رعایت ادبیات دانشنامه ای متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

آقا محمد بيدآبادی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
جز
 
(۷ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
+
{{خوب}}
 +
آقا محمد بیدآبادی فرزند محمدرفیع گیلانی متوفی 1198 ق. علامه فقیه، حکیم، فیلسوف، عارف و استاد حکمت در قرن دوازدهم هجری است. او در انتقال فلسفه غنی اصفهان عصر صفوی به روزگار بعد از خودش از اهمیت بسزایی برخوردار است.
  
آقا محمد بیدآبادی فرزند محمدرفیع گیلانی متوفی 1198 ق. علامه فقیه و حکیم، فیلسوف، عارف، زاهد، متقی، استاد، حکماء و مربی دانشمندان و عرفا.
+
==آثار وی==
 
 
== آثار وی ==
 
  
 
فهرست کلی مکتوبات و آثار علامه بیدآبادی عبارتند از:
 
فهرست کلی مکتوبات و آثار علامه بیدآبادی عبارتند از:
  
# آثار در زمینه تفسیر قرآن
+
# آثار در زمینه [[تفسیر قرآن]]
# آثار در زمینه علم کیمیا
+
# آثار در زمینه علم [[کیمیا]]
 
# آثار در سبک عرفای متاله
 
# آثار در سبک عرفای متاله
# نوشته‌ها در زمینه حکمت و کلام از نمونه‌های جالب هنری تکیه بیدآبادی
+
# نوشته‌ها در زمینه [[حکمت]] و [[کلام]]
  
سنگ قبر نفیس و ارزشمند آقا محمد بیدآبادی است که به خط بسیار زیبای نستعلیق که اشعارش از آقا محمدکاظم واله می‌باشد، بر سنگ قبر وی حک شده است:
+
بیدآبادی به عربی و فارسی آثاری از خود برجای نهاده است که عبارت اند از:
  
{{بیت|کرد واله از پی تاریخ او بیتی رقم|تا بود هر مصرعی بر سال فوتش رهنمون}}
+
# تفسیر قرآن به عربی
{{بیت|قبله‌ی ارباب علم آقا محمد شد ز دهر|برگزیده عارفی عالم شد از دنیای دون}}
+
# رساله ای به فارسی با عنوان فی علم التوحید علی نهج التجرید که در منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران چاپ شده است.
 +
# [[رساله حُسن دل]] به فارسی، تحقیق و تصحیح علی صدرایی خویی و محمدجواد نورمحمدی
 +
# «رساله در سیر و سلوک» در پاسخ میرزای قمی به عربی که همراه با ترجمه فارسی در مجله پیام حوزه 1372ش به چاپ رسیده است.
 +
# «رساله در سیر و سلوک» در پاسخ سید حسین قزوینی که مکرراً چاپ شده است.
 +
# «فصلی در آداب تخلیه و تحلیه»
 +
 
 +
رساله ای با عنوان سیر و سلوک نیز منسوب به بیدآبادی است که همراه با شرح میر سیدحسین مدرس هاشمی در 1377 ش منتشر شده است. نراقی نیز دستورالعملی از او در سیر و سلوک نقل کرده است.<ref name = "دانشنامه جهان اسلام">دانشنامه جهان اسلام، مدخل "بید آبادی" از حسن سیّد عرب.</ref>
 +
 
