آخوند کاشانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{نیازمند ویرایش فنی}}
 
{{نیازمند ویرایش فنی}}
  
آخوند ملّا محمّد كاشانى (کاشی) (م ۱۳۳۳ ق) فقیه، حكيم و عارف بزرگ عصر قاجار است. که در حكمت و فلسفه، فقه و اصول، ادبيات و رياضى استاد مسلّم حوزه [[اصفهان]] بود و شاگردان بسیاری تربیت نمود.
+
آخوند ملّا محمّد کاشانى (کاشی) (م ۱۳۳۳ ق) فقیه، حکیم و عارف بزرگ عصر قاجار است. که در حکمت و فلسفه، فقه و اصول، ادبیات و ریاضى استاد مسلّم حوزه [[اصفهان]] بود و شاگردان بسیاری تربیت نمود.
  
 
==زندگی نامه==
 
==زندگی نامه==
  
بر اساس اشاره مرحوم ميرزا حسن خان جابري، كه مدت زندگي او را نود سال دانسته است (جابري انصاري، ص۳۱۶) مي توان او را به تقريب، متولد سال ۱۲۴۳ق دانست. از دقايق دوران نخست زندگي او نيز، اطلاعي در دست نداريم. تنها بر اساس شهرت او، مي توان دريافت كه در كاشان، زاده شده است.
+
بر اساس اشاره مرحوم [[میرزا حسن خان جابری]]، که مدت زندگی او را نود سال دانسته است (جابری انصاری، ص۳۱۶) می توان او را به تقریب، متولد سال ۱۲۴۳ق دانست. از دقایق دوران نخست زندگی او نیز، اطلاعی در دست نداریم. تنها بر اساس شهرت او، می توان دریافت که در [[کاشان]]، زاده شده است.
 
   
 
   
كاشاني گويا در همان شهر، مراحل ابتدايي تحصيل را آغاز نموده، و سالهاي بعد، آنگاه كه ۴۳ سال از عمر او مي گذشته، در اصفهان توطن گزيده است. در اين زمان، او در شمار فضلا قرار داشته، و نه تنها همچنان به تحصيل مي پرداخته، كه خود جلسه تدريسي نيز داشته است. علامه شهيد سيد حسن مدرس، درباره اين دوره از زندگي اين استاد خود  مي نگارد: او در سال ۱۲۸۶ق بعد از آنكه بنابر قرائن خارجي، به مراتبي از فضل دست يافته بود، رحل اقامت خود را از كاشان به اصفهان كشيد و در اصفهان در مدرسه ساكن شد و به تحصيل پرداخت، پس از آن كه زماني را به تحصيل گذرانيد، به تدريس پرداخت.
+
کاشانی گویا در همان شهر، مراحل ابتدایی تحصیل را آغاز نموده، و سالهای بعد، آنگاه که ۴۳ سال از عمر او می گذشته، در اصفهان توطن گزیده است. در این زمان، او در شمار فضلا قرار داشته، و نه تنها همچنان به تحصیل می پرداخته، که خود جلسه تدریسی نیز داشته است. علامه شهید سید حسن مدرس، درباره این دوره از زندگی این استاد خود  می نگارد: او در سال ۱۲۸۶ق بعد از آنکه بنابر قرائن خارجی، به مراتبی از فضل دست یافته بود، رحل اقامت خود را از کاشان به اصفهان کشید و در اصفهان در مدرسه ساکن شد و به تحصیل پرداخت، پس از آن که زمانی را به تحصیل گذرانید، به تدریس پرداخت.
 
   
 
