آقا محمد بيدآبادی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو


آقا محمد بیدآبادی فرزند محمدرفیع گیلانی متوفی 1198 ق. علامه فقیه و حکیم، فیلسوف، عارف، زاهد، متقی، استاد، حکماء و مربی دانشمندان و عرفا.

آثار وی

فهرست کلی مکتوبات و آثار علامه بیدآبادی عبارتند از:

  1. آثار در زمینه تفسیر قرآن
  2. آثار در زمینه علم کیمیا
  3. آثار در سبک عرفای متاله
  4. نوشته‌ها در زمینه حکمت و کلام از نمونه‌های جالب هنری تکیه بیدآبادی

سنگ قبر نفیس و ارزشمند آقا محمد بیدآبادی است که به خط بسیار زیبای نستعلیق که اشعارش از آقا محمدکاظم واله می‌باشد، بر سنگ قبر وی حک شده است:


کرد واله از پی تاریخ او بیتی رقم تا بود هر مصرعی بر سال فوتش رهنمون

قبله‌ی ارباب علم آقا محمد شد ز دهر برگزیده عارفی عالم شد از دنیای دون

بیدآبادی به عربی و فارسی آثاری از خود برجای نهاده است ، که عبارت اند از: 1) تفسیرقرآن به عربی [۱] رساله ای به فارسی با عنوان فی علم التوحید علی نهج التجرید ، که در منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران [۲] چاپ شده است ؛ 3) رسالة حُسن دل ، به فارسی ، تحقیق و تصحیح علی صدرایی خویی و محمدجواد نورمحمدی ؛ 4) «رساله در سیر وسلوک » در پاسخ میرزای قمی به عربی که همراه با ترجمة فارسی در مجلة پیام حوزه 1372 ش به چاپ رسیده است ؛ 5) «رساله در سیروسلوک » در پاسخ سیدحسین قزوینی که مکرراً [۳] چاپ شده است ؛ 6) «فصلی در آداب تخلیه و تحلیه » [۴] رساله ای با عنوان سیروسلوک نیز منسوب به بیدآبادی است که همراه با شرح میرسیدحسین مدرس هاشمی ، در 1377 ش منتشر شده است . نراقی [۵] نیز دستورالعملی از او در سیر و سلوک نقل کرده است .

استادان وی

استادان وی در معقول و منقول ، ملاعبدالله حکیم (متوفی 1162)، ملااسماعیل خواجویی (متوفی 1173) و میرزا محمدتقی الماسی (متوفی 1159) بوده اند [۶] . اساساً اهمیت ویژة بیدآبادی در انتقال میراث فلسفی ملاصدرا به نسل پس از خود است ، زیرا اندیشه های ملاصدرا که ارزش و اهمیت والای آن تا مدتها ناشناخته مانده بود، به سعی شاگرد مشهور بیدآبادی ، ملاعلی نوری ، به طور شایسته ای معرفی گردید. بنابراین ، بیدآبادی را می توان احیاکننده و مروج فلسفة ملاصدرا دانست [۷]؛ هر چند بیشتر در عرفان بروز و ظهور کرده است .

بیدآبادی در عرفان ، مرید سیّد قطب الدین نیریزی (1100ـ 1173)، از ارکان سلسلة ذهبیّه ، بود و پس از مرگ او قطب این سلسله شد [۸]. گفته اند سلسلة عرفانی برخی عارفان متشرع ساکن نجف و کربلا، مانند سیّداحمد کربلایی ، سیّد مرتضی کشمیری ، ملافتحعلی سلطان آبادی ، ملاحسینقلی همدانی و سیّدمهدی بحرالعلوم به بیدآبادی متصل است [۹]. تبحُرّ وی در علم کیمیا نیز ادعا شده است [۱۰]

بیدآبادی در فقه قائل به وجوب نماز جمعه در عصر غیبت امام دوازدهم علیه السلام بود، و چون در اصفهان نماز جمعه برگزار می شد، برای رعایت فاصلة لازم بین دو نماز جمعه ، به روستای رِنان در بلوک ماربین می رفت و در آنجا اقامة نماز جمعه می کرد[۱۱]. همچنین ، خوانساری [۱۲] به نقل از مُنیة المرتاد میرزا محمد اخباری ، بیدآبادی را در زمرة مخالفان نظریة اجتهاد و مدافعان نظریة اخباری نام برده است .

بیدآبادی به توجهی که حکومت وقت به وی می کرد بی اعتنا بود، و اموالی را که به رسم هدیه برای او می فرستادند، نمی پذیرفت . وی به زهد و قناعت در معاش می کوشید، و برای امرار معاش ، به زراعت و شَعربافی می پرداخت . در قحطی اصفهان ، برای همدردی با قحطی زدگان ، شش ماه به خوردن زردک خام اکتفا کرد [۱۳].