 +
==استادان وی==
  
بیدآبادی به عربی و فارسی آثاری از خود برجای نهاده است ، که عبارت اند از: 1) تفسیرقرآن به عربی <ref> دانش پژوه ، ج 8، ص 448، ش 1854)؛ 2 </ref> رساله ای به فارسی با عنوان فی علم التوحید علی نهج التجرید ، که در منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران <ref> ج 4، ص 303 </ref> چاپ شده است ؛ 3) رسالة حُسن دل ، به فارسی ، تحقیق و تصحیح علی صدرایی خویی و محمدجواد نورمحمدی ؛ 4) «رساله در سیر وسلوک » در پاسخ میرزای قمی به عربی که همراه با ترجمة فارسی در مجلة پیام حوزه 1372 ش  به چاپ رسیده است ؛ 5) «رساله در سیروسلوک » در پاسخ سیدحسین قزوینی که مکرراً <ref> از جمله در وحید ، تیر 1352؛ حوزه ، تیر 1364؛ کیهان اندیشه ، فروردین و اردیبهشت 1366 </ref> چاپ شده است ؛ 6) «فصلی در آداب تخلیه و تحلیه » <ref> چاپ شده در وحید ، تیر 1352؛ حوزه ، آذر و دی 1368</ref> رساله ای با عنوان سیروسلوک نیز منسوب به بیدآبادی است که همراه با شرح میرسیدحسین مدرس هاشمی ، در 1377 ش منتشر شده است . نراقی <ref> ص 389 </ref> نیز دستورالعملی از او در سیر و سلوک نقل کرده است .
+
استادان وی در معقول و منقول، [[ملا عبدالله حکیم]] (متوفی 1162[[ملا اسماعیل خواجویی]] (متوفی 1173) و [[میرزا محمدتقی الماسی]] (متوفی 1159) بوده اند.<ref name="دانشنامه جهان اسلام"/>
  
== استادان وی ==
+
==شاگردان مهم بیدآبادی==
  
استادان وی در معقول و منقول ، ملاعبدالله حکیم (متوفی 1162)، ملااسماعیل خواجویی (متوفی 1173) و میرزا محمدتقی الماسی (متوفی 1159) بوده اند <ref> آقابزرگ طهرانی ، ص 695؛ حبیب آبادی ، ج 1، ص 67؛ صدرالدین شیرازی ، مقدمة آشتیانی ، ص صدوبیست </ref> . اساساً اهمیت ویژة بیدآبادی در انتقال میراث فلسفی ملاصدرا به نسل پس از خود است ، زیرا اندیشه های ملاصدرا که ارزش و اهمیت والای آن تا مدتها ناشناخته مانده بود، به سعی شاگرد مشهور بیدآبادی ، ملاعلی نوری ، به طور شایسته ای معرفی گردید. بنابراین ، بیدآبادی را می توان احیاکننده و مروج فلسفة ملاصدرا دانست <ref> مطهری ، ص 594 </ref>؛ هر چند بیشتر در عرفان بروز و ظهور کرده است .
+
شاگردان مهم بیدآبادی عبارت اند از: [[ملا علی نوری]]،[[ ملا محراب گیلانی]]، [[حاج محمدابراهیم کرباسی]] ـ که طبق وصیت پدرش تحت تربیت و تعلیم خاص بیدآبادی بوده است. ـ [[میرزا ابوالقاسم خاتون آبادی]]، [[ملاعبدالکریم اشراقی قاینی]]، [[سید حسین قزوینی]]، [[میرزا ابوالقاسم قمی]]،[[ ملا نظر علی گیلانی]]، [[صدرالدین محمد دزفولی]]، [[اسماعیل جزایری]] و [[میرزا هدایت الله مشهدی]].
  
بیدآبادی در عرفان ، مرید سیّد قطب الدین نیریزی (1100ـ 1173)، از ارکان سلسلة ذهبیّه ، بود و پس از مرگ او قطب این سلسله شد <ref> معصوم علیشاه ، ج 3، ص 215 </ref>. گفته اند سلسلة عرفانی برخی عارفان متشرع ساکن نجف و کربلا، مانند سیّداحمد کربلایی ، سیّد مرتضی کشمیری ، ملافتحعلی سلطان آبادی ، ملاحسینقلی همدانی و سیّدمهدی بحرالعلوم به بیدآبادی متصل است  <ref> منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران ، ج 2، مقدمة آشتیانی ، ص پانزده ، پانویس 11 </ref>. تبحُرّ وی در علم کیمیا نیز ادعا شده است <ref> خوانساری ، ج 7، ص 123. </ref>
+
[[مولی مهدی نراقی]] و [[میرزا محمدعلی میرزامظفر]]، مدرس آثار شیخ اشراق را نیز از زمره شاگردان او دانسته اند.<ref name="دانشنامه جهان اسلام"/>
  
