آیه 57 سوره یس

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۳۳ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (تفسیر آیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

لَهُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ وَلَهُمْ مَا يَدَّعُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<56 آیه 57 سوره یس 58>>
سوره : سوره یس (36)
جزء : 23
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

برای آنها در آنجا میوه‌های گوناگون و هر چه بخواهند آماده است.

برای آنان در آنجا میوه ها [ی عالی و مطبوع] و آنچه دلشان بخواهد فراهم است.

در آنجا براى آنها [هر گونه‌] ميوه است و هر چه دلشان بخواهد.

در آنجا هر ميوه و هر چيز ديگر كه بخواهند فراهم است.

برای آنها در بهشت میوه بسیار لذّت‌بخشی است، و هر چه بخواهند در اختیار آنان خواهد بود!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

There they have fruits, and they have whatever they want.

They shall have fruits therein, and they shall have whatever they desire.

Theirs the fruit (of their good deeds) and theirs (all) that they ask;

(Every) fruit (enjoyment) will be there for them; they shall have whatever they call for;

معانی کلمات آیه

«فَاکِهَةٌ»: میوه. مراد انواع میوه‌ها است. تنکیر آن برای تفخیم است که بیانگر مرغوبیّت و کثرت میوه‌ها است. «یَدَّعُونَ»: طلب می‌کنند. درخواست می‌نمایند. دلشان بخواهد.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فاكِهُونَ «55»

بى شك اهل بهشت در آن روز به خوشى مشغولند.

هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فِي ظِلالٍ عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ «56»

آنان و همسرانشان در زير سايه‌ها بر تخت‌هاى زينتى تكيه مى‌زنند.

لَهُمْ فِيها فاكِهَةٌ وَ لَهُمْ ما يَدَّعُونَ «57» سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ «58»

در آن جا (هر گونه) ميوه براى آنان مهيّا است و هر آن چه بخواهند برايشان موجود است. سلام، سخن پروردگار مهربان به آنان است.

نکته ها

«شُغُلٍ» به معناى امرى است كه انسان را به خود مشغول كند. «فاكِهُونَ» از «فكاهة» به معناى سخن مسرّت‌آميز است.

«ارائك» جمع «اريكة» به معناى تخت مزيّن در حجله عروس است.

در بهشت از هر سو سلام است؛

خداوند به آنان سلام مى‌كند: «سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ»

فرشتگان سلام مى‌كنند: «وَ الْمَلائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بابٍ سَلامٌ عَلَيْكُمْ» «1»

اهل بهشت نيز به يكديگر سلام مى‌كنند. «تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ» «2»

«1». رعد، 24.

«2». يونس، 10.

جلد 7 - صفحه 549

پیام ها

1- در بهشت، بيكار نيست. «فِي شُغُلٍ» ( «شُغُلٍ» كه با تنوين و به اصطلاح نكره آمده به معناى مشغله‌اى است كه كنه و عمق آن ناشناخته و وصف‌ناپذير است.)

2- در بهشت، غم و اندوه نيست. «فاكِهُونَ»

3- در بهشت، زندگى بدون مرگ، سلامتى بى مرض، جوانى بى پيرى، عزّت بى‌ذلّت، نعمت بى محنت، بقا بى‌فنا، خشنودى بى خشم و انس بى وحشت است. «فِي شُغُلٍ فاكِهُونَ»

4- در بهشت، تنهايى نيست. «هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ»

5- مسكن بهشتى آرامش بخش است. «فِي ظِلالٍ عَلَى الْأَرائِكِ»

6- نشستن بر تخت و صندلى، به نشستن روى زمين برترى دارد. «عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ»

7- در بهشت بهترين تغذيه است. «لَهُمْ فِيها فاكِهَةٌ» (فاكهة به صورت نكره آمده تا علامت آن باشد كه با ميوه‌هاى آن چنانى پذيرايى مى‌شوند).

