ابن فارس: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (درج الگوی رتبه بندی و اصلاح برخی کلمات)
سطر ۱: سطر ۱:
ابوالحسين‌ احمد بن‌ فارس‌ بن‌ زكريا بن‌ حبيب‌ از ادبای به نام قرن چهارم هجری که از شاگردان تربیت یافته در مکتب وی می توان به بديع‌الزمان‌ همدانى‌ و صاحب بن عباد اشاره کرد.  
+
{{خوب}}
 +
ابوالحسین‌ احمد بن‌ فارس‌ بن‌ زكریا بن‌ حبیب‌ از ادبای به نام قرن چهارم هجری که از شاگردان تربیت یافته در مکتب وی می توان به بدیع‌الزمان‌ همدانى‌ و صاحب بن عباد اشاره کرد.  
 
{{شناسنامه عالم
 
{{شناسنامه عالم
|نام کامل = ابوالحسين‌ احمد بن‌ فارس‌ بن‌ زكريا بن‌ حبيب‌
+
|نام کامل = ابوالحسین‌ احمد بن‌ فارس‌ بن‌ زكریا بن‌ حبیب‌
 
|تصویر= [[پرونده:Ibn-fars.jpg]]
 
|تصویر= [[پرونده:Ibn-fars.jpg]]
 
|زادروز =  
 
|زادروز =  
سطر ۷: سطر ۸:
 
|وفات =  395 قمری
 
|وفات =  395 قمری
 
|مدفن = ری
 
|مدفن = ری
|اساتید =  ابوالفضل‌ محمد بن‌ عميد، على‌ بن‌ ابراهيم‌ بن‌ سلمة قطان، ابوالقاسم‌ سليمان‌ ابن‌ احمد بن‌ ايوب‌ طبرانى، ابوسعيد سيرافى‌.
+
|اساتید =  ابوالفضل‌ محمد بن‌ عمید، على‌ بن‌ ابراهیم‌ بن‌ سلمة قطان، ابوالقاسم‌ سلیمان‌ ابن‌ احمد بن‌ ایوب‌ طبرانى، ابوسعید سیرافى‌.
|شاگردان =  بديع‌الزمان‌ همدانى‌، صاحب‌ بن‌ عباد
+
|شاگردان =  بدیع‌الزمان‌ همدانى‌، صاحب‌ بن‌ عباد
|آثار = ابيات‌ الاستشهاد، اوجز السير لخير البشر، فصيح‌ الكلام‌، ثلاثة، الحورالعين‌
+
|آثار = ابیات‌ الاستشهاد، اوجز السیر لخیر البشر، فصیح‌ الكلام‌، ثلاثة، الحورالعین‌
 
}}
 
}}
 
== ولادت==
 
== ولادت==
  
ابوالحسين‌ احمد بن‌ فارس‌ بن‌ زكريا بن‌ حبيب‌، نحوي‌، لغوي‌، اديب‌، شاعر و يكى‌ از چهره‌هاي‌ درخشان‌ ادب‌ عربى‌ در سدة 4قمری است. سال‌ و محل‌ تولد او به‌ درستى‌ روشن‌ نيست‌، اما ظاهراً در يكى‌ از روستاهاي‌ قزوين‌ به‌ دنيا آمده‌ و خود وي‌ اين‌ روستا را كرسف‌ گفته‌ است‌. با اين‌ حال‌ وي‌ را به‌ روستاي‌ موسى‌آباد و در جاي‌ ديگر به‌ روستاي‌ وليدآباد از توابع‌ همدان‌ منسوب‌ ساخته‌اند و نقل شده  كه‌ اصل‌ وي‌ از قزوين‌ بوده‌ است‌. برخى‌ نيز او را همدانى‌ دانسته‌ و گفته‌اند نسبت‌ قزوينى‌ از آن‌ روي‌ به‌ او داده‌ شده‌ كه‌ به‌ لهجة قزوينى‌ سخن‌ مى‌گفته‌ است‌.  
+
ابوالحسین‌ احمد بن‌ فارس‌ بن‌ زكریا بن‌ حبیب‌، نحوی‌، لغوی‌، ادیب‌، شاعر و یكى‌ از چهره‌های‌ درخشان‌ ادب‌ عربى‌ در سدة 4قمری است. سال‌ و محل‌ تولد او به‌ درستى‌ روشن‌ نیست‌، اما ظاهراً در یكى‌ از روستاهای‌ قزوین‌ به‌ دنیا آمده‌ و خود وی‌ این‌ روستا را كرسف‌ گفته‌ است‌. با این‌ حال‌ وی‌ را به‌ روستای‌ موسى‌آباد و در جای‌ دیگر به‌ روستای‌ ولیدآباد از توابع‌ همدان‌ منسوب‌ ساخته‌اند و نقل شده  كه‌ اصل‌ وی‌ از قزوین‌ بوده‌ است‌. برخى‌ نیز او را همدانى‌ دانسته‌ و گفته‌اند نسبت‌ قزوینى‌ از آن‌ روی‌ به‌ او داده‌ شده‌ كه‌ به‌ لهجة قزوینى‌ سخن‌ مى‌گفته‌ است‌.  
  
اين‌ آشفتگى‌ در تعيين‌ زادگاه‌در حالی  كه‌ او را يكى‌ از رجال‌ خراسان‌ معرفى‌ كرده‌ اند، فزونى‌ مى‌يابد.  
+
این‌ آشفتگى‌ در تعیین‌ زادگاه‌در حالی  كه‌ او را یكى‌ از رجال‌ خراسان‌ معرفى‌ كرده‌ اند، فزونى‌ مى‌یابد.  
  
دربارة سال‌ تولد او نيز همة منابع‌ سكوت‌ كرده‌اند و علت‌ آن‌ بى‌گمان‌ روستازادگى‌ و گمنامى‌ او در آغاز زندگى‌ بوده‌ است و پس‌ از مرگ‌ ابوالفتح‌ ابن‌ عميد که دوستی فراوان با ابن فارس داشت و بر اثر آن‌، ابن‌ فارس‌ حامى‌ خويش‌ را از دست‌ داد، ابن‌ فارس‌ به‌ ري‌ رفت‌ و تا پايان‌ عمر در آن‌ شهر ماند.
+
دربارة سال‌ تولد او نیز همة منابع‌ سكوت‌ كرده‌اند و علت‌ آن‌ بى‌گمان‌ روستازادگى‌ و گمنامى‌ او در آغاز زندگى‌ بوده‌ است و پس‌ از مرگ‌ ابوالفتح‌ ابن‌ عمید که دوستی فراوان با ابن فارس داشت و بر اثر آن‌، ابن‌ فارس‌ حامى‌ خویش‌ را از دست‌ داد، ابن‌ فارس‌ به‌ ری‌ رفت‌ و تا پایان‌ عمر در آن‌ شهر ماند.
  
 
==خاندان==
 
==خاندان==
  
پدر ایشان‌ زكريا بن‌ فارس‌ فقيهى‌ شافعى‌ مذهب‌ و دانشمندی اهل‌ لغت‌ و ادب‌ بود.
+
پدر ایشان‌ زكریا بن‌ فارس‌ فقیهى‌ شافعى‌ مذهب‌ و دانشمندی اهل‌ لغت‌ و ادب‌ بود.
  
  
 
== مذهب ==
 
== مذهب ==
دربارة مذهب‌ ابن‌ فارس‌ نيز چون‌ بسياري‌ ديگر از مشاهير اختلاف‌ است‌. گفته‌اند كه‌ وي‌ شافعى‌ بود، اما پس‌ از اقامت‌ در ري‌ به‌ مذهب‌ مالك‌ درآمد.از سوي‌ ديگر به‌ نقل‌ از گروهى‌ از مغربيانى‌ كه‌ با ابن‌ فارس‌ ديدار كرده‌ بوده‌اند، مالكى‌ بودن‌ وي‌ را قطعى‌ دانسته‌اند، اما گفته‌ شده كه‌ برخى‌ از مشرقيان‌ او را به‌ دليل‌ شرحى‌ كه‌ بر مختصر مرنى‌ نوشته‌ است‌ ، شافعى‌ دانسته‌اند.، اما به‌ رغم‌ اين‌ گفته‌ها، طوسى‌ و به‌ پيروي‌ از او ابن‌ شهر آشوب‌ او را در شمار شيعيان‌ دانسته‌اند و رافعى‌ در ادامة يكى‌ از مجالس‌ املاي‌ او، روايتى‌ از امام‌ هشتم‌ شيعيان‌ (ع‌) از او نقل‌ كرده‌ و در جاي‌ ديگر به‌ كتابى‌ كه‌ وي‌ در معنى‌ «آل‌» تأليف‌ كرده‌، اشاره‌ كرده‌ اند.  
+
دربارة مذهب‌ ابن‌ فارس‌ نیز چون‌ بسیاری‌ دیگر از مشاهیر اختلاف‌ است‌. گفته‌اند كه‌ وی‌ شافعى‌ بود، اما پس‌ از اقامت‌ در ری‌ به‌ مذهب‌ مالك‌ درآمد.از سوی‌ دیگر به‌ نقل‌ از گروهى‌ از مغربیانى‌ كه‌ با ابن‌ فارس‌ دیدار كرده‌ بوده‌اند، مالكى‌ بودن‌ وی‌ را قطعى‌ دانسته‌اند، اما گفته‌ شده كه‌ برخى‌ از مشرقیان‌ او را به‌ دلیل‌ شرحى‌ كه‌ بر مختصر مرنى‌ نوشته‌ است‌ ، شافعى‌ دانسته‌اند.، اما به‌ رغم‌ این‌ گفته‌ها، طوسى‌ و به‌ پیروی‌ از او ابن‌ شهر آشوب‌ او را در شمار شیعیان‌ دانسته‌اند و رافعى‌ در ادامة یكى‌ از مجالس‌ املای‌ او، روایتى‌ از امام‌ هشتم‌ شیعیان‌ (ع‌) از او نقل‌ كرده‌ و در جای‌ دیگر به‌ كتابى‌ كه‌ وی‌ در معنى‌ «آل‌» تألیف‌ كرده‌، اشاره‌ كرده‌ اند.  
برخى‌ اشارات‌ ديگر نيز دربارة شيعه‌ بودن‌ وي‌ موجود است‌، از جمله‌ اينكه‌ گفته‌اند وي‌ از استادان‌ شيخ‌ صدوق‌ بوده‌ و شيخ‌ صدوق‌ در اكمال‌الدين‌ خود به‌ اين‌ موضوع‌ اشاره‌ كرده‌ است‌. همچنين‌ حديثى‌ مربوط به‌ رؤيت‌ امام‌ دوازدهم‌(ع‌) نيز به‌ وي‌ منسوب‌ است‌. بنابر آنچه‌ گفته‌ شد، هيچ‌ دليل‌ قانع‌ كننده‌اي‌ براي‌ تعيين‌ قطعى‌ مذهب‌ او در دست‌ نيست‌. از اين‌ رو، اصحاب‌ هر مذهب‌ كوشيده‌اند اين‌ دانشمند بزرگ‌ را به‌ جرگة همكيشان‌ خويش‌ وارد كنند.  
+
برخى‌ اشارات‌ دیگر نیز دربارة شیعه‌ بودن‌ وی‌ موجود است‌، از جمله‌ اینكه‌ گفته‌اند وی‌ از استادان‌ شیخ‌ صدوق‌ بوده‌ و شیخ‌ صدوق‌ در اكمال‌الدین‌ خود به‌ این‌ موضوع‌ اشاره‌ كرده‌ است‌. همچنین‌ حدیثى‌ مربوط به‌ رؤیت‌ امام‌ دوازدهم‌(ع‌) نیز به‌ وی‌ منسوب‌ است‌. بنابر آنچه‌ گفته‌ شد، هیچ‌ دلیل‌ قانع‌ كننده‌ای‌ برای‌ تعیین‌ قطعى‌ مذهب‌ او در دست‌ نیست‌. از این‌ رو، اصحاب‌ هر مذهب‌ كوشیده‌اند این‌ دانشمند بزرگ‌ را به‌ جرگة همكیشان‌ خویش‌ وارد كنند.  
  
