بد خواستن برای مومن: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(رده اولویت مقاله)
 
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{متوسط}}
 
{{متوسط}}
بد خواستن برای مومن یکی از صفات ناپسند است که باعث قطع [[ولايت]] و وابستگى به آن [[مؤمن]] مى ‌گردد و گرفتار همان بدى كه براى او درخواست كرده مى‌ گردد. در روایات از بدخواهی برای دیگران به شدت بلاخص مومنین منع شده است  
+
«بد خواستن برای مؤمن» یکی از صفات ناپسند است که باعث قطع [[ولایت]] و وابستگى به آن [[ایمان|مؤمن]] مى ‌شود و گرفتار همان بدى که براى او درخواست کرده مى‌ گردد. در روایات از بدخواهی برای دیگران به ویژه مؤمنین، به شدت منع شده است.
  
==روایات در مذمت بدخواستن برای مومن==
+
==نکوهش بدخواهی برای مؤمن==
أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِاللَّهِ عليه السلام يَقُولُ إِذَا قَالَ الرَّجُلُ لِأَخِيهِ الْمُؤْمِنِ أُفٍّ خَرَجَ مِنْ وَلَايَتِهِ وَ إِذَا قَالَ أَنْتَ عَدُوِّى كَفَرَ أَحَدُهُمَا وَ لَايَقْبَلُ اللَّهُ مِنْ مُؤْمِنٍ عَمَلًا وَ هُوَ مُضْمِرٌ عَلَى أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ سُوءاً؛ و نيز ابوحمزه گويد: شنيدم [[امام صادق]] عليه السلام مى فرمود: هنگامي كه مردى به برادر مومن خود بگويد (اف) از پيوند (دينى) با او بيرون رفته، و هرگاه به او بگويد: تو دشمن منى، يكى از آن دو [[كافر]] شده اند، و خداوند از هر مومنى كه نيت بد نسبت به برادر مومنش در دل دارد هيچ عملى را نپذيريد. ([[اصول كافى]]، جلد صفحه: 65، رواية: 8)
+
۱. أَبُوعَلِی الْأَشْعَرِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیلِ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِاللَّهِ علیه السلام یقُولُ إِذَا قَالَ الرَّجُلُ لِأَخِیهِ الْمُؤْمِنِ أُفٍّ خَرَجَ مِنْ وَلَایتِهِ وَ إِذَا قَالَ أَنْتَ عَدُوِّى کفَرَ أَحَدُهُمَا وَ لَایقْبَلُ اللَّهُ مِنْ مُؤْمِنٍ عَمَلًا وَ هُوَ مُضْمِرٌ عَلَى أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ سُوءاً؛ ابوحمزه گوید شنیدم [[امام صادق]] علیه السلام مى فرمود: هنگامی که مردى به برادر مومن خود "اُفّ" (کلامی از روی خشم) بگوید، از پیوند (دینى) با او بیرون رفته، و هرگاه به او بگوید تو دشمن منى، یکى از آن دو [[کفر|کافر]] شده اند، و خداوند از هر مومنى که نیت بد نسبت به برادر مومنش در دل دارد هیچ عملى را نپذیرید.<ref>اصول کافى، جلد ۴، صفحه ۶۵، روایة: ۸.</ref>
  
 +
۲. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی بْنِ فَضَّالٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِی عَنْ أَبَانِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِک عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ لَاتُبْدِی الشَّمَاتَةَ لِأَخِیک فَیرْحَمَهُ اللَّهُ وَ یصَیرَهَا بِک وَ قَالَ مَنْ شَمِتَ بِمُصِیبَةٍ نَزَلَتْ بِأَخِیهِ لَمْ یخْرُجْ مِنَ الدُّنْیا حَتَّى یفْتَتَنَ؛ ابان بن عبدالملک از امام صادق علیه السلام نقل کند که آن حضرت فرمود: در گرفتارى برادر (دینى) خود اظهار شادى و شماتت مکن (زیرا چه بسا) خداوند به او ترحم کند و آن گرفتارى را به سوى تو بگرداند. هر کس به مصیبتى که به برادر (دینیش) رسیده شادکام شود از دنیا نرود تا خودش گرفتار آن شود.<ref>اصول کافى، جلد ۴، صفحه ۶۳، روایة: ۱.</ref>
  
