منابع و پی نوشتهای ضعیف
مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

احترام به دیگران

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۴:۴۷ توسط Aghajani (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


مقام و احترام انسان

انسان در دیدگاه اسلام از كرامت و شرافت ذاتى برخوردار است چرا که قرآن انسان را جانشين خدا در روى زمين[۱] معرفی می کند که فرشتگان به كرنش و خضوع در برابر او مامور شدند و به احترام وى، در برابرش سجده كردند.[۲] از این رو در آئین به رعایت احترام دیگران سفارشات اکیدی شده است.

گونه هاى احترام

احترام به جان

در اسلام، جسم انسان از همان ابتداى آفرينش كه نطفه اى بيش نيست مورد حمايت قرار مى گيرد و كسانى كه جان ديگران را به خطر مى اندازند، بشدت نكوهش شده اند، قرآن كريم در اين باره مى فرمايد: «...مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا»؛ هر كس انسانى را بدون ارتكاب قتل يا فساد در روى زمين بكشد، چنان است كه گويى همه انسان ها را كشته؛ و هر كس انسانى را از مرگ رهايى بخشد، چنان است كه گويى همه مردم را زنده كرده است. [۳]

احترام به مال

پيشوايان دينى در كنار سفارش به حفظ خون ديگران احترام به مال آنان را نيز متذكر شده اند. چنان كه رسول گرامى اسلام در اجتماع بزرگ عيد قربان فرموده است: ...اِنَّ حُرْمَةَ اَمْوالِكُمْ عَلَيْكُمْ وَ حُرْمَةَ دِمائِكُمْ، كَحُرْمَةِ يَوْمِكُمْ هذا فى شهركُمْ هذا وَ فى بَلَدِكُمْ هذا اِلى اَنْ تَلْقَوْا رَبَّكُمْ، فَيَسْاءَلُكُمْ عَنْ اَعْمالِكُمْ...؛ همانا حرمت اموال و خون هاى شما بر يكديگر همانند حرمت اين روز، در اين ماه و اين سرزمين است تا پروردگارتان را ملاقات كنيد و شما را از كردارتان پرس و جو كند.

احترام به اموال مردم، شامل امانتدارى، تصرف مجاز و با رضايت خاطر صاحب مال، پرداخت حقوق مالى و بدهى مردم، حفظ و نگهدارى و مانند آن مى شود. اين حريم ها براى آن است كه اموال تباه نگردد، انسان ها كشته نشوند، كينه توزى و نزاع در جامعه رواج پيدا نكند، كسب و كار ترك نگردد و مردم با آسودگى خاطر اموالشان را براى دفع نيازهاى يكديگر به جريان بيندازند.

احترام به ناموس

دين مبين اسلام احترام به ناموس ديگران را يكى از امور بسيار مهم مى داند، از اين رو، با وضع مقررات و محدوديت هايى همانند دستور به (پوشش) براى زنان و بازداشتن مردان از (چشم چرانى) و... حريمى را براى ناموس ‍ ديگران تعيين نموده و هتك آن را مورد نكوهش قرار داده است.

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در اين باره مى فرمايد: لَيْسَ مِنّا مَنْ خانَ مُسْلِماً فِى اَهْلِه وَ مالِهْ؛ از ما نيست كسى كه به اهل و مال مسلمانى خيانت كند. [۴]

حفظ آبروی مومن

در تعلیمات اسلام همگان نسبت به آبروى مؤمن دو وظيفه مهم دارند: يكى حفظ آبروى او و ديگرى دفاع از آن.

