رساله سه اصل (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ایجاد)
 
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
 
 
{{منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=نرم افزار}}
 
{{منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=نرم افزار}}
  
 
==مولف==
 
==مولف==
صدر الدين محمد بن ابراهيم شيرازى معروف به صدر المتألهين و متوفاى سال 1050 ه ق و يا 1045 ه ق.
 
  
 +
صدرالدين محمد بن ابراهيم شيرازى معروف به صدرالمتألهين و متوفى سال 1050 هـ.ق و يا 1045 هـ.ق.
  
== نام كتاب و علت تأليف ==
+
==نام كتاب و علت تأليف==
 
  
نامى كه روى جلد كتاب حك شده رساله سه اصل است، اما به نظر مى‌رسد كه اين اسم كه از نسخه كتابخانه ملى گرفته شده و نيز دو اسم ديگر يعنى رد بر منكرين حكمت و رساله در طعن بر مجتهدين كه اولى از نسخه كتابخانه آستان قدس رضوى و دومى از نسخه موزه بريتانيا گرفته شده، همه نام‌ها اصطيادى باشند كه از مطالب كتاب اخذ شده است نه اسمى كه خود مؤلف بر آن نهاده باشد. بدين صورت كه چون اين كتاب پيرامون سه اصل مهلك نفس صحبت مى‌كند به رساله سه اصل معروف شده و چون روى سخن با عالمان بى‌بهره از علم توحيد و فقها و متكلمان معاند با حكمت است به نام دوم و سوم موسوم گشته است. پس غرض از نگارش آن ترغيب به سوى علوم حقيقى است.
+
نامى كه روى جلد كتاب حك شده رساله سه اصل است، اما به نظر مى‌رسد كه اين اسم كه از نسخه كتابخانه ملى گرفته شده و نيز دو اسم ديگر يعنى رد بر منكرين [[حكمت]] و رساله در طعن بر مجتهدين كه اولى از نسخه كتابخانه آستان قدس رضوى و دومى از نسخه موزه بريتانيا گرفته شده، همه نام‌ها اصطيادى باشند كه از مطالب كتاب اخذ شده است نه اسمى كه خود مؤلف بر آن نهاده باشد.
  
 +
بدين صورت كه چون اين كتاب پيرامون سه اصل مهلك نفس صحبت مى‌كند به رساله سه اصل معروف شده و چون روى سخن با عالمان بى‌بهره از علم [[توحيد]] و فقها و متكلمان معاند با حكمت است به نام دوم و سوم موسوم گشته است. پس غرض از نگارش آن ترغيب به سوى علوم حقيقى است.
  
== موضوع ==
+
==موضوع==
 
  
موضوع كتاب، علم اخلاق است اما نه در تمامى مباحث علم اخلاق بلكه اين كتاب عمدتا به اسباب و لوازم يك مرض اخلاقى مى‌پردازد كه اين همان مرض حكمت ستيزى و عرفان گريزى است، مرضى كه معمولا عالمان جاهل به حكمت و عرفان و متكلمان بى‌بهره از نور برهان بدان گرفتارند.
+
موضوع كتاب، علم اخلاق است اما نه در تمامى مباحث علم اخلاق بلكه اين كتاب عمدتاً به اسباب و لوازم يك مرض اخلاقى مى‌پردازد كه اين همان مرض حكمت ستيزى و عرفان گريزى است، مرضى كه معمولاً عالمان جاهل به حكمت و عرفان و متكلمان بى‌بهره از نور برهان بدان گرفتارند.
  
