آيه لعان

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۵۱ توسط مرضیه الله وکیل جزی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی '- آيه 6 سوره نور/24 كه به موضوع لعان پرداخته، «آيه لعان» نام گرفته است.<ref> [[بحار...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

-

آيه 6 سوره نور/24 كه به موضوع لعان پرداخته، «آيه لعان» نام گرفته است.[۱] برخى نيز آن را «آيه ملاعنه»[۲] و برخى ديگر «آيه تلاعن»[۳] گفته‌اند؛ البته موضوع لعان تا آيه 9 همين سوره ادامه دارد.

آيات نخستين اين سوره، به حكم حدّ زنا و حد قذف و آيات 6 تا 9 به موضوع لعان پرداخته است. در شأن نزول اين آيه آمده است كه سعد بن عباده (بزرگ انصار) به پيامبر عرض كرد: اى پيامبر خدا! حال كه نسبت دادن عمل منافى عفت به كسى داراى اين مجازات است كه اگر آن را اثبات نكند، بايد هشتاد تازيانه بخورد اگر من وارد خانه خود شدم و ديدم مرد فاسقى با همسرم در حال عمل حرامى است، چه كنم؟ اگر به دنبال چهار شاهد بروم، او كار خود را كرده و رفته است و اگر او را به قتل رسانم، كسى از من بدون شاهد نمى‌پذيرد و در جایگاه قاتل قصاص مى‌شوم و اگر بيايم و شكايت كنم، هشتاد تازيانه بر من زده مى‌شود.

پيامبر صلى الله عليه و آله خطاب به انصار فرمود: نمى‌شنويد بزرگتان چه مى‌گويد؟ انصار گفتند: اى رسول خدا! او را ملامت مكن كه او مردى غيور است. سعد بن عباده گفت: تن و جان من فداى تو باد اى رسول خدا! من مى‌دانم كه اين حكم، حق و از طرف خدا است؛ اما از آن درشگفتم.

پيامبر فرمود: حكم خدا همين است. او نيز عرضه داشت: صدق اللّه و رسولُه. چيزى نگذشت كه پسرعموى سعد به نام هلال ابن اميه نزد پيامبر آمد و عرضه داشت: من وارد خانه شدم و با چشم خود ديدم كه مردى با همسرم زنا مى‌كرد و سخنان آنان را با گوش خود شنيدم.

با شنيدن اين سخن، آثار ناراحتى شديدى در چهره پيغمبر صلى الله عليه و آله پديدار شد. هلال عرض كرد: به خدا سوگند! راست مى‌گويم و اميدوارم خداوند مرا از اين مشكل برهاند. پيامبر تصميم گرفت حد قذف را بر هلال جارى سازد. در اين هنگام، وحى بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل و اين آيات فرو فرستاده شد و راه حلّى را بدين شكل به مسلمانان عرضه كرد.[۴]

كسانى كه همسران خود را متهم مى‌كنند و گواهانى جز خودشان ندارند، هر يك از آن‌ها بايد چهار مرتبه به خدا سوگند ياد كند كه او به طور قطع از راست‌گويان است و در پنجمين بار بگويد: لعنت خدا بر او باد اگر از دروغ‌گويان باشد، و‌زن اگر سخنان مرد را تصديق كرد، حدّ زنا بر او زده ‌مى‌شود و او نيز براى رفع مجازات زنا از خود مى‌تواند چهار بار خدا را به شهادت طلبد كه شوهرش از دروغ‌گويان است و در مرتبه پنجم بگويد: غضب خدا بر او باد اگر شوهرش از راستگويان باشد:

«والّذينَ يَرمُونَ أَزوجَهم ولَم يَكن لَهُم شُهداء إِلاّ أنفُسُهُم فَشهدَةُ أَحدِهِم أَربَعُ شَهدة بِاللّهِ إِنّهُ لَمِنَ الصَدِقِينَ × والخمِسةُ أَنّ لَعنتَ اللّهِ عَليهِ إِن كانَ مِن الكذِبينَ × و يَدرَؤُا عَنها العَذابَ أَن تَشهدَ أَربَع شَهدت بِاللّهِ إِنّهُ لَمِنَ الكذِبينَ × والخمِسةَ أَنّ غَضَبَ اللّهِ عَليهَا إِن كانَ مِن الصَدِقِين».

پانویس

  1. بحارالانوار، ج‌ 22، ص‌ 45.
  2. الدرّالمنثور، ج‌ 6‌، ص‌ 140.
  3. همان، ص‌ 139.
  4. روض الجنان، ج 14، ص 91 و 92.

منابع

علی خراسانی، دائرة‌المعارف قرآن كريم، جلد 1، ص 397-398