 
== سجایای اخلاقی ==
 
== سجایای اخلاقی ==
  
وي‌ به‌ امور دنيا سخت‌ بى‌اعتنا بود و به‌ همين‌ سبب‌ همواره‌ از خوارمايگى‌ هم‌روزگاران‌ خويش‌ شكوه‌ داشت‌ و چندان‌ بخشنده‌ بود كه‌ گاه‌ حتى‌ جامه‌ و فرش‌ خانة خويش‌ را به‌ نيازمندان‌ مى‌بخشيد.
+
وی‌ به‌ امور دنیا سخت‌ بى‌اعتنا بود و به‌ همین‌ سبب‌ همواره‌ از خوارمایگى‌ هم‌روزگاران‌ خویش‌ شكوه‌ داشت‌ و چندان‌ بخشنده‌ بود كه‌ گاه‌ حتى‌ جامه‌ و فرش‌ خانة خویش‌ را به‌ نیازمندان‌ مى‌بخشید.
  
 
==اساتید==
 
==اساتید==
  
وي‌ در قزوين‌ نزد پدرش‌ زكريا بن‌ فارس‌، دانش‌ آموخت‌.و چندي‌ بعد از همو كتاب‌ اصلاح‌ المنطق‌ ابن‌ سكّيت‌ را روايت‌ كرد. در موارد ديگري‌ نيز از پدر خود روايت‌ كرده‌ است‌ .  به دلیل علاقه زیاد ایشان به آموختن آوازه هر استادي‌ را در هر جا كه‌ می شنيد، به‌ سوي‌ وي‌ می شتافت‌؛ در قزوين‌، همدان‌، زنجان‌، ميانه‌، اصفهان‌ و [[بغداد]] به‌ تحصيل‌ پرداخت‌ و استادان‌ بسيار ديد، به‌ گونه‌اي‌ كه‌ اكنون‌ نام‌ بيش‌ از 30 تن‌ از استادان‌ او در دست‌ است‌ كه‌ معروف‌ترين‌ آنها اينانند: ابوالفضل‌ محمد بن‌ عميد، على‌ بن‌ ابراهيم‌ بن‌ سلمة قطان، ابوالقاسم‌ سليمان‌ ابن‌ احمد بن‌ ايوب‌ طبرانى، ابوسعيد سيرافى‌
+
وی‌ در قزوین‌ نزد پدرش‌ زكریا بن‌ فارس‌، دانش‌ آموخت‌.و چندی‌ بعد از همو كتاب‌ اصلاح‌ المنطق‌ ابن‌ سكّیت‌ را روایت‌ كرد. در موارد دیگری‌ نیز از پدر خود روایت‌ كرده‌ است‌ .  به دلیل علاقه زیاد ایشان به آموختن آوازه هر استادی‌ را در هر جا كه‌ می شنید، به‌ سوی‌ وی‌ می شتافت‌؛ در قزوین‌، همدان‌، زنجان‌، میانه‌، اصفهان‌ و [[بغداد]] به‌ تحصیل‌ پرداخت‌ و استادان‌ بسیار دید، به‌ گونه‌ای‌ كه‌ اكنون‌ نام‌ بیش‌ از 30 تن‌ از استادان‌ او در دست‌ است‌ كه‌ معروف‌ترین‌ آنها اینانند: ابوالفضل‌ محمد بن‌ عمید، على‌ بن‌ ابراهیم‌ بن‌ سلمة قطان، ابوالقاسم‌ سلیمان‌ ابن‌ احمد بن‌ ایوب‌ طبرانى، ابوسعید سیرافى‌
  
 
==جایگاه علمی==
 
==جایگاه علمی==
  
همة شهرت‌ ابن‌ فارس‌ مرهون‌ تأليفات‌ او در زمينة لغت‌ است‌، اما ثعالبى‌ او را داراي‌ ذوق‌ شاعرانه‌ نيز دانسته‌ و ابن‌ خلكان‌ از اشعار فراوان‌ و زيباي‌ وي‌ ياد كرده‌ و ياقوت‌ 12 قطعه‌ از سروده‌هاي‌ او را شامل‌ 45 بيت‌ آورده‌ است‌. برخى‌ از سروده‌هاي‌ او نيز به‌ عنوان‌ ضرب‌المثل‌ در نوشته‌هاي‌ غير ادبى‌ نقل‌ شده‌ است. افزون‌ بر اينها ابن‌ فارس‌ با شعر شاعران‌ هم‌ روزگار خود و نيز كوششهاي‌ ادبى‌ آنان‌ به‌ خوبى‌ آشنا بوده‌ است‌. بنابراين‌ وي‌ نه‌ به‌ عنوان‌ شاعري‌ تمام‌ عيار، بلكه‌ به‌ عنوان‌ دانشمندي‌ صاحب‌ ذوق‌ كه‌ در شعر نيز دستى‌ داشته‌، مورد قبول‌ صاحب‌ نظران‌ بوده‌ است‌. برخى‌ از معاصران‌، او را نخستين‌ پديد آورندة اشعار تعليمى‌ دانسته‌اند. اشعار وي‌ گرچه‌ از جنبة ادبى‌ در شمار بهترين‌ سروده‌هاي‌ عربى‌ نيست‌، اما از آن‌ جهت‌ كه‌ تصويري‌ روشن‌ از روزگار او و نيز كشمكشهاي‌ درونى‌ خود وي‌ به‌ دست‌ مى‌دهد، قابل‌ بررسى‌ است‌. تقريباً در همة اين‌ اشعار طنزي‌ تلخ‌ كه‌ ناشى‌ از ناخشنودي‌ او از مردم‌ زمانه‌ بوده‌ است‌، به‌ چشم‌ مى‌خورد. وي‌ گاه‌ از تهيدستى‌ و تنهايى‌ خويش‌ شكوه‌ مى‌كند، گاه‌ از فرومايگى‌ و پستى‌ همروزگارانش‌ و گاه‌ از بى‌بها بودن‌ علم‌ و دانش‌ در جامعه‌اي‌ كه‌ در آن‌، بدكاران‌ گرامى‌ترين‌ مردمانند.  
+
همة شهرت‌ ابن‌ فارس‌ مرهون‌ تألیفات‌ او در زمینة لغت‌ است‌، اما ثعالبى‌ او را دارای‌ ذوق‌ شاعرانه‌ نیز دانسته‌ و ابن‌ خلكان‌ از اشعار فراوان‌ و زیبای‌ وی‌ یاد كرده‌ و یاقوت‌ 12 قطعه‌ از سروده‌های‌ او را شامل‌ 45 بیت‌ آورده‌ است‌. برخى‌ از سروده‌های‌ او نیز به‌ عنوان‌ ضرب‌المثل‌ در نوشته‌های‌ غیر ادبى‌ نقل‌ شده‌ است. افزون‌ بر اینها ابن‌ فارس‌ با شعر شاعران‌ هم‌ روزگار خود و نیز كوششهای‌ ادبى‌ آنان‌ به‌ خوبى‌ آشنا بوده‌ است‌. بنابراین‌ وی‌ نه‌ به‌ عنوان‌ شاعری‌ تمام‌ عیار، بلكه‌ به‌ عنوان‌ دانشمندی‌ صاحب‌ ذوق‌ كه‌ در شعر نیز دستى‌ داشته‌، مورد قبول‌ صاحب‌ نظران‌ بوده‌ است‌. برخى‌ از معاصران‌، او را نخستین‌ پدید آورندة اشعار تعلیمى‌ دانسته‌اند. اشعار وی‌ گرچه‌ از جنبة ادبى‌ در شمار بهترین‌ سروده‌های‌ عربى‌ نیست‌، اما از آن‌ جهت‌ كه‌ تصویری‌ روشن‌ از روزگار او و نیز كشمكشهای‌ درونى‌ خود وی‌ به‌ دست‌ مى‌دهد، قابل‌ بررسى‌ است‌. تقریباً در همة این‌ اشعار طنزی‌ تلخ‌ كه‌ ناشى‌ از ناخشنودی‌ او از مردم‌ زمانه‌ بوده‌ است‌، به‌ چشم‌ مى‌خورد. وی‌ گاه‌ از تهیدستى‌ و تنهایى‌ خویش‌ شكوه‌ مى‌كند، گاه‌ از فرومایگى‌ و پستى‌ همروزگارانش‌ و گاه‌ از بى‌بها بودن‌ علم‌ و دانش‌ در جامعه‌ای‌ كه‌ در آن‌، بدكاران‌ گرامى‌ترین‌ مردمانند.  
  