1.حفظ آبرو

هر گونه برخورد و سخن سرايى كه موجب تزلزل شان و مرتبه برادر دينى بشود، از نظر اسلام نكوهيده است. امام صادق علیه السلام در اين باره مى فرمايد:

مَنْ رَوى عَلى مُؤْمِنٍ رِوايهً يُريدُ بِها شَيْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوَّتِه لِيَسْقُطَ مِنْ اَعْيُنِ النّاسِ اَخْرَجَهُ اللّهُ مِنْ وِلايَتِه اِلى وِلايَةِ الشَّيْطانِ فَلا يَقْبَلُهُ الشَّيْطانُ؛ آن كه بر ضدّ مؤمنى به قصد آبروريزى و از بين بردن آقايى او سخنى گويد تا از چشم مردم بيفتد، خداوند او را از ولايت خود خارج و به طرف ولايت شيطان رها مى كند، ولى شيطان نيز او را نمى پذيرد. [۵]

گفتنى است كه چنان چه اين برخورد ناپسند با توهين نيز همراه باشد، مانند القاب زشت و نسبت هاى ناروا چه بسا كه موجب (قذف) ديگران نيز بشود كه اين خود علاوه بر آثار و عواقب اخروى، مجازات هايى را نيز به دنبال دارد كه به وسيله حاكم اسلامى بر شخص قاذف به اجرا درمى آيد.

2.دفاع از آبرو

هر مسلمانى وظيفه دارد به اندازه توان خويش، نگذارد كه ديگران آبروى برادر دينى اش را خدشه دار سازند. روایت است كه مردى در حضور رسول اكرم صلی الله علیه و آله از آبروى كسى سخن به ميان آورد و در همان جا فردى ديگر در مقام دفاع از آن برآمد، حضرت فرمود: مَنْ رَدَّ عَنْ عِرْضِ اَخيهِ كانَ لَهُ حِجاباً مِنَ النّارِ؛ كسى كه جلوى آبروريزى برادر مؤمنش را بگيرد، از آتش دوزخ در امان است. [۶]

انگیزه احترام

احترام مردم به یكديگر در منطق اسلام بايد از انگيزه الهى بر خوردار باشد و نبايد ارج نهادن مردم به يكديگر از ترس ‍ يا طمع و امثال آن ها مايه گيرد. پیامبر اسلام در این مورد می فرمایند: بدترين مردم در پيشگاه خدا وند در روز قيامت كسانى هستند كه از ترس بدى و شرارتشان مورد احترام ديگران قرار مي گيرند.[۷]

روشهاى احترام

تجليل و تكريم ديگران ممكن است به دو روش زير صورت گيرد:

روش گفتارى

قرآن كريم در این مورد مى فرمايد: «...قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً»؛ با مردم به خوبى سخن گوييد.[۸] و درباره احترام به پدر و مادر مى فرمايد: «...وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَريماً»؛ با گفتارى لطيف و بزرگوارانه با آنها سخن بگو! [۹] همچنین در مورد برخورد با نيازمندان آمده است كه اگر نمى توانى نيازشان را برطرف نمايى: «...فَقُلْ لَهُمْ قَوْلاً مَيْسُوراً»؛ با آنان سخن نيكِ تواءم با احترام داشته باش. [۱۰]

امام سجاد علیه السلام درباره احترام در گفتار نسبت به معلم مى فرمايد: صدايت را از صداى او بلندتر نكن و هرگاه كسى از او چيزى بپرسد تو در پاسخ پيشدستى نكن... در محضرش با كسى سخن نگو.

روش كردارى

این روش در روایات ائمه علیهم السلام به بیانهای مختلف آموزش داده شده است. همچون روایات زیر :

  • رسول اکرم صلی الله علیه و آله: مِنْ مَكْرَمَةِ الرَّجُلِ لاَِخيهِ اَنْ يَقْبَلَ تُحْفَتَةُ وَ اَنْ يَتَّحِفَهُ بِما عِنْدَهُ وَ لايَتَكَلَّفَ لَهُ شَيْئاً؛ از بزرگداشت برادر دينى اين است كه هديه اش را بپذيرد و از آن چه دارد نسبت به او مضايقه نكند و به خاطر او خود را به تكلّف نيندازد. [۱۱]
  • پیامبر اسلام صلى الله عليه و آله:التَّقْوَى إِجْلَالُ اللَّهِ وَ تَوْقِيرُ الْمُؤْمِنِينَ؛ تقوا احترام گذاشتن به خداوند و احترام گذاشتن به مومنين است. [۱۲]