8- در بهشت محدوديّت نيست. «وَ لَهُمْ ما يَدَّعُونَ» ( «يَدَّعُونَ» به معناى آن است كه هر چه مى‌خواهى بخواه و تمنّا كن.)

9- معاد جسمانى است. (كلمات ميوه و همسر و تخت نشانه‌ى آن است كه در قيامت با همين جسم زندگى خواهيم كرد).

10- در بهشت رضا و سلامى با عظمت از خدا دريافت مى‌شود. سَلامٌ قَوْلًا ...

11- دريافت سلام الهى، آرزو و خواسته بهشتيان است. وَ لَهُمْ ما يَدَّعُونَ سَلامٌ‌ ...

تفسير نور(10جلدى)، ج‌7، ص: 550

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



لَهُمْ فِيها فاكِهَةٌ وَ لَهُمْ ما يَدَّعُونَ (57)

لَهُمْ فِيها فاكِهَةٌ: مر ايشان راست در بهشت جنس ميوه از انواع مختلفه متلذذه، وَ لَهُمْ ما يَدَّعُونَ‌: و مر ايشان راست آنچه خواهند و آرزو كنند بى‌آنكه به زبان آرند. ابن عباس گويد: هر چه بهشتى آرزو كند از اطعمه و اشربه، نزد خود حاضر بيند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى‌ رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ (51) قالُوا يا وَيْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ (52) إِنْ كانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ (53) فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ لا تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (54) إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فاكِهُونَ (55)

هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فِي ظِلالٍ عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ (56) لَهُمْ فِيها فاكِهَةٌ وَ لَهُمْ ما يَدَّعُونَ (57) سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ (58) وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ (59) أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ (60)

ترجمه‌

و دميده شود در صور پس آنگاه آنها از قبرها بسوى پروردگارشان ميشتابند

گويند اى واى بر ما كه برانگيخت ما را از خوابگاهمان اينست آنچه وعده داده بود خداى بخشنده و راست گفتند پيغمبران‌

نباشد آن مگر يك فرياد

جلد 4 صفحه 412

پس آنگاه آنها جماعتى هستند نزد ما حاضر شدگان‌

پس امروز ستم نميشود كسى بچيزى و جزا داده نمى‌شويد مگر آنچه بوديد كه ميكرديد

همانا اهل بهشت امروز در شغل خوشى لذت برندگانند

ايشان و زنانشان در سايه‌هائى بر تختها تكيه زنندگانند

براى ايشان در آن ميوه است و براى ايشان است در آن آنچه ميخواهند

تحيّت سلامتى است گفتارى از پروردگارى مهربان‌

و جدا شويد امروز اى گناهكاران‌

آيا مقرّر نداشتيم با شما اى فرزندان آدم كه پرستش نكنيد شيطان را همانا او براى شما دشمنى است آشكار.

تفسير

اين نفخه و دميدن دوم اسرافيل است در صور كه آنرا نفخه احياء خوانند و آن بعد از باريدن بارانى است كه داراى خاصيّت منى است چهل روز بر زمين پس ناگهان خلق از قبور برخواسته و ببارگاه الهى ميشتابند و گمان ميكنند اينمدّت خواب بوده‌اند و از بيم حساب با خود گويند اى واى بر ما چه كس برانگيخت ما را از خوابگاهمان ملائكه در جواب گويند اينست آنچه وعده كرده بود خدا و راست گفتند پيمبران او چنانچه قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده و محتمل است اول از هول محشر اين سؤال را نموده باشند و بعدا بالهام خدا خودشان اقرار نموده باشند كه اين همان وعده خدا و پيغمبران است كه بما در دنيا داده بودند چنانچه بعضى گفته‌اند كه تمامى كلام خودشان است و ظاهر است و در جوامع از على عليه السّلام نقل نموده كه من بعثنا بمن حرف جرّ و صيغه مصدر قرائت فرموده است و نيز گفته شده اينكه خودشان را خواب پنداشتند براى آنستكه بين نفخه اوّل و دوّم عذاب نيست يا عذاب قبر را در برابر احوال خود در قيامت خواب پنداشته‌اند و از أبو ذر غفارى ره نقل شده كه ميان مردن مردم و زنده شدنشان نيست مگر مانند خوابى و بيدار شدن از آن در هر حال زنده نمودن تمام خلق آنروز براى خدا كارى ندارد فقط يك فرياد براى احضار لازم دارد كه در صور بعمل آيد و همه خلق اوّلين و آخرين مجتمعا در صحراى محشر حاضر شوند و در پيشگاه الهى قيام نمايند و خداوند هم براى آنها بعدل قيام نموده ذرّه‌ئى از ميزان استحقاق بندگان براى ثواب كم نفرمايد و بدون استحقاق عذابشان نكند چون ظلم بود بلكه جزاى هر كس را بميزان استحقاقش عطا فرمايد از خوب‌