شاگردان مهم بیدآبادی

شاگردان مهم بیدآبادی عبارت اند از: ملاعلی نوری ، ملامحراب گیلانی ، حاج محمد ابراهیم کرباسی ـ که طبق وصیت پدرش تحت تربیت و تعلیم خاصّ بیدآبادی بوده است [۱۴] ـ میرزا ابوالقاسم خاتون آبادی ، ملاعبدالکریم اشراقی قاینی ، سیّدحسین قزوینی ، میرزاابوالقاسم قمی ، ملانظرعلی گیلانی ، صدرالدین محمد دزفولی ، اسماعیل جزایری و میرزا هدایت الله مشهدی . مولی مهدی نراقی و میرزا محمدعلی میرزامظفر، مدرس آثار شیخ اشراق ، را نیز از زمرة شاگردان او دانسته اند [۱۵]. بیدآبادی در 1197 (یا اول محرّم 1198) وفات یافت ، و مقبرة وی در تخت پولاد اصفهان ، جنب مقبرة پدرش در شرق تکیة خوانساریها (آقاحسین خوانساری )، جای دارد[۱۶]


مقام اخلاقی و علمی آقا محمد بیدآبادی

آقا محمد بیدآبادی مردی بسیار متواضع و مهربان بود. در فقه مجتهد مسلم بود و در فلسفه تسلط کامل داشت. در عرفان علمی و عملی بسیار متبحر بود، در زندگی شخصی‌اش با کمال قناعت و زهد زندگی می‌کرد. از دیگر صفات بارز وی بی‌اعتنایی و عدم توجه‌اش به حکام زمانه بود. می‌گویند کریم خان زند و علیمردان خان زند همواره مایل به دیدار و نشست و برخواست با وی بودند ولی آقا محمد بیدآبادی با قناعت و زهدش به آنان هیچ اعتنایی نمی‌کرد.

اهمیت ویژه بیدآبادی در انتقال فلسفه غنی اصفهان عصر صفوی به روزگار بعد از خودش بود زیرا با انقراض سلسله صفویه فلسفه در حوزه‌ی اصفهان دستخوش نابودی و فراموشی بود ولی آقا محمد بیدآبادی با تربیت شاگردان بزرگی همچون ملا علی نوری توانست علم حکمت را به نسل بعد منتقل کند. رسائل عرفانی بسیار ارزشمند و جذاب او روح آدمی را مخاطب ساخته و به آن هشدار می‌دهد تا پرده غفلت را کنار زند.

چنان که می‌نویسد: «مرگ را دایم در نظر دار تا همه کارهای دشوار بر تو آسان شود. بلکه مشتاق آن گرد تا به شیرینی بمیری نه به تلخی، یعنی با گریه و زاری و سوگواری از برخورداری:


جهان آن به که دانا تلخ گیرد که شیرین زندگانی تلخ میرد

در برابر بدی مردم نیکی کن و اگر نتوانی کرد، بدی مکن و قانع و صابر باش تا هرگز تنگی و سختی نکشی. دنیا را مزرعه آخرت دان. سالکی از دهقانی پرسید که چه مذهب داری؟ گفت: مذهب برزگری. (یعنی هر چه بکاری بدروی) در ذکر و یاد حق تعالی می‌فرماید: «خدا را باش تا خدا تو را باشد. خود را مباش که هیچ با تو نباشد و چون کلمه طیبه «لااله الاالله» افضل اذکار و مفتاح باب رضا و معراج فردوس اعلی است در تکرار آن تقصیر منما... در راه دین به کمتر از خود منگر به بزرگتر از خود بنگر. در دنیا به برتر از خود منگر به کمتر از خود بنگر...».


در مقامی که کنی قصد گناه گر کند کودکی از دور نگاه

شرمت آید ز گنه درگذری پرده‌ی عصمت خود را ندری

شرم بادت ز خداوند جهان کو بود واقف اسرار نهان

نظرش در تو بود بیگه و گاه تو کنی در نظرش قصد گناه

منابع

  • سید احمد عقیلی، برگرفته از کتاب تخت فولاد اصفهان.
  • دانشنامه جهان اسلام،"مدخل بید آبادی" ازحسن سیّدعرب.
  • دايرة المعارف طهور، بازیابی: 26 بهمن 1392.
  • دانش پژوه ، ج 8، ص 448، ش 1854)؛ 2
  • ج 4، ص 303
  • از جمله در وحید ، تیر 1352؛ حوزه ، تیر 1364؛ کیهان اندیشه ، فروردین و اردیبهشت 1366
  • چاپ شده در وحید ، تیر 1352؛ حوزه ، آذر و دی 1368
  • ص 389
  • آقابزرگ طهرانی ، ص 695؛ حبیب آبادی ، ج 1، ص 67؛ صدرالدین شیرازی ، مقدمة آشتیانی ، ص صدوبیست
  • مطهری ، ص 594
  • معصوم علیشاه ، ج 3، ص 215
  • منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران ، ج 2، مقدمة آشتیانی ، ص پانزده ، پانویس 11
  • خوانساری ، ج 7، ص 123.
  • همانجا
  • ج 7، ص 124
  • مهدوی ، ص 483؛ خوانساری ، ج 7، ص 123
  • رجوع کنید به گزی برخواری ، ص 48
  • لاهیجی ، مقدمة آشتیانی ، ص 68؛ منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران ، ج 4، ص 296ـ297؛ حبیب آبادی ، ج 1، ص 67ـ 68؛ مدرس هاشمی ، مقدمة کرباسی ، ص 13؛ مطهری ، ص 598
  • خوانساری ، همانجا؛ حبیب آبادی ، ص 69؛ مهدوی ، ص 483ـ484.