صدر المتألهين سخن در اين زمينه را چنين شروع مى‌كند بعضى از دانشمند نمايان پر شر و فساد، و متكلمان خارج از منطق صواب و حساب و بيرون از دائره سداد و رشاد، و متشرعان برى از شرع بندگى و انقياد، و منحرف از مسلك اعتقاد به مبدأ و معاد، افسار تقليد در سر افكنده، نفى درويشان شعار خود كرده‌اند و دايما در رد مذهب حكمت و توحيد و علم راه خدا و تجريد كه مسلك انبيا و اوليا است مى‌كوشند.
+
صدرالمتألهين سخن در اين زمينه را چنين شروع مى‌كند بعضى از دانشمند نمايان پر شر و فساد و متكلمان خارج از منطق صواب و حساب و بيرون از دائره سداد و رشاد و متشرعان برى از شرع بندگى و انقياد و منحرف از مسلك اعتقاد به مبدأ و [[معاد]]، افسار تقليد در سر افكنده، نفى درويشان شعار خود كرده‌اند و دايماً در رد مذهب حكمت و توحيد و علم راه خدا و تجريد كه مسلك انبيا و اوليا است، مى‌كوشند.
  
سپس اين گروه از دانشمندان را مخاطب مى‌سازد و مى‌گويد پس بدان اى دشمن دوست نماى راه خدا، و اى منكر سالكان و همراهان با صفا كه اعظم اسباب كه تو را و ديگر اهل شيد و ريا و علماى دنيا را بر مذمت حكمت و انكار حكماى بحق و صوفيه و عداوت اخوان صفا و تجريد و اصحاب وفا و تفريد، مى‌دارد. .. سه اصل است كه في الحقيقة نزد ارباب بصيرت، رؤساء شياطين كه مهلكات نفسند اينهايند و ديگر اصول و مبادى شرور. .. از اين سه اصل منشعب مى‌گردد.
+
سپس اين گروه از دانشمندان را مخاطب مى‌سازد و مى‌گويد پس بدان اى دشمن دوست نماى راه خدا و اى منكر سالكان و همراهان باصفا كه اعظم اسباب كه تو را و ديگر اهل شيد و ريا و علماى دنيا را بر مذمت حكمت و انكار حكماى بحق و صوفيه و عداوت اخوان صفا و تجريد و اصحاب وفا و تفريد، مى‌دارد... سه اصل است كه في الحقيقة نزد ارباب بصيرت، رؤساء شياطين كه مهلكات نفسند اينهايند و ديگر اصول و مبادى شرور... از اين سه اصل منشعب مى‌گردد.
  
اين سه اصل اساس بحث صدر المتألهين در اين رساله است، ابتدا هر يك را توضيح مى‌دهد سپس در نتايج آنها بحث مى‌كند، بعد به شخص مبتلا به اين اصول نصيحت مى‌كند كه در صدد علاج برآيد، بدنبال آن علم الهى و علم مكاشفات را بعنوان راه نجات و اكتفا به علوم رسمى و متداول را بعنوان رهزن سالك معرفى مى‌كند.
+
اين سه اصل اساس بحث صدرالمتألهين در اين رساله است، ابتدا هر يك را توضيح مى‌دهد سپس در نتايج آنها بحث مى‌كند، بعد به شخص مبتلا به اين اصول نصيحت مى‌كند كه در صدد علاج برآيد، به دنبال آن علم الهى و علم مكاشفات را به عنوان راه نجات و اكتفا به علوم رسمى و متداول را به عنوان رهزن سالك معرفى مى‌كند.
  
 
+
==مطالب==
== مطالب ==
 
 
  
 
رساله سه اصل شامل يك مقدمه و چهارده فصل مى‌باشد.
 
رساله سه اصل شامل يك مقدمه و چهارده فصل مى‌باشد.
  