   
او از همين دوران تا پايان عمر، در مدرسه صدرِ اصفهان، واقع در ميانه بازار بزرگ صفويِ اين شهر، كه در اين زمان ها و تا امروز هم به عنوان مركز حوزه شناخته مي¬شده است، اقامت داشت. در اين دوران، گويا زندگي او در نهايت تنگدستي مي گذشته؛ به گونه-اي كه بعضي از تلاميذ او ، برگونه زندگيِ استاد ترحم مي آورده اند. <ref>دانشنامه تخت فولاد، جلد اول، مدخل " آخوند کاشانی "، در دسترس در [http://isfahan.ir/ShowPage.aspx?Page_=dorsaetoolsfame&lang=1&sub=48&PageID=532&PageIDF=0&tempname=ISFInternal سایت مجموعه تاریخی، فرهنگی، مذهبی تخت فولاد]، بازیابی :29 شهریور 1393 </ref>
+
او از همین دوران تا پایان عمر، در[[ مدرسه صدرِ اصفهان]]، واقع در میانه بازار بزرگ صفوی این شهر، که در این زمان ها و تا امروز هم به عنوان مرکز حوزه شناخته می¬شده است، اقامت داشت. در این دوران، گویا زندگی او در نهایت تنگدستی می گذشته؛ به گونه-ای که بعضی از تلامیذ او ، برگونه زندگی استاد ترحم می آورده اند. <ref>دانشنامه تخت فولاد، جلد اول، مدخل " آخوند کاشانی "، در دسترس در [http://isfahan.ir/ShowPage.aspx?Page_=dorsaetoolsfame&lang=1&sub=48&PageID=532&PageIDF=0&tempname=ISFInternal سایت مجموعه تاریخی، فرهنگی، مذهبی تخت فولاد]، بازیابی :29 شهریور 1393 </ref>
  
 
==شاگردان==
 
==شاگردان==
  
براى اين حكيم ربانى بيش از صد شاگرد ذكر كرده‌اند كه همگى از علماى بزرگ روزگاه خويش بودند. از جمله شاگردان او حاج آقا رحيم ارباب، شيخ محمّد حكيم خراسانى، شهيد بزرگوار سيّد حسن مدرس، حاج ميرزا على آقا شيرازى را مى‌توان نام برد.
+
براى این حکیم ربانى بیش از صد شاگرد ذکر کرده‌اند که همگى از علماى بزرگ روزگاه خویش بودند. از جمله شاگردان او حاج آقا رحیم ارباب، شیخ محمّد حکیم خراسانى، شهید بزرگوار [[سید حسن مدرس]]، حاج میرزا على آقا شیرازى را مى‌توان نام برد.
  
 
==حالات روحانی آخوند کاشی==
 
==حالات روحانی آخوند کاشی==
آخوند کاشانی در زهد و عبادت نيز بى‌نظير بود. براى اين عارف گرانقدر حالات غريب و مكاشفاتى نقل شده كه همگى دلالت بر عظمت روحى آن بزرگوار مى‌كند. چنانچه گويند در نماز صبح در سوره‌ى حمد عبارت «اياك نعبد و اياك نستعين» را گاه بيش از صد بار به حالت خضوع عاشقانه و عارفانه تكرار مى‌كرد و آنقدر اين را مكرر مى‌گفت كه به حالت بيهوشى نقش بر زمين مى‌شد و هنگامى كه به هوش مى‌آمد، برمى‌خواست و دو ركعت نماز معمولى و ساده مى‌خواند.
+
آخوند کاشانی در زهد و عبادت نیز بى‌نظیر بود. براى این عارف گرانقدر حالات غریب و مکاشفاتى نقل شده که همگى دلالت بر عظمت روحى آن بزرگوار مى‌کند. چنانچه گویند در نماز صبح در سوره‌ى حمد عبارت «ایاک نعبد و ایاک نستعین» را گاه بیش از صد بار به حالت خضوع عاشقانه و عارفانه تکرار مى‌کرد و آنقدر این را مکرر مى‌گفت که به حالت بیهوشى نقش بر زمین مى‌شد و هنگامى که به هوش مى‌آمد، برمى‌خواست و دو رکعت نماز معمولى و ساده مى‌خواند.
  
از بزرگانى چون حاج آقا رحيم ارباب در احوال آخوند ملّا محمّد كاشانى نقل است: «هر نيم شب نمازى چنان با سوز و گداز مى‌خواند و بدنش به لرزه مى‌افتاد كه از بيرون حجره صداى حركت استخوان‌هايش احساس مى‌شد.»
+
از بزرگانى چون حاج آقا رحیم ارباب در احوال آخوند ملّا محمّد کاشانى نقل است: «هر نیم شب نمازى چنان با سوز و گداز مى‌خواند و بدنش به لرزه مى‌افتاد که از بیرون حجره صداى حرکت استخوان‌هایش احساس مى‌شد.»
  