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ أَبَانِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ عليه السلام أَنَّهُ قَالَ لَاتُبْدِي الشَّمَاتَةَ لِأَخِيكَ فَي َرْحَمَهُ اللَّهُ وَ يُصَيِّرَهَا بِكَ وَ قَالَ مَنْ شَمِتَ بِمُصِيبَةٍ نَزَلَتْ بِأَخِيهِ لَمْ يَخْرُجْ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يُفْتَتَنَ؛ [[ابان بن عبدالملك]] از [[امام صادق]] عليه السلام [[حديث]] كند كه آن حضرت فرمود: در گرفتارى برادر (دينى) خود اظهار شادى و شماتت مكن تا (در نتيجه) خداوند به او ترحم كند و آن گرفتارى را به سوى تو بگرداند. هر كس به مصيبتى كه به برادر (دينيش) رسيده شادكام شود از دنيا نرود تا خودش گرفتار آن شود. (اصول كافى، جلد 4، صفحه:63، رواية:1)
+
مرحوم [[علامه مجلسى|مجلسى]] در شرح [[حدیث]] گوید: «[[شماتت]]»، شادى به گرفتارى و بلاى دشمن است و گفته است: «افتتن»، یعنى به فتنه‌ اى گرفتار شد که عقلش یا مالش از میان رفت. و همانا از اظهار شادى نهى کرده است براى آن که بسا بر اثر دشمنى بى ‌اختیار شادى به دل آید و تکلیف برخلاف آن بر عامه مردم سخت و دشوار است و منافى با شریعت سهل است. و اظهار گاهى به کردار است چون اظهار سرور و شادى و خندیدن در مصیبت طرف و فقد او و گاهى به گفتار است چون [[استهزاء]] و مسخره کردن. و عقوبتش در دنیا این است که خدا او را به مانند آن گرفتار مى‌کند براى انتقام ‌جوئى نسبت به مؤمن.
  
از مجلسى ـ جوهرى گفته: شماتت، شادى به گرفتارى و بلاى دشمن است و گفته است: افتتن، يعنى به فتنه‌ اى گرفتار شد كه عقلش يا مالش از ميان رفت و همانا از اظهار شادى نهى كرده است براى آن كه بسا بر اثر دشمنى بى ‌اختيار شادى به دل آيد و تكليف برخلاف آن بر عامه مردم سخت و دشوار است و منافى با شريعت سهل است و اظهار گاهى به كردار است چون اظهار سرور و شادى و خنديدن در مصيبت طرف و فقد او و گاهى به گرفتار است چون [[استهزاء]] و مسخره كردن و عقوبتش در دنيا اين است كه خدا او را به مانند آن گرفتار مى‌كند براى انتقام ‌جوئى نسبت به مؤمن.
+
۳. مُحَمَّدُ بْنُ یحْیى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ لِى أَبُو عَبْدِاللَّهِ علیه السلام مَنْ رَوَى عَلَى مُؤْمِنٍ رِوَایةً یرِیدُ بِهَا شَینَهُ وَ هَدْمَ مُرُوءَتِهِ لِیسْقُطَ مِنْ أَعْینِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وَلَایتِهِ إِلَى وَلَایةِ الشَّیطَانِ فَلَا یقْبَلُهُ الشَّیطَانُ؛ [[مفضل بن عمر]] گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: هر که بر ضرر مؤمن داستانى بگوید و قصدش عیب او و ریختن آبرویش باشد که از چشم مردم بیفتد خداوند او را از دوستى خود بدوستى [[شیطان]] براند و شیطان هم او را نپذیرد.<ref>اصول کافى، جلد ۴، صفحه ۶۲ روایة: ۱.</ref>
  
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ لِى أَبُو عَبْدِاللَّهِ عليه السلام مَنْ رَوَى عَلَى مُؤْمِنٍ رِوَايَةً يُرِيدُ بِهَا شَيْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوءَتِهِ لِيَسْقُطَ مِنْ أَعْيُنِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وَلَايَتِهِ إِلَى وَلَايَةِ الشَّيْطَانِ فَلَا يَقْبَلُهُ الشَّيْطَانُ؛ [[مفضل بن عمر]] گويد: امام صادق عليه السلام به من فرمود: هر كه بر ضرر مؤمن داستانى بگويد و قصدش عيب او و ريختن آبرويش باشد كه از چشم مردم بيفتد خداوند او را از دوستى خود بدوستى [[شيطان]] براند و شيطان هم او را نپذيرد. (اصول كافى، جلد 4، صفحه:62 رواية:1)
+
مرحوم مجلسى در شرح این حدیث می گوید: «من روى على مؤمن» یعنى حکایتى گوید که دلالت بر ضعف عقل و سستى رأى او دارد، چنانچه اکثر گفته‌ اند، و محتمل است حکایت کردار هم در آن داخل باشد.
  
از مجلسى ـ «من روى على مؤمن» يعنى حكايتى گويد كه دلالت بر ضعف عقل است و سستى رأى او دارد چنان چه اكثر گفته‌ اند و محتمل است حكايت كردار هم در آن داخل باشد.
+
۴. عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یونُسَ عَنِ الْحُسَینِ بْنِ مُخْتَارٍ عَنْ زَیدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام فِیمَا جَاءَ فِى الْحَدِیثِ عَوْرَةُ الْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ حَرَامٌ قَالَ مَا هُوَ أَنْ ینْکشِفَ فَتَرَى مِنْهُ شَیئاً إِنَّمَا هُوَ أَنْ تَرْوِی عَلَیهِ أَوْ تَعِیبَهُ؛ از زید روایت شده است که امام صادق علیه السلام درباره این که در حدیث آمده: (عورت مؤمن بر مؤمن حرام است) فرمود: این نیست که مؤمن برهنه شود و تو از او چیزى ببینى. همانا مقصود این است که بضرر او داستانى بگوئى یا نسبت عیب به او دهى.<ref>اصول کافى، جلد ۴، صفحه ۶۳، روایة: ۳.</ref>
  