بیدآبادی در فقه قائل به وجوب نماز جمعه در عصر غیبت امام دوازدهم علیه السلام بود، و چون در اصفهان نماز جمعه برگزار می شد، برای رعایت فاصلة لازم بین دو نماز جمعه ، به روستای رِنان در بلوک ماربین می رفت و در آنجا اقامة نماز جمعه می کرد<ref> همانجا </ref>. همچنین ، خوانساری <ref> ج 7، ص 124 </ref> به نقل از مُنیة المرتاد میرزا محمد اخباری ، بیدآبادی را در زمرة مخالفان نظریة اجتهاد و مدافعان نظریة اخباری نام برده است .
+
==مقام علمی و اخلاقی آقا محمد بیدآبادی==
  
بیدآبادی به توجهی که حکومت وقت به وی می کرد بی اعتنا بود، و اموالی را که به رسم هدیه برای او می فرستادند، نمی پذیرفت . وی به زهد و قناعت در معاش می کوشید، و برای امرار معاش ، به زراعت و شَعربافی می پرداخت . در قحطی اصفهان ، برای همدردی با قحطی زدگان ، شش ماه به خوردن زردک خام اکتفا کرد <ref> مهدوی ، ص 483؛ خوانساری ، ج 7، ص 123 </ref>.
+
اهمیت ویژه بیدآبادی در انتقال فلسفه غنی [[اصفهان]] عصر صفوی به روزگار بعد از خودش بود زیرا با انقراض سلسله صفویه [[فلسفه]] در حوزه‌ی اصفهان دستخوش نابودی و فراموشی بود ولی آقا محمد بیدآبادی با تربیت شاگردان بزرگی همچون ملا علی نوری توانست فلسفه [[ملاصدرا]] و علم حکمت را به نسل بعد منتقل کند. <ref>مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص594.</ref>  
  
== شاگردان مهم بیدآبادی ==
+
در عین حال مرحوم بید آبادی بیشتر در عرفان بروز و ظهور کرده است. بیدآبادی در عرفان، مرید سیّد قطب الدین نیریزی (1100ـ1173)، از ارکان سلسلة ذهبیّه بود و پس از مرگ او قطب این سلسله شد. گفته اند سلسلة عرفانی برخی عارفان متشرع ساکن [[نجف]] و [[کربلا]]، مانند سید احمد کربلایی  سیّد مرتضی کشمیری، ملا فتحعلی سلطان آبادی، ملا حسینقلی همدانی و سید مهدی بحرالعلوم به بیدآبادی متصل است. تبحُرّ وی در علم کیمیا نیز ادعا شده است.<ref name="دانشنامه جهان اسلام"/>
 
شاگردان مهم بیدآبادی عبارت اند از: ملاعلی نوری ، ملامحراب گیلانی ، حاج محمد ابراهیم کرباسی ـ که طبق وصیت پدرش تحت تربیت و تعلیم خاصّ بیدآبادی بوده است  <ref> رجوع کنید به گزی برخواری ، ص 48 </ref> ـ میرزا ابوالقاسم خاتون آبادی ، ملاعبدالکریم اشراقی قاینی ، سیّدحسین قزوینی ، میرزاابوالقاسم قمی ، ملانظرعلی گیلانی ، صدرالدین محمد دزفولی ، اسماعیل جزایری و میرزا هدایت الله مشهدی . مولی مهدی نراقی و میرزا محمدعلی میرزامظفر، مدرس آثار شیخ اشراق ، را نیز از زمرة شاگردان او دانسته اند <ref> لاهیجی ، مقدمة آشتیانی ، ص 68؛ منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران ، ج 4، ص 296ـ297؛ حبیب آبادی ، ج 1، ص 67ـ 68؛ مدرس هاشمی ، مقدمة کرباسی ، ص 13؛ مطهری ، ص 598 </ref>. بیدآبادی در 1197 (یا اول محرّم 1198) وفات یافت ، و مقبرة وی در تخت پولاد اصفهان ، جنب مقبرة پدرش در شرق تکیة خوانساریها (آقاحسین خوانساری )، جای دارد<ref> خوانساری ، همانجا؛ حبیب آبادی ، ص 69؛ مهدوی ، ص 483ـ484. </ref>
 
  
 +
رسائل عرفانی بسیار ارزشمند و جذاب او روح آدمی را مخاطب ساخته و به آن هشدار می‌دهد تا پرده غفلت را کنار زند. چنانکه می‌نویسد: «مرگ را دایم در نظر دار تا همه کارهای دشوار بر تو آسان شود. بلکه مشتاق آن گرد تا به شیرینی بمیری نه به تلخی، یعنی با گریه و زاری و سوگواری از برخورداری:
  
