آیه و إن یکاد

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

آیه 51 و 52 سوره قلم/68 به آیه «و ‌إن یكاد» شهرت دارد. از این آیه همواره براى خنثی كردن چشم زخم به صورت قرائت، تعویذ یا تابلو استفاده مى‌شود: 

مشاهده آیه در سوره

وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ

مشاهده آیه در سوره
مشاهده آیه در سوره

وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ

مشاهده آیه در سوره


و همانا نزدیك است كافران هنگامى كه قرآن را مى‌شنوند با (نگاه‌ها و) چشم‌هایشان تو را به زمین بزنند و مى‌گویند: او مجنون است؛ حال آن ‌كه قرآن (یا پیامبر) جز اندرزى براى جهانیان نیست».

بیشتر مفسران، این آیه را درباره چشم ‌زخم دانسته و با نقل روایاتى مبنى بر واقعیت داشتن چشم زخم، درصدد اثبات آن برآمده‌اند.[۱]

اینان برآنند كه مقصودِ آیه، چشم ‌زخم كافران به پیامبر صلى الله علیه و آله است كه مى‌خواستند با چشمان خود، حضرت را از بین ببرند؛[۲] اما تفسیر دیگر از آیه مى‌گوید: كافران هنگام شنیدن قرآن، چنان از شدت خشم و دشمنى به پیامبر صلى الله علیه و آله نگاه مى‌كردند و چشم غره مى‌رفتند كه اگر مى‌توانستند، پیامبر را با نگاه‌هاى خشم‌آلود خود مى‌لغزاندند و از بین مى‌بردند.[۳]

در هر صورت مطابق تفسیر اول و مشهور آیه از چشم ‌زخم كافران به پیامبر خبر مى‌دهد؛ اما این ‌كه قرائت یا همراه داشتن آن، جلو چشم‌زخم دیگران را مى‌گیرد یا نه، روایتى مُسنَد از پیامبر یا دیگر معصومان در دست نیست بلكه بر پایه برخى روایات، پیامبر هنگام تعویذ امام حسن و امام حسین علیهماالسلام یا افرادى دیگر از چشم ‌زخم به اذكار دیگرى غیر از این آیه توسل جستند.[۴]

فقط حسن بصرى گفته است كه دواى چشم ‌زخم، قرائت آیه «و‌إِن یَكادُ...» است.[۵] ملا فتح‌الله كاشانى نیز روایتى بدون سند درباره نزول آیه نقل كرده كه مى‌گوید: پیامبر صلى الله علیه و آله در مسجد نشسته بود و قرآن مى‌خواند و مشركان بر در مسجد انتظار مى‌كشیدند تا هنگام خروج پیامبر، او را چشم بزنند؛ در همان حال جبرئیل علیه‌السلام آیه «و ‌إِن یَكاد» را نازل كرد و به پیامبر گفت كه آن را تلاوت كند تا از چشم زخم آنان در امان باشد.[۶]

اما در نقلى كه ابوالفتوح از كلبى درباره این شأن نزول دارد، از قرائت این آیه به وسیله پیامبر براى جلوگیرى از ‌تأثیر چشم ‌زخم مشركان سخنى به میان نیامده ‌است.[۷]

پانویس

  1. الكشّاف، ج‌ 4، ص‌ 597؛ مجمع‌البیان، ج‌ 10، ص‌ 512.
  2. همان.
  3. روض‌الجنان، ج‌ 19، ص‌ 370 و 371؛ ابن‌كثیر، ج 4، ص 436؛ الكشّاف، ج‌ 4، ص‌ 597‌؛ روح‌البیان، ج 10، ص‌ 127.
  4. الكافى، ج‌ 2، ص‌ 569‌؛ ابن كثیر، ج 4، ص 437؛ روح‌البیان، ج 10، ص 128.
  5. مجمع‌البیان، ج‌ 10، ص‌ 513‌؛ الكشّاف، ج‌ 4، ص‌ 597‌.
  6. منهج‌الصادقین، ج 9، ص‌ 390؛ خلاصة‌المنهج، ج‌ 6‌، ص‌ 210.
  7. روض‌الجنان، ج‌ 19، ص‌ 369 و 370.

منابع

سید محمود دشتى، دائرةالمعارف قرآن کریم، صفحه 429-430.