در مقدمه، صدر المتألهين روشن مى‌كند كه مخاطبانش در اين كتاب نه عموم مردم بلكه خصوص دانشمندانى است كه از سر نخوت و غرور حكمت ستيزى مى‌كنند و به مقتضاى الناس أعداء ما جهلوا با اهل كشف و شهود دشمنى مى‌ورزند.
+
در مقدمه، صدرالمتألهين روشن مى‌كند كه مخاطبانش در اين كتاب نه عموم مردم بلكه خصوص دانشمندانى است كه از سر نخوت و غرور حكمت ستيزى مى‌كنند و به مقتضاى الناس أعداء ما جهلوا با اهل كشف و شهود دشمنى مى‌ورزند و نيز روشن مى‌سازد كه عمده اسباب امراض اين گونه دانشمندان سه اصل است كه سائر مبادى شرور از آنها منشعب مى‌گردند، اين سه اصل كه سه فصل اول كتاب را تشكيل مى‌دهند عبارتند از:
 
 
و نيز روشن مى‌سازد كه عمده اسباب امراض اين گونه دانشمندان سه اصل است كه سائر مبادى شرور از آنها منشعب مى‌گردند، اين سه اصل كه سه فصل اول كتاب را تشكيل مى‌دهند عبارتند از
 
 
 
فصل اول جهل به معرفت نفس كه حقيقت آدمى است.
 
 
 
فصل دوم حب جاه و مال و ميل بشهوات و لذات و تمتعات نفس حيوانى.
 
 
 
فصل سوم تسويلات نفس اماره و تدليسات شيطان مكار.
 
 
 
سه فصل بعد درباره آثار و نتايج مترتب بر سه اصل اول است كه عبارتند از
 
 
 
فصل چهارم نتيجه اعراض از معرفت نفس و علم معاد، مؤلف نتيجه چنين اعراضى را ظلمت دل و عماى بصيرت مى‌داند.
 
 
 
فصل پنجم نتيجه متابعت از شهوات و آرزوهاى نفس، و آن عبارت است از انسلاخ از فطرت اصلى و كور و گنگ و با بهائم و حشرات محشور شدن است.
 
 
 
فصل ششم نتيجه تسويلات نفس اماره، در اين بخش مى‌خوانيم از جمله نتايج غرور شيطانى و تسويلات نفسانى آن است كه اكثر متكلمان و ظاهر پرستان مى‌خواهند كه بدين عقل مزخرف و نقل منحرف حق را دريابند و در اسماء و صفات الهى سخن گويند و سر معاد و حشر اجساد را از راه حواس دريابند و بى‌متابعت مسلك اهل رياضت و اصحاب قلوب احكام الهى را بنقل و قياس ثابت كنند. ...
 
 
 
ندانسته‌اند كه اين علوم جز بتصفيه باطن و رياضت بدن و ترك جاه و شهرت و صيت و جمعيت دنيا و تجريد از رسوم و عادت خلق ميسر نمى‌شود و بى پيروى اهل دل در متابعت انبياء و اولياء عليهم السلام و اقتباس نور معرفت از مشكوة ابواب خاتم نبوت و خاتم ولايت عليهما و آلهما السلام، ذره‌اى نور يقين بر دل هيچ سالكى نمى‌تابد.
 
 
 
فصل هفتم نصيحت، و تنبيه بر طريق سعادت و شقاوت.
 
 
 
فصل هشتم ارائه راه نجات و خلاصى از ظلمت عالم جسمانى.
 
 
 
فصل نهم بيان علم حقيقى و ممدوح و مغايرت آن با علوم مرسوم.
 
 
 
فصل دهم بيان نور ايمان و محروم بودن منكرين علوم مكاشفه‌اى از آن.
 
 
 
فصل يازدهم شرط اشراق نور ايمان بر باطن و موانع پنج‌گانه آن.
 
  
فصل دوازدهم تفسير سير من الخلق إلى الحق و سير من الحق إلى الخلق.
+
* فصل اول جهل به معرفت نفس كه حقيقت آدمى است.
 +
* فصل دوم حب جاه و مال و ميل به شهوات و لذات و تمتعات نفس حيوانى.
 +
* فصل سوم تسويلات نفس اماره و تدليسات [[شيطان]] مكار.
  