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُخْتَارٍ عَنْ زَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ عليه السلام فِيمَا جَاءَ فِى الْحَدِيثِ عَوْرَةُ الْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ حَرَامٌ قَالَ مَا هُوَ أَنْ يَنْكَشِفَ فَتَرَى مِنْهُ شَيْئاً إِنَّمَا هُوَ أَنْ تَرْوِيَ عَلَيْهِ أَوْ تَعِيبَهُ؛ از زيد روايت شده است كه [[امام صادق]] عليه السلام درباره اين كه در حديث آمده: (عورت مؤمن بر مؤمن حرام است) فرمود: اين نيست كه مؤمن برهنه شود و تو از او چيزى ببينى؟ همانا مقصود اين است كه بضرر او داستانى بگوئى يا او را [[غيبت]] كنى. (و نسبت عيب به او دهى)(اصول كافى، جلد صفحه:63، رواية:3)
+
۵. مُحَمَّدُ بْنُ یحْیى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ أَبِی حَفْصٍ الْأَعْشَى عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام قَالَ سَمِعْتُهُ یقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله مَنْ سَعَى فِى حَاجَةٍ لِأَخِیهِ فَلَمْ ینْصَحْهُ فَقَدْ خَانَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ؛ ابوحفص اعشى گوید: شنیدم از امام صادق علیه السلام که مى فرمود: [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله فرمود: هر که دنبال انجام حاجت برادر دینى خود رود ولى خیر اندیشى براى او نکند به خدا و رسولش خیانت کرده است.<ref>اصول کافى، جلد ۴، صفحه ۶۷، روایة: ۱.</ref>
  
امام علی (علیه السلام) در توصیه به فرزند گرامیش امام حسن (علیه السلام) می‌فرماید: ای پسرم! نفس خودت را میزان میان خود و دیگران قرار ده، پس آنچه را برای خود دوست داری برای دیگران نیز دوست بدار، و آنچه را كه برای خود نمی پسندی، برای دیگران مپسند، ستم روا مدار، آنگونه كه دوست نداری به تو ستم شود ، نیكوكار باش، آنگونه كه دوست داری به تو نیكی كنند، و آنچه را كه برای دیگران زشت می شماری برای خود نیز زشت بشمار، و چیزی را برای مردم بخواه كه برای خود می پسندی. (نهج البلاغه، نامه 31)
+
مجلسى رحمة الله علیه: «فلم ینصحه» یعنى تلاش نکند براى انجام آن حاجت و غرضش برآورده شدن آن نباشد. [[راغب اصفهانی|راغب]] گفته: نصح، دقت در گفتار یا کردار صلاح آور است و در اصل خلاف دغلى است.
  
== نحوه اصلاح نمودن بد خواستن براى مؤمن==
+
۶. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْأَنْصَارِی عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِى عَبْدِاللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله مَنْ نَظَرَ إِلَى مُؤْمِنٍ نَظْرَةً لِیخِیفَهُ بِهَا أَخَافَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یوْمَ لَاظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ؛ حضرت صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرموده است: هر که به مؤمنى نگاه کند نگاهى که او را به آن بترساند، خداى عزوجل در روزی که سایه (رحمت و پناهگاهى) جز سایه (رحمت) او نیست او را بترساند.<ref>اصول کافى، جلد ۴، صفحه ۷۴، روایة: ۱.</ref>
  
عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ عَنْ أَبِى عَبْدِاللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ عليه السلام فِى كَلَامٍ لَهُ ضَعْ أَمْرَ أَخِيكَ عَلَى أَحْسَنِهِ حَتَّى يَأْتِيَكَ مَا يَغْلِبُكَ مِنْهُ وَ لَاتَظُنَّنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِيكَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِى الْخَيْرِ مَحْمِلًا؛ امام صادق عليه السلام روايت شده كه اميرالمؤمنين عليه السلام در ضمن سخنى از (سخنان) خود فرمود: هر كار (كه از) برادر دينى خود (سرزند آن) را به بهترين وجه آن حمل كن، تا كارى كند كه راه توجيه را بر تو ببندد و هيچگاه به سخني كه از (دهان) برادرت بيرون آيد گمان بد مبر، در صورتي كه براى آن سخن محمل خوبى مييابى. (اصول كافى، جلد صفحه:66، رواية: 3)
+
۷. عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ مَنْ أَعَانَ عَلَى مُؤْمِنٍ بِشَطْرِ کلِمَةٍ لَقِی اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یوْمَ الْقِیامَةِ مَکتُوبٌ بَینَ عَینَیهِ آیسٌ مِنْ رَحْمَتِی؛ حضرت صادق علیه السلام فرمود: هر که به کلمه کوتاهی بر ضرر مؤمنى اقدام کند، [[روز قیامت]] خداى عزوجل را دیدار کند و میان دو چشمش ‍ نوشته شده: نا امید است از رحمت من.<ref>اصول کافى، جلد ۴، صفحه ۷۵، روایة: ۳.</ref> (اگر براى مؤمنى فرد مسئول او حرفى بزند که آن مؤمن در مشکلات قرار گیرد).
  
