حماد بن عیسی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۷ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (ویرایش)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«حمّاد بن عیسی جُهنی» از راویان و محدثان بزرگ شیعه و از یاران امام صادق، امام کاظم، امام‌ رضا و امام جواد علیهم‌السلام بود. او از جمله اصحاب اجماع است و رجالیان شیعه او را با صفاتی چون ثقه و صدوق ستوده‌اند. کتاب ‌الزکاة، کتاب‌ الصلاة و مسائل التلمیذ و تصنیفه، از جمله کتب منسوب به حماد می باشد.

ولادت و نسب

برخی حماد بن عیسی را کوفی دانسته‌اند که بعدا در بصره ساکن شده و بدین سبب بصری خوانده شده است.[۱] مؤید این نظر، شهرت حماد به جُهنی است که از انتساب وی به قبیله جُهَینه، شاخه‌ای از عربهای قُضاعه که ساکن کوفه شدند، حکایت دارد.[۲]

جد حمّاد، عبیدة‌ بن صیفی جهنی، از صحابیان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بوده و حماد به واسطه پدرش از او حدیث نقل کرده است.[۳]

با توجه به سنّ حماد در هنگام وفات (۲۰۹ ق) که حدود ۹۰ ساله بوده،[۴] او احتمالا بین سالهای ۱۱۰ تا ۱۲۰ ق متولد شده و در نتیجه با امام صادق علیه‌السلام (متوفی ۱۴۸) هم‌عصر بوده است. برخی گفته‌اند که وی تا زمان امام رضا علیه‌السلام (متوفی ۲۰۳) زنده بوده است.[۵] البته بهاءالدین اربلی از دیدار وی با امام جواد علیه‌السلام سخن گفته است.[۶]

فعالیت‌های علمی

حماد بن عیسی زمان چهار امام معصوم (امام صادق، امام کاظم، امام‌ رضا و امام جواد علیهم‌السلام) را درک کرده و در ایام امام جواد علیه السلام سنه ۲۰۹ هجری رحلت کرد. بنا به گفته علامه ‌حلّی، حماد اهل دقت و احتیاط در نقل حدیث بوده است، به همین سبب با اینکه از امام صادق علیه‌السلام هفتاد حدیث شنیده بوده، برای اطمینان، به روایت بیست حدیث بسنده کرده است.[۷]

رجالیان شیعه او را با صفاتی چون ثقه و صدوق ستوده‌اند.[۸] ابوعمرو کشّی حماد را یکی از شش راوی فقیه از اصحاب امام صادق شمرده و گفته است شیعیان بر صحت روایات، تصدیق منقولات و اعتراف به فقاهت آن‌ها اجماع دارند؛[۹] از این رو به اصحاب اجماع مشهورند.

به گفته شیخ طوسی چند تن از اصحاب امام کاظم با دیدن معجزات حضرت رضا از عقیده واقفی برگشتند و به امامت وی گردن نهادند[۱۰] که در این میان از حماد نیز نام‌ برده است، هر چند در دیگر منابع به این مطلب اشاره نشده است.

از حماد بن عیسی، در منابع حدیثی شیعه، افزون بر ۱۵۰۰ حدیث نقل شده است. آیت الله خویی، ذیل عنوان حماد بن عیسی، ۱۰۳۶ روایت او را برشمرده است[۱۱] که ظاهراً باید بخشی از روایات منقول از حماد را، که میان وی و حماد بن عثمان مشترک است، به آن‌ها افزود.

بررسی محتوای روایات حماد نشان می‌دهد که وی بیش‌تر به ثبت و نقل احادیث احکام اهتمام داشته است و در این زمینه از راویان پر حدیث به شمار می‌آید. روایاتی نیز درباره امامت و اخلاق دارد.[۱۲]

بیش از چهل راوی نیز مستقیماً از او روایت نقل کرده‌اند که بیش از همه، ابراهیم‌ بن هاشم قمی از او روایت کرده است.

به حماد چند کتاب نسبت داده شده است: کتاب ‌الزکاة، کتاب‌ الصلاة و کتاب ‌النوادر.[۱۳] کتاب دیگر او، «مسائل التلمیذ و تصنیفه» حاوی پند و اندرز و مطالبی درباره توحید و دانستنیهایی درباره انسان و حیوانات است که حماد از امام صادق علیه‌السلام پرسیده و حضرت پاسخ داده است.[۱۴]

ابوغالب زراری نیز یک جزء حدیثی از روایات حماد نگاشته که به گفته زراری، این روایات از یکی از کتابهای حماد اخذ شده است.[۱۵]

دعای امام کاظم در حق حماد

حماد بن عیسی روزی از امام کاظم علیه السلام درخواست کرد که دعا کند حق تعالى او را روزى فرماید خانه و زوجه و اولاد و خادم و حج در هر سال.

حضرت کاظم چنین فرمود: «اللهم صل على محمد و آل محمد، وارزقه دارا و زوجة و ولدا و خادما و الحج خمسین سنة؛ امام دعا کرد که حق تعالى او را روزى فرماید خانه و زوجه و اولاد و خادم و پنجاه حج» و همه روزى او شد و پنجاه مرتبه حج کرد و چون خواست که حج پنجاه و یکم کند، همین که به وادى قناة رسید خواست غسل احرام کند به آب سیل غرق شد و او غریق جحفه است و قبرش به سیاله است.[۱۶]

پانویس

  1. شیخ طوسی، رجال ‌الطوسی، ص۱۸۷.
  2. کشّى، اختیار معرفة‌ الرجال، ص۳۱۷.
  3. ابن‌ اثیر، اسد الغابة فی معرفة ‌الصحابة، ج۳، ص۳۵۶.
  4. کشّى، اختیار معرفة ‌الرجال، ص۳۱۷.
  5. محمد بن عمر کشّى، اختیار معرفة‌ الرجال، ص۳۱۷.
  6. اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج۳، ص۱۵۷.
  7. علامه‌ حلّی، خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، ص۱۲۴.
  8. نجاشی، رجال النجاشی، ص۱۴۲.
  9. کشّى، اختیار معرفة ‌الرجال، ص۳۷۵.
  10. شیخ طوسی، کتاب‌ الغیبة، ص۷۱.
  11. خویی، معجم رجال الحدیث، ج۶، ص۲۱۶.
  12. محمد بن علی اردبیلی، جامع‌ الرواة، ج۱، ص۲۷۳ـ۲۷۶.
  13. رجال النجاشی، ص۱۴۲.
  14. رجال النجاشی، ص۱۴۳.
  15. رسالة ابی‌غالب الزراری، ص۱۷۸.
  16. اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۶۰۵؛ الاختصاص، ص ۲۰۱.

منابع