وى به دليل صفاى باطن و طهارت روح كه از طريق عبادت، تقوا و اخلاص به دست آورده بود حالاتى را از خويشتن بروز مى‌داد كه برخى اين خلق و خوى را حمل بر تندخويى او مى‌نمودند. حال آنكه او باطن آدميان را مشاهده مى‌كرد و با ديدن بدن برزخى افراد و اوضاعى كه بر اثر گناه و خطا به وجود آورده بودند عصبانى مى‌شد.
+
وى به دلیل صفاى باطن و طهارت روح که از طریق عبادت، تقوا و اخلاص به دست آورده بود حالاتى را از خویشتن بروز مى‌داد که برخى این خلق و خوى را حمل بر تندخویى او مى‌نمودند. حال آنکه او باطن آدمیان را مشاهده مى‌کرد و با دیدن بدن برزخى افراد و اوضاعى که بر اثر گناه و خطا به وجود آورده بودند عصبانى مى‌شد.
  
گويند آخوند افراد را به صورت‌هاى برزخى‌شان مشاهده مى‌كرد و از اين رو به هنگام عبور از بازار عباى خود را بر سر مى‌انداخت و از ميان آدم‌نمايانى كه در اثر وجود صفات رذيله، صورت آدمى آنان مسخ شده بود به سرعت عبور مى‌كرد.
+
گویند آخوند افراد را به صورت‌هاى برزخى‌شان مشاهده مى‌کرد و از این رو به هنگام عبور از بازار عباى خود را بر سر مى‌انداخت و از میان آدم‌نمایانى که در اثر وجود صفات رذیله، صورت آدمى آنان مسخ شده بود به سرعت عبور مى‌کرد.
  
شاگردانش چنان مجذوب نفس قدسى او بودند كه گاه بر بام مدرسه مى‌رفتند و به دربى كه استادشان از آن داخل مى‌شد مى‌نگريستند. ميرزاى ارسطو[  يكى از شاگردانش ] تا آخوند نمى‌آمد به همان حال روى بام باقى مى‌ماند، وى پس از ارتحال مرحوم كاشى به عزم شيراز، اصفهان را ترك نمود ولى اين مفارقت را تحمل نكرد و در مسير راه درگذشت.
+
شاگردانش چنان مجذوب نفس قدسى او بودند که گاه بر بام مدرسه مى‌رفتند و به دربى که استادشان از آن داخل مى‌شد مى‌نگریستند. میرزاى ارسطو[  یکى از شاگردانش ] تا آخوند نمى‌آمد به همان حال روى بام باقى مى‌ماند، وى پس از ارتحال مرحوم کاشى به عزم شیراز، اصفهان را ترک نمود ولى این مفارقت را تحمل نکرد و در مسیر راه درگذشت.
  
سخنان وى در شاگردانش چنان مؤثر بود كه اكثر آنان را از تعلقات دنيوى دور و متوجّه آخرت مى‌‌نمود. چنانكه اكثر آنان را متمايل به شب‌‌زنده‌‌دارى و تهجّد مى‌‌نمود.
+
سخنان وى در شاگردانش چنان مؤثر بود که اکثر آنان را از تعلقات دنیوى دور و متوجّه آخرت مى‌‌نمود. چنانکه اکثر آنان را متمایل به شب‌‌زنده‌‌دارى و تهجّد مى‌‌نمود.
  
نقل است يكى از ارادتمندانش از آن مرحوم تقاضاى پند و نصيحتى نمود. مرحوم آخوند كاشى فرمود: «اخلاق خود را تهذيب كن و خود را از اخلاق رذيله پاك و متخلّق به اخلاق حميده نما، ولى بدان كه به سعى و كوشش خود و تحصيلات صورى و مطالعه كتب اخلاقى اين امر حاصل نمى‌‌شود، بلكه بايد با استمداد از حضرت باريتعالى در صدد جستجوى طبيب روحانى و عالم ربّانى بوده باشى، تا تو را اصلاح نمايد و الّا هرچه سعى و جدّيت كنى بى‌‌ثمر خواهد بود».<ref> [http://isfahan.ir/ShowPage.aspx?Page_=dorsaetoolsfame&lang=1&sub=48&PageID=532&PageIDF=0&tempname=ISFInternal سایت مجموعه تاریخی، فرهنگی، مذهبی تخت فولاد]، بازیابی :29 شهریور 1393 </ref>
+
نقل است یکى از ارادتمندانش از آن مرحوم تقاضاى پند و نصیحتى نمود. مرحوم آخوند کاشى فرمود: «اخلاق خود را تهذیب کن و خود را از اخلاق رذیله پاک و متخلّق به اخلاق حمیده نما، ولى بدان که به سعى و کوشش خود و تحصیلات صورى و مطالعه کتب اخلاقى این امر حاصل نمى‌‌شود، بلکه باید با استمداد از حضرت باریتعالى در صدد جستجوى طبیب روحانى و عالم ربّانى بوده باشى، تا تو را اصلاح نماید و الّا هرچه سعى و جدّیت کنى بى‌‌ثمر خواهد بود».<ref> [http://isfahan.ir/ShowPage.aspx?Page_=dorsaetoolsfame&lang=1&sub=48&PageID=532&PageIDF=0&tempname=ISFInternal سایت مجموعه تاریخی، فرهنگی، مذهبی تخت فولاد]، بازیابی :29 شهریور 1393 </ref>
  