==آراء و نظريات‌==  
+
==آراء و نظریات‌==  
ابن‌فارس‌ درنحو پيرومكتب‌ كوفه‌است‌ و در ميان‌ استادان‌ وي‌ نيز چند تن‌ از نمايندگان‌ مكتب‌ كوفه‌ به‌ چشم‌ مى‌خورند. با اينهمه‌ گويى‌ وي‌ به‌ استدلالهاي‌ نحويان‌ خواه‌ كوفى‌ و خواه‌ بصري‌ چندان‌ دل‌ نمى‌بست‌، زيرا در بيتى‌ كه‌ شهرت‌ بسيار يافته‌، بيماري‌ چشم‌ دلبران‌ را به‌ «حجت‌ نحويان‌» تشبيه‌ كرده‌ است‌. وي‌ بر پاية آياتى‌ از قرآن‌ كريم‌، زبان‌ و خط، هر دو را توقيفى‌ مى‌داند و به‌ شيوة اهل‌ حديث‌ موازين‌ فلسفى‌ و عقلى‌ را خوار مى‌شمارد و از فيلسوفان‌ به‌ خواري‌ ياد مى‌كند.  
+
ابن‌فارس‌ درنحو پیرومكتب‌ كوفه‌است‌ و در میان‌ استادان‌ وی‌ نیز چند تن‌ از نمایندگان‌ مكتب‌ كوفه‌ به‌ چشم‌ مى‌خورند. با اینهمه‌ گویى‌ وی‌ به‌ استدلالهای‌ نحویان‌ خواه‌ كوفى‌ و خواه‌ بصری‌ چندان‌ دل‌ نمى‌بست‌، زیرا در بیتى‌ كه‌ شهرت‌ بسیار یافته‌، بیماری‌ چشم‌ دلبران‌ را به‌ «حجت‌ نحویان‌» تشبیه‌ كرده‌ است‌. وی‌ بر پایة آیاتى‌ از قرآن‌ كریم‌، زبان‌ و خط، هر دو را توقیفى‌ مى‌داند و به‌ شیوة اهل‌ حدیث‌ موازین‌ فلسفى‌ و عقلى‌ را خوار مى‌شمارد و از فیلسوفان‌ به‌ خواری‌ یاد مى‌كند.  
از سوي‌ ديگر در نقل‌ ادبى‌ داراي‌ نظرگاهى‌ انديشمندانه‌ و پوياست‌ و از شاعران‌ و اديبان‌ روزگار خود در برابر پيشينيان‌ و كهنه‌پرستان‌ به‌ دفاع‌ برمى‌خيزد و هر روزگاري‌ را داراي‌ ويژگيها و آفرينش‌ و نوآوري‌ ادبى‌ ويژة خود مى‌داند، و مى‌گويد: هرگز نمى‌توان‌ به‌ كتابها قناعت‌ كرد و اگر چنين‌ شود، فرهنگ‌ و ادب‌ از رشد و پيشرفت‌ باز مى‌ماند.
+
از سوی‌ دیگر در نقل‌ ادبى‌ دارای‌ نظرگاهى‌ اندیشمندانه‌ و پویاست‌ و از شاعران‌ و ادیبان‌ روزگار خود در برابر پیشینیان‌ و كهنه‌پرستان‌ به‌ دفاع‌ برمى‌خیزد و هر روزگاری‌ را دارای‌ ویژگیها و آفرینش‌ و نوآوری‌ ادبى‌ ویژة خود مى‌داند، و مى‌گوید: هرگز نمى‌توان‌ به‌ كتابها قناعت‌ كرد و اگر چنین‌ شود، فرهنگ‌ و ادب‌ از رشد و پیشرفت‌ باز مى‌ماند.
وي‌ در اينجا، در چهرة منتقدي‌ آزادانديش‌ آشكار مى‌گردد كه‌ بر نوآوريهاي‌ شاعران‌ هم‌ روزگار خويش‌ به‌ خوبى‌ آگاه‌ است‌ و كوششهاي‌ آنان‌ را در برابر پيشينيان‌ مى‌ستايد و گرچه‌ اين‌ سخن‌ تازگى‌ نداشت‌ و پيش‌ از آن‌ ابن‌ قتيبه‌ در اين‌ راه‌ گامهاي‌ استواري‌ برداشته‌ بود.
+
وی‌ در اینجا، در چهرة منتقدی‌ آزاداندیش‌ آشكار مى‌گردد كه‌ بر نوآوریهای‌ شاعران‌ هم‌ روزگار خویش‌ به‌ خوبى‌ آگاه‌ است‌ و كوششهای‌ آنان‌ را در برابر پیشینیان‌ مى‌ستاید و گرچه‌ این‌ سخن‌ تازگى‌ نداشت‌ و پیش‌ از آن‌ ابن‌ قتیبه‌ در این‌ راه‌ گامهای‌ استواری‌ برداشته‌ بود.
 
   
 
   
 
==شاگردان==
 
==شاگردان==
همچنین چند تن‌ از چهره‌هاي‌ بزرگ‌ ادبى‌ و سياسى‌ در سدة 4ق‌ از شاگردان‌ او بوده‌اند. نخستين‌ آنها بديع‌الزمان‌ همدانى‌ پايه‌گذار فن‌ مقامه‌نويسى‌ است‌ كه‌ گفته‌اند، اين‌ فن‌ را از وي‌ آموخت‌. صاحب‌ بن‌ عباد وزير دانشمند و ادب‌ دوست‌ ديلميان‌ از ديگر شاگردان‌ او بود كه‌ ظاهراً به‌ اين‌ شاگردي‌ بسيار افتخار مى‌كرده‌ است‌.
+
همچنین چند تن‌ از چهره‌های‌ بزرگ‌ ادبى‌ و سیاسى‌ در سدة 4ق‌ از شاگردان‌ او بوده‌اند. نخستین‌ آنها بدیع‌الزمان‌ همدانى‌ پایه‌گذار فن‌ مقامه‌نویسى‌ است‌ كه‌ گفته‌اند، این‌ فن‌ را از وی‌ آموخت‌. صاحب‌ بن‌ عباد وزیر دانشمند و ادب‌ دوست‌ دیلمیان‌ از دیگر شاگردان‌ او بود كه‌ ظاهراً به‌ این‌ شاگردی‌ بسیار افتخار مى‌كرده‌ است‌.
  
ابوالفتح‌ ابن‌ عميد، فرزند ابوالفضل‌ ابن‌ عميد كه‌ جانشين‌ پدر در مقام‌ وزارت‌ شد و نيز ابوطالب‌ مجدالدوله‌ واپسين‌ فرمانرواي‌ آل‌ بويه‌، از ديگر شاگردان‌ او بوده‌اند.
+
ابوالفتح‌ ابن‌ عمید، فرزند ابوالفضل‌ ابن‌ عمید كه‌ جانشین‌ پدر در مقام‌ وزارت‌ شد و نیز ابوطالب‌ مجدالدوله‌ واپسین‌ فرمانروای‌ آل‌ بویه‌، از دیگر شاگردان‌ او بوده‌اند.
  
  
سطر ۵۷: سطر ۵۸:
 
'''''الف‌ - چاپى‌:'''''
 
'''''الف‌ - چاپى‌:'''''
  
