انابه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(حقيقت انابهدائرة المعارف قرآن كريم، موسسه بوستان کتاب، قم، 1385، چاپ اول، ج 4، ص 425)
سطر ۱: سطر ۱:
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
+
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}}
  
 +
انابه:بازگشتی عمیق با قلب و زبان و عمل به خدا
 +
انابه مصدر باب افعال از ریشه «ن  و  ب» است. این ماده گاهی با «إلی» و گاهی با «عن» به‌کار می‌رود. در صورت نخست ثلاثی مجرد<ref>. مقاییس‌اللغه، ج 5، ص 367؛ مفردات، ص 827، «نوب».</ref> و باب افعال<ref>. قاموس قرآن، ج 7، ص 118، «نوب».</ref> آن هر دو در لغت به معنای بازگشت چیزی به صورت مکرر است. به زنبور عسل نیز چون پیوسته به کندویش باز می‌گردد نُوب می‌گویند و نیز حادثه را که شأن آن پی در پی بودن است نائبه می‌نامند.<ref>. مفردات، ص 827؛ لسان العرب، ج 14، ص 319؛ قاموس قرآن، ج 7، ص 118، «نوب».</ref> در صورت دوم ثلاثی مجرد آن به معنای جانشین شدن و باب افعال آن به معنای جانشین کردن است.<ref>. اقرب‌الموارد، ج5‌، ص508‌؛ القاموس‌المحیط، ج1، ص‌233؛ لسان العرب، ج‌14، ص‌319، «نوب».</ref>برخی گفته‌اند:اصل در لغت نوب، فرود آمدن در جایگاهی با اختیار و قصد است که از مصادیق آن جانشین کسی شدن و بازگشت به مکانی از روی قصد است و انابه را برای تعدیه و عبارت از آن دانسته‌اند که شخصی، دیگری یا خودش را در مقامی فرود آورد.<ref>. التحقیق، ج 12، ص 269، «نوب».</ref> بعضی نیز احتمال داده‌اند انابه معتلّ‌یایی از «ناب» به معنای انقطاع باشد.<ref>. تفسیر بیضاوی، ج 3، ص 345؛ روض‌الجنان، ج 15، ص 260؛ تفسیر موضوعی، ج 12، ص 168.</ref> «ناب» به معنای دندان نیش نیز آمده است<ref>. لسان‌العرب، ج14، ص345، «نیب»؛ القاموس‌المحیط، ج 1، ص 233، «الناب».</ref> که با آن چیزی را قطع می‌کنند. براساس معنای لغوی اگر انابه از نوب باشد انابه به سوی خدا به معنای بازگشت به اوست و اگر از ناب باشد، به معنای انقطاع کامل به سوی خدای سبحان است.<ref>. فطرت در قرآن، ص 168.</ref>
  
__toc__
+
اهل سلوک از انابه با تعابیری گوناگون یاد کرده‌اند؛ مانند:بازگشت از غفلت به ذکر و از وحشت به انس، ترک اصرار بر گناهان و ملازمت استغفار، فرار از خلق به سوی حق، اشتغال به خدمت حق، اخلاص داشتن، بازگشت به حق با صفای نیت و صدق عقیده، اجابت راستین و....<ref>. فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص 137؛ فرهنگ نوربخش، ج 2، ص 112  113.</ref> این گروه انابه را منزل چهارم از 100 منزل سلوک به سوی خدا دانسته<ref>. منازل السائرین، ص 16.</ref> و برای آن مراتبی یاد کرده‌اند؛ مانند انابه از سیئات به حسنات، از غیر خدا به خدا و از خدا به خدا<ref>. فرهنگ نوربخش، ج2، ص 113؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ج 1، ص 274.</ref> و نیز انابه از روی اصلاح چنان‌که بر پایه عذر، از روی وفا چنان‌که بر پایه عهد و از روی حال چنان‌که بر پایه اجابت باشد<ref>. منازل‌السائرین، ص17؛ التوبةوالانابه، ص380381؛ فرهنگ نوربخش، ج 2، ص 114.</ref> یا انابه نفس، قلب و روح. انابه نفس آن است که عبد آن را به خدمت وادارد و انابه قلب آن است که او را از غیر حق تهی سازد و انابه روح دوام ذکر است تا غیر او را یاد نکرده و جز به او نگراید.<ref>. کشاف اصطلاحات الفنون، ج 1، ص 274؛ فرهنگ نوربخش، ج 2، ص 113  114.</ref>
  
"انابه" از "نوب" مشتق شده و در لغت به معني بازگشت پی در پی چيزي است و در اصطلاح به معنی رجوع و بازگشت به سوی خدا از طریق [[توبه]] کردن است.<ref>محمد بن مكرم‌، ابن منظور؛ لسان العرب، دار صادر، بيروت‌، 1414 ق، چاپ سوم، ‌ج1، ص775.</ref>
+
انابه نزد اهل کلام خارج کردن قلب* از تیرگیهای شبهات است.<ref>. کشاف اصطلاحات الفنون، ج 1، ص 274؛ التعریفات، ص 55.</ref>
  
==حقيقت انابه<ref>دائرة المعارف قرآن كريم، موسسه بوستان کتاب، قم، 1385، چاپ اول، ج ص 425</ref>==
+
مشتقات نوب در قرآن 18 بار و تنها از باب افعال به‌کار رفته است که 11 بار آن به صورت فعلی {{متن قرآن| (أنیبوا، ینیب، أنابوا، أناب، أُنیب، أنبنا)}} و 7 بار آن به صورت اسمی {{متن قرآن| (منیب، منیبین، منیباً)}} است.<ref>. توبه در قرآن و سنت، ص 42  44؛ نثر طوبی، ج 2، ص 504؛ المعجم الاحصائی، ج 1، ص 561؛ ج ص 1495.</ref>
  
از آيات 27 و 28 [[سوره رعد]] {{متن قرآن|«...و يَهدى اِلَيهِ مَن اَناب × اَلَّذينَ ءامَنوا و تَطمَئِنُّ قُلوبُهُم بِذِكرِ اللّهِ...»}} چنین برمى‌آيد كه [[ايمان ]] و آرامش قلب با ياد خدا، همان انابه است و آن نوعى آمادگى از جانب بنده است كه هدايت الهى را در پى دارد.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین؛ المیزان، بیروت، الاعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1391، ج 11، ص 353.</ref> در توضيح انابه و بيان حقيقت آن، تفاسیر گوناگونى ارائه شده است.
+
==حقیقت انابه و تفاوت آن با توبه:==
 +
از آیات {{متن قرآن|«... و یَهدی اِلَیهِ مَن اَناب * اَلَّذینَ ءامَنوا وتَطمَئِنُّ قُلوبُهُم بِذِکرِ اللّهِ...»}} (رعد/13،27  28) برمی‌آید که ایمان و آرامش قلب با یاد خدا، همان انابه است و آن نوعی آمادگی از جانب بنده است که هدایت الهی را در پی دارد.<ref>. المیزان، ج 11، ص 353.</ref>در توضیح انابه و بیان حقیقت آن، گفته‌های گوناگونی ارائه شده است؛ برخی گفته‌اند:انابه بازگشت به سوی خدا و بازگشت به فطرت توحیدی است؛ یعنی هر زمان که عاملی انسان را از نظر عقیده و عمل از اصل توحید منحرف سازد، باید به سوی آن باز گردد:{{متن قرآن|«فَاَقِم وَجهَکَ لِلدّینِ حَنیفًا فِطرَتَ اللّهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها... مُنیبینَ اِلَیهِ»}} (روم/30، 30  31)<ref>. نمونه، ج 16، ص 419  420.</ref> تکیه روی «منیبین الیه» در آیه {{متن قرآن|«و اِذا مَسَّ النّاسَ ضُرٌّ دَعَوا رَبَّهُم مُنیبینَ اِلَیهِ...»}} (روم/30،33) با توجه به مفهوم لغوی انابه، برای اشاره به این معناست که پایه و اساس در فطرت انسان توحید و خداپرستی، و شرک امر عارضی است، که وقتی شخص از آن قطع امید می‌کند خواه ناخواه به سوی ایمان و توحید باز می‌گردد.<ref>. همان، ص 433.</ref>
  