==تسبيح موجودات هم نوا با آخوند کاشانی==
+
==تسبیح موجودات هم نوا با آخوند کاشانی==
حكايت كردند عده‌اى از معتمدين اصفهان كه از آن جمله است آقاى شيخ عبدالرزاق كتابفروش خوانسارى از قول عالم عارف و محقق زاهد، ورع تقى، مرحوم حاج [[ملاحسين على صديقين]] كه ايشان فرموده بودند: در ايام تحصيل گاهى شبها در اطاق سيّد استادم مرحوم علّامه جليل آقا سيّد ابوالقاسم دهكردى در مدرسه صدر جهت مطالعه بيتوته مى‌كردم.
+
حکایت کردند عده‌اى از معتمدین اصفهان که از آن جمله است آقاى شیخ عبدالرزاق کتابفروش خوانسارى از قول عالم عارف و محقق زاهد، ورع تقى، مرحوم حاج [[ملاحسین على صدیقین]] که ایشان فرموده بودند: در ایام تحصیل گاهى شبها در اطاق سید استادم مرحوم علّامه جلیل آقا سید ابوالقاسم دهکردى در مدرسه صدر جهت مطالعه بیتوته مى‌کردم.
  
شب جمعه‌اى بود. حوالى سحر از حجره خارج شدم. هوا خيلى صاف بود و ظاهراً احدى از طلاب مدرسه در اين موقع بيدار نبودند، چون عده زيادى از آنها كه از دهات بودند شب جمعه را رفته بودند ده و عده‌اى هم كه در شهر خانه و مسكن داشتند به خانه رفته بودند و عده‌اى ديگر نيز جهت احياء و قرائت كميل و غيره به تخت فولاد رفته بودند. على‌هذا در اين شب ساكنين مدرسه خيلى كم بودند و در اين موقع هيچ‌كس بيدار نبود. چون به وسط صحن مدرسه رسيدم. ناگهان شنيدم در و ديوار و زمين و درخت همگى يك‌صدا و با هم مى‌‌گويند «يا حىّ يا قيّوم»؛ به خود لرزيدم و اندكى مكث كردم. چون كمى قرار گرفتم نزديك چاه وسط مدرسه رفتم و از چاه آب كشيده مشغول وضو شدم كه مرتبه دوم شنيدم كه همگى مى‌گفتند «يا حىّ يا قيّوم»و برخى ذكر «يا سبّوح يا قدّوس» مى‌‌گفتند. گفتم سبحان‌اللّه، من خوابم يا بيدار! كمى دست و پاى خود را حركت دادم و گفتم خير من بيدارم و اينجا وسط مدرسه است و اين هم چاه، به آسمان نگاه كردم و گفتم اين هم آسمان. خلاصه يقين حاصل كردم كه بيدار مى‌‌باشم و خواب نيستم كه سومين مرتبه، صداى «سبّوح قدّوس» شنيدم. حالتى در خود مشاهده كردم. مشغول زمزمه و راز و نياز با خداوند شدم و دور مدرسه كه خلوت بود شروع به قدم زدن كردم. چون محاذى در اطاق علاّمه بزرگوار و حكيم عالى‌مقدار، مرحوم آخوند ملامحمد كاشانى رسيدم شنيدم كه مرحوم آخوند در حال مناجات است و چون «يا حىّ يا قيّوم» مى‌‌گويد تمام موجودات با او هم‌آواز شده و همگى مى‌‌گويند «يا حىّ يا قيّوم» و آنچه من شنيده بودم آثار انفاس قدسى ايشان بود كه همه موجودات را به تسبيح و تهليل خداوند جليل واداشته است.  
+