فصل سيزدهم تذكر به اين كه دست علوم مرسوم از رسيدن به معارف الهيه كوتاه است.
+
سه فصل بعد درباره آثار و نتايج مترتب بر سه اصل اول است كه عبارتند از:
  
فصل چهاردهم تفسير علم بى‌عمل و آثار سوء آن.
+
* فصل چهارم نتيجه اعراض از معرفت نفس و علم معاد، مؤلف نتيجه چنين اعراضى را ظلمت دل و عماى بصيرت مى‌داند.
 +
* فصل پنجم نتيجه متابعت از شهوات و آرزوهاى نفس و آن عبارت است از انسلاخ از فطرت اصلى و كور و گنگ و با بهائم و حشرات محشور شدن است.
 +
* فصل ششم نتيجه تسويلات نفس اماره، در اين بخش مى‌خوانيم از جمله نتايج غرور شيطانى و تسويلات نفسانى آن است كه اكثر متكلمان و ظاهرپرستان مى‌خواهند كه بدين عقل مزخرف و نقل منحرف حق را دريابند و در اسماء و صفات الهى سخن گويند و سر [[معاد]] و حشر اجساد را از راه حواس دريابند و بى‌متابعت مسلك اهل رياضت و اصحاب قلوب [[احكام]] الهى را به نقل و قياس ثابت كنند...
  
== روش مؤلف ==
+
ندانسته‌اند كه اين علوم جز به تصفيه باطن و رياضت بدن و ترك جاه و شهرت و صيت و جمعيت دنيا و تجريد از رسوم و عادت خلق ميسر نمى‌شود و بى پيروى اهل دل در متابعت انبياء و اولياء عليهم السلام و اقتباس نور معرفت از مشكوة ابواب خاتم نبوت و خاتم ولايت عليهما و آلهما السلام، ذره‌اى نور يقين بر دل هيچ سالكى نمى‌تابد.
 
  
سبك نگارش صدر المتألهين در اين رساله داراى مشخصه‌هاى زير است‌
+
* فصل هفتم نصيحت و تنبيه بر طريق سعادت و شقاوت.
 +
* فصل هشتم ارائه راه نجات و خلاصى از ظلمت عالم جسمانى.
 +
* فصل نهم بيان علم حقيقى و ممدوح و مغايرت آن با علوم مرسوم.
 +
* فصل دهم بيان نور ايمان و محروم بودن منكرين علوم مكاشفه‌اى از آن.
 +
* فصل يازدهم شرط اشراق نور ايمان بر باطن و موانع پنج‌گانه آن.
 +
* فصل دوازدهم تفسير سير من الخلق إلى الحق و سير من الحق إلى الخلق.
 +
* فصل سيزدهم تذكر به اين كه دست علوم مرسوم از رسيدن به معارف الهيه كوتاه است.
 +
* فصل چهاردهم تفسير علم بى‌عمل و آثار سوء آن.
  
الف زبان نگارش فارسى است.
+
==روش مؤلف==
  
ب از نظر نوع نوشتار، اين رساله همانند سائر كتاب‌هاى صدر المتألهين داراى عباراتى سليس و روان است و از پيچيدگى‌هاى نگارشى مبرا است در بعضى موارد نثرى مسجع دارد و بسيارى از مطالب با اشعار شعراى بزرگ و گاهى با اشعار خود پرداخته مزين گشته است.
+
سبك نگارش صدرالمتألهين در اين رساله داراى مشخصه‌هاى زير است‌:
  
ج چنانكه خفته بخواب عميق رفته گاهى براى بيدارى به عتاب و پرخاش نياز دارد صدر المتألهين در مواقع مناسب بر سر خفتگان وامانده در راه، خطاب عتاب آميز مى‌كند و با عباراتى همچون‌
+
الف) زبان نگارش فارسى است.
  