# ابيات‌ الاستشهاد، مجموعه‌ای‌ است‌ از اشعاری ضرب‌المثل‌ گونه‌ كه‌ مؤلف‌ آنها را از زبان‌ اديبى‌ صاحب‌ ذوق‌ كه‌ هر يك‌ را به‌ مناسبتى‌ به‌ كار برده‌، نقل‌ كرده‌ است‌.
+
# ابیات‌ الاستشهاد، مجموعه‌ای‌ است‌ از اشعاری ضرب‌المثل‌ گونه‌ كه‌ مؤلف‌ آنها را از زبان‌ ادیبى‌ صاحب‌ ذوق‌ كه‌ هر یك‌ را به‌ مناسبتى‌ به‌ كار برده‌، نقل‌ كرده‌ است‌.
# الاتباع‌ والمزاوجة، مجموعه‌اي‌ است‌ از واژه‌هاي‌ متشابه‌ كه‌ در زبان‌ عربى‌، پيوسته‌ دو به‌ دو با هم‌ ذكر مى‌شوند و مؤلف‌ آنها را با شواهد شعري‌ ذكر كرده‌ است‌.
+
# الاتباع‌ والمزاوجة، مجموعه‌ای‌ است‌ از واژه‌های‌ متشابه‌ كه‌ در زبان‌ عربى‌، پیوسته‌ دو به‌ دو با هم‌ ذكر مى‌شوند و مؤلف‌ آنها را با شواهد شعری‌ ذكر كرده‌ است‌.
# اوجز السير لخير البشر، رسالة كوچكى‌ است‌ در سيره پيامبر اكرم‌ صلی الله علیه و آله كه‌ نخستين‌ بار در الجزيره‌ و بار ديگر در بمبئى‌ (1311 ق‌) به‌ چاپ‌ رسيده‌ است‌.
+
# اوجز السیر لخیر البشر، رسالة كوچكى‌ است‌ در سیره پیامبر اكرم‌ صلی الله علیه و آله كه‌ نخستین‌ بار در الجزیره‌ و بار دیگر در بمبئى‌ (1311 ق‌) به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.
# تمام‌ فصيح‌ الكلام‌ كه‌ مى‌توان‌ آن‌ را ذيلى‌ بر كتاب‌ فصيح‌ ثعلب‌ دانست‌ و مؤلف‌ به‌ گفته خود آنچه‌ را ثعلب‌ گفته‌، بسط و گسترش‌ داده‌ است‌.
+
# تمام‌ فصیح‌ الكلام‌ كه‌ مى‌توان‌ آن‌ را ذیلى‌ بر كتاب‌ فصیح‌ ثعلب‌ دانست‌ و مؤلف‌ به‌ گفته خود آنچه‌ را ثعلب‌ گفته‌، بسط و گسترش‌ داده‌ است‌.
# كتاب‌ ثلاثة. ابن‌ فارس‌ در اين‌ كتاب‌ واژه‌هاي‌ سه‌ حرفى‌ عربى‌ را كه‌ با جابه‌جايى‌ صامت هاي‌ آنها مى‌توان‌ كلمات‌ ديگري‌ بدست‌ آورد، همراه‌ با شواهد شعري‌ گردآورده‌ و توضيح‌ داده‌ است.‌اين‌ اثر نخستين‌ بار در قاهره‌ به‌ سال‌ 1344ق‌ همراه‌ اثر ديگر ابن‌ فارس‌، مقالة كَلاّ و ماجاء منها فى‌ كتاب‌ الله‌، به‌ چاپ‌ رسيد و سپس‌ به‌ كوشش‌ رمضان‌ عبدالتواب‌ در قاهره‌ به‌ سال‌ 1970م‌ و آخرين‌ بار در همانجا (1384ق‌/1964م‌) در مجلة معهد المخطوطات‌ العربية (10(1)/309- 378) انتشار يافت‌.
+
# كتاب‌ ثلاثة. ابن‌ فارس‌ در این‌ كتاب‌ واژه‌های‌ سه‌ حرفى‌ عربى‌ را كه‌ با جابه‌جایى‌ صامت های‌ آنها مى‌توان‌ كلمات‌ دیگری‌ بدست‌ آورد، همراه‌ با شواهد شعری‌ گردآورده‌ و توضیح‌ داده‌ است.‌این‌ اثر نخستین‌ بار در قاهره‌ به‌ سال‌ 1344ق‌ همراه‌ اثر دیگر ابن‌ فارس‌، مقالة كَلاّ و ماجاء منها فى‌ كتاب‌ الله‌، به‌ چاپ‌ رسید و سپس‌ به‌ كوشش‌ رمضان‌ عبدالتواب‌ در قاهره‌ به‌ سال‌ 1970م‌ و آخرین‌ بار در همانجا (1384ق‌/1964م‌) در مجلة معهد المخطوطات‌ العربیة (10(1)/309- 378) انتشار یافت‌.
# الحورالعين‌، در قاهره‌ به‌ كوشش‌ مصطفى‌ كمال‌ چاپ‌ شده‌ است.
+
# الحورالعین‌، در قاهره‌ به‌ كوشش‌ مصطفى‌ كمال‌ چاپ‌ شده‌ است.
# الخضارة، كتابى‌ است‌ درباره شعر و نيز اشتباهات‌ نحوي‌ و لغوي‌ شاعران‌.
+
# الخضارة، كتابى‌ است‌ درباره شعر و نیز اشتباهات‌ نحوی‌ و لغوی‌ شاعران‌.
# ذم‌ الخطأ فى‌ الشعر، رسالة كوچكى‌ است‌ در 4 صفحه‌ به‌ همراه‌ الكشف‌ عن‌ مساوي‌ شعر المتنبى‌ صاحب‌ بن‌ عباد كه‌ در 1349ق‌ در قاهره‌ منتشر شده‌ است‌.
+
# ذم‌ الخطأ فى‌ الشعر، رسالة كوچكى‌ است‌ در 4 صفحه‌ به‌ همراه‌ الكشف‌ عن‌ مساوی‌ شعر المتنبى‌ صاحب‌ بن‌ عباد كه‌ در 1349ق‌ در قاهره‌ منتشر شده‌ است‌.
# الصاحبى‌ فى‌ فقه‌ اللغة و سنن‌ العرب‌ و كلامها. اين‌ كتاب‌ چنان كه‌ از عنوان‌ آن‌ پيداست‌، اثري‌ است‌ درباره زبان‌شناسى‌ عربى‌ كه‌ مؤلف‌ آن‌ را به‌ صاحب‌ بن‌ عباد تقديم‌ كرده‌ است‌ و نخستين‌ كتاب‌ در زبان‌ عربى‌ است‌ كه‌ صرف‌نظر از مباحث‌ نحوي‌ و لغوي‌ مطالب‌ تازه‌اي‌ مطرح‌ كرده‌ است‌.
+
# الصاحبى‌ فى‌ فقه‌ اللغة و سنن‌ العرب‌ و كلامها. این‌ كتاب‌ چنان كه‌ از عنوان‌ آن‌ پیداست‌، اثری‌ است‌ درباره زبان‌شناسى‌ عربى‌ كه‌ مؤلف‌ آن‌ را به‌ صاحب‌ بن‌ عباد تقدیم‌ كرده‌ است‌ و نخستین‌ كتاب‌ در زبان‌ عربى‌ است‌ كه‌ صرف‌نظر از مباحث‌ نحوی‌ و لغوی‌ مطالب‌ تازه‌ای‌ مطرح‌ كرده‌ است‌.
# كتاب‌ فتيافقيه‌ العرب‌، مجموعه‌اي‌ است‌ از پرسِش ها و معماهاي‌ فقهى‌ كه‌ مؤلف‌ آنها را بر پايه معانى‌ غريب‌ واژه‌هاي‌ عربى‌ بيان‌ كرده‌ و غرض‌ وي‌ از تأليف‌ آن‌ تشويق‌ فقيهان‌ و رجال‌ دين‌ به‌ آموختن‌ درست‌ و كامل‌ زبان‌ عربى‌ بوده‌ است‌.
+
# كتاب‌ فتیافقیه‌ العرب‌، مجموعه‌ای‌ است‌ از پرسِش ها و معماهای‌ فقهى‌ كه‌ مؤلف‌ آنها را بر پایه معانى‌ غریب‌ واژه‌های‌ عربى‌ بیان‌ كرده‌ و غرض‌ وی‌ از تألیف‌ آن‌ تشویق‌ فقیهان‌ و رجال‌ دین‌ به‌ آموختن‌ درست‌ و كامل‌ زبان‌ عربى‌ بوده‌ است‌.
# الفرق‌ بين‌ الانسان‌ و غيره‌ من‌ الحيوان‌ فى‌ اشياء من‌ الخَلق‌ و الخُلق‌ كه‌ به‌ كوشش‌ رمضان‌ عبدالتواب‌ در 1982م‌ در قاهره‌ و رياض‌ نشر يافته‌ است.
+
# الفرق‌ بین‌ الانسان‌ و غیره‌ من‌ الحیوان‌ فى‌ اشیاء من‌ الخَلق‌ و الخُلق‌ كه‌ به‌ كوشش‌ رمضان‌ عبدالتواب‌ در 1982م‌ در قاهره‌ و ریاض‌ نشر یافته‌ است.
# اللامات‌، رسالة كوچكى‌ است‌ درباره موارد استعمال‌ «لَ» و «لِ» در زبان‌ عربى‌ كه‌ نخستين‌ بار به‌ كوشش‌ برگشترسر در اسلاميكا به‌ چاپ‌ رسيد. اين‌ رساله‌ احتمالاً از مبحث‌ لَ و لِ در الصاحبى‌ استخراج‌ شده‌ و برگشترسر درباره آن‌ بحث‌ كرده‌ است‌.
+
# اللامات‌، رسالة كوچكى‌ است‌ درباره موارد استعمال‌ «لَ» و «لِ» در زبان‌ عربى‌ كه‌ نخستین‌ بار به‌ كوشش‌ برگشترسر در اسلامیكا به‌ چاپ‌ رسید. این‌ رساله‌ احتمالاً از مبحث‌ لَ و لِ در الصاحبى‌ استخراج‌ شده‌ و برگشترسر درباره آن‌ بحث‌ كرده‌ است‌.
# متخيَّر الالفاظ، فرهنگ‌ لغتى‌ است‌ در 114 باب‌، در هر باب‌ آن‌ درباره يك‌ مفهوم‌ خاص‌ بحث‌ شده‌ است‌.
+
# متخیر الالفاظ، فرهنگ‌ لغتى‌ است‌ در 114 باب‌، در هر باب‌ آن‌ درباره یك‌ مفهوم‌ خاص‌ بحث‌ شده‌ است‌.
# المجمل‌ فى‌ اللغة كه‌ درباره آن‌ بحث‌ شد، در 1405ق‌/1985م‌ به‌ كوشش‌ هادي‌ حسن‌ حمودي‌ در كويت‌ و سپس‌ در 1986م‌ به‌ كوشش‌ زهير عبدالمحسن‌ سلطان‌ در بغداد انتشار يافته‌ است.
+
# المجمل‌ فى‌ اللغة كه‌ درباره آن‌ بحث‌ شد، در 1405ق‌/1985م‌ به‌ كوشش‌ هادی‌ حسن‌ حمودی‌ در كویت‌ و سپس‌ در 1986م‌ به‌ كوشش‌ زهیر عبدالمحسن‌ سلطان‌ در بغداد انتشار یافته‌ است.
# المذكر و المونث‌، به‌ كوشش‌ رمضان‌ عبدالتواب‌ در قاهره‌ به‌ چاپ‌ رسيده‌ است‌.
+
# المذكر و المونث‌، به‌ كوشش‌ رمضان‌ عبدالتواب‌ در قاهره‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.
# مقالة فى‌ اسماء اعضاء الانسان‌ يا خلق‌الانسان‌. رساله‌اي‌ نيز با عنوان‌ «استعارات‌ اعضاء الانسان‌» در 1983م‌ به‌ كوشش‌ احمد خان‌ در مجلة المورد (دورة 12، شم 2، ص‌ 81 - 108) چاپ‌ شده‌ است‌ كه‌ احتمالاً همين‌ كتاب‌ است.
+
# مقالة فى‌ اسماء اعضاء الانسان‌ یا خلق‌الانسان‌. رساله‌ای‌ نیز با عنوان‌ «استعارات‌ اعضاء الانسان‌» در 1983م‌ به‌ كوشش‌ احمد خان‌ در مجلة المورد (دورة 12، شم 2، ص‌ 81 - 108) چاپ‌ شده‌ است‌ كه‌ احتمالاً همین‌ كتاب‌ است.
# مقالة كَلاّ و ماجاء منها فى‌ كتاب‌الله‌. از نخستين‌ چاپ‌ اين‌ كتاب‌ ضمن‌ كتاب‌ ثلاثة سخن‌ گفتيم‌. اين‌ اثر بار ديگر در 1387ق‌ در قاهره‌ و سپس‌ در 1982م‌ در دمشق‌ و رياض‌ نشر يافته‌ است.
+
# مقالة كَلاّ و ماجاء منها فى‌ كتاب‌الله‌. از نخستین‌ چاپ‌ این‌ كتاب‌ ضمن‌ كتاب‌ ثلاثة سخن‌ گفتیم‌. این‌ اثر بار دیگر در 1387ق‌ در قاهره‌ و سپس‌ در 1982م‌ در دمشق‌ و ریاض‌ نشر یافته‌ است.
# مقاييس‌ اللغة يا معجم‌ مقاييس‌ اللغة، درباره اين‌ كتاب‌ كه‌ در شمار 3 اثر بزرگ‌ ابن‌ فارس‌ است‌، در متن‌ مقاله‌ توضيح‌ داده‌ شده‌ است‌.  اين‌ اثر نخستين‌ بار به‌ كوشش‌ عبدالسلام‌ هارون‌ در 3 جلد در 1366-1368 ق‌ در قاهره‌ و بار ديگر در 6 جلد در 1366-1371 ق‌ به‌ همراه‌ مقدمه‌اي‌ عالمانه‌ به‌ كوشش‌ همو به‌ چاپ‌ رسيده‌ است.
+
# مقاییس‌ اللغة یا معجم‌ مقاییس‌ اللغة، درباره این‌ كتاب‌ كه‌ در شمار 3 اثر بزرگ‌ ابن‌ فارس‌ است‌، در متن‌ مقاله‌ توضیح‌ داده‌ شده‌ است‌.  این‌ اثر نخستین‌ بار به‌ كوشش‌ عبدالسلام‌ هارون‌ در 3 جلد در 1366-1368 ق‌ در قاهره‌ و بار دیگر در 6 جلد در 1366-1371 ق‌ به‌ همراه‌ مقدمه‌ای‌ عالمانه‌ به‌ كوشش‌ همو به‌ چاپ‌ رسیده‌ است.
# النيروز، رسالة كوتاهى‌ است‌ درباره معرب‌ واژة نوروز، توضيحاتى‌ درباره جشن هاي‌ ايرانيان‌ و نيز واژه‌هاي‌ عربى‌ كه‌ بر وزن‌ فيعول‌ آمده‌ است‌.
+
# النیروز، رسالة كوتاهى‌ است‌ درباره معرب‌ واژة نوروز، توضیحاتى‌ درباره جشن های‌ ایرانیان‌ و نیز واژه‌های‌ عربى‌ كه‌ بر وزن‌ فیعول‌ آمده‌ است‌.
  