شب جمعه‌اى بود. حوالى سحر از حجره خارج شدم. هوا خیلى صاف بود و ظاهراً احدى از طلاب مدرسه در این موقع بیدار نبودند، چون عده زیادى از آنها که از دهات بودند شب جمعه را رفته بودند ده و عده‌اى هم که در شهر خانه و مسکن داشتند به خانه رفته بودند و عده‌اى دیگر نیز جهت احیاء و قرائت کمیل و غیره به تخت فولاد رفته بودند. على‌هذا در این شب ساکنین مدرسه خیلى کم بودند و در این موقع هیچ‌کس بیدار نبود. چون به وسط صحن مدرسه رسیدم. ناگهان شنیدم در و دیوار و زمین و درخت همگى یک‌صدا و با هم مى‌‌گویند «یا حىّ یا قیوم»؛ به خود لرزیدم و اندکى مکث کردم. چون کمى قرار گرفتم نزدیک چاه وسط مدرسه رفتم و از چاه آب کشیده مشغول وضو شدم که مرتبه دوم شنیدم که همگى مى‌گفتند «یا حىّ یا قیوم»و برخى ذکر «یا سبّوح یا قدّوس» مى‌‌گفتند. گفتم سبحان‌اللّه، من خوابم یا بیدار! کمى دست و پاى خود را حرکت دادم و گفتم خیر من بیدارم و اینجا وسط مدرسه است و این هم چاه، به آسمان نگاه کردم و گفتم این هم آسمان. خلاصه یقین حاصل کردم که بیدار مى‌‌باشم و خواب نیستم که سومین مرتبه، صداى «سبّوح قدّوس» شنیدم. حالتى در خود مشاهده کردم. مشغول زمزمه و راز و نیاز با خداوند شدم و دور مدرسه که خلوت بود شروع به قدم زدن کردم. چون محاذى در اطاق علاّمه بزرگوار و حکیم عالی‌مقدار، مرحوم آخوند ملامحمد کاشانى رسیدم شنیدم که مرحوم آخوند در حال مناجات است و چون «یا حىّ یا قیوم» مى‌‌گوید تمام موجودات با او هم‌آواز شده و همگى مى‌‌گویند «یا حىّ یا قیوم» و آنچه من شنیده بودم آثار انفاس قدسى ایشان بود که همه موجودات را به تسبیح و تهلیل خداوند جلیل واداشته است.  
  
سيد مصلح ‌الدين مهدوى موسوى اصفهانى گويد من خود اين حكايت را از مرحوم حاج ملاحسين على صديقين شنيدم كه مى‌فرمودند: كسى در مدرسه صدر... بدون آنكه اظهار كنند آن كس خود ايشان است. <ref> [http://isfahan.ir/ShowPage.aspx?Page_=dorsaetoolsfame&lang=1&sub=48&PageID=532&PageIDF=0&tempname=ISFInternal سایت مجموعه تاریخی، فرهنگی، مذهبی تخت فولاد]، بازیابی :29 شهریور 1393 </ref>
+
سید مصلح ‌الدین مهدوى موسوى اصفهانى گوید من خود این حکایت را از مرحوم حاج ملاحسین على صدیقین شنیدم که مى‌فرمودند: کسى در مدرسه صدر... بدون آنکه اظهار کنند آن کس خود ایشان است. <ref> [http://isfahan.ir/ShowPage.aspx?Page_=dorsaetoolsfame&lang=1&sub=48&PageID=532&PageIDF=0&tempname=ISFInternal سایت مجموعه تاریخی، فرهنگی، مذهبی تخت فولاد]، بازیابی :29 شهریور 1393 </ref>
  
