احترام به قرآن

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۳۰ توسط بهرامی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی '{{نیازمند ویرایش فنی}} {{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} __toc__ احترام از ...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


احترام از ریشه­ی"حرم"در لغت به معنای چيزی است كه هتك آن حلال و جايز نيست،[۱]از این رو احترام به معنای بزرگداشت می­باشد.[۲] و اینکه می­گوئیم: "المسجدالحرام"، "بيت­الله الحرام"و "الشهرالحرام"، همه به اين معناست که اینها حدودى دارند و چيزهائى در آنها حرام شده كه در غير آنها حرام نيست.[۳]و منظور از "احترام به قرآن"از همین باب بوده که عظمت قرآن را بزرگ شمرده و نسبت به آن، مسائلی را باید رعایت کنیم که در قبال دیگر کتاب­ها مقید به رعایت این مسائل نیستیم.

در ضمن مراد از قرآن، تنها مجموع آن نيست؛ بلكه هر سوره و هر آيه از قرآن، در هر کجا نقل و ثبت شده باشد، جزو قرآن بوده و بايد احترام آن رعايت شود.[۴]

احترام از دیدگاه قرآن

از نگاه قرآن برخی از امور، لایق احترام بوده و خداوند متعال این امور را خود، مورد احترام قرار داده­ و مقدس شمرده است؛[۵] از جمله: احترام به كعبه، مسجد الحرام، مسجد اقصی، مقام ابراهيم و احترام به خود قرآن. احترام به قرآن در آیات مختلفی اشاره شده که به طور کلی این آیات به دو گروه تقسیم می­شوند:آیاتی که قرآن را با عظمت و بزرگی یاد می­کنند و آیاتی که از آداب بزرگداشت قرآن سخن گفته و به صراحت، ضرورت حفظ حرمت آن را بیان می­کنند.

1. عظمت قرآن

خداوند متعال در هر آیه­ای که از خود قرآن سخن گفته، قرآن را با عظمت یاد کرده است.از جمله، آیاتی که قرآن را با صفت مجید ذکر کرده است: «ق وَ الْقُرْءَانِ الْمَجِيدِ»[۶] «قاف، سوگند به قرآن مجيد»

از این آیه، دو نکته به دست می­آید: اول اینکه حروف مقطعه در آغاز سوره برای بیان عظمت و بزرگی قرآن است و دوم اینکه "مجيد" از ماده "مجد" به معنى شرافت گسترده است. از آنجا كه قرآن عظمت و شرافتى بى پايان دارد، كلمه­ی "مجيد" از هر نظر سزاوار آن است؛ ظاهرش زيبا، محتوايش عظيم، دستوراتش عالى و برنامه‌هايش آموزنده و حياتبخش است.[۷] و در جای دیگر می­فرماید:

«بَلْ هُوَ قُرْءَانٌ مجَّيد»[۸] «(اين آيات، سحر و دروغ نيست،) بلكه قرآن با عظمت است»

صفت مجيد براى قرآن جهت بيان رفعت مقام، قدرت نفوذ و پايدارى آنست‌.[۹]

2. حفظ حرمت قرآن

این گروه از آیات، شامل آیاتی می­شود که خداوند افرادی را که احترام قرآن و آیات الهی را نگه نمی­دارند، توبیخ نموده و ضرورت حفظ حرمت آن را برای مؤمنان تأکید می­کند: «وَ قَدْ نَزََّلَ عَلَيْكُمْ فىِ الْكِتَابِ أَنْ إِذَاسَمعْتُمْ ءَايَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بهِا وَ يُسْتهَزَأُ بهِا فَلَا تَقْعُدُواْ مَعَهُمْ حَتىَ‌ يخَوضُواْ فىِ حَدِيثٍ غَيرْهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ...‌»[۱۰] «و خداوند (اين حكم را) در قرآن بر شما نازل كرده كه هر گاه بشنويد، افرادى آيات خدا را انكار و استهزا مى‌كنند، با آنها ننشينيد تا به سخن ديگرى بپردازند!. و گر نه، شما هم مثل آنان خواهيد بود...»

دلالت حرمت داشتن قرآن به این گونه است که همرنگی با اين گونه گناهكاران، نشانه­ی روح نفاق است؛ زيرا يك مسلمان واقعى هرگز نمی­تواند در مجلسى شركت كند كه در آن نسبت به آيات و احكام الهى توهين شود، و ایشان اعتراض ننمايد، يا لااقل عدم رضايت خود را با ترك آن مجلس آشكار نسازد؛[۱۱] فلذا در ذیل آیه­ی شریفه می­فرماید: «... إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِينَ وَ الْكافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً» «... خداوند، منافقان و كافران را همگى در دوزخ جمع مى‌كند.»

و در آیه­ی دیگری استهراء کنندگان را جزو ستمکاران شمرده و عدم اعراض از اینها را عمل شیطانی نامیده است:

«وَ إِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يخَوضُونَ فىِ ءَايَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنهْمْ حَتىَ‌ يخَوضُواْ فىِ حَدِيثٍ غَيرْهِ وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى‌ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ»[۱۲] «هر گاه كسانى را ديدى كه آيات ما را استهزا مى‌كنند، از آنها روى بگردان تا به سخن ديگرى بپردازند! و اگر شيطان از ياد تو ببرد، هرگز پس از ياد آمدن با اين جمعيّت ستمگر منشين!»