موارد مورد تاکید در احترام به دیگران

احترام به پدر و مادر

قرآن کریم در موارد متعددی بعد از اين كه دستور داده به عبادت خداى واحد و پرهیز از شرک داده است احترام به پدر و مادر را ذکر نموده است.[۱۳]

امام على علیه السلام در این خصوص می فرماید: به احترام پدر و معلمت از جاى خود برخيز گرچه فرمان روا و امير باشى. [۱۴]

احترام به زنان

اعتقاد به کرامت زن یکی از آموزه های نهادینه شده در اسلام است. پیامبر اکرم (ص) می فرمود:

خَيرُكُم خَيرُكُم لأَهلِهِ و َأَنَا خَيرُكُم لأَهلى ما أَكرَمَ النِّساءَ إلاّ كَريمٌ و َلا أَهانَهُنَّ إلاّ لَئيمٌ؛
بهترين شما كسى است كه براى خانواده اش بهتر باشد، و من از همه شما براى خانواده ام بهترم، زنان را گرامى نمى دارد، مگر انسان بزرگوار و به آنان اهانت نمى كند مگر شخص پَست و بى مقدار.[۱۵]

و در جای دیگر می فرمایند: «هر کس همسری گزید، وی را تکریم کند.»[۱۶]

احترام به كودك

آئين اسلام به شخصيت كودكان كاملاً توجه داشتهآ احترام به کودکان را مورد سفارش قرار می دهد. پيغمبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله فرمود: فرزندانتان را گرامى بداريد و آن ها را نيكو تربيت كنيد تا خدا شما را بيامرزد.

پيغمبر اكرم هميشه و در همه جا با كودكان مدارا و مهربانى مى ‌كرد. وقتى از سفر بر مى‌گشت كودكان به استقبالش مى‌شتافتند، پيغمبر آن ها را مورد نوازش و ملاطفت قرار مى داد، سپس بعضى از آن ها را خودش سوار مى كرد و به اصحابش نيز دستور مى داد بقيه را سوار كنند و با اين حال به شهر باز مى گشتند.

از توهين به كودكان حتى شيرخوارگان جداً خوددارى مى نمود. ام الفضل مى گويد: پيغمبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله حسين عليه السّلام را در ايام شيرخوارگى از من گرفت و بغل كرد.

حسين به لباس پيغمبر بول كرد. پس من حسين را به شدت از پيغمبر گرفتم به طورى كه به گريه افتاد. پيغمبر به من فرمود: ام الفضل! آهسته تر. اين بول را آب تطهير مى كند اما چه چيز مى تواند كدورت و ناراحتى را از قلب حسين برطرف سازد.

احترام به پيران

در اسلام اكرام و احترام پیران بر جوانان لازم گردیده است:

  • پیامبر اسلام (ص) می فرماید: احترام گذاشتن به مسلمان مو سفيد از جمله تجليل خداست. [۱۷]
  • عبد الله بن سنان گويد: امام صادق علیه السلام به من فرمودند از احترام به خدا است احترام گذاشتن به پير مرد مومن موى سفيد و هر كه مومنى را گرامى دارد به گرامى داشتن خدا شروع كرده و هر كه مومن سفيد موى را سبك شمارد خداى عز وجل كسى را بر او گمارد تا پيش از مرگش او را سبك شمارد. [۱۸]
  • پيامبر صلّى اللّه عليه و آله می فرماید: هر كه مراعات كند فضل بزرگتر از خود را به جهت زيادتى سنّ او، و احترام كند او را، خداى تعالى او را از ترس روز قيامت ايمن مى گرداند. [۱۹]
  • امام صادق علیه السلام: سه كس هستند كه حق آن ها را ناديده نگيرد كسى جز منافقى كه به نفاق معروف است كسى كه مويش را در اسلام سفيد كرده و كسى كه قرآن را در بر دارد و پيشواى عادل. [۲۰]