 
==وفات==
 
==وفات==
این فقیه بزرگوار و عارف حکیم، روز شنبه 20 شعبان سال 1333 هـ ق در اصفهان در سن 90 سالگی از دنیا رحلت کرد. وصیت کرده بود که مرا در بیابانی به خاک بسپارید که فقرا را دفن می کنند، لذا او را در محلی از تخت فولاد اصفهان كه محل خاكسپاري فقيران و غريبان بود به خاك سپردند.<ref> [http://tahoor.com/fa/Article/View/111009 دائره المعارف طهور]، بازیابی :29 شهریور 1393 </ref> آن خاک پاک،  امروزه به تكيه ملك شهره است، و در وسط گلستان شهدای اصفهان قرار دارد. خاك جايِ اين حكيم و عارف الهي نيز، چندي است كه با سنگي نيمه بلند، در ميان سالنِ اجتماعاتِ گلستان شهدا، قرار گرفته است.
+
این فقیه بزرگوار و عارف حکیم، روز شنبه 20 شعبان سال 1333 هـ ق در اصفهان در سن 90 سالگی از دنیا رحلت کرد. وصیت کرده بود که مرا در بیابانی به خاک بسپارید که فقرا را دفن می کنند، لذا او را در محلی از [[تخت فولاد]] اصفهان که محل خاکسپاری فقیران و غریبان بود به خاک سپردند.<ref> [http://tahoor.com/fa/Article/View/111009 دائره المعارف طهور]، بازیابی :29 شهریور 1393 </ref> آن خاک پاک،  امروزه به تکیه ملک شهره است، و در وسط گلستان شهدای اصفهان قرار دارد. خاک جای این حکیم و عارف الهی نیز، چندی است که با سنگی نیمه بلند، در میان سالنِ اجتماعاتِ گلستان شهدا، قرار گرفته است.
  
در هنگام فوت وصيت كرد كه بر سنگ مزارش عبارت «فقيرالحق، اضعف خلق اللّه» آخوند ملّا محمّد كاشاني. را بدون هيچ گونه القابى حك كنند.
+
در هنگام فوت وصیت کرد که بر سنگ مزارش عبارت «فقیرالحق، اضعف خلق اللّه» آخوند ملّا محمّد کاشانی. را بدون هیچ گونه القابى حک کنند.
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==

نسخهٔ ‏۲۲ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۰:۱۲


آخوند ملّا محمّد کاشانى (کاشی) (م ۱۳۳۳ ق) فقیه، حکیم و عارف بزرگ عصر قاجار است. که در حکمت و فلسفه، فقه و اصول، ادبیات و ریاضى استاد مسلّم حوزه اصفهان بود و شاگردان بسیاری تربیت نمود.

زندگی نامه

بر اساس اشاره مرحوم میرزا حسن خان جابری، که مدت زندگی او را نود سال دانسته است (جابری انصاری، ص۳۱۶) می توان او را به تقریب، متولد سال ۱۲۴۳ق دانست. از دقایق دوران نخست زندگی او نیز، اطلاعی در دست نداریم. تنها بر اساس شهرت او، می توان دریافت که در کاشان، زاده شده است.

کاشانی گویا در همان شهر، مراحل ابتدایی تحصیل را آغاز نموده، و سالهای بعد، آنگاه که ۴۳ سال از عمر او می گذشته، در اصفهان توطن گزیده است. در این زمان، او در شمار فضلا قرار داشته، و نه تنها همچنان به تحصیل می پرداخته، که خود جلسه تدریسی نیز داشته است. علامه شهید سید حسن مدرس، درباره این دوره از زندگی این استاد خود می نگارد: او در سال ۱۲۸۶ق بعد از آنکه بنابر قرائن خارجی، به مراتبی از فضل دست یافته بود، رحل اقامت خود را از کاشان به اصفهان کشید و در اصفهان در مدرسه ساکن شد و به تحصیل پرداخت، پس از آن که زمانی را به تحصیل گذرانید، به تدریس پرداخت.

او از همین دوران تا پایان عمر، درمدرسه صدرِ اصفهان، واقع در میانه بازار بزرگ صفوی این شهر، که در این زمان ها و تا امروز هم به عنوان مرکز حوزه شناخته می¬شده است، اقامت داشت. در این دوران، گویا زندگی او در نهایت تنگدستی می گذشته؛ به گونه-ای که بعضی از تلامیذ او ، برگونه زندگی استاد ترحم می آورده اند. [۱]

شاگردان

براى این حکیم ربانى بیش از صد شاگرد ذکر کرده‌اند که همگى از علماى بزرگ روزگاه خویش بودند. از جمله شاگردان او حاج آقا رحیم ارباب، شیخ محمّد حکیم خراسانى، شهید بزرگوار سید حسن مدرس، حاج میرزا على آقا شیرازى را مى‌توان نام برد.