خداوند در این آیه نیز کسانی که آیات قرآن را به استهزاء گرفته­اند، توبیخ نموده و قداست قرآن را به صراحت متذکر شده است؛ و علاوه بر آن، افرادی که این حرمت را نگاه نمی­دارند، قوم ظالم نامیده است.[۱۳]

آداب احترام به قرآن

گروه سوم از این آیات، آیاتی است که احکام و آداب بخصوصی را در رابطه با احترام به قرآن بیان می­نماید: «إِنَّهُ لَقُرْءَانٌ كَرِيمٌ * فىِ كِتَابٍ مَّكْنُونٍ * لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُون‌»[۱۴] «كه آن، قرآن كريمى است، كه در كتاب محفوظى جاى دارد، و جز پاكان نمى‌توانند به آن دست زنند [دست يابند].»

چون كلام در سياق بزرگداشت امر قرآن بوده، و آن را تجليل نموده است، از همين بیان مى‌فهميم كه منظور از مس قرآن، دست كشيدن به خطوط آن نيست؛ بلكه علم به معارف آن بوده كه جز پاكان، كسى به این معارف عمیق دست نمى یابد؛ چون قرآن در كتابى مكنون و پنهان است؛ و آيات 3-4 سوره­ی زخرف، نيز به این مطلب اشاره دارد:[۱۵] «إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ» «كه ما آن را قرآنى فصيح و عربى قرار داديم، شايد شما (آن را) درك كنيد! و آن در «أمّ الكتاب» [لوح محفوظ] نزد ما بلندپايه و استوار است!»

پس قرآنى كه در كتاب مكنون است، به حريم قدسی آن دست كسى نمى‌رسد؛ مگر آنكه از لوث گناهان و محرّمات پاك شده و دل را از توجّه به كثرات و منیّت‌ها و از پليدى حدود و تعيّنات (مسائل روز مرّه)، خالى و پاكيزه بکند.[۱۶] فلذا احترامات باطنى قرآن و عمل كردن بدستورات الهی، از اهمّ آداب احترام به کلام­الله می­باشد.[۱۷] و آیه­ی دیگری که در این رابطه می­توان اشاره نمود، آیه­ای است که در آن، سخن از آداب تلاوت قرآن و گوش دادن به آن می­باشد: «وَ إِذَا قُرِئَ الْقُرْءَانُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَ أَنصِتُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُون‌»[۱۸] «هنگامى كه قرآن خوانده شود، گوش فرا دهيد و خاموش باشيد، شايد مشمول رحمت خدا شويد!»

آنچه از ظاهر آيه استفاده مىشود اين است كه اين حكم، عمومى و همگانى است و مخصوص به حال معينى نيست، در مقابل روايات متعددى از معصومین -علیهم­السلام-بر عدم وجوب استماع در تمام حالات نقل شده، که علمای اسلام نیز بر این حکم اتفاق نظر دارند؛ فلذا از اجتماع اين دو حكم به دست می­آید که حکم استماع بر تلاوت قرآن، يك حكم استحبابى است؛ يعنى شايسته و مستحبّ است که اگر كسى قرآن تلاوت كند، دیگران در هر مکان و در هر حالتی که باشند، به احترام قرآن سكوت کرده و با گوش جان پيام خدا را بشنوند و در زندگى خود از آن الهام گيرند؛ چون قرآن تنها كتاب قرائت نيست، بلكه كتاب فهم و عمل و کتاب زندگی است؛ به دلیل همین اهمیت ویژه، به قدرى بر حکم استحباب تاكيد شده كه در بعضى روايات از آن تعبير به واجب شده است.[۱۹]

پانویس

  1. قرشى، سید على اكبر؛ قاموس قرآن‌، تهران‌، دار الكتب­الإسلامیة، 1371ش‌، چاپ ششم، ج3، ص123.
  2. مهیار، رضا؛ فرهنگ ابجدى (عربى- فارسى‌)، بی تا، بی جا، ج‌1، ص20.
  3. قاموس قرآن، ج3، ص123.
  4. طیب، سید عبد الحسین؛‌ اطیب البیان فی تفسیر القرآن‌، تهران‌، انتشارات اسلام‌، 1378ش‌، چاپ دوم، ج‌1، ص60.
  5. طباطبائی (علامه)، سید محمدحسین؛ قم‌، انتشارات اسلامی جامعه‌ی مدرسین‌، 1374ش‌، چاپ پنجم، ج‌6، ص211.
  6. ق/1.
  7. مكارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه‌، تهران‌، دار الكتب الإسلامیة، 1374ش‌، چاپ اول، ج‌22، ص227.
  8. بروج/21.
  9. طالقانى، سید محمود؛ پرتوى از قرآن‌، تهران‌، شركت سهامى انتشار، 1362ش‌، چاپ چهارم، ج‌3، ص319.
  10. نساء/140.
  11. تفسیر نمونه، ج‌4، ص173.
  12. انعام/68.
  13. قرائتی، محسن‌؛ تفسیر نور، تهران، مركز فرهنگی درسهایی از قرآن‌، 1383ش، چاپ یازدهم، ج‌3، ص284.
  14. واقعه/77- 79.
  15. تفسیرالمیزان، ج‌19، ص 237.
  16. . گنابادی، سلطان محمد؛ تفسیر بيان السعادة فی مقامات العباده، بیروت، موسسة الاعلمی، 1408ق، چاپ دوم، ج‌13، ص542.
  17. . تفسیر اطیب­البیان، ج1، ص60.
  18. اعراف/204.
  19. تفسیر نمونه، ج‌7، ص71.


منابع

احترام به قرآن، روح الله رضایی، سایت پژوهشکده باقر العلوم(ع) (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی) تاریخ باز یابی:29 آذر 1390.