برخى گفته‌اند: انابه بازگشت به سوى خدا و بازگشت به فطرت توحيدى است؛ يعنى هر زمان كه عاملى انسان را از نظر عقيده و عمل از اصل توحيد منحرف سازد بايد به سوى آن بازگردد: {{متن قرآن|«فَاَقِم وَجهَكَ لِلدّينِ حَنيفـًا فِطرَتَ اللّهِ الَّتى فَطَرَ النّاسَ عَلَيها... × مُنيبينَ اِلَيهِ»}}<ref>[[سوره روم]]، آیات 30 و 31.</ref> «پس روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند، انسان ها را بر آن آفریده... این باید در حالی باشد که شما بسوی او بازگشت می‌کنید».<ref>مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه‌، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1383، چاپ بیست و دوم، ج 16، ص442.</ref>
+
برخی انابه را متضمن 4 امر محبت خدا، خضوع برای او، اقبال به او و اعراض از غیر او دانسته و گفته‌اند:اگر این 4 خصلت در کسی جمع نشود، وی مستحق اسم منیب نیست. به عقیده ایشان در لفظ انابه معنای اسراع و رجوع و تقدم نهفته است، بنابراین، منیب کسی است که به سوی خشنودی خدا بشتابد و همواره به او بازگشته و به سوی آنچه خدا دوست دارد پیشی گیرد.<ref>. التوبة و الانابه، ص 379.</ref>
  
تأکید بر «منيبين اليه» در آيه 33 [[سوره روم]] {{متن قرآن|«و اِذا مَسَّ النّاسَ ضُرٌّ دَعَوا رَبَّهُم مُنيبينَ اِلَيهِ...»}} <ref>«هنگامی که رنج و زیانی به مردم برسد، پروردگار خود را می‌خوانند و توبه‌کنان بسوی او بازمی‌گردند».</ref> با توجه به مفهوم لغوى انابه، براى اشاره به اين معناست كه پايه و اساس در فطرت انسان، توحيد و خداپرستى و شرك، امر عارضى است كه وقتى شخص از آن قطع اميد مى‌كند خواه ناخواه به سوى [[ايمان]] و توحيد بازمى‌گردد.
+
براساس آنچه گذشت بین انابه و توبه* تفاوت وجود دارد که موارد استعمال انابه در قرآن و سنت آن را تایید می‌کند. انابه رجوع به خدا از همه چیز غیر از خدا و اقبال به او با سِرّ و قول و فعل است تا اینکه شخص دائماً در فکر خدا و ذکر او و اطاعتش باشد، بنابراین، انابه غایت درجات توبه و برترین مراتب آن است، زیرا توبه، بازگشت از گناه است؛ ولی انابه افزون بر آن بازگشت از مباحات نیز هست و آن از مقامات والاست.<ref>. جامع السعادات، ج 3، ص 90.</ref>
  
==تفاوت توبه و انابه==
+
در تفاوت توبه و انابه نظرات گوناگون دیگری نیز ارائه شده است؛ از جمله:1. توبه پشیمانی از فعل و انابه ترک گناهان و شاهد آن قول امام سجاد(علیه السلام)است:{{متن قرآن|«اللهم ان یکن الندم توبةً إلیک فأنا أندم النادمین و ان یکن الترک لمعصیتک انابةً فأنا أوّل المنیبین =}} خدایا، اگر پشیمانی توبه است پس من پشیمان‌ترین پشیمانان هستم و اگر ترک معصیت انابه است پس من اولین انابه کنندگانم.».<ref>. الفروق اللغویه، ص 146  147.</ref> 2. توبه در افعال ظاهری است و انابه در امور باطنی. 3. توبه رهبت (ترس و بیم) است و انابه رغبت (اشتیاق). 4. انابه مقامی پس از مقام توبه است. 5. توبه بازگشت از معصیت به اطاعت و انابه بازگشت از غفلت به ذکر و فکر است. 6. اگر سبب بازگشت، ترس از عقوبت باشد، توبه و اگر رغبت در ثواب باشد انابه است. 7. انابه بازگشت بنده است به خدای خویش با دل و همت؛ ولی توبه بازگشت بنده است از معصیت به اطاعت.<ref>. فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص 137؛ فرهنگ نوربخش، ج 2، ص 113؛ التوبة فی ضوء القرآن، ص 75  78.</ref> 8. توبه و استغفار و انابه همه توجه به خداست؛ اما استغفار توجهی است که پس از توبه است و انابه توجهی است که پس از استغفار دست می‌دهد.<ref>. المکاسب، ص 336؛ توبه در قرآن و سنت، ص 42.</ref>
  
انابه یعنی رجوع به خدا و اقبال به او با سِرّ و قول و فعل تا اين كه شخص دائماً در فكر خدا و ذكر او و اطاعتش باشد؛ بنابراين انابه غايت درجات توبه و برترين مراتب آن است زيرا توبه، بازگشت از گناه است؛ ولى انابه افزون بر آن بازگشت از مباحات نيز هست و آن از مقامات والاست.<ref>نراقی، محمدمهدی؛ جامع السعادات، تصحیح سید محمد کلانتر، جامعة النجف الدینیه، نجف اشرف، 1383 ق، چاپ سوم، ج ص 88.</ref>
+
البته بسیاری از مفسران<ref>. جامع‌البیان، مج8،ج13،ص189190؛ روض‌الجنان، ج 16، ص 304؛ المنیر، ج 24، ص 35، 39.</ref> و لغویان<ref>. لسان‌العرب، ج4،ص319؛ تاج‌العروس، ج2،ص455، «نوب»، القاموس‌المحیط، ج 1، ص 233، «ناب».</ref> انابه را هم‌معنای توبه دانسته‌اند. برخی آن را بازگشت به سوی خدا با توبه<ref>. مجمع البحرین، ج‌4، ص‌386.</ref>و خالص کردن عمل<ref>. مفردات، ص 827، «نوب»؛ قاموس قرآن، ج 7، ص 118؛ نثر طوبی، ج 2، ص 504.</ref> و برخی اقبال به سوی خدا و توبه و بازگشت به اطاعت الهی دانسته‌اند.<ref>. لسان‌العرب، ج4، ص319؛ الصحاح، ج1، ص 229.</ref> برخی دیگر آن را فرود آوردن نفس و قرار دادن آن در منزلی از منازل سلوک دانسته و آن را به معنای آمادگی عملی و خارجی برای توبه و سلوک به سوی خدا به حساب آورده‌اند، به همین جهت انابه با حرف «الی» به‌کار می‌رود تا بر سیر و رسیدن به غایت دلالت کند.<ref>. التحقیق، ج 12، ص 270، «نوب».</ref>
  