اى عزيز دانشمند و اى متكلم خودپسند، اى صورت پرست غافل، اى بى‌درد ناانصاف و اى خودپسند پرجور و اعتساف، اى مغرور مفتون جاه و عزت، اى ممكور استدراج و نخوت هشدار و بيدار باش مى‌دهد، و چون خود مصفى دل و روشن ضمير بوده هشدارش سوهانى است به زنگار دل و گفتارش تكانى است به خفتگان غافل.
+
ب) از نظر نوع نوشتار، اين رساله همانند سائر كتاب‌هاى صدرالمتألهين داراى عباراتى سليس و روان است و از پيچيدگى‌هاى نگارشى مبرا است در بعضى موارد نثرى مسجع دارد و بسيارى از مطالب با اشعار شعراى بزرگ و گاهى با اشعار خود پرداخته مزين گشته است.
  
 +
ج) چنانكه خفته بخواب عميق رفته گاهى براى بيدارى به عتاب و پرخاش نياز دارد صدرالمتألهين در مواقع مناسب بر سر خفتگان وامانده در راه، خطاب عتاب آميز مى‌كند و با عباراتى همچون‌ اى عزيز دانشمند و اى متكلم خودپسند، اى صورت پرست غافل، اى بى‌درد ناانصاف و اى خودپسند پرجور و اعتساف، اى مغرور مفتون جاه و عزت، اى ممكور استدراج و نخوت هشدار و بيدار باش مى‌دهد و چون خود مصفى دل و روشن ضمير بوده هشدارش سوهانى است به زنگار دل و گفتارش تكانى است به خفتگان غافل.
  
== چاپ‌ها ==
+
==چاپ‌ها==
 
  
رساله سه اصل اولين بار در ارديبهشت سال 1340 ه ش توسط انتشارات دانشگاه تهران با تصحيح و مقدمه سيد حسين نصر چاپ شده است، منتخبى از اشعار مثنوى و رباعيات صدر المتألهين و نيز فهرستى از اعلام كتاب و مقدمه‌اى به زبان انگليسى به اصل كتاب ضميمه شده است، اين رساله در سال‌هاى 1360 و 1365 ه ش توسط انتشارات مولى در تهران تجديد چاپ گرديده است.
+
رساله سه اصل اولين بار در ارديبهشت سال 1340 هـ.ش توسط انتشارات دانشگاه تهران با تصحيح و مقدمه سيد حسين نصر چاپ شده است، منتخبى از اشعار مثنوى و رباعيات صدرالمتألهين و نيز فهرستى از اعلام كتاب و مقدمه‌اى به زبان انگليسى به اصل كتاب ضميمه شده است، اين رساله در سال‌هاى 1360 و 1365 هـ.ش توسط انتشارات مولى در تهران تجديد چاپ گرديده است.
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
  
==منبع==
+
==منابع==
 
مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، نرم افزار نورالحکمه (نسخه 3)، بخش اطلاعات جانبی (کتابشناسی).
 
مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، نرم افزار نورالحکمه (نسخه 3)، بخش اطلاعات جانبی (کتابشناسی).
  
 
[[رده:منابع فلسفی]]
 
[[رده:منابع فلسفی]]
 
[[رده:آثار ملاصدرا]]
 
[[رده:آثار ملاصدرا]]

نسخهٔ ‏۲۲ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۲۶

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از نرم افزار های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


مولف

صدرالدين محمد بن ابراهيم شيرازى معروف به صدرالمتألهين و متوفى سال 1050 هـ.ق و يا 1045 هـ.ق.

نام كتاب و علت تأليف

نامى كه روى جلد كتاب حك شده رساله سه اصل است، اما به نظر مى‌رسد كه اين اسم كه از نسخه كتابخانه ملى گرفته شده و نيز دو اسم ديگر يعنى رد بر منكرين حكمت و رساله در طعن بر مجتهدين كه اولى از نسخه كتابخانه آستان قدس رضوى و دومى از نسخه موزه بريتانيا گرفته شده، همه نام‌ها اصطيادى باشند كه از مطالب كتاب اخذ شده است نه اسمى كه خود مؤلف بر آن نهاده باشد.