احترام به سادات

از حضرت پیامبر اکرم صلّى اللّه عليه و آله روایت شده است كه: شفاعت من ثابت است براى هر كه اعانت كند ذرّيّه مرا به دست، يا زبان، يا با مال خود. و فرمود: چهار نفر را من شفاعت خواهم نمود در روز قيامت:

  • يكى: آن كه اكرام كند ذرّيّه مرا.
  • دوم: آن كه حاجت ايشان را بر آورد.
  • سيّم: آن كه سعى نمايد از براى ايشان در وقتى كه مضطر باشند.
  • چهارم: آن كه به دل و زبان، با ايشان دوستى و محبّت كند.[۲۱]

و فرمود: اكرام كنيد خوبان ذرّيّه مرا از براى خدا. و بدان ايشان را از براى من[۲۲]

احترام به خويشان و نزديكان

قرآن مجيد مراعات خويشاوندان را در رديف تقواى از خدا قرار داده مى فرمايد: «وَاتَّقُوا اللّهَ الَّذِى تَسائَلُونَ بِهِ وَالاَرْحامَ انَّ اللّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبا»[۲۳] و بپرهيزيد از خدايى كه به نام او از هم درخواست مى كنيد و درباره ارحام و خويشاوندان كوتاهى نكنيد كه همانا خدا مراقب شما است..

امام صادق عليه السّلام در باره اين آيه مى فرمايد: منظور از ارحام در آيه خويشاوندان است كه خدا دستور به احترام و ارتباط با آن ها داده است، آيا نمى بينى كه ارحام را با اسم خود مقرون كرده.[۲۴]

و در حدیثی امام علی علیه السلام آمده است: انَّ صلهَ الارحام لَمِن موجباتِ الاِسلام اِنَّ اللهَ سبحانَه أمَر بِإکرامِها.

همانا صله رحم از واجبات دین اسلام است و خداوند سبحان نسبت به اکرام ارحام و خویشان امر فرموده است.[۲۵]

احترام به ياران

امام باقر علیه السلام: ياران خود را بزرگ شماريد و آنان را احترام كنيد و برخى از شما بر برخى ديگر هجوم نبريد و به هم زيان نزنيد و بر هم حسد نورزيد و از بخل بپرهيزيد تا از بندگان با اخلاص و شايسته خدا باشيد. [۲۶]

احترام به فقير مسلمان

پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله: هر كه فقير مسلمانى را احترام كند روز قيامت خدا را ملاقات كند در حالى كه خندان است. [۲۷]

پانویس

  1. سوره بقره، آیه 31
  2. سوره بقره، آیه 34
  3. سوره مائده، 32
  4. مستدرك الوسائل، ج 14، ص 12
  5. الكافى، ج 2، ص 358
  6. وسائل الشيعه، ج 12، ص 293
  7. الكافي، ج 2، ص 326
  8. سوره بقره، 83
  9. سوره اسراء، 23
  10. سوره اسراء، 289
  11. بحارالانوار، ج 72، ص 454
  12. مستدرك الوسائل، ج 11، ص 267
  13. آیه 83 سوره بقره، آیه 36 سوره نساء، آیه 151 سوره انعام، آیه 23 سوره اسراء
  14. مستدرك الوسائل، ج 15، ص 203
  15. نهج الفصاحه ص472 ح 1520
  16. نوری طبرسی، حسین بن محمد تقی؛ مستدرک الوسایل، موسسه آل البیت(ع)
  17. الكافي، ج 2، ص 165
  18. الكافي، ج 2، ص 658
  19. وسائل الشيعة، ج 12، ص 99
  20. وسائل الشيعة، ج 12، ص 98
  21. معراج السعادة، احمد نراقی، جلد 1، صفحه 475
  22. معراج السعادة، احمد نراقی، جلد 1، صفحه 475
  23. آیه 1 سوره نساء
  24. البرهان فى تفسير القرآن، ج‏2، ص14
  25. غررالحکم، ص ۴۰۶، ح ۹۲۹۰
  26. الكافي، ج 2، ص 173
  27. بحارالانوار، ج 73، ص 361