حالات روحانی آخوند کاشی

آخوند کاشانی در زهد و عبادت نیز بى‌نظیر بود. براى این عارف گرانقدر حالات غریب و مکاشفاتى نقل شده که همگى دلالت بر عظمت روحى آن بزرگوار مى‌کند. چنانچه گویند در نماز صبح در سوره‌ى حمد عبارت «ایاک نعبد و ایاک نستعین» را گاه بیش از صد بار به حالت خضوع عاشقانه و عارفانه تکرار مى‌کرد و آنقدر این را مکرر مى‌گفت که به حالت بیهوشى نقش بر زمین مى‌شد و هنگامى که به هوش مى‌آمد، برمى‌خواست و دو رکعت نماز معمولى و ساده مى‌خواند.

از بزرگانى چون حاج آقا رحیم ارباب در احوال آخوند ملّا محمّد کاشانى نقل است: «هر نیم شب نمازى چنان با سوز و گداز مى‌خواند و بدنش به لرزه مى‌افتاد که از بیرون حجره صداى حرکت استخوان‌هایش احساس مى‌شد.»

وى به دلیل صفاى باطن و طهارت روح که از طریق عبادت، تقوا و اخلاص به دست آورده بود حالاتى را از خویشتن بروز مى‌داد که برخى این خلق و خوى را حمل بر تندخویى او مى‌نمودند. حال آنکه او باطن آدمیان را مشاهده مى‌کرد و با دیدن بدن برزخى افراد و اوضاعى که بر اثر گناه و خطا به وجود آورده بودند عصبانى مى‌شد.

گویند آخوند افراد را به صورت‌هاى برزخى‌شان مشاهده مى‌کرد و از این رو به هنگام عبور از بازار عباى خود را بر سر مى‌انداخت و از میان آدم‌نمایانى که در اثر وجود صفات رذیله، صورت آدمى آنان مسخ شده بود به سرعت عبور مى‌کرد.

شاگردانش چنان مجذوب نفس قدسى او بودند که گاه بر بام مدرسه مى‌رفتند و به دربى که استادشان از آن داخل مى‌شد مى‌نگریستند. میرزاى ارسطو[ یکى از شاگردانش ] تا آخوند نمى‌آمد به همان حال روى بام باقى مى‌ماند، وى پس از ارتحال مرحوم کاشى به عزم شیراز، اصفهان را ترک نمود ولى این مفارقت را تحمل نکرد و در مسیر راه درگذشت.

سخنان وى در شاگردانش چنان مؤثر بود که اکثر آنان را از تعلقات دنیوى دور و متوجّه آخرت مى‌‌نمود. چنانکه اکثر آنان را متمایل به شب‌‌زنده‌‌دارى و تهجّد مى‌‌نمود.

نقل است یکى از ارادتمندانش از آن مرحوم تقاضاى پند و نصیحتى نمود. مرحوم آخوند کاشى فرمود: «اخلاق خود را تهذیب کن و خود را از اخلاق رذیله پاک و متخلّق به اخلاق حمیده نما، ولى بدان که به سعى و کوشش خود و تحصیلات صورى و مطالعه کتب اخلاقى این امر حاصل نمى‌‌شود، بلکه باید با استمداد از حضرت باریتعالى در صدد جستجوى طبیب روحانى و عالم ربّانى بوده باشى، تا تو را اصلاح نماید و الّا هرچه سعى و جدّیت کنى بى‌‌ثمر خواهد بود».[۲]

تسبیح موجودات هم نوا با آخوند کاشانی

حکایت کردند عده‌اى از معتمدین اصفهان که از آن جمله است آقاى شیخ عبدالرزاق کتابفروش خوانسارى از قول عالم عارف و محقق زاهد، ورع تقى، مرحوم حاج ملاحسین على صدیقین که ایشان فرموده بودند: در ایام تحصیل گاهى شبها در اطاق سید استادم مرحوم علّامه جلیل آقا سید ابوالقاسم دهکردى در مدرسه صدر جهت مطالعه بیتوته مى‌کردم.