بدين صورت كه چون اين كتاب پيرامون سه اصل مهلك نفس صحبت مى‌كند به رساله سه اصل معروف شده و چون روى سخن با عالمان بى‌بهره از علم توحيد و فقها و متكلمان معاند با حكمت است به نام دوم و سوم موسوم گشته است. پس غرض از نگارش آن ترغيب به سوى علوم حقيقى است.

موضوع

موضوع كتاب، علم اخلاق است اما نه در تمامى مباحث علم اخلاق بلكه اين كتاب عمدتاً به اسباب و لوازم يك مرض اخلاقى مى‌پردازد كه اين همان مرض حكمت ستيزى و عرفان گريزى است، مرضى كه معمولاً عالمان جاهل به حكمت و عرفان و متكلمان بى‌بهره از نور برهان بدان گرفتارند.

صدرالمتألهين سخن در اين زمينه را چنين شروع مى‌كند بعضى از دانشمند نمايان پر شر و فساد و متكلمان خارج از منطق صواب و حساب و بيرون از دائره سداد و رشاد و متشرعان برى از شرع بندگى و انقياد و منحرف از مسلك اعتقاد به مبدأ و معاد، افسار تقليد در سر افكنده، نفى درويشان شعار خود كرده‌اند و دايماً در رد مذهب حكمت و توحيد و علم راه خدا و تجريد كه مسلك انبيا و اوليا است، مى‌كوشند.

سپس اين گروه از دانشمندان را مخاطب مى‌سازد و مى‌گويد پس بدان اى دشمن دوست نماى راه خدا و اى منكر سالكان و همراهان باصفا كه اعظم اسباب كه تو را و ديگر اهل شيد و ريا و علماى دنيا را بر مذمت حكمت و انكار حكماى بحق و صوفيه و عداوت اخوان صفا و تجريد و اصحاب وفا و تفريد، مى‌دارد... سه اصل است كه في الحقيقة نزد ارباب بصيرت، رؤساء شياطين كه مهلكات نفسند اينهايند و ديگر اصول و مبادى شرور... از اين سه اصل منشعب مى‌گردد.

اين سه اصل اساس بحث صدرالمتألهين در اين رساله است، ابتدا هر يك را توضيح مى‌دهد سپس در نتايج آنها بحث مى‌كند، بعد به شخص مبتلا به اين اصول نصيحت مى‌كند كه در صدد علاج برآيد، به دنبال آن علم الهى و علم مكاشفات را به عنوان راه نجات و اكتفا به علوم رسمى و متداول را به عنوان رهزن سالك معرفى مى‌كند.

مطالب

رساله سه اصل شامل يك مقدمه و چهارده فصل مى‌باشد.

در مقدمه، صدرالمتألهين روشن مى‌كند كه مخاطبانش در اين كتاب نه عموم مردم بلكه خصوص دانشمندانى است كه از سر نخوت و غرور حكمت ستيزى مى‌كنند و به مقتضاى الناس أعداء ما جهلوا با اهل كشف و شهود دشمنى مى‌ورزند و نيز روشن مى‌سازد كه عمده اسباب امراض اين گونه دانشمندان سه اصل است كه سائر مبادى شرور از آنها منشعب مى‌گردند، اين سه اصل كه سه فصل اول كتاب را تشكيل مى‌دهند عبارتند از:

  • فصل اول جهل به معرفت نفس كه حقيقت آدمى است.
  • فصل دوم حب جاه و مال و ميل به شهوات و لذات و تمتعات نفس حيوانى.
  • فصل سوم تسويلات نفس اماره و تدليسات شيطان مكار.