در تفاوت توبه و انابه تعبیرهای گوناگون ديگرى نيز ارائه شده است:
+
==اهمیت و آثار انابه:==
 +
در آیات و روایات به انابه اهمیت خاصی داده شده است. خدای متعالی بندگان خود و در رأس آنان پیامبران را به انابه فرا خوانده است:{{متن قرآن|«واَنیبُوا اِلی رَبِّکُم...»}} (زمر/39،54 و نیز روم/30، 30  31؛ لقمان/31، 15)<ref>. موسوعة اخلاق القرآن، ج 1، ص 250  251.</ref> در قرآن کریم به انابه پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)(شورا/42، 10)، ابراهیم(علیه السلام)(ممتحنه/60، 4؛ هود/11، 75)، شعیب(علیه السلام)(هود/11،88)، داود(علیه السلام)(ص/38،24) و سلیمان(علیه السلام)(ص/38، 34) اشاره شده است. در روایتی نبوی از سعادت انسان آن دانسته شده که خدا انابه را روزیش سازد.<ref>. المستدرک، ج 4، ص 268.</ref> از آثار مهم و گوناگون انابه نیز می‌توان به اهمیت آن پی برد، چنان که گفته شده بر اثر انابه قلبی، قلب انسان کامل باطن بیت‌الحرام می‌شود.<ref>. شرح منظومه، ص 355.</ref> آثار انابه که در قرآن ذکر شده دو دسته است:1. دسته‌ای که اثر انابه به تنهایی دانسته شده:الف. هدایت الهی؛ خداوند انابه کنندگان را به سوی خود هدایت می‌کند:{{متن قرآن|«... و یَهدی اِلَیهِ مَن اَناب»}} (رعد/13،27)، {{متن قرآن|«و یَهدی اِلَیهِ مَن یُنیب»}} (شوری/42،13)
  
# توبه پشيمانى از فعل و انابه ترك گناهان است و شاهد آن قول [[امام سجاد]] علیه السلام است: «خدايا! اگر پشيمانى توبه است پس من پشيمان‌ترين پشيمانان هستم و اگر ترك معصيت انابه است پس من اولين انابه كنندگانم».<ref>صحیفه سجادیه، مترجم: حسین انصاریان، پیام آزادی، تهران، 1376، چاپ چهارم، دعای 31، ص 172. «اللَّهُمَّ إِنْ يَكُنِ النَّدَمُ تَوْبَةً إِلَيْكَ فَأَنَا أَنْدَمُ النَّادِمِينَ، وَ إِنْ يَكُنِ التَّرْكُ لِمَعْصِيَتِكَ إِنَابَةً فَأَنَا أَوَّلُ الْمُنِيبِين».</ref>
+
ب. تذکر؛ تنها کسی که به سوی خدا انابه می‌کند از آیات الهی متذکر می‌شود:{{متن قرآن|«هُوَ الَّذی یُریکُمءایتِهِ و یُنَزِّلُ لَکُم مِنَ السَّماءِ رِز قًا و ما یَتَذَکَّرُ اِلاّ مَن یُنیب»}} (غافر/40، 13) در آیات دیگری آسمان و زمین و آیات موجود در آن دو موجب بصیرت* و تذکر برای شخص منیب دانسته شده است:{{متن قرآن|«اَفَلَم یَنظُروا اِلَی السَّماءِ... والاَرضَ مَدَدنها... تَبصِرَةً وذِکری لِکُلِّ عَبد مُنیب»}} (ق/50، 6  8؛ سباء/34،9) وقوف بر دلایل توحید الهی در عقل انسان مرتکز است؛ ولی شرک و اشتغال به عبادت غیر خدا مانع تجلی این انوار می‌شود و هنگامی که انسان از این امور اعراض کرده، به سوی خدا انابه می‌کند، پرده کنار رفته و توحید آشکار می‌گردد.<ref>. التفسیر الکبیر، ج 28، ص 42.</ref>
# توبه در افعال ظاهرى است و انابه در امور باطنى.
 
# توبه رهبت (ترس و بيم) است و انابه رغبت (اشتياق).
 
# انابه مقامى پس از مقام [[توبه]] است.
 
# توبه بازگشت از معصيت به اطاعت و انابه بازگشت از غفلت به ذكر و فكر است.
 
# اگر سبب بازگشت، ترس از عقوبت باشد توبه و اگر رغبت در ثواب باشد انابه است.
 
# انابه بازگشت بنده است به خداى خويش با دل و همت؛ ولى توبه بازگشت بنده است از معصيت به اطاعت.
 
# توبه و استغفار و انابه همه توجه به خداست؛ اما استغفار توجهى است كه پس از توبه است و انابه توجهى است كه پس از استغفار دست مى‌دهد.
 
  
==انابه و آثار آن در قرآن==
+
برخی پروای از خصوص خداوند را نیز از دسته نخست آثار انابه برشمرده‌اند:{{متن قرآن|«مُنیبینَ اِلَیهِ واتَّقوهُ...»}} (روم/30،31)<ref>. تفسیر موضوعی، ج 12، ص 170.</ref>
  
در آيات و روايات به انابه اهميت خاصى داده شده است. خداى متعالى بندگان خود و در رأس آنان پيامبران را به انابه فراخوانده است: «واَنيبُوا اِلى رَبِّكُم...»<ref>[[سوره زمر]]/39 و [[سوره روم]]/30 - 31 و [[سوره لقمان]]/15.</ref>
+
2. دسته‌ای که اثر انابه همراه با وصفی دیگر شمرده شده است:الف. بشارت؛ به کسانی که از عبادت طاغوت پرهیز کرده و به سوی خدا انابه کنند، بشارت داده می‌شود:{{متن قرآن|«والَّذینَ اجتَنَبُوا الطّغوتَ اَن یَعبُدوها واَنابوا اِلَی اللّهِ لَهُمُ البُشری...»}} (زمر/39،17)
  