==مقام اخلاقی و علمی آقا محمد بیدآبادی==
+
{{بیت|جهان آن به که دانا تلخ گیرد|که شیرین زندگانی تلخ میرد}}
  
آقا محمد بیدآبادی مردی بسیار متواضع و مهربان بود. در [[فقه]] مجتهد مسلم بود و در [[فلسفه]] تسلط کامل داشت. در عرفان علمی و عملی بسیار متبحر بود، در زندگی شخصی‌اش با کمال قناعت و زهد زندگی می‌کرد. از دیگر صفات بارز وی بی‌اعتنایی و عدم توجه‌اش به حکام زمانه بود. می‌گویند کریم خان زند و علیمردان خان زند همواره مایل به دیدار و نشست و برخواست با وی بودند ولی آقا محمد بیدآبادی با قناعت و زهدش به آنان هیچ اعتنایی نمی‌کرد.  
+
در برابر بدی مردم نیکی کن و اگر نتوانی کرد، بدی مکن و قانع و صابر باش تا هرگز تنگی و سختی نکشی. دنیا را مزرعه [[آخرت]] دان. سالکی از دهقانی پرسید که چه مذهب داری؟ گفت: مذهب برزگری. (یعنی هر چه بکاری بدروی) در ذکر و یاد حق تعالی می‌فرماید: «خدا را باش تا خدا تو را باشد. خود را مباش که هیچ با تو نباشد و چون کلمه طیبه «لااله الاالله» افضل اذکار و مفتاح باب رضا و معراج فردوس اعلی است در تکرار آن تقصیر منما... در راه دین به کمتر از خود منگر به بزرگتر از خود بنگر. در دنیا به برتر از خود منگر به کمتر از خود بنگر...».<ref> سید احمد عقیلی، تخت فولاد اصفهان، ص 116 </ref>
  
اهمیت ویژه بیدآبادی در انتقال فلسفه غنی اصفهان عصر صفوی به روزگار بعد از خودش بود زیرا با انقراض سلسله صفویه [[فلسفه]] در حوزه‌ی اصفهان دستخوش نابودی و فراموشی بود ولی آقا محمد بیدآبادی با تربیت شاگردان بزرگی همچون ملا علی نوری توانست علم حکمت را به نسل بعد منتقل کند. رسائل عرفانی بسیار ارزشمند و جذاب او روح آدمی را مخاطب ساخته و به آن هشدار می‌دهد تا پرده غفلت را کنار زند.  
+
بیدآبادی در فقه قائل به وجوب [[نماز جمعه]] در عصر غیبت امام دوازدهم علیه السلام بود و چون در اصفهان [[نماز جمعه]] برگزار می شد، برای رعایت فاصله لازم بین دو نماز جمعه به روستای رِنان در بلوک ماربین می رفت و در آنجا اقامة نماز جمعه می کرد. به نقل از مُنیة المرتاد میرزا محمد اخباری، بیدآبادی را در زمرة مخالفان نظریة اجتهاد و مدافعان نظریة اخباری نام برده است.<ref name="دانشنامه جهان اسلام"/>
  
چنان که می‌نویسد: «مرگ را دایم در نظر دار تا همه کارهای دشوار بر تو آسان شود. بلکه مشتاق آن گرد تا به شیرینی بمیری نه به تلخی، یعنی با گریه و زاری و سوگواری از برخورداری:
+
آقا محمد بیدآبادی مردی بسیار متواضع و مهربان بود. و در زندگی شخصی‌اش با کمال قناعت و زهد زندگی می‌کرد.امرار معاش به زراعت و شَعربافی می پرداخت. در روزگار وی در اصفهان قحطی سختی روی داد و گویند آقا محمد برای همدردی با قحطی زدگان شش ماه به خوردن زردک خام اکتفا کرد و اینکار را با خوشرویی و از ته دل انجام میداد و هیچوقت از وضع زندگی خود یا روزگارش، شکایت نکرد.<ref>آقا محمد بید آبادی، دائره المعارف اینترنتی طهور</ref>
  
