شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

بنی قینقاع: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (6پروژه: رتبه بندی، اولویت بندی ، سنجش کیفی)
(ویرایش)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
  
نام قومى از [[یهود]] است كه زمین [[مدینه]] را غصب كرده بودند اما خداوند آن‌ها را از این سرزمین بیرون راند و همین خداى قادر آنان را از قبله اول مسلمانان (بیت المقدس) نیز بیرون خواهد راند! در مدینه بازارى بوده كه به آن بازار بنى‌قینقاع مى گفتند و در قسمت عوالى مدینه قرار داشته است.
+
نام قومى از [[یهود]] است که زمین [[مدینه]] را غصب کرده بودند اما خداوند آن‌ها را از این سرزمین بیرون راند. در مدینه بازارى بوده که به آن بازار بنى‌قینقاع مى گفتند و در قسمت عوالى مدینه قرار داشته است. آنان برخلاف دیگر یهودیان در مدینه زمین کشاورزی و نخلستان نداشتند، و زرگری، آهنگری و کفشگری از پیشه های مهم آنان بود.
 +
این قبیله پیمانی را که با [[پیامبر اسلام]] داشتند شکستند و سرانجام طی غزوه ای محاصره، تسلیم و تبعید شدند.
  
آنان برخلاف دیگر یهودیان در مدینه زمین کشاورزی و نخلستان نداشتند، و زرگری ، آهنگری و کفشگری از پیشه های مهم آنان بود .
+
==یادکرد قرآن از بنی قینقاع==
  
پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه وآله وسلّم پس از هجرت به مدینه با یهودیان پیمانی بست و به آنان اجازه داد در مدینه بمانند به شرط آنکه کسی را بر ضد پیامبر یاری نکنند. بنی قینقاع نخستین قبیله ای بود که این پیمان را شکست و با مسلمانان به ستیز برخاست ؛
+
[[پیامبر اسلام]] صلّی اللّه علیه وآله وسلّم پس از [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت]] به مدینه با یهودیان پیمانی بست و به آنان اجازه داد در [[مدینه]] بمانند به شرط آنکه کسی را بر ضد پیامبر یاری نکنند. بنی قینقاع نخستین قبیله ای بود که این پیمان را شکست و با مسلمانان به ستیز برخاست؛ بعد از بازگشت پیروزمندانۀ مسلمانان از [[جنگ بدر]]، [[حسد]] و کینه یهودیان، به ویژه بنی قینقاع برانگیخته شد و بنای سرکشی نهادند. آتش [[فتنه]] زمانی روشن شد که یهودیان، یکی از زنان مسلمان را در بازارشان به گونه‌ای بسیار زننده به استهزاء گرفتند و به وی بی حرمتی کردند و یکی از مسلمانان به هواداری از وی برخاست و مرد یهودی، که عامل این فضاحت بود را کشت، یهودیان نیز این مرد مسلمان را کشتند و کار بالا گرفت.<ref> موسوی بجنوردی، کاظم؛ دایرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایره المعارف اسلامی، ۱۳۸۳، اول، ج ۱۲، ص ۶۸۲ </ref>
این قبیله پیمان خود را با پیامبر اسلام شکستند و طی غزوه ای محاصره ، تسلیم و تبعید شدند.
+
گویند آیه زیر در پی نگرانی [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلی الله علیه و آله و سلم از پیمان شکنی قوم یهود، دربارۀ بنی قینقاع نازل شد:<ref> طبرسی، فضل بن حسن، [[تفسیر مجمع البیان]]، ترجمه علی کرمی، تهران، فراهانی، ۱۳۶۰ اول، ج ۱۰، ص ۲۴۷ </ref>
  
== ياد كرد قرآن از بنی قينقاع ==
+
«وَاِمّا تَخافَنَّ مِنْ قَومٍ خیانَةً فَانبذْ اِلَیهِم عَلی سَواءٍ اِنَّ اللهَ لایحِبّ الخائنینَ»<ref> انفال/ ۵۸ ترجمه آیات از آیت الله مکارم شیرازی می‌باشد </ref>
 +
«و هرگاه (با ظهور نشانه‌هایی) از خیانت گروهی بیم داشتی (که عهد خود را شکسته، حمله غافلگیرانه کنند) به طور عادلانه به آنها اعلام کن که پیمانشان لغو شده است، زیرا خداوند خائنان را دوست نمی‌دارد.»
  