در [[قرآن كريم]] به انابه [[پيامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله، [[حضرت ابراهيم]] علیه السلام، [[حضرت شعيب]] علیه السلام، [[حضرت داود]] علیه السلام و [[حضرت سليمان]] علیه السلام اشاره شده است.<ref>[[سوره شوری]]/10، [[سوره ممتحنه]]/4، [[سوره هود]]/75، سوره هود/88، [[سوره ص]]/24، [[سوره ص]]/34.</ref>
+
ب. وارد بهشت شدن؛ بهشت پاداش کسانی است که خدا ترس بوده و با قلبی منیب به لقای الهی بروند:{{متن قرآن|«واُزلِفَتِ الجَنَّةُ لِلمُتَّقینَ... مَن خَشِیَ الرَّحمنَ بِالغَیبِ وجاءَ بِقَلب مُنیب»}} (ق/50، 31  33) کسی که عمر خود را با رجوع به خدا بگذراند، می‌تواند با قلبی به دیدار پروردگار برود که انابه و رجوع به خدا بر اثر تکرار در طول عمر، ملکه و صفت آن قلب شده باشد.<ref>. مجمع‌البیان، ج9، ص224؛ المیزان، ج18، ص 355؛ توبه در قرآن و سنت، ص 43.</ref> برخی قلب منیب را از نظر مصداق همان قلب سلیم در آیه {{متن قرآن|«اِذ جاءَ رَبَّه بِقَلب سَلیم»}}(صافّات/37،84) دانسته‌اند، زیرا کسی که از شرک سالم باشد غیر خدا را ترک کرده و به سوی خدا انابه می‌کند، چنان‌که اگر کسی به سوی خدا انابه کند، از شرک پاک شده و سلیم می‌گردد.<ref>. التفسیر الکبیر، ج 28، ص 179.</ref>
  
در [[قرآن کریم]] برای انابه آثاری ذكر شده است:
+
ج. نجات از عذاب؛ انابه به سوی خدا و تسلیم* شدن در برابر او موجب نجات از عذاب الهی است:{{متن قرآن|«واَنیبُوا اِلی رَبِّکُم واَسلِموا لَهُ مِن قَبلِ اَن یَأتِیَکُمُ العَذابُ ثُمَّ لا تُنصَرون»}} (زمر/39،54)
  
الف. هدايت الهى؛ خداوند انابه كنندگان را به سوى خود هدايت مى‌كند: «هر کس را که بازگردد، به سوی خودش هدایت می‌کند!»<ref> «...و يَهدى اِلَيهِ مَن اَناب» [[سوره رعد]]/27.</ref>، «و کسی را که به سوی او بازگردد هدایت می‌کند».<ref>«و يَهدى اِلَيهِ مَن يُنيب». [[سوره شورى]]/13.</ref>
+
==اقسام و شرایط انابه:==
 +
انابه دو گونه است:1. انابه برای ربوبیت خدا که مؤمن و کافر در آن مشترک‌اند، زیرا هر انسانی در هنگام سختی و اضطرار به سوی خدا انابه می‌کند:{{متن قرآن|«واِذا مَسَّ النّاسَ ضُرٌّ دَعَوا رَبَّهُم مُنیبینَ اِلَیهِ»}} (روم/30،33)، حتی مشرکان و کافران نیز هنگامی که از همه جا ناامید می‌شوند به سوی خدا باز می‌گردند:{{متن قرآن|«... ثُمَّ اِذا اَذاقَهُم مِنهُ رَحمَةً اِذا فَریقٌ مِنهُم بِرَبِّهِم یُشرِکون * لِیَکفُروا بِما ءاتَینهُم...»}} (روم/30، 33  34)
  
ب. تذكر؛ كسى كه به سوى خدا انابه مى‌كند از آيات الهى متذكر مى‌شود: «او کسی است که آیات خود را به شما نشان می‌دهد و از آسمان برای شما روزی (باارزشی) می‌فرستد؛ تنها کسانی متذکر این حقایق می‌شوند که بسوی خدا باز می‌گردند».<ref> «هُوَ الَّذى يُريكُمءايتِهِ و يُنَزِّلُ لَكُم مِنَ السَّماءِ رِزقـًا و ما يَتَذَكَّرُ اِلاّ مَن يُنيب».([[سوره غافر]]/13)</ref>
+
2. انابه اولیای خدا برای الوهیت او که انابه عبودیت و محبت است.<ref>. التوبة و الانابه، ص 379.</ref> انابه نخست اضطراری و ناپایدار و انابه دوم اختیاری و پایدار است. برخی انابه اول را انابه ظاهری دروغین و انابه دوم را انابه حقیقی راستین دانسته و گفته‌اند:در انابه اول، شخص هنگام تنگدستی و سختی به پروردگارش پناه می‌برد، زیرا از روی فطرت می‌داند دارای خالقی است که او را روزی داده و یاری می‌کند؛ ولی زمانی که به مطلوبش رسید از خدا باز می‌گردد:{{متن قرآن|«واِذا مَسَّ الاِنسنَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنیبًا اِلَیهِ ثُمَّ اِذا خَوَّلَهُ نِعمَةً مِنهُ نَسِیَ ما کانَ یَدعوا اِلَیهِ مِن قَبلُ»}} (زمر/39،8)، {{متن قرآن|«... حَتّی اِذا کُنتُم فِی الفُلکِ وجَرَینَ بِهِم بِریح طَیِّبَة و فَرِحوا بِها جاءَتها ریحٌ عاصِفٌ وجاءَهُمُ المَوجُ مِن کُلِّ مَکان وظَنّوا اَنَّهُم اُحیطَ بِهِم دَعَوُا اللّهَ مُخلِصینَ لَهُ الدِّینَ... فَلَمّا اَنجهُم اِذا هُم یَبغونَ فِی‌الاَرضِ بِغَیرِ الحَقِّ»}} (یونس/10،22  23) در آیه‌ای نیز به هر دو گروه اهل انابه اشاره شده است:{{متن قرآن|«و اِذا غَشِیَهُم مَوجٌ کالظُّلَلِ دَعَوُا اللّهَ مُخلِصینَ لَهُ الدّینَ فَلَمّا نَجّهُم اِلَی البَرِّ فَمِنهُم مُقتَصِدٌ وما یَجحَدُ بِایتِنا اِلاّ کُلُّ خَتّار کَفور»}} (لقمان/31،32)<ref>. موسوعة اخلاق القرآن، ج 1، ص 254  255.</ref> برخی گفته‌اند:انابه به سه امر محقق می‌شود:1. انابه در باطن و با قلب به‌گونه‌ای که دائماً متوجه خدا بوده و با افکار و عزائمش، تقرب به او را طلب کند. (ق/50،33) 2. انابه در گفتار به‌گونه‌ای که دائماً مشغول ذکر خدا و ذکر نعمتها و مقربان الهی باشد (غافر/40،13) 3. انابه در اعمال ظاهری به‌گونه‌ای که بر طاعات و عبادات و اعمال پسندیده مواظبت کند.<ref>. اوصاف‌الاشراف،ص37؛ جامع‌السعادات،ج3، ص90؛ شرح منظومه، ص 355.</ref> برخی از مقدم شدن توکل بر انابه در آیه {{متن قرآن|«... عَلَیهِ تَوَکَّلتُ واِلَیهِ اُنیب»}} (هود/11،88) استفاده کرده‌اند که شرط انابه، توکل است، زیرا لازم است ابتدا اعتماد محقق شود و سپس بنده به خدا توجه کرده و در مقام سیر به سوی او برآید.<ref>. التحقیق، ج 12، ص 270، «نوب».</ref>
 
