بابا فغانی شیرازی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۰:۰۰ توسط عربصالحی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی 'بابافغانی (فغانی شیرازی ) ، شاعر غزلسرای اواخر قرن نهم و اوایل سدة دهم . نام او و ...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

بابافغانی (فغانی شیرازی ) ، شاعر غزلسرای اواخر قرن نهم و اوایل سدة دهم . نام او و نام پدرش در تذکره ها ذکر نشده است.

معرفی اجمالی بابافغانی شیرازی

تاریخ ولادتش نیز معلوم نیست ، ولی وفات او را در 925 نوشته اند. زادگاه او شیراز بوده و در آغاز عمر به کارگری اشتغال داشته ، و گفته اند که به همین مناسبت در آغاز شاعری تخلّص او «سکّاکی » بوده است [۱] ولی هیچ غزلی با این تخلّص از او دیده نشده و در دیوان اشعارش همه جا تخلص او «فغانی » است .

کسب علم برای سرودن شعر در سفر

در اواسط عمر از شیراز به هرات رفت . هرات در آن روزگار بزرگترین مرکز شعر و ادب فارسی بود و کسانی چون عبدالرحمن جامی ، اهلی تُرشیزی ، هاتفی ، بنائی ، هلالی و بسیاری دیگر از ادبا و شعرای آن زمان در دربار سلطان حسین میرزا بایقرا و در اطراف وزیر علم دوست و هنر پرورش ، امیر علیشیر نوائی ، گردآمده بودند. ولی فغانی در هرات اقبالی نیافت و شاعران خراسان شعر او را نپسندیدند، و چنان شد که در آن اوقات هرکه شعری می گفت که به نظر ایشان معیوب یا نامطبوع یا خالی از صنایع بدیعی بود می گفتند که «فغانیه » گفته است [۲]

فغانی از هرات به آذربایجان سفر کرد و در تبریز به خدمت سلطان یعقوب آق قوینلو [۳] پسر اوزون حسن ، که مردی ادب پرور بود، درآمد و مورد محبت و التفات او قرار گرفت و به «بابای شعرا» ملقب شد [۴] [۵] . در دوران حیاتِ سلطان یعقوب ، فغانی همواره با او بود و در سفرها و لشکرکشیها همراهیش می کرد. گفته اند که در یکی از جنگها دیوان اشعار بابافغانی به غارت رفت ، و ناچار به برادر خود که در شیراز بود نامه نوشت و از او خواست که هرچه از اشعارش که در آنجا به دست می آید گردآورد و به تبریز بفرستد. ولی به گفتة تقی الدین اوحدی در عرفات العاشقین دیوانی که امروز در دست است بعداز مرگ او فراهم آمده و معلوم نیست که اشعاری که او خود گردآورده بوده چه شده است .

پس از مرگ سلطان یعقوب در 896، اوضاع آذربایجان آشفته شد و شاعران و هنرورانی که در دربار او گردآمده بودند پراکنده شدند. بابافغانی مسلماً تا دوران حکومت رستم بیگ (پسر مقصودبیگ و نوادة اوزون حسن ) در تبریز بوده ، زیرا جلوس او را (897) تهنیت گفته ، ولی ظاهراً پس از این دوران به زادگاه خود بازگشته است . اگر آمدن او به تبریز بعداز جلوس سلطان یعقوب در 883 و بازگشتش از تبریز بعداز مرگ رستم بیگ در 902 بوده باشد، مدت اقامتش در آذربایجان بیش از هفده سال بوده است .

بابافغانی در آغاز دوران شاه اسماعیل صفوی از شیراز به خراسان سفر کرد و در ابیورد ساکن شد، ولی در اواخر عمر به مشهد رضوی رفت ، و در آنجا ظاهراً مفلوج شد و در 925 درگذشت [۶] [۷] آگاهی از احوال شخصی او بسیار اندک است . مال و مکنتی نداشته و از قید تعلقات آزاد بوده و زندگی را به عشرت و شادخواری می گذرانده است . تذکره نویسان عموماً از میخوارگی او سخن گفته اند، ولی چنین به نظر می رسد که در سالهای آخر عمر توبه کرده و از این عادت رهایی یافته است [۸]