از مجلسى (رحمه الله علیه) ـ «ضع امر اخيك» يعنى هر گفتار و كردارى كه از برادرت صادر شود آن را حمل بر وجه احسن كن گر چه به ظاهر خوب نباشد و از آن بازرسى مكن تا دليلى قطعى و مانع تأويل به دست تو آيد زيرا گمان بسا خطا باشد و وارسى هم غدقن است چنانچه خدا فرموده است: «به راستى بعضى گمان‌ ها [[گناه]] است» و سپس فرمود: «وارسى نكنيد».
+
۸. عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ الْخَفَّافِ عَنْ بَعْضِ الْکوفِیینَ عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام قَالَ مَنْ رَوَّعَ مُؤْمِناً بِسُلْطَانٍ لِیصِیبَهُ مِنْهُ مَکرُوهٌ فَلَمْ یصِبْهُ فَهُوَ فِى النَّارِ وَ مَنْ رَوَّعَ مُؤْمِناً بِسُلْطَانٍ لِیصِیبَهُ مِنْهُ مَکرُوهٌ فَأَصَابَهُ فَهُوَ مَعَ فِرْعَوْنَ وَ آلِ فِرْعَوْنَ فِى النَّارِ؛ حضرت صادق علیه السلام فرمود: کسى که مؤمنى را از سلطانى بترساند باینکه از جانب آن سلطان بدى باو می رسد و نرسد، او در آتش است، و اگر بترساند او را باینکه از سلطانى باو بدى می رسد و برسد، با [[فرعون]] و پیروان فرعون در آتش است.<ref>اصول کافى، جلد ۴، صفحه ۷۵، روایة: ۲.</ref>
  
اين جمله در [[نهج البلاغه]] از آن حضرت نقل شده است و حاصلش اين است كه: هرگاه كلمه ‌اى كه دو توجيه دارد او صادر شود بر تو لازم است كه آن را به خوبى تفسير كنى گرچه معنى مجازى باشد يا به كنايه و توريه بر آن دلالت كند و قرينه هم نباشد خصوص اگر خودش مدعى شود كه همان معنا را قصد كرده است تا آن كه فرمايد: بدان كه چنان چه حرام است بد گوئى درباره [[مؤمن]] و زبان درازى به بد گوئى هم چنان حرام است بدگمانى و حديث نفس بدان، و مقصود از بدگمانى حرام اين است كه پيش خود او را بد داند بى ‌دليل قطعى و اما مجرد خطور در دل و ترديد كه اختيارى نيست عفو شده است، خدا فرموده است: «از بسيار گمان‌ ها كناره كنيد، به راستى برخى گمان ‌ها گناه است» و نبايد كه تو درباره ديگرى معتقد به بدى باشى مگر آن كه به طور عيان بدى او بر تو كشف شود و قابل تأويل نباشد و بسا كه [[شيطان]] گمان بد را به دلالت اندازد و بايد او را تكذيب كنى زيرا او فاسق ترين فاسقان است.
+
==پرهیز از بدخواهی برای مؤمن==
  
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ أَبِي حَفْصٍ الْأَعْشَى عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ عليه السلام قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله مَنْ سَعَى فِى حَاجَةٍ لِأَخِيهِ فَلَمْ يَنْصَحْهُ فَقَدْ خَانَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ؛ [[ابو حفص اعشى]] گويد: شنيدم از امام صادق عليه السلام كه مى فرمود: رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: هر كه دنبال انجام حاجت برادر دينى خود رود ولى خير انديشى براى او نكند به خدا و رسولش خيانت كرده است. (اصول كافى، جلد 4، صفحه:67، رواية:1)
+
۱. یا بُنَی اجْعَلْ نَفْسَک مِیزَاناً فِیمَا بَینَک وَ بَینَ غَیرِک فَأَحْبِبْ لِغَیرِک مَا تُحِبُّ لِنَفْسِک وَ اکرَهْ لَهُ مَا تَکرَهُ لَهَا وَ لَا تَظْلِمْ کمَا لَا تُحِبُّ أَنْ تُظْلَمَ وَ أَحْسِنْ کمَا تُحِبُّ أَنْ یحْسَنَ إِلَیک وَ اسْتَقْبِحْ مِنْ نَفْسِک مَا تَسْتَقْبِحُهُ مِنْ غَیرِک وَ ارْضَ مِنَ النَّاسِ بِمَا تَرْضَاهُ لَهُمْ مِنْ نَفْسِک؛ [[امام علی]] علیه السلام در توصیه به فرزند گرامیش [[امام حسن]] علیه السلام می‌فرماید: ای پسرم! نفس خودت را میزان میان خود و دیگران قرار ده، پس آنچه را برای خود دوست داری برای دیگران نیز دوست بدار، و آنچه را که برای خود نمی پسندی، برای دیگران مپسند، ستم روا مدار، آنگونه که دوست نداری به تو ستم شود، نیکوکار باش، آنگونه که دوست داری به تو نیکی کنند، و آنچه را که برای دیگران زشت می شماری برای خود نیز زشت بشمار، و چیزی را برای مردم بخواه که برای خود می پسندی.<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱.</ref>
  