 
در آيات ديگرى آسمان و زمين و آيات موجود در آن دو موجب بصيرت و تذكر براى شخص منيب دانسته شده است: «آیا آنان به آسمان بالای سرشان نگاه نکردند... و زمین را گسترش دادیم... تا وسیله بینایی و یادآوری برای هر بنده توبه کاری باشد!».<ref>«اَفَلَم يَنظُروا اِلَى السَّماءِ... والاَرضَ مَدَدنها... تَبصِرَةً وذِكرى لِكُلِّ عَبد مُنيب».([[سوره ق]]/6 تا 8)</ref>
 
 
 
ج. بشارت؛ به كسانى كه از عبادت طاغوت پرهيز كرده و به سوى خدا انابه كنند بشارت داده مى‌شود: «و کسانی که از عبادت طاغوت پرهیز کردند و به سوی خداوند بازگشتند، بشارت از آن آنهاست...».<ref>«والَّذينَ اجتَنَبُوا الطّـغوتَ اَن يَعبُدوها واَنابوا اِلَى اللّهِ لَهُمُ البُشرى...».([[سوره زمر]]/17)</ref>
 
 
 
د. وارد شدن در [[بهشت]]؛ بهشت پاداش كسانى است كه خداترس بوده و با قلبى منيب به لقاى الهى بروند: «و (در آن روز) بهشت را به پرهیزگاران نزدیک می‌کنند... × آن کس که از خداوند رحمان در نهان بترسد و با قلبی پرانابه در محضر او حاضر شود!».<ref>«واُزلِفَتِ الجَنَّةُ لِلمُتَّقينَ... مَن خَشِىَ الرَّحمنَ بِالغَيبِ وجاءَ بِقَلب مُنيب».([[سوره ق]]/31 ـ 33)</ref>
 
 
 
هـ. نجات از عذاب؛ انابه به سوى خدا و تسليم شدن در برابر او موجب نجات از عذاب الهى است: «و به درگاه پروردگارتان بازگردید و در برابر او تسلیم شوید، پیش از آن که عذاب به سراغ شما آید. سپس از سوی هیچ کس یاری نشوید!»<ref>«واَنيبُوا اِلى رَبِّكُم واَسلِموا لَهُ مِن قَبلِ اَن يَأتِيَكُمُ العَذابُ ثُمَّ لاتُنصَرون».([[سوره زمر]]/54)</ref>
 
 
 
==اقسام انابه==
 
 
 
انابه با سه امر محقق مى‌شود:
 
 
 
# انابه در باطن و با قلب به‌ گونه‌اى كه دائماً متوجه خدا بوده و با افكارش، تقرب به او را طلب كند. «آن کس که از خداوند رحمان در نهان بترسد و با قلبی پرانابه در محضر او حاضر شود!».<ref>«مَنْ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنيب‌» [[سوره ق]]، آیه 33.</ref>
 
# انابه در گفتار به‌ گونه‌اى كه دائماً مشغول ذكر خدا و ذكر نعمت ها و مقربان الهى باشد. «او کسی است که آیات خود را به شما نشان می‌دهد و از آسمان برای شما روزی (باارزشی) می‌فرستد؛ تنها کسانی متذکر این حقایق می‌شوند که بسوی خدا بازمی‌گردند».<ref> «هُوَ الَّذي يُريكُمْ آياتِهِ وَ يُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ رِزْقاً وَ ما يَتَذَكَّرُ إِلاَّ مَنْ يُنيبُ» [[سوره غافر]]، آیه 13.</ref>
 
# انابه در اعمال ظاهرى به‌گونه‌اى كه بر طاعات و عبادات و اعمال پسنديده مواظبت كند. برخى از مقدم شدن توكل بر انابه در آيه 88 سوره مبارکه هود «... عَلَيهِ تَوَكَّلتُ واِلَيهِ اُنيب»<ref> بر او توکل کردم؛ و به سوی او بازمی‌گردم!</ref> استفاده كرده‌اند كه شرط انابه توكل است زيرا لازم است ابتدا اعتماد محقق شود و سپس بنده به خدا توجه كرده و در مقام حرکت به سوى او برآيد.
 
 
 
==زمینه های انابه<ref>هاشمی رفسنجانی، اکبر؛ فرهنگ قرآن، موسسه بوستان کتاب، قم، 1384، چاپ اول، ج ‌4، ص428.</ref>==
 
 
 
# اميد: اميد به مغفرت و رحمت الهى، زمينه‌ساز انابه و رجوع انسان به درگاه الهى است: «بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‌اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می‌آمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است. و به درگاه پروردگارتان بازگردید...».<ref> «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ وَأَنيبُوا إِلى‌ رَبِّكُمْ...».([[سوره زمر]]/ 53 و 54)</ref>
 
# ايمان‌: ايمان به خدا، زمينه‌ساز بازگشت به خدا و انابه به درگاه الهى می­باشد: «بگو: خداوند هر کس را بخواهد گمراه و هر کس را که بازگردد به سوی خودش هدایت می‌کند! آنها کسانی هستند که ایمان آورده‌اند...». <ref>«...قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ × الَّذينَ آمَنُوا...».([[سوره رعد]]/ 27 و 28)</ref> اعتقاد و [[ايمان]] به ربوبيّت الهى، عامل انابه به درگاه خداوندی می­باشد: «...این است خداوند، پروردگار من بر او توکل کرده‌ام و به سوی او بازمی‌گردم!».<ref> «...ذلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنيبُ».([[سوره شورى]]/ 10)</ref> «...پروردگارا! ما بر تو توکل کردیم و به سوی تو بازگشتیم...».<ref>«...رَبَّنا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنا وَ إِلَيْكَ أَنَبْنا...». ([[سوره ممتحنه]] /4)</ref>
 
# سختى‌: آسيب‌ها و مشكلات زندگى، زمينه‌ساز انابه انسان به درگاه خداوند است: «هنگامی که رنج و زیانی به مردم برسد، پروردگار خود را می‌خوانند و توبه‌کنان بسوی او بازمی‌گردند...».<ref>«وَ إِذا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنيبينَ إِلَيْهِ ...».([[سوره روم]]/ 33)</ref> «هنگامی که انسان را زیانی رسد، پروردگار خود را می‌خواند و بسوی او بازمی گردد...».<ref> «وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنيباً إِلَيْه‌...».([[سوره زمر]]/ 8)</ref>
 
# علم به خطا: علم و توجه انسان به خطاى خويش، زمينه‌ساز انابه او به پيشگاه خداوند است: «...داوود دانست که ما او را (با این ماجرا) آزموده‌ایم. از این رو از پروردگارش طلب آمرزش نمود و به [[سجده]] افتاد و توبه کرد».<ref> «...وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راكِعاً وَ أَنابَ». ([[سوره ص]]/ 24)</ref> «ما سلیمان را آزمودیم و بر تخت او جسدی افکندیم؛ سپس او به درگاه خداوند توبه کرد. گفت: پروردگارا! مرا ببخش...».<ref> «وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمانَ وَ أَلْقَيْنا عَلى‌ كُرْسِيِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ × قالَ رَبِّ اغْفِرْلي‌...». ([[سوره ص]]/ 34 و 35)</ref>
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
{{پانویس}}
 
 
==منابع==
 
[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36566 انابه، علی اکبریان تبریزی، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیهم السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)]، تاریخ بازیابی: 9 اردیبهشت 1391.
 