انواع شعر در دیوان بابافغانی

بابافغانی در اقسام مختلف شعر از قصیده و غزل و رباعی و ترکیب بند و ترجیع بند و مستزاد استاد بوده و در این انواع اشعاری سروده است ، ولی کار اصلی او غزلسرایی بوده و نزدیک به ششصد غزل در دیوان او ثبت است . قصایدی در مدح سلاطین آق قوینلو و مرثیه ای در ده بند در مرگ سلطان یعقوب سروده و اشعاری در ستایش رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و مناقب علی بن ابی طالب و علی بن موسی الرضا علیهماالسلام گفته که نمونه هایی از آن در مجالس المؤمنین قاضی نوراللّه شوشتری آمده است[۹] در قصیده سرایی بیان او ساده و روان است و از تکلف و تصنّعی که معمولاً در کلام قصیده سرایان دیده می شود خالی است ، و در مدیحه گویی از مبالغه اجتناب دارد. در غزل شیوه ای خاص دارد که از مختصات آن یکی همان سادگی و روانی کلام است ، و دیگر آوردن تعبیرات و مضامین بدیع و تشبیهات و استعارات نو، و سوم بیان احوال عاطفی و احساسات عاشقانة محض ، بی آنکه رنگ و حالت صوفیانه بر سخن و اندیشة او غالب باشد. شیوة غزلسرایی فغانی با شیوه های رایج و مأنوس آن زمان تفاوت داشت . واله داغستانی در ریاض الشعرا می گوید که «بابای مغفور مجتهد فن تازه ای است که پیش از وی احدی به آن روش شعر نگفته »، و به گفتة تقی الدین کاشی در خلاصة الاشعار «اهل خراسان در زمان وی اشعارش نپسندیده اند و منکر آن طرز بوده اند، زیرا سخنانش منافی طرز ایشان است ». لیکن همین شیوه در دوره های بعد رواج یافت و در کلام شاعرانی چون وحشی و نظیری و عرفی و ضمیری و حتی صائب مؤثر افتاد. صائب خود از ستایشگران شعر فغانی است و تتبع دیوان او و اقتدا به سخن او را واجب می شمارد. نخستین جلوه های «مکتب وقوع * » و نیز شیوه ای که بعداً به «سبک هندی * » معروف شد در اشعار فغانی بروشنی مشهود است ، ولی در شعر او مضمون سازی و خیال آفرینی و آوردن تشبیهات و تعبیرات نو با اعتدال و تناسب همراه است و افراط و مبالغه ای که از این لحاظ در آثار شاعران سبک هندی دیده می شود در سروده های او نیست .

دیوان بابافغانی دوبار به طبع رسیده است ؛ بار اول در لاهور، و بار دوم در تهران ، چاپ احمد سهیلی خوانساری ، 1316 ش که پس از آن هم چندین بار با اضافاتی چاپ شده است . گزیده ای از اشعار او به قلم حسین آزاد به زبان فرانسه ترجمه و در 1903 در پاریس منتشر شده است .

مؤاخذ

(1) امین احمد رازی ، هفت اقلیم ، کلکته 1939، ص 264ـ265؛ (2) محمدبن محمد اوحدی بلیانی ، عرفات العاشقین ، نسخة خطی ، عرصة حرف فاء، عرفة سوم ؛ (3) بابافغانی شیرازی ، دیوان بابافغانی شیرازی ، چاپ احمد سهیلی خوانساری ، تهران 1362 ش ؛ (4) ادوارد گرانویل براون ، تاریخ ادبیات ایران ، از آغاز عهد صفویه تا زمان حاضر ، ترجمة غلامرضا رشید یاسمی ، ج 4، تهران 1329 ش ، ص 175ـ176؛ (5) محمدبن علی تقی الدین کاشی ، خلاصة الاشعار و زبدة الافکار ، نسخة خطی ، رکن چهارم ، ذیل «فغانی »؛ (6) سام میرزا صفوی ، تحفة سامی ، چاپ وحید دستگردی ، تهران 1314 ش ؛ (7) محمد شبلی نعمانی ، شعرالعجم ، علیگره 1909، ج 3، ص 27ـ30؛ (8) نوراللّه بن شریف الدین شوشتری ، مجالس المؤمنین ، تهران 1354 ش ؛ (9) ذبیح اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران ، تهران 1363ـ1370 ش ، ج 4، ص 411ـ414؛ (10) سعید نفیسی ، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی ، تهران 1363 ش ، ج 1، ص 437ـ438؛ علیقلی خان واله داغستانی ، ریاض الشعرا ، نسخة خطی ، حرف فاء، ذیل «فغانی »،

(11) Hocإyne Azad, Les perles de la couronne: choix de poإsies de Baba Feghani ... avec une introduction et des notes, Paris 1903.


پانویس

  1. رجوع کنید به سام میرزا صفوی ؛ امین احمد رازی ؛ اوحدی بلیانی .
  2. رجوع کنید به اوحدی بلیانی .
  3. حک :883ـ896
  4. رجوع کنید به سام میرزا صفوی ؛
  5. امین احمد رازی
  6. رجوع کنید به اوحدی بلیانی ؛
  7. شوشتری ، ج 2، ص 689ـ692.
  8. صفا، ج 4، ص 413.
  9. براون ، ص 175ـ176

منابع

  • دائره المعارف بزرگ اسلامی، جلد1، صفحه31، مدخل "باستان شناسی" از فتح اللّه مجتبائی، در دسترس درکتابخانه مدرسه فقاهت بازیابی: 5آذر ماه 1392.