«وَاِمّا تَخافَنَّ مِنْ قَومٍ خيانَةً فَانبذْ اِلَيهِم عَلي سَواءٍ اِنَّ اللهَ لايُحِبّ الخائنينَ »<ref> انفال/ 58 ترجمه آيات از آيت الله مكارم شيرازي مي‌باشد </ref>
+
==سرانجام بنی قینقاع==
«و هرگاه (با ظهور نشانه‌هايي) از خيانت گروهي بيم داشتي (كه عهد خود را شكسته، حمله غافلگيرانه كنند) به طور عادلانه به آنها اعلام كن كه پيمانشان لغو شده است، زيرا خداوند خائنان را دوست نمي‌دارد. »
 
  
گويند اين آيه در پي نگراني پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم از پيمان شكني قوم يهود، دربارۀ بني قينقاع نازل شد.<ref> [[ فضل بن حسن طبرسی|طبرسي]]، فضل بن حسن، [[تفسير مجمع البيان]]، ترجمه علي كرمي، تهران، فراهاني، 1360 اول، ج 10، ص 247 </ref> بعد از بازگشت پيروزمندانۀ مسلمانان از [[جنگ بدر]] حسد و كينه يهوديان، به ويژه بني قينقاع برانگيخته شد و بناي سركشي نهادند، آتش فتنه زماني روشن شد كه يهوديان، يكي از زنان مسلمان را در بازارشان به گونه‌اي بسيار زننده به استهزاء گرفتند و به وي بي حرمتي كردند و يكي از مسلمانان به هواداري از وي برخاست و مرد يهودي، که عامل اين فضاحت بود را كشت، يهوديان نيز اين مرد مسلمان را كشتند و كار بالا گرفت.<ref> موسوی بجنوردی، كاظم؛ دايرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مركز دايره المعارف اسلامی، 1383، اول، ج 12، ص 682 </ref>
+
بعد از این پیمان شکنی، [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلی الله علیه و آله و سلم بنی قینقاع را در بازار جمع کرد و از ایشان خواست [[اسلام]] آورند اما آنها این درخواست را رد کردند و به قلعه‌های خود رفتند، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به سوی ایشان لشکر کشی کرد و قلعه‌های آنان را محاصره نمود، بعد از ۱۵ روز محاصره، سرانجام تسلیم شدند.<ref>  صدر حاج حسین سید جوادی، احمد و بهاء الدین خرمشاهی، کاران فانی، دایرة المعارف تشیع، تهران، موسسه دایره‌المعارف تشیع، ۱۳۷۷، اول، ج ۳، ص ۴۸۶ </ref> بعد از اسارت این طایفۀ پیمان شکن، [[عبدالله بن ابی سلول|عبدالله بن ابی]] بزرگ [[منافقان]]، که هم پیمان آنها بود از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  خواست از ایشان درگذرد. با اصرار او، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  به تبعید آنان رضایت داد.<ref> حداد عادل، غلامعلی، دانش نامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دایرة المعارف اسلامی، ۱۳۷۷، اول، ج ۴، ص ۴۷۱</ref>
بعد از اين پيمان شكني، پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم بنی قينقاع را در بازار جمع كرد و از ايشان خواست اسلام آورند اما آنها اين درخواست را رد كردند و به قلعه‌هاي خود رفتند، پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم به سوي ايشان لشكر كشي كرد و قلعه‌هاي آنان را محاصره نمود، بعد از 15 روز محاصره، سرانجام تسليم شدند.<ref>  صدر حاج حسين سيد جوادي، احمد و بهاء الدين خرمشاهي، كاران فاني، [[دايرة المعارف تشيع]]، تهران، موسسه دايره‌المعارف تشيع، 1377، اول، ج ص 486 </ref> بعد از اسارت اين طايفۀ پيمان شكن، عبدالله بن ابي بزرگ منافقان، كه هم پيمان آنها بود از پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  خواست از ايشان درگذرد با اصرار او، پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم  به تبعيد آنان رضايت داد.<ref> حداد عادل، غلامعلی، [[دانش نامه جهان اسلام]]، تهران، بنياد دايرة المعارف اسلامي، 1377، اول، ج ص 471</ref>
 