  
[[رده:اخلاق الهی]]
+
==منبع==
 +
دائره المعارف قرآن کریم، ج4، مدخل انابه از علی خراسانی[http://maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/42.htm]

نسخهٔ ‏۲۹ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۰۴

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


انابه:بازگشتی عمیق با قلب و زبان و عمل به خدا انابه مصدر باب افعال از ریشه «ن و ب» است. این ماده گاهی با «إلی» و گاهی با «عن» به‌کار می‌رود. در صورت نخست ثلاثی مجرد[۱] و باب افعال[۲] آن هر دو در لغت به معنای بازگشت چیزی به صورت مکرر است. به زنبور عسل نیز چون پیوسته به کندویش باز می‌گردد نُوب می‌گویند و نیز حادثه را که شأن آن پی در پی بودن است نائبه می‌نامند.[۳] در صورت دوم ثلاثی مجرد آن به معنای جانشین شدن و باب افعال آن به معنای جانشین کردن است.[۴]برخی گفته‌اند:اصل در لغت نوب، فرود آمدن در جایگاهی با اختیار و قصد است که از مصادیق آن جانشین کسی شدن و بازگشت به مکانی از روی قصد است و انابه را برای تعدیه و عبارت از آن دانسته‌اند که شخصی، دیگری یا خودش را در مقامی فرود آورد.[۵] بعضی نیز احتمال داده‌اند انابه معتلّ‌یایی از «ناب» به معنای انقطاع باشد.[۶] «ناب» به معنای دندان نیش نیز آمده است[۷] که با آن چیزی را قطع می‌کنند. براساس معنای لغوی اگر انابه از نوب باشد انابه به سوی خدا به معنای بازگشت به اوست و اگر از ناب باشد، به معنای انقطاع کامل به سوی خدای سبحان است.[۸]

اهل سلوک از انابه با تعابیری گوناگون یاد کرده‌اند؛ مانند:بازگشت از غفلت به ذکر و از وحشت به انس، ترک اصرار بر گناهان و ملازمت استغفار، فرار از خلق به سوی حق، اشتغال به خدمت حق، اخلاص داشتن، بازگشت به حق با صفای نیت و صدق عقیده، اجابت راستین و....[۹] این گروه انابه را منزل چهارم از 100 منزل سلوک به سوی خدا دانسته[۱۰] و برای آن مراتبی یاد کرده‌اند؛ مانند انابه از سیئات به حسنات، از غیر خدا به خدا و از خدا به خدا[۱۱] و نیز انابه از روی اصلاح چنان‌که بر پایه عذر، از روی وفا چنان‌که بر پایه عهد و از روی حال چنان‌که بر پایه اجابت باشد[۱۲] یا انابه نفس، قلب و روح. انابه نفس آن است که عبد آن را به خدمت وادارد و انابه قلب آن است که او را از غیر حق تهی سازد و انابه روح دوام ذکر است تا غیر او را یاد نکرده و جز به او نگراید.[۱۳]

انابه نزد اهل کلام خارج کردن قلب* از تیرگیهای شبهات است.[۱۴]

مشتقات نوب در قرآن 18 بار و تنها از باب افعال به‌کار رفته است که 11 بار آن به صورت فعلی (أنیبوا، ینیب، أنابوا، أناب، أُنیب، أنبنا) و 7 بار آن به صورت اسمی (منیب، منیبین، منیباً) است.[۱۵]

حقیقت انابه و تفاوت آن با توبه:

از آیات «... و یَهدی اِلَیهِ مَن اَناب * اَلَّذینَ ءامَنوا وتَطمَئِنُّ قُلوبُهُم بِذِکرِ اللّهِ...» (رعد/13،27 28) برمی‌آید که ایمان و آرامش قلب با یاد خدا، همان انابه است و آن نوعی آمادگی از جانب بنده است که هدایت الهی را در پی دارد.[۱۶]در توضیح انابه و بیان حقیقت آن، گفته‌های گوناگونی ارائه شده است؛ برخی گفته‌اند:انابه بازگشت به سوی خدا و بازگشت به فطرت توحیدی است؛ یعنی هر زمان که عاملی انسان را از نظر عقیده و عمل از اصل توحید منحرف سازد، باید به سوی آن باز گردد:«فَاَقِم وَجهَکَ لِلدّینِ حَنیفًا فِطرَتَ اللّهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها... مُنیبینَ اِلَیهِ» (روم/30، 30 31)[۱۷] تکیه روی «منیبین الیه» در آیه «و اِذا مَسَّ النّاسَ ضُرٌّ دَعَوا رَبَّهُم مُنیبینَ اِلَیهِ...» (روم/30،33) با توجه به مفهوم لغوی انابه، برای اشاره به این معناست که پایه و اساس در فطرت انسان توحید و خداپرستی، و شرک امر عارضی است، که وقتی شخص از آن قطع امید می‌کند خواه ناخواه به سوی ایمان و توحید باز می‌گردد.[۱۸]

برخی انابه را متضمن 4 امر محبت خدا، خضوع برای او، اقبال به او و اعراض از غیر او دانسته و گفته‌اند:اگر این 4 خصلت در کسی جمع نشود، وی مستحق اسم منیب نیست. به عقیده ایشان در لفظ انابه معنای اسراع و رجوع و تقدم نهفته است، بنابراین، منیب کسی است که به سوی خشنودی خدا بشتابد و همواره به او بازگشته و به سوی آنچه خدا دوست دارد پیشی گیرد.[۱۹]

براساس آنچه گذشت بین انابه و توبه* تفاوت وجود دارد که موارد استعمال انابه در قرآن و سنت آن را تایید می‌کند. انابه رجوع به خدا از همه چیز غیر از خدا و اقبال به او با سِرّ و قول و فعل است تا اینکه شخص دائماً در فکر خدا و ذکر او و اطاعتش باشد، بنابراین، انابه غایت درجات توبه و برترین مراتب آن است، زیرا توبه، بازگشت از گناه است؛ ولی انابه افزون بر آن بازگشت از مباحات نیز هست و آن از مقامات والاست.[۲۰]