 
'''''ب‌ - خطى‌:'''''
 
'''''ب‌ - خطى‌:'''''
  
# اخلاق‌ النبى‌ صلی الله علیه و آله: نسخه‌اي‌ از آن‌ در قازان‌ موجود است‌.
+
# اخلاق‌ النبى‌ صلی الله علیه و آله: نسخه‌ای‌ از آن‌ در قازان‌ موجود است‌.
# الانواء، كتابى‌ است‌ درباره تأثير ستارگان‌، در 10 باب‌ كه‌ نسخه‌هاي‌ متعددي‌ از آن‌ در كتابخانه سپهسالار و دانشگاه‌ آمريكايى‌ بيروت‌ موجود است‌.
+
# الانواء، كتابى‌ است‌ درباره تأثیر ستارگان‌، در 10 باب‌ كه‌ نسخه‌های‌ متعددی‌ از آن‌ در كتابخانه سپهسالار و دانشگاه‌ آمریكایى‌ بیروت‌ موجود است‌.
# تفسير اسماء النبى‌ صلی الله علیه و آله: اين‌ كتاب‌ ظاهراً همان‌ است‌ كه‌ حاجى‌ خليفه‌ آن‌ را اسماء النبى‌ صلی الله علیه و آله و بغدادي‌ المنبى‌ فى‌ تفسير اسماء النبى‌ صلی الله علیه و آله ناميده‌ است‌.
+
# تفسیر اسماء النبى‌ صلی الله علیه و آله: این‌ كتاب‌ ظاهراً همان‌ است‌ كه‌ حاجى‌ خلیفه‌ آن‌ را اسماء النبى‌ صلی الله علیه و آله و بغدادی‌ المنبى‌ فى‌ تفسیر اسماء النبى‌ صلی الله علیه و آله نامیده‌ است‌.
# حلية الفقهاء، كه‌ شرحى‌ است‌ بر مختصر مزنى‌.
+
# حلیة الفقهاء، كه‌ شرحى‌ است‌ بر مختصر مزنى‌.
# رسالة فى‌ فرائض‌ العرب‌، كه‌ نسخه‌اي‌ از آن‌ در كتابخانة فاتح‌ استانبول‌ موجود است‌.
+
# رسالة فى‌ فرائض‌ العرب‌، كه‌ نسخه‌ای‌ از آن‌ در كتابخانة فاتح‌ استانبول‌ موجود است‌.
# رسالة فى‌ المعاريض‌. نسخه‌اي‌ از اين‌ اثر در كتابخانة نجيب‌ پاشا در تركيه‌ مضبوط است‌.
+
# رسالة فى‌ المعاریض‌. نسخه‌ای‌ از این‌ اثر در كتابخانة نجیب‌ پاشا در تركیه‌ مضبوط است‌.
# شرح‌ ديوان‌ الحماسة ابوتمام‌ كه‌ نسخه‌هايى‌ از آن‌ در كتابخانة سپهسالار و لاله‌لى‌ موجود است‌.
+
# شرح‌ دیوان‌ الحماسة ابوتمام‌ كه‌ نسخه‌هایى‌ از آن‌ در كتابخانة سپهسالار و لاله‌لى‌ موجود است‌.
# فوائد الفاظ القرآن‌: نسخة ناقصى‌ از آن‌ در كتابخانة عاشر افندي‌ موجود است‌.
+
# فوائد الفاظ القرآن‌: نسخة ناقصى‌ از آن‌ در كتابخانة عاشر افندی‌ موجود است‌.
# قصص‌ النهار و سمرالليل‌، كه‌ احتمالاً همان‌ است‌ كه‌ ياقوت‌ و صفدي‌ از آن‌ با عنوان‌ الليل‌ والنهار نام‌ برده‌اند.
+
# قصص‌ النهار و سمراللیل‌، كه‌ احتمالاً همان‌ است‌ كه‌ یاقوت‌ و صفدی‌ از آن‌ با عنوان‌ اللیل‌ والنهار نام‌ برده‌اند.
# اليشكريات‌: يك‌ نسخه‌ از اين‌ كتاب‌ در ظاهرية دمشق‌ موجود است‌.
+
# الیشكریات‌: یك‌ نسخه‌ از این‌ كتاب‌ در ظاهریة دمشق‌ موجود است‌.
  
'''''ج‌ - آثار يافت‌ نشده:'''''
+
'''''ج‌ - آثار یافت‌ نشده:'''''
  
 
# اشتقاق‌ اسماء البلدان‌
 
# اشتقاق‌ اسماء البلدان‌
 
# اصول‌ الفقه‌
 
# اصول‌ الفقه‌
 
# الاضداد
 
# الاضداد
# الافراد، كه‌ همان‌ الوجوه‌ والنظائر است‌ كه‌ رمضان‌ عبدالتواب‌ و هلال‌ ناجى‌ آن‌ را كتابى‌ ديگر پنداشته‌اند.
+
# الافراد، كه‌ همان‌ الوجوه‌ والنظائر است‌ كه‌ رمضان‌ عبدالتواب‌ و هلال‌ ناجى‌ آن‌ را كتابى‌ دیگر پنداشته‌اند.
 
# الامالى‌
 
# الامالى‌
# الامثلة الاسجاع‌ كه‌ خود وي‌ در پايان‌ كتاب‌ الاتباع‌ والمزاوجة به‌ آن‌ اشاره‌ كرده‌ است‌.
+
# الامثلة الاسجاع‌ كه‌ خود وی‌ در پایان‌ كتاب‌ الاتباع‌ والمزاوجة به‌ آن‌ اشاره‌ كرده‌ است‌.
 
# الانتصار لثعلب‌  
 
# الانتصار لثعلب‌  
 
# التاج‌
 
# التاج‌
# الثياب‌ والحلى‌ و يا الشيات‌ والحلى
+
# الثیاب‌ والحلى‌ و یا الشیات‌ والحلى
# جامع‌ التأويل‌ فى‌ تفسير القرآن‌، كه‌ در 4 جلد بوده‌ است.
+
# جامع‌ التأویل‌ فى‌ تفسیر القرآن‌، كه‌ در 4 جلد بوده‌ است.
 
# الجوابات‌
 
# الجوابات‌
# الحبير المُذهَب‌
+
# الحبیر المُذهَب‌
 
# الحَجَر
 
# الحَجَر
 
# الحماسة المحدثة
 
# الحماسة المحدثة
 
# دارات‌ العرب‌
 
# دارات‌ العرب‌
# ذم‌ الغيبة
+
# ذم‌ الغیبة
 
# دو وذات‌
 
# دو وذات‌
 
# رسالة فى‌ ما و انواعها
 
# رسالة فى‌ ما و انواعها
# رسالة مختصة بالفرق‌ بين‌ الوعد والوعيد
+
# رسالة مختصة بالفرق‌ بین‌ الوعد والوعید
# شرح‌ رسالة ابوهلال‌ عسكري‌
+
# شرح‌ رسالة ابوهلال‌ عسكری‌
# شرح‌ رسالة الزهري‌ الى‌ عبدالملك‌ بن‌ مروان‌
+
# شرح‌ رسالة الزهری‌ الى‌ عبدالملك‌ بن‌ مروان‌
# علل‌ الغريب‌ المصنف
+
# علل‌ الغریب‌ المصنف
 
# العم‌ والخال‌
 
# العم‌ والخال‌
# غريب‌ اعراب‌ القرآن‌
+
# غریب‌ اعراب‌ القرآن‌
# الفريدة و الخريدة
+
# الفریدة و الخریدة
 
# فضل‌ الصلوة على‌ النبى‌
 
# فضل‌ الصلوة على‌ النبى‌
# كتاب‌ الميرة
+
# كتاب‌ المیرة
# كفاية المتعلمين‌ فى‌ اختلاف‌ النحويين‌، كه‌ به‌ گفته سزگين‌ تا قرن‌ 7ق‌ در كتابخانه‌اي‌ در حلب‌ موجود بوده‌ است‌.
+
# كفایة المتعلمین‌ فى‌ اختلاف‌ النحویین‌، كه‌ به‌ گفته سزگین‌ تا قرن‌ 7ق‌ در كتابخانه‌ای‌ در حلب‌ موجود بوده‌ است‌.
# ماجاء فى‌ اخلاق‌ المؤمنين‌
+
# ماجاء فى‌ اخلاق‌ المؤمنین‌
 