{{بیت|جهان آن به که دانا تلخ گیرد|که شیرین زندگانی تلخ میرد}}
+
از صفات بارز وی بی‌اعتنایی و عدم توجه‌اش به حکام زمانه بود. می‌گویند کریم خان زند و علیمردان خان زند همواره مایل به دیدار و نشست و برخواست با وی بودند ولی آقا محمد بیدآبادی با قناعت و زهدش به آنان هیچ اعتنایی نمی‌کرد.<ref> سید احمد عقیلی، تخت فولاد اصفهان، ص 116 </ref> 
 +
 
 +
==وفات و مدفن==
 +
بیدآبادی در 1197 (یا اول [[محرم]] 1198) وفات یافت و پیکر مطهر او را بنا به وصیت خودش در تخت فولاد اصفهان کنار قبر میر معصوم خاتون آبادی، که قبر پدرش هم در همانجا قرار داشت، دفن نمودند. مقبره  او در صحن شرقی تکیه خوانساری قرار دارد و امروزه به تکیه بید آبادی مشهور است. <ref> سید احمد عقیلی، تخت فولاد اصفهان، ص 114 </ref> مرحوم محمدکاظم واله در قطعه شعری که اکنون بر سنگ مزار او حک شده است ماده تاریخ وفات او را اینچنین به نظم آورده است:
  
در برابر بدی مردم نیکی کن و اگر نتوانی کرد، بدی مکن و قانع و صابر باش تا هرگز تنگی و سختی نکشی. دنیا را مزرعه [[آخرت]] دان. سالکی از دهقانی پرسید که چه مذهب داری؟ گفت: مذهب برزگری. (یعنی هر چه بکاری بدروی) در ذکر و یاد حق تعالی می‌فرماید: «خدا را باش تا خدا تو را باشد. خود را مباش که هیچ با تو نباشد و چون کلمه طیبه «لااله الاالله» افضل اذکار و مفتاح باب رضا و معراج فردوس اعلی است در تکرار آن تقصیر منما... در راه دین به کمتر از خود منگر به بزرگتر از خود بنگر. در دنیا به برتر از خود منگر به کمتر از خود بنگر...».
+
{{بیت|کرد واله از پی تاریخ او بیتی رقم|تا بود هر مصرعی بر سال فوتش رهنمون}}
 +
{{بیت|قبله‌ی ارباب علم آقا محمد شد ز دهر|برگزیده عارفی عالم شد از دنیای دون}}<ref> سید احمد عقیلی، تخت فولاد اصفهان، ص 115 </ref>
  
{{بیت|در مقامی که کنی قصد گناه|گر کند کودکی از دور نگاه}}
+
==پانویس==
{{بیت|شرمت آید ز گنه درگذری|پرده‌ی عصمت خود را ندری}}
+
<references/>
{{بیت|شرم بادت ز خداوند جهان|کو بود واقف اسرار نهان}}
 
{{بیت|نظرش در تو بود بیگه و گاه|تو کنی در نظرش قصد گناه}}
 
  
 
==منابع==
 
==منابع==
*سید احمد عقیلی، برگرفته از کتاب تخت فولاد اصفهان.
+
* سید احمد عقیلی، تخت فولاد اصفهان، سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، 1389.
* دانشنامه جهان اسلام،"مدخل بید آبادی" ازحسن سیّدعرب.
+
* دانشنامه جهان اسلام، "مدخل بید آبادی" از حسن سیّد عرب.
*[http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=10616 دايرة المعارف طهور]، بازیابی: 26 بهمن 1392.
+
* [http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=10616 دايرة المعارف طهور]، بازیابی: 26 بهمن 1392.
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= متوسط
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}
 +
 
 
[[رده:علمای قرن دوازدهم]]
 
[[رده:علمای قرن دوازدهم]]
 
[[رده:فقیهان]]
 
[[رده:فقیهان]]
 
[[رده:عارفان]]
 
[[رده:عارفان]]
 
[[رده:مفسرین قرآن]]
 
[[رده:مفسرین قرآن]]
 +
[[رده:فیلسوفان]]
 +
[[رده:مدفونین در تخت فولاد]]
 +
[[رده: مقاله های مرتبط به دانشنامه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۱۵

آقا محمد بیدآبادی فرزند محمدرفیع گیلانی متوفی 1198 ق. علامه فقیه، حکیم، فیلسوف، عارف و استاد حکمت در قرن دوازدهم هجری است. او در انتقال فلسفه غنی اصفهان عصر صفوی به روزگار بعد از خودش از اهمیت بسزایی برخوردار است.

