سبک خراسانی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


سبك از سبیكه به معنای گداختن چیزی پس از ریختن، ریخته كردن زر وسیم می‌باشد؛[۱] ولی ادبای قرن اخیر سبك را مجازاً به معنای «طرز خاصی از نظم یا نثر استعمال كرده‌اند و تقریباً آن را در برابر «اسْتیل Style» اروپائیان نهاده‌اند. اسْتیل Style در زبانهای اروپایی از لغت استیلوس یونانی مأخوذ است به معنی ستون و در عرف ادب و اصطلاح، روش نگارشی است كه ممتاز و مخصوص خواص باشد.

سبک در اصطلاح ادبیات

سبك در اصطلاح ادبیات عبادت است از روش خاص ادراك و بیان افكار به وسیله تركیب كلمات و انتخاب الفاظ و طرز تعبیر.[۲] از جمله سبک های ادبی، سبك خراسانی است که از اواسط سده سوم تا پایان سده پنجم هجری در شعر فارسی و در سیستان و خراسان بزرگ رواج داشته است. این سبك ابتدا به سبك تركسانی شهرت داشت اما پس از چندی اصطلاح سبك خراسانی جایگزین آن شد.

برخی ادیبان، سبك شاعران دوره سامانی را كه كهنه‌تر و ساده‌تر است تركسانی می‌خوانند و به سبك دوره غزنوی و اوایل سلجوقی كه پخته‌تر است سبك خراسانی می‌گویند. از معروفترین شاعران این دوره می‌توان به رودكی، فردوسی، عنصری، فرخی سیستانی و ناصرخسرو اشاره كرد.[۳]

ادوار سبک خراسانی

سبك خراسانی به سه دوره تقسیم می‌شود:

  • الف) دوره طاهریان و صفاریان
  • ب) دوره سامانیان
  • پ) دوره غزنوی و اوایل سلجوقی

ویژگی سبک خراسانی در دوره طاهریان

مهم‌ترین مختصات این دوره عبارت است از:

  • كمی واژه‌های عربی
  • كاربرد الف اطلاق؛[۴] (فیروز مشیری)

مرغی است خدنگ ای عجب دیدی مرغی كه شكار او همه جانا

  • آوردن ضمیر (ش) فاعلی برای سوم شخص مفرد؛[۵] (فردوسی)

گرفتش فش ویال اسب سیاه زخون لعل شد خاك آوردگاه

  • مطابقت فعل با فاعل غیر ذی روح؛[۶](قطران)

اگر باشند بر گردون مه و خورشید گاه او نباشد جایگاه او سزای پایگاه او

  • كاربرد واژه‌های نزدیك به زبان پهلوی مثل: «ابا»، «ایدون»، «ایدر»؛ [۷](رودكی) و (ابوشكور)

ابا برق و با جستن صاعقه ابا غلغل رعد در كوهسار

ورایدون كه پیش تو گویم دروغ دورغ اندر آرد سر من به یوغ

  • وجود اشكالات عروضی در شعر؛(رودكی)

ور به بلور اندرون ببینی گویی گوهر سر سخت به كحف موسی عمران

  • قالب مثنوی رواج ندارد و قالب بیشتر شعرها قطعه است؛ در شعرها صنایع ادبی بكار نرفته است و بیشتر گفتار عادی می‌نماید و به عبارت دیگر بر شعرهای بازمانده این دوره منطق نثری حاكم است كه موزون شده باشد.
  • مضمون شعرها مدح و پند و عشق است.[۸]

ویژگی سبک خراسانی در دوره سامانیان

در این دوره بر اثر علاقه و توجه دربار سامانی به شعر و فرهنگ، شعر فارسی توسعه و رواج یافت. شاهان شاعران را تشویق و تكریم می‌كردند و گاهی به آنها صله‌های گران می‌دادند؛ به همین دلیل شعر این دوره، با دربار پیوستگی تنگاتنگ داشت.

از شاعران معرف دوره سامانی می‌توان به رودكی، شهید بلخی، فردوسی و كسائی اشاره كرد. برخی از ویژگی‌های شعر این دوره چنین است:

  • كاربرد واژگان مهجور فارسی و نزدیك به زبان پهلوی؛ مثل: خروج به معنی «یاوه»؛[۹] (بوشكور)

كسی كو به دانش برد روزگار نه او یاخه دارند نه آموزگار

  • موضوعات شعر این دوره مدح و وصف و حكمت و عشق است.
  • شعر این دوره از اصطلاحات علمی خالی است و شعر موجز است.
  • شاعران با اشیاء و طبیعت برخورد مستقیم دارند و تشبیهات اغلب محسوس به محسوس است.
  • بیان شعرها ساده است و تعبیرها كهنه
  • رواج قالب شعری مثنوی است.[۱۰]
  • آوردن تركیب‌های غریب؛ مثل: بازكردن به معنای جدا كردن؛[۱۱] (ابوطاهر خسروانی)

تا باز كردم از دل زنگار آز وطمع زی هر دری كه روی نهم در فراز نیست

ویژگی سبک خراسانی در دوره غزنوی و اوایل سلجوقی

با روی كارآمدن غزنویان، نخستین شاهان غزنوی به دلایل سیاسی و اقتصادی ابتدا مجال چندانی برای توجه به شعر و ادب نداشتند اما از پادشاهی محمود، در پی لشكركشی‌های وی به هندوستان به شیوه خلفای بغداد دربار با عظمت و پرشكوهی بر هم زدند و برای تبلیغ و نام‌آوری به جلب و تشویق شاعران و دانشمندان پرداختند.