از مجلسى رحمه الله علیه ـ «فلم ينصحه» يعنى تلاش نكند براى انجام آن حاجت و غرضش برآورده شدن آن نباشد. راغب گفته: نصح، دقت در گفتار يا كردار صلاح آور است و در اصل خلاف دغلى است.
+
۲. عَنْ أَبِى عَبْدِاللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فِى کلَامٍ لَهُ ضَعْ أَمْرَ أَخِیک عَلَى أَحْسَنِهِ حَتَّى یأْتِیک مَا یغْلِبُک مِنْهُ وَ لَاتَظُنَّنَّ بِکلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِیک سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِى الْخَیرِ مَحْمِلًا؛ از [[امام صادق]] علیه السلام روایت شده که [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] علیه السلام در ضمن سخنى فرمود: هر کار (که از) برادر دینى خود (سرزند آن) را به بهترین وجه آن حمل کن، تا کارى کند که راه توجیه را بر تو ببندد و هیچگاه به سخنی که از (دهان) برادرت بیرون آید گمان بد مبر، در صورتی که براى آن سخن محمل خوبى می یابى.<ref>اصول کافى، جلد ۴، صفحه ۶۶، روایة: ۳.</ref>
  
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْأَنْصَارِيِّ عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِى عَبْدِاللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله مَنْ نَظَرَ إِلَى مُؤْمِنٍ نَظْرَةً لِيُخِيفَهُ بِهَا أَخَافَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ يَوْمَ لَاظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ؛ حضرت صادق عليه السلام فرمود: رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرموده است: هر كه به مؤ منى نگاه كند نگاهى كه او را به آن بترساند، خداى عزوجل در روزي كه سايه (رحمت و پناهگاهى) جز سايه (رحمت) او نيست او را بترساند. (اصول كافى، جلد 4، صفحه:74، رواية:1)
+
مجلسى رحمة الله علیه: «ضع امر اخیک» یعنى هر گفتار و کردارى که از برادرت صادر شود آن را حمل بر وجه احسن کن گرچه به ظاهر خوب نباشد و از آن بازرسى مکن تا دلیلى قطعى و مانع تأویل به دست تو آید زیرا گمان بسا خطا باشد و وارسى هم غدقن است چنانچه خدا فرموده است: «به راستى بعضى گمان‌ ها [[گناه]] است» و سپس فرمود: «وارسى نکنید». این جمله در [[نهج البلاغه]] از آن حضرت نقل شده است و حاصلش این است که: هرگاه کلمه ‌اى که دو توجیه دارد از او صادر شود بر تو لازم است که آن را به خوبى تفسیر کنى گرچه معنى مجازى باشد یا به کنایه و [[توریه‌‌‌‌|توریه]] بر آن دلالت کند و قرینه هم نباشد خصوصا اگر خودش مدعى شود که همان معنا را قصد کرده است. تا آن که فرماید: بدان که چنان چه حرام است بدگوئى درباره مؤمن و زبان درازى به بدگوئى، همچنان حرام است بدگمانى و حدیث نفس بدان، و مقصود از بدگمانى حرام این است که پیش خود او را بد داند بى ‌دلیل قطعى و اما مجرد خطور در دل و تردید که اختیارى نیست عفو شده است، خدا فرموده است: «از بسیار گمان‌ ها کناره کنید، به راستى برخى گمان ‌ها گناه است» و نباید که تو درباره دیگرى معتقد به بدى باشى مگر آن که به طور عیان بدى او بر تو کشف شود و قابل تأویل نباشد و بسا که [[شیطان]] گمان بد را به دلت اندازد و باید او را تکذیب کنى زیرا او فاسق ترین فاسقان است.
 
 
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ مَنْ أَعَانَ عَلَى مُؤْمِنٍ بِشَطْرِ كَلِمَةٍ لَقِيَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَكْتُوبٌ بَيْنَ عَيْنَيْهِ آيِسٌ مِنْ رَحْمَتِي؛ و نيز فرمود: هر كه به نيم كلمه بر ضرر مؤمنى اقدام كند [[روز قيامت]] خداى عزوجل را ديدار كند و ميان دو چشمش ‍ نوشته شده: نا اميد است از رحمت من. (اصول كافى، جلد 4، صفحه: 75، رواية: 3)
 
 
 