آثار وی

فهرست کلی مکتوبات و آثار علامه بیدآبادی عبارتند از:

  1. آثار در زمینه تفسیر قرآن
  2. آثار در زمینه علم کیمیا
  3. آثار در سبک عرفای متاله
  4. نوشته‌ها در زمینه حکمت و کلام

بیدآبادی به عربی و فارسی آثاری از خود برجای نهاده است که عبارت اند از:

  1. تفسیر قرآن به عربی
  2. رساله ای به فارسی با عنوان فی علم التوحید علی نهج التجرید که در منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران چاپ شده است.
  3. رساله حُسن دل به فارسی، تحقیق و تصحیح علی صدرایی خویی و محمدجواد نورمحمدی
  4. «رساله در سیر و سلوک» در پاسخ میرزای قمی به عربی که همراه با ترجمه فارسی در مجله پیام حوزه 1372ش به چاپ رسیده است.
  5. «رساله در سیر و سلوک» در پاسخ سید حسین قزوینی که مکرراً چاپ شده است.
  6. «فصلی در آداب تخلیه و تحلیه»

رساله ای با عنوان سیر و سلوک نیز منسوب به بیدآبادی است که همراه با شرح میر سیدحسین مدرس هاشمی در 1377 ش منتشر شده است. نراقی نیز دستورالعملی از او در سیر و سلوک نقل کرده است.[۱]

استادان وی

استادان وی در معقول و منقول، ملا عبدالله حکیم (متوفی 1162)، ملا اسماعیل خواجویی (متوفی 1173) و میرزا محمدتقی الماسی (متوفی 1159) بوده اند.[۱]

شاگردان مهم بیدآبادی

شاگردان مهم بیدآبادی عبارت اند از: ملا علی نوری،ملا محراب گیلانی، حاج محمدابراهیم کرباسی ـ که طبق وصیت پدرش تحت تربیت و تعلیم خاص بیدآبادی بوده است. ـ میرزا ابوالقاسم خاتون آبادی، ملاعبدالکریم اشراقی قاینی، سید حسین قزوینی، میرزا ابوالقاسم قمی،ملا نظر علی گیلانی، صدرالدین محمد دزفولی، اسماعیل جزایری و میرزا هدایت الله مشهدی.

مولی مهدی نراقی و میرزا محمدعلی میرزامظفر، مدرس آثار شیخ اشراق را نیز از زمره شاگردان او دانسته اند.[۱]

مقام علمی و اخلاقی آقا محمد بیدآبادی

اهمیت ویژه بیدآبادی در انتقال فلسفه غنی اصفهان عصر صفوی به روزگار بعد از خودش بود زیرا با انقراض سلسله صفویه فلسفه در حوزه‌ی اصفهان دستخوش نابودی و فراموشی بود ولی آقا محمد بیدآبادی با تربیت شاگردان بزرگی همچون ملا علی نوری توانست فلسفه ملاصدرا و علم حکمت را به نسل بعد منتقل کند. [۲]

در عین حال مرحوم بید آبادی بیشتر در عرفان بروز و ظهور کرده است. بیدآبادی در عرفان، مرید سیّد قطب الدین نیریزی (1100ـ1173)، از ارکان سلسلة ذهبیّه بود و پس از مرگ او قطب این سلسله شد. گفته اند سلسلة عرفانی برخی عارفان متشرع ساکن نجف و کربلا، مانند سید احمد کربلایی سیّد مرتضی کشمیری، ملا فتحعلی سلطان آبادی، ملا حسینقلی همدانی و سید مهدی بحرالعلوم به بیدآبادی متصل است. تبحُرّ وی در علم کیمیا نیز ادعا شده است.[۱]

رسائل عرفانی بسیار ارزشمند و جذاب او روح آدمی را مخاطب ساخته و به آن هشدار می‌دهد تا پرده غفلت را کنار زند. چنانکه می‌نویسد: «مرگ را دایم در نظر دار تا همه کارهای دشوار بر تو آسان شود. بلکه مشتاق آن گرد تا به شیرینی بمیری نه به تلخی، یعنی با گریه و زاری و سوگواری از برخورداری:


جهان آن به که دانا تلخ گیرد که شیرین زندگانی تلخ میرد

در برابر بدی مردم نیکی کن و اگر نتوانی کرد، بدی مکن و قانع و صابر باش تا هرگز تنگی و سختی نکشی. دنیا را مزرعه آخرت دان. سالکی از دهقانی پرسید که چه مذهب داری؟ گفت: مذهب برزگری. (یعنی هر چه بکاری بدروی) در ذکر و یاد حق تعالی می‌فرماید: «خدا را باش تا خدا تو را باشد. خود را مباش که هیچ با تو نباشد و چون کلمه طیبه «لااله الاالله» افضل اذکار و مفتاح باب رضا و معراج فردوس اعلی است در تکرار آن تقصیر منما... در راه دین به کمتر از خود منگر به بزرگتر از خود بنگر. در دنیا به برتر از خود منگر به کمتر از خود بنگر...».[۳]

بیدآبادی در فقه قائل به وجوب نماز جمعه در عصر غیبت امام دوازدهم علیه السلام بود و چون در اصفهان نماز جمعه برگزار می شد، برای رعایت فاصله لازم بین دو نماز جمعه به روستای رِنان در بلوک ماربین می رفت و در آنجا اقامة نماز جمعه می کرد. به نقل از مُنیة المرتاد میرزا محمد اخباری، بیدآبادی را در زمرة مخالفان نظریة اجتهاد و مدافعان نظریة اخباری نام برده است.[۱]

آقا محمد بیدآبادی مردی بسیار متواضع و مهربان بود. و در زندگی شخصی‌اش با کمال قناعت و زهد زندگی می‌کرد.امرار معاش به زراعت و شَعربافی می پرداخت. در روزگار وی در اصفهان قحطی سختی روی داد و گویند آقا محمد برای همدردی با قحطی زدگان شش ماه به خوردن زردک خام اکتفا کرد و اینکار را با خوشرویی و از ته دل انجام میداد و هیچوقت از وضع زندگی خود یا روزگارش، شکایت نکرد.[۴]

از صفات بارز وی بی‌اعتنایی و عدم توجه‌اش به حکام زمانه بود. می‌گویند کریم خان زند و علیمردان خان زند همواره مایل به دیدار و نشست و برخواست با وی بودند ولی آقا محمد بیدآبادی با قناعت و زهدش به آنان هیچ اعتنایی نمی‌کرد.[۵]

وفات و مدفن

بیدآبادی در 1197 (یا اول محرم 1198) وفات یافت و پیکر مطهر او را بنا به وصیت خودش در تخت فولاد اصفهان کنار قبر میر معصوم خاتون آبادی، که قبر پدرش هم در همانجا قرار داشت، دفن نمودند. مقبره او در صحن شرقی تکیه خوانساری قرار دارد و امروزه به تکیه بید آبادی مشهور است. [۶] مرحوم محمدکاظم واله در قطعه شعری که اکنون بر سنگ مزار او حک شده است ماده تاریخ وفات او را اینچنین به نظم آورده است:


کرد واله از پی تاریخ او بیتی رقم تا بود هر مصرعی بر سال فوتش رهنمون

قبله‌ی ارباب علم آقا محمد شد ز دهر برگزیده عارفی عالم شد از دنیای دون

[۷]

پانویس

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ دانشنامه جهان اسلام، مدخل "بید آبادی" از حسن سیّد عرب.
  2. مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص594.
  3. سید احمد عقیلی، تخت فولاد اصفهان، ص 116
  4. آقا محمد بید آبادی، دائره المعارف اینترنتی طهور
  5. سید احمد عقیلی، تخت فولاد اصفهان، ص 116
  6. سید احمد عقیلی، تخت فولاد اصفهان، ص 114
  7. سید احمد عقیلی، تخت فولاد اصفهان، ص 115

منابع

  • سید احمد عقیلی، تخت فولاد اصفهان، سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، 1389.
  • دانشنامه جهان اسلام، "مدخل بید آبادی" از حسن سیّد عرب.
  • دايرة المعارف طهور، بازیابی: 26 بهمن 1392.