۵۵؛ مستمسک العروة ۲/۵۵۶. </ref>  
  
در این كه در غسل جبیره، غسل ترتیبى واجب است یا غسل ارتماسى نیز صحیح مى‌باشد، اختلاف است و نیز بنابر كفایت غسل ارتماسى در وجوب مسح بر جبیره در زیر آب و عدم وجوب آن، اختلاف است.<ref> العروة الوثقىٰ، 1/455. </ref>  
+
در این که در غسل جبیره، غسل ترتیبى واجب است یا غسل ارتماسى نیز صحیح مى‌باشد، اختلاف است و نیز بنابر کفایت غسل ارتماسى در وجوب مسح بر جبیره در زیر آب و عدم وجوب آن، اختلاف است.<ref> العروة الوثقىٰ، ۱/۴۵۵. </ref>  
  
 
'''تیمّم جبیره:'''  
 
'''تیمّم جبیره:'''  
  
هرگاه بر مواضع تیمم، جراحت و زخمى وجود داشته باشد، حكم آن همانند حكم وضوى جبیره است. بدین معنا كه در صورت امكانِ برداشتن جبیره، آن را برمى‌دارد و در صورت عدم امكان، بر جبیره مسح مى‌كند.<ref> همان 455؛ مستمسك العروة 2/558. </ref>  
+
هرگاه بر مواضع [[تیمم]]، جراحت و زخمى وجود داشته باشد، حکم آن همانند حکم وضوى جبیره است. بدین معنا که در صورت امکانِ برداشتن جبیره، آن را برمى‌دارد و در صورت عدم امکان، بر جبیره مسح مى‌کند.<ref> همان ۴۵۵؛ مستمسک العروة ۲/۵۵۸. </ref>  
  
 
'''نماز صاحب جبیره در اول وقت:'''  
 
'''نماز صاحب جبیره در اول وقت:'''  
  
آیا براى صاحب جبیره‌اى كه علم به بقاى عذر تا آخر وقت ندارد، مبادرت به نماز در اول وقت مطلقاً جایز است یا تنها در صورت یأس از زوال عذر تا آخر وقت و یا تنها در صورت امید به استمرار عذر تا پایان وقت؟ مسئله محل اختلاف است.<ref> العروة الوثقىٰ 1/458؛ مستمسك العروة 2/ 561-562. </ref>  
+
آیا براى صاحب جبیره‌اى که علم به بقاى عذر تا آخر وقت ندارد، مبادرت به [[نماز]] در اول وقت مطلقاً جایز است یا تنها در صورت یأس از زوال عذر تا آخر وقت و یا تنها در صورت امید به استمرار عذر تا پایان وقت؟ مسئله محل اختلاف است.<ref> العروة الوثقىٰ ۱/۴۵۸؛ مستمسک العروة ۲/ ۵۶۱-۵۶۲. </ref>  
  
'''حكم طهارت و نماز پس از زوال عذر:'''  
+
'''حکم طهارت و نماز پس از زوال عذر:'''  
  
برطرف شدن عذر صاحب جبیره اگر پس از وقت نماز باشد، نمازى كه خوانده صحیح است و نیازى به اعاده نیست، و اگر در وقت باشد در وجوب اعاده اختلاف است.<ref> جواهرالكلام 2/310؛ العروة الوثقىٰ 1/ 457-458؛ مستمسك العروة 2/560. </ref> در لزوم تجدید طهارت براى نمازهاى بعدى پس از رفع عذر، یا كفایت طهارت جبیره‌اى سابق نیز اختلاف است.<ref> جواهرالكلام 2/310. </ref>  
+
برطرف شدن عذر صاحب جبیره اگر پس از وقت نماز باشد، نمازى که خوانده صحیح است و نیازى به اعاده نیست، و اگر در وقت باشد در وجوب اعاده اختلاف است.<ref> جواهرالکلام ۲/۳۱۰؛ العروة الوثقىٰ ۱/ ۴۵۷-۴۵۸؛ مستمسک العروة ۲/۵۶۰. </ref> در لزوم تجدید [[طهارت]] براى نمازهاى بعدى پس از رفع عذر، یا کفایت طهارت جبیره‌اى سابق نیز اختلاف است.<ref> جواهرالکلام ۲/۳۱۰. </ref>  
  
 
'''امامت صاحب جبیره:'''  
 
'''امامت صاحب جبیره:'''  
  
امامت صاحب جبیره براى غیر صاحبان جبیره مكروه است.<ref> همان، ج13، ص 392-393. </ref>  
+
[[امام جماعت‌|امامت]] صاحب جبیره براى غیر صاحبان جبیره [[مکروه]] است.<ref> همان، ج۱۳، ص ۳۹۲-۳۹۳. </ref>  
  
==پانویس ==
+
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
  
جمعى از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمى شاهرودى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، جلد ‌3، ص 46
+
* جمعى از پژوهشگران، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام]]، ج ‌۳، ص ۴۶.
  