اگر براى مؤمنى فرد مسئول او حرفى بزند كه آن مؤمن در مشكلات قرار گيرد: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ الْخَفَّافِ عَنْ بَعْضِ الْكُوفِيِّينَ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ عليه السلام قَالَ مَنْ رَوَّعَ مُؤْمِناً بِسُلْطَانٍ لِيُصِيبَهُ مِنْهُ مَكْرُوهٌ فَلَمْ يُصِبْهُ فَهُوَ فِى النَّارِ وَ مَنْ رَوَّعَ مُؤْمِناً بِسُلْطَانٍ لِيُصِيبَهُ مِنْهُ مَكْرُوهٌ فَأَصَابَهُ فَهُوَ مَعَ فِرْعَوْنَ وَ آلِ فِرْعَوْنَ فِى النَّارِ؛ و نيز آن حضرت عليه السلام فرمود: كسي كه مؤمنى را از سلطانى بترساند با اين كه از جانب آن سلطان بدى به او مي رسد و نرسد او در آتش است و اگر بترساند او را با اين كه از سلطانى به او بدى مي رسد و برسد با [[فرعون]] و پيروان فرعون در آتش است. (اصول كافى، جلد 4، صفحه:75، رواية:2)
 
  
 +
==پانویس==
 +
{{پانویس}}
 
==منابع==
 
==منابع==
 
*گروهی از محققان و پژوهشگران، سایت تربیت.
 
*گروهی از محققان و پژوهشگران، سایت تربیت.
*[http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=247560 اهل خیر برای احدی بد نمی خواهند، از بیانات آیت الله قرهی، سایت تبیان]
+
*[http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=247560 "اهل خیر برای احدی بد نمی خواهند"، از بیانات آیت الله قرهی، سایت تبیان].
  
 
[[رده:اخلاق فردی]]
 
[[رده:اخلاق فردی]]
 
[[رده:صفات ناپسند]]
 
[[رده:صفات ناپسند]]
 
[[رده:مقاله های مرتبط به دانشنامه]]
 
[[رده:مقاله های مرتبط به دانشنامه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۵۶

«بد خواستن برای مؤمن» یکی از صفات ناپسند است که باعث قطع ولایت و وابستگى به آن مؤمن مى ‌شود و گرفتار همان بدى که براى او درخواست کرده مى‌ گردد. در روایات از بدخواهی برای دیگران به ویژه مؤمنین، به شدت منع شده است.

نکوهش بدخواهی برای مؤمن

۱. أَبُوعَلِی الْأَشْعَرِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیلِ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِاللَّهِ علیه السلام یقُولُ إِذَا قَالَ الرَّجُلُ لِأَخِیهِ الْمُؤْمِنِ أُفٍّ خَرَجَ مِنْ وَلَایتِهِ وَ إِذَا قَالَ أَنْتَ عَدُوِّى کفَرَ أَحَدُهُمَا وَ لَایقْبَلُ اللَّهُ مِنْ مُؤْمِنٍ عَمَلًا وَ هُوَ مُضْمِرٌ عَلَى أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ سُوءاً؛ ابوحمزه گوید شنیدم امام صادق علیه السلام مى فرمود: هنگامی که مردى به برادر مومن خود "اُفّ" (کلامی از روی خشم) بگوید، از پیوند (دینى) با او بیرون رفته، و هرگاه به او بگوید تو دشمن منى، یکى از آن دو کافر شده اند، و خداوند از هر مومنى که نیت بد نسبت به برادر مومنش در دل دارد هیچ عملى را نپذیرید.[۱]

۲. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی بْنِ فَضَّالٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِی عَنْ أَبَانِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِک عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ لَاتُبْدِی الشَّمَاتَةَ لِأَخِیک فَیرْحَمَهُ اللَّهُ وَ یصَیرَهَا بِک وَ قَالَ مَنْ شَمِتَ بِمُصِیبَةٍ نَزَلَتْ بِأَخِیهِ لَمْ یخْرُجْ مِنَ الدُّنْیا حَتَّى یفْتَتَنَ؛ ابان بن عبدالملک از امام صادق علیه السلام نقل کند که آن حضرت فرمود: در گرفتارى برادر (دینى) خود اظهار شادى و شماتت مکن (زیرا چه بسا) خداوند به او ترحم کند و آن گرفتارى را به سوى تو بگرداند. هر کس به مصیبتى که به برادر (دینیش) رسیده شادکام شود از دنیا نرود تا خودش گرفتار آن شود.[۲]

مرحوم مجلسى در شرح حدیث گوید: «شماتت»، شادى به گرفتارى و بلاى دشمن است و گفته است: «افتتن»، یعنى به فتنه‌ اى گرفتار شد که عقلش یا مالش از میان رفت. و همانا از اظهار شادى نهى کرده است براى آن که بسا بر اثر دشمنى بى ‌اختیار شادى به دل آید و تکلیف برخلاف آن بر عامه مردم سخت و دشوار است و منافى با شریعت سهل است. و اظهار گاهى به کردار است چون اظهار سرور و شادى و خندیدن در مصیبت طرف و فقد او و گاهى به گفتار است چون استهزاء و مسخره کردن. و عقوبتش در دنیا این است که خدا او را به مانند آن گرفتار مى‌کند براى انتقام ‌جوئى نسبت به مؤمن.