جلد 4 صفحه 413

و بد و از فضلش بر خوب افزايد و از قهرش بر بد نيفزايد و اهل بهشت در آنروز مشغوليّات خوبى دارند و آن معاشرت و مقاربت حوريان است كه ابروهاشان مانند هلال است و مژگانشان مانند پرهاى بلند بال كركسها است و با آنها سرگرم بتفكّه و ملاعبه ميباشند چنانچه قمّى ره و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و در نفحات نقل نموده كه يكمؤمن داراى قوّه صد مرد شود در خوردن و آشاميدن و جماع كردن و در يكروز صد حوريّه بكر را تصرف نمايد و بعضى گفته‌اند مشغول باستماع نغمات خوشند و التذاذ از نعمتهاى گوناگون بهشت و توجّهى بأحوال اهل محشر ندارند با يكديگر شوخى و مزاح ميكنند و خوشحال و متعجّب از حال خودشانند و اگر زنان آنها در دنيا اهل ايمان باشند و مايل بمعاشرت با يكديگر براى انسشان بهم مردها با زنهاشان در سايه‌هاى درختان بهشت كه مانع از حرارت و برودت هوا يا نگاه كسى بآنها باشد بر روى تختهائى مانند حجله عروس و داماد آراسته بزيور و بپرده‌ها نشسته و تكيه داده‌اند چنانچه از امام باقر عليه السّلام نقل شده است و شايد مراد از ظلال همان پرده‌هاى تجمّلى باشد و ظلل نيز قرائت شده است كه جمع ظلّه بمعناى سايبان است و ظلال در جمع آن و ظلّ هم استعمال شده است و براى ايشان است در آن از هر نوع ميوه و آنچه ميخواهند و آنچه تمنّا دارند و آنچه ميخواستند در دنيا از درجات بهشت و نعيم آن و براى ايشان است تحيّت و سلام قولى يعنى تلفّظى از خداى مهربان در وقت تجلّى او بنورى كه مشرف بر آنها شده و بعد از ديدن از تمام لذائذ غافل شوند چون صوت سلام را از آن نور بشنوند و بدانند كه خدا بآنها سلام فرموده و تقدير كلام آنستكه سلام يقوله اللّه قولا من ربّ رحيم و بعضى آنرا بسلام ملائكه از جانب خدا تفسير نموده‌اند و در هر حال متضمّن مژده سلامتى و ايمنى از جميع بليّات و آفات است چنانچه قمّى ره نقل فرموده كه سلام از خدا امان است و خداوند باهل جهنّم خطاب ميفرمايد كه جدا و ممتاز شويد از اهل بهشت و آنها جدا ميشوند پس بهشتى‌ها ببهشت ميروند و جهنّمى‌ها بجهنّم چنانچه فرموده و روز كه قيامت برپا شود مردم متفرّق ميشوند فريقى در بهشت و فريقى در جهنم جاى گير خواهند شد و قمى ره نقل نموده كه مردم در روز قيامت وقتى جمع شدند بقدرى مى‌ايستند و عرق‌