# مأخذ العلم‌
 
# مأخذ العلم‌
 
# المحصل‌ فى‌ النحو
 
# المحصل‌ فى‌ النحو
# محنة الاريب‌
+
# محنة الاریب‌
 
# المدخل‌ الى‌ علم‌ النحت‌
 
# المدخل‌ الى‌ علم‌ النحت‌
 
# المسائل‌ الخمس‌
 
# المسائل‌ الخمس‌
سطر ۱۳۱: سطر ۱۳۲:
 
# الموازنة
 
# الموازنة
 
# نقد الشعر كه‌ احتمالاً همان‌ خضارة است.
 
# نقد الشعر كه‌ احتمالاً همان‌ خضارة است.
# يواقيت‌ الحكم‌.
+
# یواقیت‌ الحكم‌.
  
 
==وفات==
 
==وفات==
گفته‌اند كه‌ ابن‌ فارس‌ كتاب‌ الحَجَر را در همدان‌ تأليف‌ كرد و براي‌ صاحب‌ بن‌ عباد فرستاد، اما صاحب‌ به‌ دليل‌ وابستگى‌ او به‌ خاندان‌ ابن‌ عميد، نخست‌ فرمان‌ داد تا آن‌ را بازگردانند، اما سپس‌ ادب‌ دوستى‌ او، وي‌ را از اين‌ كار بازداشت‌ و پاداشى‌ گرچه‌ اندك‌ براي‌ او فرستاد. اين‌ رويداد پس‌ از مرگ‌ ابوالفتح‌ ابن‌ عميد و به‌ وزارت‌ رسيدن‌ صاحب‌ بن‌ عباد بود كه‌ بر اثر آن‌، ابن‌ فارس‌ حامى‌ خويش‌ را از دست‌ داد، چه‌ پس‌ از آن‌ ابن‌ فارس‌ به‌ ري‌ رفت‌ و تا پايان‌ عمر در آن‌ شهر بماند و كتاب‌ الصاحبى‌ را نيز در همين‌ شهر تأليف‌ و به‌ صاحب‌ بن‌ عباد تقديم‌ كرد و در ری در سال 395 قمری درگذشت‌.
+
گفته‌اند كه‌ ابن‌ فارس‌ كتاب‌ الحَجَر را در همدان‌ تألیف‌ كرد و برای‌ صاحب‌ بن‌ عباد فرستاد، اما صاحب‌ به‌ دلیل‌ وابستگى‌ او به‌ خاندان‌ ابن‌ عمید، نخست‌ فرمان‌ داد تا آن‌ را بازگردانند، اما سپس‌ ادب‌ دوستى‌ او، وی‌ را از این‌ كار بازداشت‌ و پاداشى‌ گرچه‌ اندك‌ برای‌ او فرستاد. این‌ رویداد پس‌ از مرگ‌ ابوالفتح‌ ابن‌ عمید و به‌ وزارت‌ رسیدن‌ صاحب‌ بن‌ عباد بود كه‌ بر اثر آن‌، ابن‌ فارس‌ حامى‌ خویش‌ را از دست‌ داد، چه‌ پس‌ از آن‌ ابن‌ فارس‌ به‌ ری‌ رفت‌ و تا پایان‌ عمر در آن‌ شهر بماند و كتاب‌ الصاحبى‌ را نیز در همین‌ شهر تألیف‌ و به‌ صاحب‌ بن‌ عباد تقدیم‌ كرد و در ری در سال 395 قمری درگذشت‌.
  
 
==منابع==
 
==منابع==
  
* [http://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/2689 دایره المعارف بزرگ اسلامی ،ج 4، مدخل" ابن فارس" از محمد سيدی‌.]
+
* [http://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/2689 دایره المعارف بزرگ اسلامی ،ج 4، مدخل" ابن فارس" از محمد سیدی‌.]
 
*محمدرضا نصیری، اثرآفرینان: زندگینامه نام آوران فرهنگی ایران (از آغاز تا 1300 شمسی)، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران، ج1، ص129.
 
*محمدرضا نصیری، اثرآفرینان: زندگینامه نام آوران فرهنگی ایران (از آغاز تا 1300 شمسی)، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران، ج1، ص129.
  
 
[[رده:علمای قرن چهارم]]
 
[[رده:علمای قرن چهارم]]

نسخهٔ ‏۷ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۴۷

ابوالحسین‌ احمد بن‌ فارس‌ بن‌ زكریا بن‌ حبیب‌ از ادبای به نام قرن چهارم هجری که از شاگردان تربیت یافته در مکتب وی می توان به بدیع‌الزمان‌ همدانى‌ و صاحب بن عباد اشاره کرد.

Ibn-fars.jpg
نام کامل ابوالحسین‌ احمد بن‌ فارس‌ بن‌ زكریا بن‌ حبیب‌
وفات 395 قمری
مدفن ری

Line.png

اساتید

ابوالفضل‌ محمد بن‌ عمید، على‌ بن‌ ابراهیم‌ بن‌ سلمة قطان، ابوالقاسم‌ سلیمان‌ ابن‌ احمد بن‌ ایوب‌ طبرانى، ابوسعید سیرافى‌.

شاگردان

بدیع‌الزمان‌ همدانى‌، صاحب‌ بن‌ عباد

آثار

ابیات‌ الاستشهاد، اوجز السیر لخیر البشر، فصیح‌ الكلام‌، ثلاثة، الحورالعین‌

ولادت

ابوالحسین‌ احمد بن‌ فارس‌ بن‌ زكریا بن‌ حبیب‌، نحوی‌، لغوی‌، ادیب‌، شاعر و یكى‌ از چهره‌های‌ درخشان‌ ادب‌ عربى‌ در سدة 4قمری است. سال‌ و محل‌ تولد او به‌ درستى‌ روشن‌ نیست‌، اما ظاهراً در یكى‌ از روستاهای‌ قزوین‌ به‌ دنیا آمده‌ و خود وی‌ این‌ روستا را كرسف‌ گفته‌ است‌. با این‌ حال‌ وی‌ را به‌ روستای‌ موسى‌آباد و در جای‌ دیگر به‌ روستای‌ ولیدآباد از توابع‌ همدان‌ منسوب‌ ساخته‌اند و نقل شده كه‌ اصل‌ وی‌ از قزوین‌ بوده‌ است‌. برخى‌ نیز او را همدانى‌ دانسته‌ و گفته‌اند نسبت‌ قزوینى‌ از آن‌ روی‌ به‌ او داده‌ شده‌ كه‌ به‌ لهجة قزوینى‌ سخن‌ مى‌گفته‌ است‌.

این‌ آشفتگى‌ در تعیین‌ زادگاه‌در حالی كه‌ او را یكى‌ از رجال‌ خراسان‌ معرفى‌ كرده‌ اند، فزونى‌ مى‌یابد.

دربارة سال‌ تولد او نیز همة منابع‌ سكوت‌ كرده‌اند و علت‌ آن‌ بى‌گمان‌ روستازادگى‌ و گمنامى‌ او در آغاز زندگى‌ بوده‌ است و پس‌ از مرگ‌ ابوالفتح‌ ابن‌ عمید که دوستی فراوان با ابن فارس داشت و بر اثر آن‌، ابن‌ فارس‌ حامى‌ خویش‌ را از دست‌ داد، ابن‌ فارس‌ به‌ ری‌ رفت‌ و تا پایان‌ عمر در آن‌ شهر ماند.

خاندان

پدر ایشان‌ زكریا بن‌ فارس‌ فقیهى‌ شافعى‌ مذهب‌ و دانشمندی اهل‌ لغت‌ و ادب‌ بود.


مذهب

دربارة مذهب‌ ابن‌ فارس‌ نیز چون‌ بسیاری‌ دیگر از مشاهیر اختلاف‌ است‌. گفته‌اند كه‌ وی‌ شافعى‌ بود، اما پس‌ از اقامت‌ در ری‌ به‌ مذهب‌ مالك‌ درآمد.از سوی‌ دیگر به‌ نقل‌ از گروهى‌ از مغربیانى‌ كه‌ با ابن‌ فارس‌ دیدار كرده‌ بوده‌اند، مالكى‌ بودن‌ وی‌ را قطعى‌ دانسته‌اند، اما گفته‌ شده كه‌ برخى‌ از مشرقیان‌ او را به‌ دلیل‌ شرحى‌ كه‌ بر مختصر مرنى‌ نوشته‌ است‌ ، شافعى‌ دانسته‌اند.، اما به‌ رغم‌ این‌ گفته‌ها، طوسى‌ و به‌ پیروی‌ از او ابن‌ شهر آشوب‌ او را در شمار شیعیان‌ دانسته‌اند و رافعى‌ در ادامة یكى‌ از مجالس‌ املای‌ او، روایتى‌ از امام‌ هشتم‌ شیعیان‌ (ع‌) از او نقل‌ كرده‌ و در جای‌ دیگر به‌ كتابى‌ كه‌ وی‌ در معنى‌ «آل‌» تألیف‌ كرده‌، اشاره‌ كرده‌ اند. برخى‌ اشارات‌ دیگر نیز دربارة شیعه‌ بودن‌ وی‌ موجود است‌، از جمله‌ اینكه‌ گفته‌اند وی‌ از استادان‌ شیخ‌ صدوق‌ بوده‌ و شیخ‌ صدوق‌ در اكمال‌الدین‌ خود به‌ این‌ موضوع‌ اشاره‌ كرده‌ است‌. همچنین‌ حدیثى‌ مربوط به‌ رؤیت‌ امام‌ دوازدهم‌(ع‌) نیز به‌ وی‌ منسوب‌ است‌. بنابر آنچه‌ گفته‌ شد، هیچ‌ دلیل‌ قانع‌ كننده‌ای‌ برای‌ تعیین‌ قطعى‌ مذهب‌ او در دست‌ نیست‌. از این‌ رو، اصحاب‌ هر مذهب‌ كوشیده‌اند این‌ دانشمند بزرگ‌ را به‌ جرگة همكیشان‌ خویش‌ وارد كنند.

سجایای اخلاقی

وی‌ به‌ امور دنیا سخت‌ بى‌اعتنا بود و به‌ همین‌ سبب‌ همواره‌ از خوارمایگى‌ هم‌روزگاران‌ خویش‌ شكوه‌ داشت‌ و چندان‌ بخشنده‌ بود كه‌ گاه‌ حتى‌ جامه‌ و فرش‌ خانة خویش‌ را به‌ نیازمندان‌ مى‌بخشید.