۳. مُحَمَّدُ بْنُ یحْیى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ لِى أَبُو عَبْدِاللَّهِ علیه السلام مَنْ رَوَى عَلَى مُؤْمِنٍ رِوَایةً یرِیدُ بِهَا شَینَهُ وَ هَدْمَ مُرُوءَتِهِ لِیسْقُطَ مِنْ أَعْینِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وَلَایتِهِ إِلَى وَلَایةِ الشَّیطَانِ فَلَا یقْبَلُهُ الشَّیطَانُ؛ مفضل بن عمر گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: هر که بر ضرر مؤمن داستانى بگوید و قصدش عیب او و ریختن آبرویش باشد که از چشم مردم بیفتد خداوند او را از دوستى خود بدوستى شیطان براند و شیطان هم او را نپذیرد.[۳]

مرحوم مجلسى در شرح این حدیث می گوید: «من روى على مؤمن» یعنى حکایتى گوید که دلالت بر ضعف عقل و سستى رأى او دارد، چنانچه اکثر گفته‌ اند، و محتمل است حکایت کردار هم در آن داخل باشد.

۴. عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یونُسَ عَنِ الْحُسَینِ بْنِ مُخْتَارٍ عَنْ زَیدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام فِیمَا جَاءَ فِى الْحَدِیثِ عَوْرَةُ الْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ حَرَامٌ قَالَ مَا هُوَ أَنْ ینْکشِفَ فَتَرَى مِنْهُ شَیئاً إِنَّمَا هُوَ أَنْ تَرْوِی عَلَیهِ أَوْ تَعِیبَهُ؛ از زید روایت شده است که امام صادق علیه السلام درباره این که در حدیث آمده: (عورت مؤمن بر مؤمن حرام است) فرمود: این نیست که مؤمن برهنه شود و تو از او چیزى ببینى. همانا مقصود این است که بضرر او داستانى بگوئى یا نسبت عیب به او دهى.[۴]

۵. مُحَمَّدُ بْنُ یحْیى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ أَبِی حَفْصٍ الْأَعْشَى عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام قَالَ سَمِعْتُهُ یقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله مَنْ سَعَى فِى حَاجَةٍ لِأَخِیهِ فَلَمْ ینْصَحْهُ فَقَدْ خَانَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ؛ ابوحفص اعشى گوید: شنیدم از امام صادق علیه السلام که مى فرمود: رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: هر که دنبال انجام حاجت برادر دینى خود رود ولى خیر اندیشى براى او نکند به خدا و رسولش خیانت کرده است.[۵]

مجلسى رحمة الله علیه: «فلم ینصحه» یعنى تلاش نکند براى انجام آن حاجت و غرضش برآورده شدن آن نباشد. راغب گفته: نصح، دقت در گفتار یا کردار صلاح آور است و در اصل خلاف دغلى است.

۶. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْأَنْصَارِی عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِى عَبْدِاللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله مَنْ نَظَرَ إِلَى مُؤْمِنٍ نَظْرَةً لِیخِیفَهُ بِهَا أَخَافَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یوْمَ لَاظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ؛ حضرت صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرموده است: هر که به مؤمنى نگاه کند نگاهى که او را به آن بترساند، خداى عزوجل در روزی که سایه (رحمت و پناهگاهى) جز سایه (رحمت) او نیست او را بترساند.[۶]

۷. عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ مَنْ أَعَانَ عَلَى مُؤْمِنٍ بِشَطْرِ کلِمَةٍ لَقِی اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یوْمَ الْقِیامَةِ مَکتُوبٌ بَینَ عَینَیهِ آیسٌ مِنْ رَحْمَتِی؛ حضرت صادق علیه السلام فرمود: هر که به کلمه کوتاهی بر ضرر مؤمنى اقدام کند، روز قیامت خداى عزوجل را دیدار کند و میان دو چشمش ‍ نوشته شده: نا امید است از رحمت من.[۷] (اگر براى مؤمنى فرد مسئول او حرفى بزند که آن مؤمن در مشکلات قرار گیرد).

۸. عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ الْخَفَّافِ عَنْ بَعْضِ الْکوفِیینَ عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام قَالَ مَنْ رَوَّعَ مُؤْمِناً بِسُلْطَانٍ لِیصِیبَهُ مِنْهُ مَکرُوهٌ فَلَمْ یصِبْهُ فَهُوَ فِى النَّارِ وَ مَنْ رَوَّعَ مُؤْمِناً بِسُلْطَانٍ لِیصِیبَهُ مِنْهُ مَکرُوهٌ فَأَصَابَهُ فَهُوَ مَعَ فِرْعَوْنَ وَ آلِ فِرْعَوْنَ فِى النَّارِ؛ حضرت صادق علیه السلام فرمود: کسى که مؤمنى را از سلطانى بترساند باینکه از جانب آن سلطان بدى باو می رسد و نرسد، او در آتش است، و اگر بترساند او را باینکه از سلطانى باو بدى می رسد و برسد، با فرعون و پیروان فرعون در آتش است.[۸]