 
[[رده:وضو]]
 
[[رده:وضو]]
 
[[رده:اصطلاحات فقهی]]
 
[[رده:اصطلاحات فقهی]]
 
[[رده:نماز]]
 
[[رده:نماز]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۴۷

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


آنچه بدان استخوانِ شکسته، زخم و جراحت را مى‌بندند و نیز دوایى که بر موضع جراحت و زخم مى‌نهند «جبیره» نامیده می شود. «جبیره» در لغت به چوبى اطلاق مى‌شود که استخوان شکسته را با آن‌ مى‌بندند، لیکن در کلمات فقها به معناى گسترده‌ترى بکار رفته است.[۱] از آن در باب طهارت و صلات سخن گفته‌اند.

احکام جبیره

وضوى جبیره:

جبیره یا در محل غَسل (صورت و دست‌ها) قرار دارد و یا در محل مَسح (سر و پاها). اگر جبیره در محل غَسل (شستن) باشد، در صورتى که شستن محل - به برداشتن جبیره یا فروبردن عضو در آب و یا به تکرار ریختن آب بر آن تا رسیدن به پوست - بدون مشقت ممکن باشد، غَسل واجب خواهد بود.[۲]

برخى گفته‌اند: با امکان برداشتن جبیره و شستن محل، این عمل واجب است و چنانچه شستن ممکن نباشد، مسح، جایگزین آن مى‌شود و با عدم امکان برداشتن جبیره، اگر رساندن آب از روى جبیره هر چند با فروبردن عضو در آب یا تکرار ریختن آب بر آن ممکن باشد، واجب است.[۳]

برخى دیگر گفته‌اند: اگر با چند بار آب ریختن یا فرو بردن عضو در آب، جریانى که در تحقق عرفى غَسل معتبر است حاصل نگردد، تخییر بین سه امر یاد شده (شستن محل به برداشتن جبیره، فروبردن عضو در آب و یا تکرار ریختن آب بر آن) محل اشکال است؛ در نتیجه شستن محل با برداشتن جبیره واجب مى‌شود.[۴] البته این در صورتى است که در تحقق غَسل، جریان معتبر باشد وگرنه تخییر فوق بدون اشکال خواهد بود.[۵]

بعضى تصریح کرده‌اند که در صورت شستن از روى جبیره، رعایت ترتیب بین اجزاى عضو از بالا به پایین واجب است و در فرض عدم امکان ترتیب، برداشتن جبیره متعیّن خواهد بود.[۶]

اگر هیچ یک از سه امر یادشده ممکن نباشد، هر چند منشأ آن نجاست محل و عدم امکان تطهیر آن باشد، مسح بر جبیره کفایت مى‌کند.[۷]

در این که انتقال به مسح جبیره به صرف عدم امکان شستن محل صورت مى‌گیرد، هر چند مسح پوست ممکن باشد، یا در صورت امکان، مسح پوست بر مسح جبیره مقدم خواهد بود، اختلاف است.[۸] همچنین اختلاف است که در صورت کفایت مسحِ جبیره، مسح متعیّن است و غَسل جبیره در صورت امکان‌ صحیح نیست یا مکلف، بین مسحِ جبیره و غَسل آن مخیر است. برخى احتیاط واجب را در جمع بین هر دو دانسته‌اند.[۹]

در مسح جبیره در محل غَسل، بنابر مشهور مسح باید بر تمام جبیره صورت گیرد و نیز رطوبت آب به همه جبیره برسد و صرف کشیدن دستِ تر بر آن کفایت نمى‌کند.[۱۰] هر چند برخى آن را کافى دانسته‌اند.[۱۱]

اگر جبیره در محل مسح باشد در صورت امکان باید برداشته و مسح بر پوست صورت گیرد. در صورت عدم امکان، آیا مسح بر جبیره متعین است یا این که باید مسح تکرار شود تا آب به پوست برسد، مسئله اختلافى است. بسیارى مسح بر جبیره را متعین و برخى احتیاط واجب را در جمع بین آن دو دانسته‌اند.[۱۲]

اگر مسح بر جبیره به جهت نجاست آن یا مانعى دیگر ممکن نباشد، آیا واجب است پارچه‌اى پاک به گونه‌اى بر آن نهاده شود که جزء جبیره محسوب گردد و سپس با رطوبت دست بر آن مسح شود، یا شستن اطراف جبیره در صورتى که جبیره در موضع غَسل باشد، کفایت مى‌کند و یا تیمم واجب است، اختلاف مى‌باشد. گروهى گفته‌اند: اگر پارچه پاک به گونه‌اى قرار داده شود که جزء جبیره محسوب گردد، مسح آن کافى است در غیر این صورت، احتیاط در جمع بین آن و تیمم است. برخى نیز مطلقاً احتیاط را در جمع دانسته‌اند.[۱۳]

هرگاه اندازه جبیره از جراحت بیشتر باشد، مقدار اضافى نیز چنانچه در حد متعارف باشد مسح مى‌شود،[۱۴] اما اگر بیش از حد متعارف باشد در صورت امکانِ برداشتن آن، باید برداشته و مقدار زاید شسته شود و در صورت عدم امکان در این که تیمم متعین است یا خیر، اختلاف است. گروهى احتیاط واجب را در مسح و سپس تیمم دانسته‌اند.[۱۵]