  
== سرانجام بنی قينقاع ==
+
به نظر می‌رسد که برخی از آنها قبل از تبعید، اسلام آورده‌اند، این کار برای حفظ منافع اقتصادی و اقدامات فرهنگی و سیاسی بر ضد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و برای ماندن در مدینه انجام گرفت، اما بقیه به منطقه اذراعات [[شام]] تبعید شدند.<ref> مرکز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن، قم بوستان کتاب، ۱۳۸۶، ج ۳، ص ۴۰۲-۴۰۱ </ref>
  
به نظر مي‌رسد كه برخي قبل از تبعيد، اسلام آورده‌اند، اين كار براي حفظ منافع اقتصادي و اقدامات فرهنگي و سياسي بر ضد پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم و براي ماندن در مدينه انجام گرفت، اما بقيه به منطقه اذراعات شام تبعيد شدند.<ref> مركز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن، قم بوستان كتاب، 1386، ج 3، ص 402-401 </ref>
+
اموال ایشان به دست مسلمانان افتاد و حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم پس از برگرفتن [[خمس]] غنائم، بقیه را میان مسلمین تقسیم کرد. گفته می‌شود این نخستین بار بود که خمس غنائم گرفته شد.<ref>  دایرة المعارف تشیع، پیشین، ص ۴۸۶</ref>
 
 
اموال ايشان به دست مسلمانان افتاد و حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم پس از برگرفتن خمس غنائم، بقيه را ميان مسليمن تقسيم كرد. گفته مي‌شود اين نخستين بار بود كه [[خمس]] غنائم گرفته شد.<ref>  دايرة المعارف تشيع، پيشين، ص 486</ref>
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
  
<references/>
+
<references />
 
 
 
==منابع==
 
==منابع==
  
*[http://www.pajoohe.com/FA/index.php?Page=definition&UID=31317 بنی قینقاع، علی محمودی، سایت پژوهشکده باقر العلوم علیه السلام، (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)]، تاریخ بازیابی: 2 اسفند 1391 .
+
*[http://www.pajoohe.com/FA/index.php?Page=definition&UID=31317 بنی قینقاع، علی محمودی، سایت پژوهشکده باقر العلوم علیه السلام، (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)]، تاریخ بازیابی: 2 اسفند 1391.
*محمد محمدحسن شرّاب ، ترجمه حمیدرضا شیخی؛ فرهنگ اعلام جغرافیایى، تاریخى در حدیث و سیره نبوى.
+
*محمد محمدحسن شرّاب، ترجمه حمیدرضا شیخی؛ فرهنگ اعلام جغرافیایى، تاریخى در حدیث و سیره نبوى.
*دانشنامه جهان اسلام، ج 4، ذیل مدخل «بنی قینقاع» از مهدی فرهانی منفرد .
+
*[[دانشنامه جهان اسلام (کتاب)|دانشنامه جهان اسلام]]، ج 4، ذیل مدخل «بنی قینقاع» از مهدی فرهانی منفرد .
  
 
[[رده:اماکن تاریخ صدر اسلام]]
 
[[رده:اماکن تاریخ صدر اسلام]]

نسخهٔ ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۰۶


نام قومى از یهود است که زمین مدینه را غصب کرده بودند اما خداوند آن‌ها را از این سرزمین بیرون راند. در مدینه بازارى بوده که به آن بازار بنى‌قینقاع مى گفتند و در قسمت عوالى مدینه قرار داشته است. آنان برخلاف دیگر یهودیان در مدینه زمین کشاورزی و نخلستان نداشتند، و زرگری، آهنگری و کفشگری از پیشه های مهم آنان بود. این قبیله پیمانی را که با پیامبر اسلام داشتند شکستند و سرانجام طی غزوه ای محاصره، تسلیم و تبعید شدند.