در تفاوت توبه و انابه نظرات گوناگون دیگری نیز ارائه شده است؛ از جمله:1. توبه پشیمانی از فعل و انابه ترک گناهان و شاهد آن قول امام سجاد(علیه السلام)است:{{{1}}} خدایا، اگر پشیمانی توبه است پس من پشیمان‌ترین پشیمانان هستم و اگر ترک معصیت انابه است پس من اولین انابه کنندگانم.».[۲۱] 2. توبه در افعال ظاهری است و انابه در امور باطنی. 3. توبه رهبت (ترس و بیم) است و انابه رغبت (اشتیاق). 4. انابه مقامی پس از مقام توبه است. 5. توبه بازگشت از معصیت به اطاعت و انابه بازگشت از غفلت به ذکر و فکر است. 6. اگر سبب بازگشت، ترس از عقوبت باشد، توبه و اگر رغبت در ثواب باشد انابه است. 7. انابه بازگشت بنده است به خدای خویش با دل و همت؛ ولی توبه بازگشت بنده است از معصیت به اطاعت.[۲۲] 8. توبه و استغفار و انابه همه توجه به خداست؛ اما استغفار توجهی است که پس از توبه است و انابه توجهی است که پس از استغفار دست می‌دهد.[۲۳]

البته بسیاری از مفسران[۲۴] و لغویان[۲۵] انابه را هم‌معنای توبه دانسته‌اند. برخی آن را بازگشت به سوی خدا با توبه[۲۶]و خالص کردن عمل[۲۷] و برخی اقبال به سوی خدا و توبه و بازگشت به اطاعت الهی دانسته‌اند.[۲۸] برخی دیگر آن را فرود آوردن نفس و قرار دادن آن در منزلی از منازل سلوک دانسته و آن را به معنای آمادگی عملی و خارجی برای توبه و سلوک به سوی خدا به حساب آورده‌اند، به همین جهت انابه با حرف «الی» به‌کار می‌رود تا بر سیر و رسیدن به غایت دلالت کند.[۲۹]

اهمیت و آثار انابه:

در آیات و روایات به انابه اهمیت خاصی داده شده است. خدای متعالی بندگان خود و در رأس آنان پیامبران را به انابه فرا خوانده است:«واَنیبُوا اِلی رَبِّکُم...» (زمر/39،54 و نیز روم/30، 30 31؛ لقمان/31، 15)[۳۰] در قرآن کریم به انابه پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)(شورا/42، 10)، ابراهیم(علیه السلام)(ممتحنه/60، 4؛ هود/11، 75)، شعیب(علیه السلام)(هود/11،88)، داود(علیه السلام)(ص/38،24) و سلیمان(علیه السلام)(ص/38، 34) اشاره شده است. در روایتی نبوی از سعادت انسان آن دانسته شده که خدا انابه را روزیش سازد.[۳۱] از آثار مهم و گوناگون انابه نیز می‌توان به اهمیت آن پی برد، چنان که گفته شده بر اثر انابه قلبی، قلب انسان کامل باطن بیت‌الحرام می‌شود.[۳۲] آثار انابه که در قرآن ذکر شده دو دسته است:1. دسته‌ای که اثر انابه به تنهایی دانسته شده:الف. هدایت الهی؛ خداوند انابه کنندگان را به سوی خود هدایت می‌کند:«... و یَهدی اِلَیهِ مَن اَناب» (رعد/13،27)، «و یَهدی اِلَیهِ مَن یُنیب» (شوری/42،13)

ب. تذکر؛ تنها کسی که به سوی خدا انابه می‌کند از آیات الهی متذکر می‌شود:«هُوَ الَّذی یُریکُمءایتِهِ و یُنَزِّلُ لَکُم مِنَ السَّماءِ رِز قًا و ما یَتَذَکَّرُ اِلاّ مَن یُنیب» (غافر/40، 13) در آیات دیگری آسمان و زمین و آیات موجود در آن دو موجب بصیرت* و تذکر برای شخص منیب دانسته شده است:«اَفَلَم یَنظُروا اِلَی السَّماءِ... والاَرضَ مَدَدنها... تَبصِرَةً وذِکری لِکُلِّ عَبد مُنیب» (ق/50، 6 8؛ سباء/34،9) وقوف بر دلایل توحید الهی در عقل انسان مرتکز است؛ ولی شرک و اشتغال به عبادت غیر خدا مانع تجلی این انوار می‌شود و هنگامی که انسان از این امور اعراض کرده، به سوی خدا انابه می‌کند، پرده کنار رفته و توحید آشکار می‌گردد.[۳۳]

برخی پروای از خصوص خداوند را نیز از دسته نخست آثار انابه برشمرده‌اند:«مُنیبینَ اِلَیهِ واتَّقوهُ...» (روم/30،31)[۳۴]

2. دسته‌ای که اثر انابه همراه با وصفی دیگر شمرده شده است:الف. بشارت؛ به کسانی که از عبادت طاغوت پرهیز کرده و به سوی خدا انابه کنند، بشارت داده می‌شود:«والَّذینَ اجتَنَبُوا الطّغوتَ اَن یَعبُدوها واَنابوا اِلَی اللّهِ لَهُمُ البُشری...» (زمر/39،17)

ب. وارد بهشت شدن؛ بهشت پاداش کسانی است که خدا ترس بوده و با قلبی منیب به لقای الهی بروند:«واُزلِفَتِ الجَنَّةُ لِلمُتَّقینَ... مَن خَشِیَ الرَّحمنَ بِالغَیبِ وجاءَ بِقَلب مُنیب» (ق/50، 31 33) کسی که عمر خود را با رجوع به خدا بگذراند، می‌تواند با قلبی به دیدار پروردگار برود که انابه و رجوع به خدا بر اثر تکرار در طول عمر، ملکه و صفت آن قلب شده باشد.[۳۵] برخی قلب منیب را از نظر مصداق همان قلب سلیم در آیه «اِذ جاءَ رَبَّه بِقَلب سَلیم»(صافّات/37،84) دانسته‌اند، زیرا کسی که از شرک سالم باشد غیر خدا را ترک کرده و به سوی خدا انابه می‌کند، چنان‌که اگر کسی به سوی خدا انابه کند، از شرک پاک شده و سلیم می‌گردد.[۳۶]

ج. نجات از عذاب؛ انابه به سوی خدا و تسلیم* شدن در برابر او موجب نجات از عذاب الهی است:«واَنیبُوا اِلی رَبِّکُم واَسلِموا لَهُ مِن قَبلِ اَن یَأتِیَکُمُ العَذابُ ثُمَّ لا تُنصَرون» (زمر/39،54)

اقسام و شرایط انابه:

انابه دو گونه است:1. انابه برای ربوبیت خدا که مؤمن و کافر در آن مشترک‌اند، زیرا هر انسانی در هنگام سختی و اضطرار به سوی خدا انابه می‌کند:«واِذا مَسَّ النّاسَ ضُرٌّ دَعَوا رَبَّهُم مُنیبینَ اِلَیهِ» (روم/30،33)، حتی مشرکان و کافران نیز هنگامی که از همه جا ناامید می‌شوند به سوی خدا باز می‌گردند:«... ثُمَّ اِذا اَذاقَهُم مِنهُ رَحمَةً اِذا فَریقٌ مِنهُم بِرَبِّهِم یُشرِکون * لِیَکفُروا بِما ءاتَینهُم...» (روم/30، 33 34)