سه فصل بعد درباره آثار و نتايج مترتب بر سه اصل اول است كه عبارتند از:

  • فصل چهارم نتيجه اعراض از معرفت نفس و علم معاد، مؤلف نتيجه چنين اعراضى را ظلمت دل و عماى بصيرت مى‌داند.
  • فصل پنجم نتيجه متابعت از شهوات و آرزوهاى نفس و آن عبارت است از انسلاخ از فطرت اصلى و كور و گنگ و با بهائم و حشرات محشور شدن است.
  • فصل ششم نتيجه تسويلات نفس اماره، در اين بخش مى‌خوانيم از جمله نتايج غرور شيطانى و تسويلات نفسانى آن است كه اكثر متكلمان و ظاهرپرستان مى‌خواهند كه بدين عقل مزخرف و نقل منحرف حق را دريابند و در اسماء و صفات الهى سخن گويند و سر معاد و حشر اجساد را از راه حواس دريابند و بى‌متابعت مسلك اهل رياضت و اصحاب قلوب احكام الهى را به نقل و قياس ثابت كنند...

ندانسته‌اند كه اين علوم جز به تصفيه باطن و رياضت بدن و ترك جاه و شهرت و صيت و جمعيت دنيا و تجريد از رسوم و عادت خلق ميسر نمى‌شود و بى پيروى اهل دل در متابعت انبياء و اولياء عليهم السلام و اقتباس نور معرفت از مشكوة ابواب خاتم نبوت و خاتم ولايت عليهما و آلهما السلام، ذره‌اى نور يقين بر دل هيچ سالكى نمى‌تابد.

  • فصل هفتم نصيحت و تنبيه بر طريق سعادت و شقاوت.
  • فصل هشتم ارائه راه نجات و خلاصى از ظلمت عالم جسمانى.
  • فصل نهم بيان علم حقيقى و ممدوح و مغايرت آن با علوم مرسوم.
  • فصل دهم بيان نور ايمان و محروم بودن منكرين علوم مكاشفه‌اى از آن.
  • فصل يازدهم شرط اشراق نور ايمان بر باطن و موانع پنج‌گانه آن.
  • فصل دوازدهم تفسير سير من الخلق إلى الحق و سير من الحق إلى الخلق.
  • فصل سيزدهم تذكر به اين كه دست علوم مرسوم از رسيدن به معارف الهيه كوتاه است.
  • فصل چهاردهم تفسير علم بى‌عمل و آثار سوء آن.

روش مؤلف

سبك نگارش صدرالمتألهين در اين رساله داراى مشخصه‌هاى زير است‌:

الف) زبان نگارش فارسى است.

ب) از نظر نوع نوشتار، اين رساله همانند سائر كتاب‌هاى صدرالمتألهين داراى عباراتى سليس و روان است و از پيچيدگى‌هاى نگارشى مبرا است در بعضى موارد نثرى مسجع دارد و بسيارى از مطالب با اشعار شعراى بزرگ و گاهى با اشعار خود پرداخته مزين گشته است.

ج) چنانكه خفته بخواب عميق رفته گاهى براى بيدارى به عتاب و پرخاش نياز دارد صدرالمتألهين در مواقع مناسب بر سر خفتگان وامانده در راه، خطاب عتاب آميز مى‌كند و با عباراتى همچون‌ اى عزيز دانشمند و اى متكلم خودپسند، اى صورت پرست غافل، اى بى‌درد ناانصاف و اى خودپسند پرجور و اعتساف، اى مغرور مفتون جاه و عزت، اى ممكور استدراج و نخوت هشدار و بيدار باش مى‌دهد و چون خود مصفى دل و روشن ضمير بوده هشدارش سوهانى است به زنگار دل و گفتارش تكانى است به خفتگان غافل.

چاپ‌ها

رساله سه اصل اولين بار در ارديبهشت سال 1340 هـ.ش توسط انتشارات دانشگاه تهران با تصحيح و مقدمه سيد حسين نصر چاپ شده است، منتخبى از اشعار مثنوى و رباعيات صدرالمتألهين و نيز فهرستى از اعلام كتاب و مقدمه‌اى به زبان انگليسى به اصل كتاب ضميمه شده است، اين رساله در سال‌هاى 1360 و 1365 هـ.ش توسط انتشارات مولى در تهران تجديد چاپ گرديده است.

پانویس


منابع

مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، نرم افزار نورالحکمه (نسخه 3)، بخش اطلاعات جانبی (کتابشناسی).