یادکرد قرآن از بنی قینقاع

پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه وآله وسلّم پس از هجرت به مدینه با یهودیان پیمانی بست و به آنان اجازه داد در مدینه بمانند به شرط آنکه کسی را بر ضد پیامبر یاری نکنند. بنی قینقاع نخستین قبیله ای بود که این پیمان را شکست و با مسلمانان به ستیز برخاست؛ بعد از بازگشت پیروزمندانۀ مسلمانان از جنگ بدر، حسد و کینه یهودیان، به ویژه بنی قینقاع برانگیخته شد و بنای سرکشی نهادند. آتش فتنه زمانی روشن شد که یهودیان، یکی از زنان مسلمان را در بازارشان به گونه‌ای بسیار زننده به استهزاء گرفتند و به وی بی حرمتی کردند و یکی از مسلمانان به هواداری از وی برخاست و مرد یهودی، که عامل این فضاحت بود را کشت، یهودیان نیز این مرد مسلمان را کشتند و کار بالا گرفت.[۱] گویند آیه زیر در پی نگرانی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از پیمان شکنی قوم یهود، دربارۀ بنی قینقاع نازل شد:[۲]

«وَاِمّا تَخافَنَّ مِنْ قَومٍ خیانَةً فَانبذْ اِلَیهِم عَلی سَواءٍ اِنَّ اللهَ لایحِبّ الخائنینَ»[۳] «و هرگاه (با ظهور نشانه‌هایی) از خیانت گروهی بیم داشتی (که عهد خود را شکسته، حمله غافلگیرانه کنند) به طور عادلانه به آنها اعلام کن که پیمانشان لغو شده است، زیرا خداوند خائنان را دوست نمی‌دارد.»

سرانجام بنی قینقاع

بعد از این پیمان شکنی، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بنی قینقاع را در بازار جمع کرد و از ایشان خواست اسلام آورند اما آنها این درخواست را رد کردند و به قلعه‌های خود رفتند، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به سوی ایشان لشکر کشی کرد و قلعه‌های آنان را محاصره نمود، بعد از ۱۵ روز محاصره، سرانجام تسلیم شدند.[۴] بعد از اسارت این طایفۀ پیمان شکن، عبدالله بن ابی بزرگ منافقان، که هم پیمان آنها بود از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خواست از ایشان درگذرد. با اصرار او، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به تبعید آنان رضایت داد.[۵]

به نظر می‌رسد که برخی از آنها قبل از تبعید، اسلام آورده‌اند، این کار برای حفظ منافع اقتصادی و اقدامات فرهنگی و سیاسی بر ضد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و برای ماندن در مدینه انجام گرفت، اما بقیه به منطقه اذراعات شام تبعید شدند.[۶]

اموال ایشان به دست مسلمانان افتاد و حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم پس از برگرفتن خمس غنائم، بقیه را میان مسلمین تقسیم کرد. گفته می‌شود این نخستین بار بود که خمس غنائم گرفته شد.[۷]

پانویس

  1. موسوی بجنوردی، کاظم؛ دایرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایره المعارف اسلامی، ۱۳۸۳، اول، ج ۱۲، ص ۶۸۲
  2. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه علی کرمی، تهران، فراهانی، ۱۳۶۰ اول، ج ۱۰، ص ۲۴۷
  3. انفال/ ۵۸ ترجمه آیات از آیت الله مکارم شیرازی می‌باشد
  4. صدر حاج حسین سید جوادی، احمد و بهاء الدین خرمشاهی، کاران فانی، دایرة المعارف تشیع، تهران، موسسه دایره‌المعارف تشیع، ۱۳۷۷، اول، ج ۳، ص ۴۸۶
  5. حداد عادل، غلامعلی، دانش نامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دایرة المعارف اسلامی، ۱۳۷۷، اول، ج ۴، ص ۴۷۱
  6. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن، قم بوستان کتاب، ۱۳۸۶، ج ۳، ص ۴۰۲-۴۰۱
  7. دایرة المعارف تشیع، پیشین، ص ۴۸۶

منابع