2. انابه اولیای خدا برای الوهیت او که انابه عبودیت و محبت است.[۳۷] انابه نخست اضطراری و ناپایدار و انابه دوم اختیاری و پایدار است. برخی انابه اول را انابه ظاهری دروغین و انابه دوم را انابه حقیقی راستین دانسته و گفته‌اند:در انابه اول، شخص هنگام تنگدستی و سختی به پروردگارش پناه می‌برد، زیرا از روی فطرت می‌داند دارای خالقی است که او را روزی داده و یاری می‌کند؛ ولی زمانی که به مطلوبش رسید از خدا باز می‌گردد:«واِذا مَسَّ الاِنسنَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنیبًا اِلَیهِ ثُمَّ اِذا خَوَّلَهُ نِعمَةً مِنهُ نَسِیَ ما کانَ یَدعوا اِلَیهِ مِن قَبلُ» (زمر/39،8)، «... حَتّی اِذا کُنتُم فِی الفُلکِ وجَرَینَ بِهِم بِریح طَیِّبَة و فَرِحوا بِها جاءَتها ریحٌ عاصِفٌ وجاءَهُمُ المَوجُ مِن کُلِّ مَکان وظَنّوا اَنَّهُم اُحیطَ بِهِم دَعَوُا اللّهَ مُخلِصینَ لَهُ الدِّینَ... فَلَمّا اَنجهُم اِذا هُم یَبغونَ فِی‌الاَرضِ بِغَیرِ الحَقِّ» (یونس/10،22 23) در آیه‌ای نیز به هر دو گروه اهل انابه اشاره شده است:«و اِذا غَشِیَهُم مَوجٌ کالظُّلَلِ دَعَوُا اللّهَ مُخلِصینَ لَهُ الدّینَ فَلَمّا نَجّهُم اِلَی البَرِّ فَمِنهُم مُقتَصِدٌ وما یَجحَدُ بِایتِنا اِلاّ کُلُّ خَتّار کَفور» (لقمان/31،32)[۳۸] برخی گفته‌اند:انابه به سه امر محقق می‌شود:1. انابه در باطن و با قلب به‌گونه‌ای که دائماً متوجه خدا بوده و با افکار و عزائمش، تقرب به او را طلب کند. (ق/50،33) 2. انابه در گفتار به‌گونه‌ای که دائماً مشغول ذکر خدا و ذکر نعمتها و مقربان الهی باشد (غافر/40،13) 3. انابه در اعمال ظاهری به‌گونه‌ای که بر طاعات و عبادات و اعمال پسندیده مواظبت کند.[۳۹] برخی از مقدم شدن توکل بر انابه در آیه «... عَلَیهِ تَوَکَّلتُ واِلَیهِ اُنیب» (هود/11،88) استفاده کرده‌اند که شرط انابه، توکل است، زیرا لازم است ابتدا اعتماد محقق شود و سپس بنده به خدا توجه کرده و در مقام سیر به سوی او برآید.[۴۰]

پانویس

  1. . مقاییس‌اللغه، ج 5، ص 367؛ مفردات، ص 827، «نوب».
  2. . قاموس قرآن، ج 7، ص 118، «نوب».
  3. . مفردات، ص 827؛ لسان العرب، ج 14، ص 319؛ قاموس قرآن، ج 7، ص 118، «نوب».
  4. . اقرب‌الموارد، ج5‌، ص508‌؛ القاموس‌المحیط، ج1، ص‌233؛ لسان العرب، ج‌14، ص‌319، «نوب».
  5. . التحقیق، ج 12، ص 269، «نوب».
  6. . تفسیر بیضاوی، ج 3، ص 345؛ روض‌الجنان، ج 15، ص 260؛ تفسیر موضوعی، ج 12، ص 168.
  7. . لسان‌العرب، ج14، ص345، «نیب»؛ القاموس‌المحیط، ج 1، ص 233، «الناب».
  8. . فطرت در قرآن، ص 168.
  9. . فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص 137؛ فرهنگ نوربخش، ج 2، ص 112 113.
  10. . منازل السائرین، ص 16.
  11. . فرهنگ نوربخش، ج2، ص 113؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ج 1، ص 274.
  12. . منازل‌السائرین، ص17؛ التوبةوالانابه، ص380381؛ فرهنگ نوربخش، ج 2، ص 114.
  13. . کشاف اصطلاحات الفنون، ج 1، ص 274؛ فرهنگ نوربخش، ج 2، ص 113 114.
  14. . کشاف اصطلاحات الفنون، ج 1، ص 274؛ التعریفات، ص 55.
  15. . توبه در قرآن و سنت، ص 42 44؛ نثر طوبی، ج 2، ص 504؛ المعجم الاحصائی، ج 1، ص 561؛ ج 3، ص 1495.
  16. . المیزان، ج 11، ص 353.
  17. . نمونه، ج 16، ص 419 420.
  18. . همان، ص 433.
  19. . التوبة و الانابه، ص 379.
  20. . جامع السعادات، ج 3، ص 90.
  21. . الفروق اللغویه، ص 146 147.
  22. . فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص 137؛ فرهنگ نوربخش، ج 2، ص 113؛ التوبة فی ضوء القرآن، ص 75 78.
  23. . المکاسب، ص 336؛ توبه در قرآن و سنت، ص 42.
  24. . جامع‌البیان، مج8،ج13،ص189190؛ روض‌الجنان، ج 16، ص 304؛ المنیر، ج 24، ص 35، 39.
  25. . لسان‌العرب، ج4،ص319؛ تاج‌العروس، ج2،ص455، «نوب»، القاموس‌المحیط، ج 1، ص 233، «ناب».
  26. . مجمع البحرین، ج‌4، ص‌386.
  27. . مفردات، ص 827، «نوب»؛ قاموس قرآن، ج 7، ص 118؛ نثر طوبی، ج 2، ص 504.
  28. . لسان‌العرب، ج4، ص319؛ الصحاح، ج1، ص 229.
  29. . التحقیق، ج 12، ص 270، «نوب».
  30. . موسوعة اخلاق القرآن، ج 1، ص 250 251.
  31. . المستدرک، ج 4، ص 268.
  32. . شرح منظومه، ص 355.
  33. . التفسیر الکبیر، ج 28، ص 42.
  34. . تفسیر موضوعی، ج 12، ص 170.
  35. . مجمع‌البیان، ج9، ص224؛ المیزان، ج18، ص 355؛ توبه در قرآن و سنت، ص 43.
  36. . التفسیر الکبیر، ج 28، ص 179.
  37. . التوبة و الانابه، ص 379.
  38. . موسوعة اخلاق القرآن، ج 1، ص 254 255.
  39. . اوصاف‌الاشراف،ص37؛ جامع‌السعادات،ج3، ص90؛ شرح منظومه، ص 355.
  40. . التحقیق، ج 12، ص 270، «نوب».


منبع

دائره المعارف قرآن کریم، ج4، مدخل انابه از علی خراسانی[۱]