شب جمعه‌اى بود. حوالى سحر از حجره خارج شدم. هوا خیلى صاف بود و ظاهراً احدى از طلاب مدرسه در این موقع بیدار نبودند، چون عده زیادى از آنها که از دهات بودند شب جمعه را رفته بودند ده و عده‌اى هم که در شهر خانه و مسکن داشتند به خانه رفته بودند و عده‌اى دیگر نیز جهت احیاء و قرائت کمیل و غیره به تخت فولاد رفته بودند. على‌هذا در این شب ساکنین مدرسه خیلى کم بودند و در این موقع هیچ‌کس بیدار نبود. چون به وسط صحن مدرسه رسیدم. ناگهان شنیدم در و دیوار و زمین و درخت همگى یک‌صدا و با هم مى‌‌گویند «یا حىّ یا قیوم»؛ به خود لرزیدم و اندکى مکث کردم. چون کمى قرار گرفتم نزدیک چاه وسط مدرسه رفتم و از چاه آب کشیده مشغول وضو شدم که مرتبه دوم شنیدم که همگى مى‌گفتند «یا حىّ یا قیوم»و برخى ذکر «یا سبّوح یا قدّوس» مى‌‌گفتند. گفتم سبحان‌اللّه، من خوابم یا بیدار! کمى دست و پاى خود را حرکت دادم و گفتم خیر من بیدارم و اینجا وسط مدرسه است و این هم چاه، به آسمان نگاه کردم و گفتم این هم آسمان. خلاصه یقین حاصل کردم که بیدار مى‌‌باشم و خواب نیستم که سومین مرتبه، صداى «سبّوح قدّوس» شنیدم. حالتى در خود مشاهده کردم. مشغول زمزمه و راز و نیاز با خداوند شدم و دور مدرسه که خلوت بود شروع به قدم زدن کردم. چون محاذى در اطاق علاّمه بزرگوار و حکیم عالی‌مقدار، مرحوم آخوند ملامحمد کاشانى رسیدم شنیدم که مرحوم آخوند در حال مناجات است و چون «یا حىّ یا قیوم» مى‌‌گوید تمام موجودات با او هم‌آواز شده و همگى مى‌‌گویند «یا حىّ یا قیوم» و آنچه من شنیده بودم آثار انفاس قدسى ایشان بود که همه موجودات را به تسبیح و تهلیل خداوند جلیل واداشته است.

سید مصلح ‌الدین مهدوى موسوى اصفهانى گوید من خود این حکایت را از مرحوم حاج ملاحسین على صدیقین شنیدم که مى‌فرمودند: کسى در مدرسه صدر... بدون آنکه اظهار کنند آن کس خود ایشان است. [۳]

وفات

این فقیه بزرگوار و عارف حکیم، روز شنبه 20 شعبان سال 1333 هـ ق در اصفهان در سن 90 سالگی از دنیا رحلت کرد. وصیت کرده بود که مرا در بیابانی به خاک بسپارید که فقرا را دفن می کنند، لذا او را در محلی از تخت فولاد اصفهان که محل خاکسپاری فقیران و غریبان بود به خاک سپردند.[۴] آن خاک پاک، امروزه به تکیه ملک شهره است، و در وسط گلستان شهدای اصفهان قرار دارد. خاک جای این حکیم و عارف الهی نیز، چندی است که با سنگی نیمه بلند، در میان سالنِ اجتماعاتِ گلستان شهدا، قرار گرفته است.

در هنگام فوت وصیت کرد که بر سنگ مزارش عبارت «فقیرالحق، اضعف خلق اللّه» آخوند ملّا محمّد کاشانی. را بدون هیچ گونه القابى حک کنند.

پانویس

  1. دانشنامه تخت فولاد، جلد اول، مدخل " آخوند کاشانی "، در دسترس در سایت مجموعه تاریخی، فرهنگی، مذهبی تخت فولاد، بازیابی :29 شهریور 1393
  2. سایت مجموعه تاریخی، فرهنگی، مذهبی تخت فولاد، بازیابی :29 شهریور 1393
  3. سایت مجموعه تاریخی، فرهنگی، مذهبی تخت فولاد، بازیابی :29 شهریور 1393
  4. دائره المعارف طهور، بازیابی :29 شهریور 1393