ابن هیثم

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو


Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از فرهنگ معارف و معاریف است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

ابوعلى حسن بن حسن بن هيثم . مهندس بصرى نزيل مصر . صاحب تصانيف و تؤاليف نامى در علم هندسه .

زندگی نامه

مولد او به بصره به سال 354 هجرى ، او عالم به غوامض اين علم و معانى آن و به ساير علوم عقلى نيز بصير بود و مردم عصر از او فوائد بسيار گرفتند . وقتى به حاكم علوى صاحب مصر كه متمايل به حكمت بود درجه اتقان ابن هيثم را در اين علم خبر دادند او آرزومند ديدار وى گشت و بر اين آرزوى او بيفزود آنگاه كه گفتند ابن هيثم گفته است اگر من به مصر بودمى در نيل تصرفى كردمى كه در حالت طغيان و نقصان هر دو سودمند باشد چه شنيدهام نيل در طرف اقليم مصرى از مكانى بلند سرازير مىگردد . الحاكم بالله سرّاً مالى بدو فرستاد و وى را به آمدن به مصر ترغيب كرد و او به مصر رهسپار شد آنگاه كه خبر وصول او به حاكم رسيد حاكم به تن خويش او را پذيره گشت و در قريه معروف به خندق به ظاهر قاهره معزّ يكديگر را ديدار كردند و حاكم امر به فرود آوردن وى و اكرام او داد و چون از رنج سفر بياسود از او ايفاى وعد امر نيل خواست و وى با حاكم و جماعتى از دستكاران و معماران براى انجام منظور خويش اقليم مصر را به درازا بپيمود و چون آثار سكنه پيشين مصر را در غايت اتقان و احكام صنعت وجودت هندسه بديد و محتويات آن را از اشكال سماويه و مثالات هندسيه با تصوير معجز مشاهده كرد دانست كه قصد او به عمل نتواند آمدن چه بر پيشينيان مصر چيزى از علم او مجهول نبوده و اگر اين قصد ممكن و ميسّر بودى آنان خود بدان توفيق يافته بودندى . پس بدو نوميدى راه يافت خاصه آنگاه كه به موضع معروف به جنادل قبلى شهر اسوان رسيد و آن موضعى مرتفع است كه نيل از آنجا به نشيب افتد و پس از معاينه و اختبار و ديدن دو ساحل نيل يقين كرد كه اين امر بر وفق مراد او نرود و از وعد خويش خجل و شرمنده گشت و از حاكم پوزش خواست و حاكم عذر او نپذيرفت و از آن پس او را توليت بعض دواوين داد و او از ترس ، نه به رغبت آن شغل قبول كرد و يقين داشت كه تقليد خدمت حاكم غلط است چه او متلون و خونخوار بود و بى سببى يا به ضعيفترين سبب به سفك دماء مىپرداخت .

عاقبت براى نجات خويش حيلتى انديشيد و آن اظهار ديوانگى بود و چون خبر ديوانگى او به حاكم رسيد امر داد تا او را در خانه وى در بند كردند و پرستارانى به خدمت او گماشت و اموال او را به نام خود او به نواب خويش سپرد و او بدين تظاهر بپائيد تا حاكم بمرد و چند روز پس از وفات حاكم اظهار عقل كرد و از خانه بيرون شد و در قبه بر در جامع ازهر منزل گرفت و مال سپرده بدو باز دادند و به شغل تصنيف پرداخت وى خطى نيكو داشت و در مدت يك سال در ضمن مشاغل علمى خود سه كتاب اقليدس و متوسطات مجسطى را به خط خويش مىنوشت و به يكصد و پنجاه دينار مىفروخت و مؤونه سال او همان بود و بدينسان در قاهره مىزيست تا در حدود سال 430 يا كمى پس از آن درگذشت .

تالیفات

بيش از دويست كتاب از تأليفات او نام بردهاند از جمله : كتاب المناظر است كه به لاتينى ترجمه شده و از زمان روجرباكون تاكپلر در مغرب اهميت بسيار داشته و كمالالدين ابوالحسن فارسى متوفى به حدود 719 شرحى به عربى بر آن نوشته ديگر از كتب او كيفيات الاظلال . كتاب فى المرايا المحرقه بالقطوع . كتاب فى المرايا المحرقه بالدوائر . كتاب فى مساحة المجسم المكافى . فقراتى از رسالة فى المكان ، فى مسئلة عدديّة . فى شكل بنى موسى . فى اصول المساحه كه به عربى با ترجمه آلمانى آن طبع و منتشر شده است و براى نام ساير كتب او رجوع به عيون الانباء ابن ابى اصيبعه شود . و عدسى محدّب ذرهبين از اختراعات اوست و او را بطلميوس دوم گويند .

منبع

سيد مصطفى حسينى دشتى، معارف و معاریف