آیا بر جبیره‌اى که تمامى عضو را دربرگرفته احکام جبیره جارى مى‌شود یا نه؟ برخى بر جریان تصریح کرده‌اند. گروهى نیز احتیاط واجب را در جمع بین وضو و تیمم دانسته‌اند. اگر جبیره بر همه اعضا باشد در جریان احکام جبیره بر آن یا انتقال به تیمم، اختلاف است.[۱۶]

غُسل جبیره:

حکم جبیره در غُسل همانند حکم آن در وضو است و بر آن ادعاى اجماع شده است. برخى بین جراحت و زخم و بین شکستگى تفصیل داده، در زخم قائل به تخییر بین تیمم و غسل، و در شکستگى قائل به تعین غسل و مسح بر جبیره شده‌اند و در فرض عدم امکان مسح، تیمم را واجب دانسته‌اند.[۱۷]

در این که در غسل جبیره، غسل ترتیبى واجب است یا غسل ارتماسى نیز صحیح مى‌باشد، اختلاف است و نیز بنابر کفایت غسل ارتماسى در وجوب مسح بر جبیره در زیر آب و عدم وجوب آن، اختلاف است.[۱۸]

تیمّم جبیره:

هرگاه بر مواضع تیمم، جراحت و زخمى وجود داشته باشد، حکم آن همانند حکم وضوى جبیره است. بدین معنا که در صورت امکانِ برداشتن جبیره، آن را برمى‌دارد و در صورت عدم امکان، بر جبیره مسح مى‌کند.[۱۹]

نماز صاحب جبیره در اول وقت:

آیا براى صاحب جبیره‌اى که علم به بقاى عذر تا آخر وقت ندارد، مبادرت به نماز در اول وقت مطلقاً جایز است یا تنها در صورت یأس از زوال عذر تا آخر وقت و یا تنها در صورت امید به استمرار عذر تا پایان وقت؟ مسئله محل اختلاف است.[۲۰]

حکم طهارت و نماز پس از زوال عذر:

برطرف شدن عذر صاحب جبیره اگر پس از وقت نماز باشد، نمازى که خوانده صحیح است و نیازى به اعاده نیست، و اگر در وقت باشد در وجوب اعاده اختلاف است.[۲۱] در لزوم تجدید طهارت براى نمازهاى بعدى پس از رفع عذر، یا کفایت طهارت جبیره‌اى سابق نیز اختلاف است.[۲۲]

امامت صاحب جبیره:

امامت صاحب جبیره براى غیر صاحبان جبیره مکروه است.[۲۳]

پانویس

  1. جواهرالکلام، ۲/۲۹۱؛ مستمسک العروة ۲/ ۵۲۸-۵۲۹.
  2. جواهرالکلام ۲/ ۲۹۱-۲۹۳؛ مستمسک العروة ۲/ ۵۳۰-۵۳۱.
  3. تذکرة الفقهاء ۱/۲۰۷.
  4. جواهرالکلام ۲/۲۹۲.
  5. مستمسک العروة ۲/ ۵۳۰-۵۳۱.
  6. مستمسک العروة ۲/ ۵۳۰-۵۳۱.
  7. جواهرالکلام ۲/۲۹۳؛ العروة الوثقىٰ ۱/ ۴۳۶-۴۳۸.
  8. جواهرالکلام ۲/۲۹۴؛ العروة الوثقىٰ ۱/۴۴۰.
  9. جواهرالکلام ۲/۲۹۶؛ العروة الوثقىٰ ۱/ ۴۳۹-۴۴۰.
  10. العروة الوثقىٰ ۱/ ۴۳۹-۴۴۰؛ مستمسک العروة ۲/ ۵۳۷-۵۳۸.
  11. العروة الوثقىٰ ۱/۴۵۳.
  12. مستمسک العروة ۲/ ۵۳۹-۵۴۰.
  13. جواهرالکلام ۲/۳۰۰؛ العروة الوثقىٰ ۱/ ۴۴۰-۴۴۱.
  14. جواهرالکلام، ۲/۳۰۰.
  15. العروة الوثقىٰ ۱/ ۴۴۴.
  16. همان، ۴۴۲-۴۴۳؛ مستمسک العروة ۲/۵۴۰.
  17. العروة الوثقىٰ ۱/ ۴۵۴-۴۵۵؛ مستمسک العروة ۲/۵۵۶.
  18. العروة الوثقىٰ، ۱/۴۵۵.
  19. همان ۴۵۵؛ مستمسک العروة ۲/۵۵۸.
  20. العروة الوثقىٰ ۱/۴۵۸؛ مستمسک العروة ۲/ ۵۶۱-۵۶۲.
  21. جواهرالکلام ۲/۳۱۰؛ العروة الوثقىٰ ۱/ ۴۵۷-۴۵۸؛ مستمسک العروة ۲/۵۶۰.
  22. جواهرالکلام ۲/۳۱۰.
  23. همان، ج۱۳، ص ۳۹۲-۳۹۳.

منابع