عنصری، فرخی سیستانی، منوچهری و ناصرخسرو از شاعران معروف این دوره‌اند. برخی از ویژگی‌های شعر این دوره عبارت است از:

  1. كلام فخیم و استوار و تا اندازه‌ای پخته می‌شود.
  2. در سنجش با دوره سامانی واژگان عربی بیشتر شده و از میزان واژه‌های مهجور فارسی كاسته می‌شود.
  3. قصیده‌ها اغلب با تعزل آغاز می‌شوند و معشوق ترك در تصویر‌ها و مضمون‌ها پیدا می‌شود.
  4. تشبیهات بر عكس دوره سامانی، كوتاه و موجز می‌گردد و از تشبیهات دوره سامانی و شعر عرب تاثیر می‌گرفتند.
  5. كاربرد استعاره در سنجش با دوره قبل زیاد می‌شود و اشاره به معارف اسلامی رو به افزایش می‌نهد.[۱۲]

مختصات سبك شعر خراسانی

مختصات سبك شعر خراسانی را در سه مقوله می‌توان مورد بررسی قرار داد:

  • الف- مختصات زبانی:

زبان فارسی در این دوره زبان مادری گویندگان است؛ یعنی گویندگان این دوره برخلاف دوره‌های بعد زبان فارسی را از روی آثار ادبی پیش از خود نمی‌آموختند؛ از این‌رو زبان ایشان طبیعی و ساده و روان است و در آن تعقید و ابهام نیست. شعر این دوره مشتمل بر مجموعه‌ای از لغات است كه بسامد آن در دوره‌های بعد كم می‌شود و یا یكسره از بین می‌رود. برخی از لغات پراستعمال این سبك از نظر فكری هم جالبند. یكی از آنها واژه «آز» به معنای طمع و فزون‌خواهی است كه غالباً جاندار انگاشته شده است.

  • ب) مختصات فكری:

شعر این دوره شعری شاد و پرنشاط است و روحیه تساهل و خوش‌باشی را تبلیغ می‌كند و از محیط‌های اشرافی و گردش و تفریح سخن می‌گوید. شعری واقع‌گراست و اوضاع دربارها را منعكس می‌كند.

شاعران در این دوره با معارف پیش از اسلام آشنا هستند و از این رو تلمیح به اسم قهرمانان و شاهانی چون نوشیروان به چشم می‌خورد. در اشعار شاعران، معشوق مقام والایی ندارد و حتی گاهی مقام او پست است و از این‌رو همیشه صحبت از وصال است نه فراق. روح حماسی بر شعر حاكم است و فضای شعر، تعلیم و اندرز است. صحبت از اختیار و اراده انسان است و جبرگرایی هنوز بر شعر سایه نیفكنده است.

جنبه‌های عقلانی و تعادل بر جنبه‌های احساسی و اغراق چیره است، مثلاً مدح و هجو متعادل است و غلو به صورت دوره‌های بعد دیده نمی‌شود. اشاره به معارف اسلامی و حدیث و قرآن در آن كم است و آنچه هست عمیق نیست. اشعار این دوره از پند و اندرز خالی نیست ولی این پندها بیشتر جنبه علمی و ساده دارند.

  • ج) مختصات ادبی:

قالب شعری مسلّط، قصیده است. قصاید كامل با تشبیت و مدح و شریطه و دعای تایید از زمان رودكی مرسوم است. غزل به معنای مصطلح خیلی كم است اما رباعی و مثنوی رایج است. استفاده از بدیع و بیان به صورت طبیعی و معتدل است. «ترجمان‌البلاغه» نخستین كتاب فارسی در صناعات ادبی در قرن پنجم تالیف شده كه نمونه‌ای كامل از این امر است. صنایع بدیعی در این دوره بیشتر لفظی است از قبیل موازنه و اشتقاق و ردالصدر الی العجز و لف‌و‌نشر و انواع سجع و تجنیس و از صنایع معنوی شاعران بیشتر به موارد ساده‌ای چون تضاد و مراعات النظیر توجه دارند و توجه هنری به انواع ایهام مطرح نیست.

بی پیرایگی یعنی خالی بودن از صنایع بدیعی همراه با سادگی لغات و روانی تركیب‌ها مهم‌ترین مشخصه شعری این دوره است به طوری كه می‌توان به سبك شعر خراسانی سبك ساده گفت.[۱۳]

منابع

  • دهخدا، علی‌اكبر؛ لغت نامه، تهران، 1339، ص248.
  • شمسیا، سیروس؛ سبك شناسی شعر، تهران، فردوس، 1375، چاپ دوم ص 66-64.
  • انوشه، حسن؛ فرهنگ نامه ادبی فارسی (گزیده اصطلاحات، مضامین و موضوعات ادبی فارسی/ دانشنامه ادب فارسی) تهران، سازمان چاپ و انتشارات، 1376، ص 792 الی 796.
  • محجوب، محمدجعفر؛ سبك خراسانی در شعر فارسی، تهران، چاپخانه سازمان تربیت معلم و تحقیقات تربیتی 1345، صص 35 و 37 و 51 و 48 و 165.
  • بهار، محمدتقی؛ سبك شناسی، تهران، امیركبیر، 1349، چاپ سوم، ج1، مقدمه كتاب.

پانویس

  1. دهخدا: 1339: ص248.
  2. بهار: 1349: ص: ج مقدمه.
  3. انوشه: 1376: ص792.
  4. انوشه: 1376: ص793.
  5. محجوب: 1345: ص48.
  6. همان: ص265.
  7. همان: ص35.
  8. انوشه: 1376: ص793.
  9. محجوب: 1345: ص37.
  10. انوشه: 1376: 793.
  11. محجوب: 1345: ص51.
  12. انوشه: 1376: ص793.
  13. شمسیا: 1375: ص66–64.

منابع