پرهیز از بدخواهی برای مؤمن

۱. یا بُنَی اجْعَلْ نَفْسَک مِیزَاناً فِیمَا بَینَک وَ بَینَ غَیرِک فَأَحْبِبْ لِغَیرِک مَا تُحِبُّ لِنَفْسِک وَ اکرَهْ لَهُ مَا تَکرَهُ لَهَا وَ لَا تَظْلِمْ کمَا لَا تُحِبُّ أَنْ تُظْلَمَ وَ أَحْسِنْ کمَا تُحِبُّ أَنْ یحْسَنَ إِلَیک وَ اسْتَقْبِحْ مِنْ نَفْسِک مَا تَسْتَقْبِحُهُ مِنْ غَیرِک وَ ارْضَ مِنَ النَّاسِ بِمَا تَرْضَاهُ لَهُمْ مِنْ نَفْسِک؛ امام علی علیه السلام در توصیه به فرزند گرامیش امام حسن علیه السلام می‌فرماید: ای پسرم! نفس خودت را میزان میان خود و دیگران قرار ده، پس آنچه را برای خود دوست داری برای دیگران نیز دوست بدار، و آنچه را که برای خود نمی پسندی، برای دیگران مپسند، ستم روا مدار، آنگونه که دوست نداری به تو ستم شود، نیکوکار باش، آنگونه که دوست داری به تو نیکی کنند، و آنچه را که برای دیگران زشت می شماری برای خود نیز زشت بشمار، و چیزی را برای مردم بخواه که برای خود می پسندی.[۹]

۲. عَنْ أَبِى عَبْدِاللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فِى کلَامٍ لَهُ ضَعْ أَمْرَ أَخِیک عَلَى أَحْسَنِهِ حَتَّى یأْتِیک مَا یغْلِبُک مِنْهُ وَ لَاتَظُنَّنَّ بِکلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِیک سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِى الْخَیرِ مَحْمِلًا؛ از امام صادق علیه السلام روایت شده که امیرالمؤمنین علیه السلام در ضمن سخنى فرمود: هر کار (که از) برادر دینى خود (سرزند آن) را به بهترین وجه آن حمل کن، تا کارى کند که راه توجیه را بر تو ببندد و هیچگاه به سخنی که از (دهان) برادرت بیرون آید گمان بد مبر، در صورتی که براى آن سخن محمل خوبى می یابى.[۱۰]

مجلسى رحمة الله علیه: «ضع امر اخیک» یعنى هر گفتار و کردارى که از برادرت صادر شود آن را حمل بر وجه احسن کن گرچه به ظاهر خوب نباشد و از آن بازرسى مکن تا دلیلى قطعى و مانع تأویل به دست تو آید زیرا گمان بسا خطا باشد و وارسى هم غدقن است چنانچه خدا فرموده است: «به راستى بعضى گمان‌ ها گناه است» و سپس فرمود: «وارسى نکنید». این جمله در نهج البلاغه از آن حضرت نقل شده است و حاصلش این است که: هرگاه کلمه ‌اى که دو توجیه دارد از او صادر شود بر تو لازم است که آن را به خوبى تفسیر کنى گرچه معنى مجازى باشد یا به کنایه و توریه بر آن دلالت کند و قرینه هم نباشد خصوصا اگر خودش مدعى شود که همان معنا را قصد کرده است. تا آن که فرماید: بدان که چنان چه حرام است بدگوئى درباره مؤمن و زبان درازى به بدگوئى، همچنان حرام است بدگمانى و حدیث نفس بدان، و مقصود از بدگمانى حرام این است که پیش خود او را بد داند بى ‌دلیل قطعى و اما مجرد خطور در دل و تردید که اختیارى نیست عفو شده است، خدا فرموده است: «از بسیار گمان‌ ها کناره کنید، به راستى برخى گمان ‌ها گناه است» و نباید که تو درباره دیگرى معتقد به بدى باشى مگر آن که به طور عیان بدى او بر تو کشف شود و قابل تأویل نباشد و بسا که شیطان گمان بد را به دلت اندازد و باید او را تکذیب کنى زیرا او فاسق ترین فاسقان است.

پانویس

  1. اصول کافى، جلد ۴، صفحه ۶۵، روایة: ۸.
  2. اصول کافى، جلد ۴، صفحه ۶۳، روایة: ۱.
  3. اصول کافى، جلد ۴، صفحه ۶۲ روایة: ۱.
  4. اصول کافى، جلد ۴، صفحه ۶۳، روایة: ۳.
  5. اصول کافى، جلد ۴، صفحه ۶۷، روایة: ۱.
  6. اصول کافى، جلد ۴، صفحه ۷۴، روایة: ۱.
  7. اصول کافى، جلد ۴، صفحه ۷۵، روایة: ۳.
  8. اصول کافى، جلد ۴، صفحه ۷۵، روایة: ۲.
  9. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
  10. اصول کافى، جلد ۴، صفحه ۶۶، روایة: ۳.

منابع