آیه ۳۳ نجم

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۳۰ توسط مرضیه الله وکیل جزی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی '=== متن آیه === {{قرآن در قاب|أَفَرَأَیْتَ الَّذِی تَوَلَّى |سوره=53|آیه=33}} === ترجمه ...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

متن آیه

مشاهده آیه در سوره

أَفَرَأَیْتَ الَّذِی تَوَلَّى

مشاهده آیه در سوره


ترجمه

آیا آن را که از تو رویگردان شد دیدی ?

شأن نزول آیات 33 و 34

«شیخ طوسى» مجاهد گوید: این آیه درباره ولید بن مغیرة نازل شده که مال اندکى مى بخشید براى این که عذاب آخرت از او برداشته شود و از آنچه مى بایست انفاق نماید، امتناع مى ورزید و نیز گویند: درباره مرد منافقى که چنین کارى انجام می‌داده، نازل شده است.[۱]

پانویس

  1. صاحب مجمع البیان گوید: این آیه با شش آیه بعد از آن درباره عثمان بن عفان نازل شده که تصدق می‌نمود و مال خویش را انفاق می‌کرد سپس برادر رضاعى او بنام عبدالله بن ابى سرح او را به خاطر این انفاق مورد سرزنش قرار داد. عثمان در جواب او گفت: گناهانى دارم می‌خواهم با این وسیله رضا و خشنودى خدا را بدست آورم تا مرا ببخشد. عبدالله به او گفت: ناقه خودت را به من بده تا تمام گناهان تو را به گردن بگیرم. عثمان ناقه اى به وى داد و او را به شهادت گرفت و از آن پس انفاق کردن را قطع نمود و به کسى چیزى نمى بخشید سپس این آیه نازل گردید پس از نزول آیه عثمان با نفاق کردن خویش ادامه داد چنان که ابن عباس و سدى و کلبى و جماعتى از مفسرین نقل نموده اند و نیز گویند: این آیه درباره عاص بن وائل السهمى نازل شده که در بعضى از امور با رسول خدا صلی الله علیه و آله موافقت می‌نمود چنان که سدّى روایت کرده است و نیز گویند درباره ابوجهل نازل گردیده که مى گفت: به خدا قسم محمد به ما امر نمى کند مگر به مکارم اخلاق و آیه «وَأَعْطى قَلِیلًا وَ أَکدى » درباره اوست که حکایت از ایمان نیاوردن و اسلام اختیار ننمودن او می‌کند چنان که محمد بن کعب القرظى روایت نموده است، صاحب کشف الاسرار گوید: گوینده این سخنان عاص بن وائل السهمى بوده است. ابن ابى حاتم در تفسیر خود از عکرمة نقل نماید که پیامبر به جنگى می‌رفت مردى نزد او آمد و از او سوارى خواست، پیامبر مرکوبى نداشت که به او بدهد. آن مرد به یکى از دوستانش برخورد و از او سوارى خواست. او گفت: اگر گناهان مرا به گردن بگیرى این بچه شتر خود را به تو می‌دهم. قبول کرد سپس این آیات نازل گردید و طبرى صاحب جامع البیان از ابن زید روایت کند که مردى مسلمان شده بود بعضى از کفار که او را ملاقات کرده بودند او را از اسلام آوردن سرزنش مى کردند و مى گفتند که از آئین بزرگان قوم خویش برگشته به خیال این که که آن‌ها در آتش جاوید خواهند بود. این مرد مسلمان گفت: من از عذاب خدا مى ترسم به او گفتند که ما تمام عذاب تو را تحمل می‌نمائیم و گناهان تو را به گردن مى گیریم و در این باره شهادت و کتابت رد و بدل نمودند تا این که این آیات نازل گردید (شأن و نزول مذکور از قول مفسرین، مربوط به آیات 38 و 39 و 40 و 41 نیز خواهد بود).
===


منابع

  • قرآن کریم، ترجمه عبدالمحمد آیتی.

پیوندها