اساتید

وی‌ در قزوین‌ نزد پدرش‌ زكریا بن‌ فارس‌، دانش‌ آموخت‌.و چندی‌ بعد از همو كتاب‌ اصلاح‌ المنطق‌ ابن‌ سكّیت‌ را روایت‌ كرد. در موارد دیگری‌ نیز از پدر خود روایت‌ كرده‌ است‌ . به دلیل علاقه زیاد ایشان به آموختن آوازه هر استادی‌ را در هر جا كه‌ می شنید، به‌ سوی‌ وی‌ می شتافت‌؛ در قزوین‌، همدان‌، زنجان‌، میانه‌، اصفهان‌ و بغداد به‌ تحصیل‌ پرداخت‌ و استادان‌ بسیار دید، به‌ گونه‌ای‌ كه‌ اكنون‌ نام‌ بیش‌ از 30 تن‌ از استادان‌ او در دست‌ است‌ كه‌ معروف‌ترین‌ آنها اینانند: ابوالفضل‌ محمد بن‌ عمید، على‌ بن‌ ابراهیم‌ بن‌ سلمة قطان، ابوالقاسم‌ سلیمان‌ ابن‌ احمد بن‌ ایوب‌ طبرانى، ابوسعید سیرافى‌

جایگاه علمی

همة شهرت‌ ابن‌ فارس‌ مرهون‌ تألیفات‌ او در زمینة لغت‌ است‌، اما ثعالبى‌ او را دارای‌ ذوق‌ شاعرانه‌ نیز دانسته‌ و ابن‌ خلكان‌ از اشعار فراوان‌ و زیبای‌ وی‌ یاد كرده‌ و یاقوت‌ 12 قطعه‌ از سروده‌های‌ او را شامل‌ 45 بیت‌ آورده‌ است‌. برخى‌ از سروده‌های‌ او نیز به‌ عنوان‌ ضرب‌المثل‌ در نوشته‌های‌ غیر ادبى‌ نقل‌ شده‌ است. افزون‌ بر اینها ابن‌ فارس‌ با شعر شاعران‌ هم‌ روزگار خود و نیز كوششهای‌ ادبى‌ آنان‌ به‌ خوبى‌ آشنا بوده‌ است‌. بنابراین‌ وی‌ نه‌ به‌ عنوان‌ شاعری‌ تمام‌ عیار، بلكه‌ به‌ عنوان‌ دانشمندی‌ صاحب‌ ذوق‌ كه‌ در شعر نیز دستى‌ داشته‌، مورد قبول‌ صاحب‌ نظران‌ بوده‌ است‌. برخى‌ از معاصران‌، او را نخستین‌ پدید آورندة اشعار تعلیمى‌ دانسته‌اند. اشعار وی‌ گرچه‌ از جنبة ادبى‌ در شمار بهترین‌ سروده‌های‌ عربى‌ نیست‌، اما از آن‌ جهت‌ كه‌ تصویری‌ روشن‌ از روزگار او و نیز كشمكشهای‌ درونى‌ خود وی‌ به‌ دست‌ مى‌دهد، قابل‌ بررسى‌ است‌. تقریباً در همة این‌ اشعار طنزی‌ تلخ‌ كه‌ ناشى‌ از ناخشنودی‌ او از مردم‌ زمانه‌ بوده‌ است‌، به‌ چشم‌ مى‌خورد. وی‌ گاه‌ از تهیدستى‌ و تنهایى‌ خویش‌ شكوه‌ مى‌كند، گاه‌ از فرومایگى‌ و پستى‌ همروزگارانش‌ و گاه‌ از بى‌بها بودن‌ علم‌ و دانش‌ در جامعه‌ای‌ كه‌ در آن‌، بدكاران‌ گرامى‌ترین‌ مردمانند.

آراء و نظریات‌

ابن‌فارس‌ درنحو پیرومكتب‌ كوفه‌است‌ و در میان‌ استادان‌ وی‌ نیز چند تن‌ از نمایندگان‌ مكتب‌ كوفه‌ به‌ چشم‌ مى‌خورند. با اینهمه‌ گویى‌ وی‌ به‌ استدلالهای‌ نحویان‌ خواه‌ كوفى‌ و خواه‌ بصری‌ چندان‌ دل‌ نمى‌بست‌، زیرا در بیتى‌ كه‌ شهرت‌ بسیار یافته‌، بیماری‌ چشم‌ دلبران‌ را به‌ «حجت‌ نحویان‌» تشبیه‌ كرده‌ است‌. وی‌ بر پایة آیاتى‌ از قرآن‌ كریم‌، زبان‌ و خط، هر دو را توقیفى‌ مى‌داند و به‌ شیوة اهل‌ حدیث‌ موازین‌ فلسفى‌ و عقلى‌ را خوار مى‌شمارد و از فیلسوفان‌ به‌ خواری‌ یاد مى‌كند. از سوی‌ دیگر در نقل‌ ادبى‌ دارای‌ نظرگاهى‌ اندیشمندانه‌ و پویاست‌ و از شاعران‌ و ادیبان‌ روزگار خود در برابر پیشینیان‌ و كهنه‌پرستان‌ به‌ دفاع‌ برمى‌خیزد و هر روزگاری‌ را دارای‌ ویژگیها و آفرینش‌ و نوآوری‌ ادبى‌ ویژة خود مى‌داند، و مى‌گوید: هرگز نمى‌توان‌ به‌ كتابها قناعت‌ كرد و اگر چنین‌ شود، فرهنگ‌ و ادب‌ از رشد و پیشرفت‌ باز مى‌ماند. وی‌ در اینجا، در چهرة منتقدی‌ آزاداندیش‌ آشكار مى‌گردد كه‌ بر نوآوریهای‌ شاعران‌ هم‌ روزگار خویش‌ به‌ خوبى‌ آگاه‌ است‌ و كوششهای‌ آنان‌ را در برابر پیشینیان‌ مى‌ستاید و گرچه‌ این‌ سخن‌ تازگى‌ نداشت‌ و پیش‌ از آن‌ ابن‌ قتیبه‌ در این‌ راه‌ گامهای‌ استواری‌ برداشته‌ بود.

شاگردان

همچنین چند تن‌ از چهره‌های‌ بزرگ‌ ادبى‌ و سیاسى‌ در سدة 4ق‌ از شاگردان‌ او بوده‌اند. نخستین‌ آنها بدیع‌الزمان‌ همدانى‌ پایه‌گذار فن‌ مقامه‌نویسى‌ است‌ كه‌ گفته‌اند، این‌ فن‌ را از وی‌ آموخت‌. صاحب‌ بن‌ عباد وزیر دانشمند و ادب‌ دوست‌ دیلمیان‌ از دیگر شاگردان‌ او بود كه‌ ظاهراً به‌ این‌ شاگردی‌ بسیار افتخار مى‌كرده‌ است‌.

ابوالفتح‌ ابن‌ عمید، فرزند ابوالفضل‌ ابن‌ عمید كه‌ جانشین‌ پدر در مقام‌ وزارت‌ شد و نیز ابوطالب‌ مجدالدوله‌ واپسین‌ فرمانروای‌ آل‌ بویه‌، از دیگر شاگردان‌ او بوده‌اند.


تالیفات

آثار:

الف‌ - چاپى‌:

  1. ابیات‌ الاستشهاد، مجموعه‌ای‌ است‌ از اشعاری ضرب‌المثل‌ گونه‌ كه‌ مؤلف‌ آنها را از زبان‌ ادیبى‌ صاحب‌ ذوق‌ كه‌ هر یك‌ را به‌ مناسبتى‌ به‌ كار برده‌، نقل‌ كرده‌ است‌.
  2. الاتباع‌ والمزاوجة، مجموعه‌ای‌ است‌ از واژه‌های‌ متشابه‌ كه‌ در زبان‌ عربى‌، پیوسته‌ دو به‌ دو با هم‌ ذكر مى‌شوند و مؤلف‌ آنها را با شواهد شعری‌ ذكر كرده‌ است‌.
  3. اوجز السیر لخیر البشر، رسالة كوچكى‌ است‌ در سیره پیامبر اكرم‌ صلی الله علیه و آله كه‌ نخستین‌ بار در الجزیره‌ و بار دیگر در بمبئى‌ (1311 ق‌) به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.
  4. تمام‌ فصیح‌ الكلام‌ كه‌ مى‌توان‌ آن‌ را ذیلى‌ بر كتاب‌ فصیح‌ ثعلب‌ دانست‌ و مؤلف‌ به‌ گفته خود آنچه‌ را ثعلب‌ گفته‌، بسط و گسترش‌ داده‌ است‌.
  5. كتاب‌ ثلاثة. ابن‌ فارس‌ در این‌ كتاب‌ واژه‌های‌ سه‌ حرفى‌ عربى‌ را كه‌ با جابه‌جایى‌ صامت های‌ آنها مى‌توان‌ كلمات‌ دیگری‌ بدست‌ آورد، همراه‌ با شواهد شعری‌ گردآورده‌ و توضیح‌ داده‌ است.‌این‌ اثر نخستین‌ بار در قاهره‌ به‌ سال‌ 1344ق‌ همراه‌ اثر دیگر ابن‌ فارس‌، مقالة كَلاّ و ماجاء منها فى‌ كتاب‌ الله‌، به‌ چاپ‌ رسید و سپس‌ به‌ كوشش‌ رمضان‌ عبدالتواب‌ در قاهره‌ به‌ سال‌ 1970م‌ و آخرین‌ بار در همانجا (1384ق‌/1964م‌) در مجلة معهد المخطوطات‌ العربیة (10(1)/309- 378) انتشار یافت‌.
  6. الحورالعین‌، در قاهره‌ به‌ كوشش‌ مصطفى‌ كمال‌ چاپ‌ شده‌ است.
  7. الخضارة، كتابى‌ است‌ درباره شعر و نیز اشتباهات‌ نحوی‌ و لغوی‌ شاعران‌.
  8. ذم‌ الخطأ فى‌ الشعر، رسالة كوچكى‌ است‌ در 4 صفحه‌ به‌ همراه‌ الكشف‌ عن‌ مساوی‌ شعر المتنبى‌ صاحب‌ بن‌ عباد كه‌ در 1349ق‌ در قاهره‌ منتشر شده‌ است‌.
  9. الصاحبى‌ فى‌ فقه‌ اللغة و سنن‌ العرب‌ و كلامها. این‌ كتاب‌ چنان كه‌ از عنوان‌ آن‌ پیداست‌، اثری‌ است‌ درباره زبان‌شناسى‌ عربى‌ كه‌ مؤلف‌ آن‌ را به‌ صاحب‌ بن‌ عباد تقدیم‌ كرده‌ است‌ و نخستین‌ كتاب‌ در زبان‌ عربى‌ است‌ كه‌ صرف‌نظر از مباحث‌ نحوی‌ و لغوی‌ مطالب‌ تازه‌ای‌ مطرح‌ كرده‌ است‌.
  10. كتاب‌ فتیافقیه‌ العرب‌، مجموعه‌ای‌ است‌ از پرسِش ها و معماهای‌ فقهى‌ كه‌ مؤلف‌ آنها را بر پایه معانى‌ غریب‌ واژه‌های‌ عربى‌ بیان‌ كرده‌ و غرض‌ وی‌ از تألیف‌ آن‌ تشویق‌ فقیهان‌ و رجال‌ دین‌ به‌ آموختن‌ درست‌ و كامل‌ زبان‌ عربى‌ بوده‌ است‌.
  11. الفرق‌ بین‌ الانسان‌ و غیره‌ من‌ الحیوان‌ فى‌ اشیاء من‌ الخَلق‌ و الخُلق‌ كه‌ به‌ كوشش‌ رمضان‌ عبدالتواب‌ در 1982م‌ در قاهره‌ و ریاض‌ نشر یافته‌ است.
  12. اللامات‌، رسالة كوچكى‌ است‌ درباره موارد استعمال‌ «لَ» و «لِ» در زبان‌ عربى‌ كه‌ نخستین‌ بار به‌ كوشش‌ برگشترسر در اسلامیكا به‌ چاپ‌ رسید. این‌ رساله‌ احتمالاً از مبحث‌ لَ و لِ در الصاحبى‌ استخراج‌ شده‌ و برگشترسر درباره آن‌ بحث‌ كرده‌ است‌.
  13. متخیر الالفاظ، فرهنگ‌ لغتى‌ است‌ در 114 باب‌، در هر باب‌ آن‌ درباره یك‌ مفهوم‌ خاص‌ بحث‌ شده‌ است‌.
  14. المجمل‌ فى‌ اللغة كه‌ درباره آن‌ بحث‌ شد، در 1405ق‌/1985م‌ به‌ كوشش‌ هادی‌ حسن‌ حمودی‌ در كویت‌ و سپس‌ در 1986م‌ به‌ كوشش‌ زهیر عبدالمحسن‌ سلطان‌ در بغداد انتشار یافته‌ است.
  15. المذكر و المونث‌، به‌ كوشش‌ رمضان‌ عبدالتواب‌ در قاهره‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.
  16. مقالة فى‌ اسماء اعضاء الانسان‌ یا خلق‌الانسان‌. رساله‌ای‌ نیز با عنوان‌ «استعارات‌ اعضاء الانسان‌» در 1983م‌ به‌ كوشش‌ احمد خان‌ در مجلة المورد (دورة 12، شم 2، ص‌ 81 - 108) چاپ‌ شده‌ است‌ كه‌ احتمالاً همین‌ كتاب‌ است.
  17. مقالة كَلاّ و ماجاء منها فى‌ كتاب‌الله‌. از نخستین‌ چاپ‌ این‌ كتاب‌ ضمن‌ كتاب‌ ثلاثة سخن‌ گفتیم‌. این‌ اثر بار دیگر در 1387ق‌ در قاهره‌ و سپس‌ در 1982م‌ در دمشق‌ و ریاض‌ نشر یافته‌ است.
  18. مقاییس‌ اللغة یا معجم‌ مقاییس‌ اللغة، درباره این‌ كتاب‌ كه‌ در شمار 3 اثر بزرگ‌ ابن‌ فارس‌ است‌، در متن‌ مقاله‌ توضیح‌ داده‌ شده‌ است‌. این‌ اثر نخستین‌ بار به‌ كوشش‌ عبدالسلام‌ هارون‌ در 3 جلد در 1366-1368 ق‌ در قاهره‌ و بار دیگر در 6 جلد در 1366-1371 ق‌ به‌ همراه‌ مقدمه‌ای‌ عالمانه‌ به‌ كوشش‌ همو به‌ چاپ‌ رسیده‌ است.
  19. النیروز، رسالة كوتاهى‌ است‌ درباره معرب‌ واژة نوروز، توضیحاتى‌ درباره جشن های‌ ایرانیان‌ و نیز واژه‌های‌ عربى‌ كه‌ بر وزن‌ فیعول‌ آمده‌ است‌.

ب‌ - خطى‌:

  1. اخلاق‌ النبى‌ صلی الله علیه و آله: نسخه‌ای‌ از آن‌ در قازان‌ موجود است‌.
  2. الانواء، كتابى‌ است‌ درباره تأثیر ستارگان‌، در 10 باب‌ كه‌ نسخه‌های‌ متعددی‌ از آن‌ در كتابخانه سپهسالار و دانشگاه‌ آمریكایى‌ بیروت‌ موجود است‌.
  3. تفسیر اسماء النبى‌ صلی الله علیه و آله: این‌ كتاب‌ ظاهراً همان‌ است‌ كه‌ حاجى‌ خلیفه‌ آن‌ را اسماء النبى‌ صلی الله علیه و آله و بغدادی‌ المنبى‌ فى‌ تفسیر اسماء النبى‌ صلی الله علیه و آله نامیده‌ است‌.
  4. حلیة الفقهاء، كه‌ شرحى‌ است‌ بر مختصر مزنى‌.
  5. رسالة فى‌ فرائض‌ العرب‌، كه‌ نسخه‌ای‌ از آن‌ در كتابخانة فاتح‌ استانبول‌ موجود است‌.
  6. رسالة فى‌ المعاریض‌. نسخه‌ای‌ از این‌ اثر در كتابخانة نجیب‌ پاشا در تركیه‌ مضبوط است‌.
  7. شرح‌ دیوان‌ الحماسة ابوتمام‌ كه‌ نسخه‌هایى‌ از آن‌ در كتابخانة سپهسالار و لاله‌لى‌ موجود است‌.
  8. فوائد الفاظ القرآن‌: نسخة ناقصى‌ از آن‌ در كتابخانة عاشر افندی‌ موجود است‌.
  9. قصص‌ النهار و سمراللیل‌، كه‌ احتمالاً همان‌ است‌ كه‌ یاقوت‌ و صفدی‌ از آن‌ با عنوان‌ اللیل‌ والنهار نام‌ برده‌اند.
  10. الیشكریات‌: یك‌ نسخه‌ از این‌ كتاب‌ در ظاهریة دمشق‌ موجود است‌.

ج‌ - آثار یافت‌ نشده:

  1. اشتقاق‌ اسماء البلدان‌
  2. اصول‌ الفقه‌
  3. الاضداد
  4. الافراد، كه‌ همان‌ الوجوه‌ والنظائر است‌ كه‌ رمضان‌ عبدالتواب‌ و هلال‌ ناجى‌ آن‌ را كتابى‌ دیگر پنداشته‌اند.
  5. الامالى‌
  6. الامثلة الاسجاع‌ كه‌ خود وی‌ در پایان‌ كتاب‌ الاتباع‌ والمزاوجة به‌ آن‌ اشاره‌ كرده‌ است‌.
  7. الانتصار لثعلب‌
  8. التاج‌
  9. الثیاب‌ والحلى‌ و یا الشیات‌ والحلى
  10. جامع‌ التأویل‌ فى‌ تفسیر القرآن‌، كه‌ در 4 جلد بوده‌ است.
  11. الجوابات‌
  12. الحبیر المُذهَب‌
  13. الحَجَر
  14. الحماسة المحدثة
  15. دارات‌ العرب‌
  16. ذم‌ الغیبة
  17. دو وذات‌
  18. رسالة فى‌ ما و انواعها
  19. رسالة مختصة بالفرق‌ بین‌ الوعد والوعید
  20. شرح‌ رسالة ابوهلال‌ عسكری‌
  21. شرح‌ رسالة الزهری‌ الى‌ عبدالملك‌ بن‌ مروان‌
  22. علل‌ الغریب‌ المصنف
  23. العم‌ والخال‌
  24. غریب‌ اعراب‌ القرآن‌
  25. الفریدة و الخریدة
  26. فضل‌ الصلوة على‌ النبى‌
  27. كتاب‌ المیرة
  28. كفایة المتعلمین‌ فى‌ اختلاف‌ النحویین‌، كه‌ به‌ گفته سزگین‌ تا قرن‌ 7ق‌ در كتابخانه‌ای‌ در حلب‌ موجود بوده‌ است‌.
  29. ماجاء فى‌ اخلاق‌ المؤمنین‌
  30. مأخذ العلم‌
  31. المحصل‌ فى‌ النحو
  32. محنة الاریب‌
  33. المدخل‌ الى‌ علم‌ النحت‌
  34. المسائل‌ الخمس‌
  35. المعاش‌ والكسب‌
  36. مقدمة الفرائض‌
  37. مقدمة فى‌ النحو
  38. الموازنة
  39. نقد الشعر كه‌ احتمالاً همان‌ خضارة است.
  40. یواقیت‌ الحكم‌.

وفات

گفته‌اند كه‌ ابن‌ فارس‌ كتاب‌ الحَجَر را در همدان‌ تألیف‌ كرد و برای‌ صاحب‌ بن‌ عباد فرستاد، اما صاحب‌ به‌ دلیل‌ وابستگى‌ او به‌ خاندان‌ ابن‌ عمید، نخست‌ فرمان‌ داد تا آن‌ را بازگردانند، اما سپس‌ ادب‌ دوستى‌ او، وی‌ را از این‌ كار بازداشت‌ و پاداشى‌ گرچه‌ اندك‌ برای‌ او فرستاد. این‌ رویداد پس‌ از مرگ‌ ابوالفتح‌ ابن‌ عمید و به‌ وزارت‌ رسیدن‌ صاحب‌ بن‌ عباد بود كه‌ بر اثر آن‌، ابن‌ فارس‌ حامى‌ خویش‌ را از دست‌ داد، چه‌ پس‌ از آن‌ ابن‌ فارس‌ به‌ ری‌ رفت‌ و تا پایان‌ عمر در آن‌ شهر بماند و كتاب‌ الصاحبى‌ را نیز در همین‌ شهر تألیف‌ و به‌ صاحب‌ بن‌ عباد تقدیم‌ كرد و در ری در سال 395 قمری درگذشت‌.

منابع