جلد 4 صفحه 414

ميريزند كه تا بدهانشان ميرسد پس عرضه ميدارند پروردگارا حساب ما را برس اگرچه بجهنّم رويم پس خداوند بادهايى را ميفرستد كه آنها را از يكديگر جدا ميكنند و ندا ميرسد كه ممتاز شويد امروز اى گنه‌كاران از اهل ايمان پس ممتاز شوند از يكديگر و گنه‌كاران بجهنّم روند و كسانيكه در قلبشان ايمان بوده ببهشت و خطاب عتاب‌آميز بگنه‌كاران شود كه آيا عهد ننمودم من با شما در عالم ذرّ يا امر ننمودم بشما بتوسط انبياء و اولياء در دنيا كه عبادت نكنيد شيطان را باطاعت دستورات او چون هر كس اطاعت كند كسى را در معصيت خدا عبادت نموده است او را چنانچه در باره يهود و نصارى خداوند فرموده احبار و رهبانان خودشان را پروردگاران خودشان قرار دادند چون حلال و حرامى براى آنها معيّن نمودند و آنان اطاعت كردند و كسيكه عبادت كند غير خدا را عبادت نموده هواى نفس خود را چنانچه خدا فرموده آيا پس ديدى تو كسيرا كه قرار داد هواى خود را خداى خود و كسيكه عبادت كند هواى نفس را عبادت نموده است شيطان را در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه مرديرا اطاعت كند در معصيتش عبادت نموده است او را و از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه گوش بدهد بگوينده‌ئى پس عبادت نموده است او را پس اگر گوينده از خدا نقل ميكند عبادت نموده است خدا را و اگر از شيطان نقل ميكند عبادت نموده است شيطان را و دشمنى شيطان با بنى آدم از بدو خلقت آنها واضح بوده و هست و شغل بسكون و فكهين بدون الف نيز قرائت شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


لَهُم‌ فِيها فاكِهَةٌ وَ لَهُم‌ ما يَدَّعُون‌َ (57)

‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ ‌است‌ ميوه‌ و ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ ‌است‌ آنچه‌ بخواهند.

لَهُم‌ فِيها فاكِهَةٌ لام‌ اختصاص‌ ‌يعني‌ مختص‌ باهل‌ بهشت‌ ‌است‌ ديگران‌ محرومند چنانچه‌ ميفرمايد وَ نادي‌ أَصحاب‌ُ النّارِ أَصحاب‌َ الجَنَّةِ أَن‌ أَفِيضُوا عَلَينا مِن‌َ الماءِ أَو مِمّا رَزَقَكُم‌ُ اللّه‌ُ قالُوا إِن‌َّ اللّه‌َ حَرَّمَهُما عَلَي‌ الكافِرِين‌َ اعراف‌ آيه 48 و فاكهة جنس‌ فاكهه‌ ‌است‌ شامل‌ جميع‌ فواكه‌ ميشود چنانچه‌ ميفرمايد إِن‌َّ المُتَّقِين‌َ فِي‌ ظِلال‌ٍ وَ عُيُون‌ٍ وَ فَواكِه‌َ مِمّا يَشتَهُون‌َ كُلُوا وَ اشرَبُوا هَنِيئاً بِما كُنتُم‌ تَعمَلُون‌َ مرسلات‌ آيه 41 ‌الي‌ 43 و بسا فواكهي‌ ‌در‌ بهشت‌ ‌است‌ ‌که‌ نمره ‌آنها‌ ‌را‌ خداوند ‌در‌ دنيا خلق‌ نفرموده‌.

وَ لَهُم‌ ما يَدَّعُون‌َ دعوي‌ بمعني‌ طلب‌ ‌است‌ ‌در‌ باب‌ مرافعه‌ مدعي‌ كسي‌ ‌را‌ گويند ‌که‌ مطالبه‌ ميكند چيزي‌ ‌را‌ و منكر انكار ميكند و بايد ترافع‌ كنند نزد حاكم‌ شرع‌ مجتهد عادل‌ جامع‌ الشرائط ‌که‌ قضاوت‌ كند و ثبوت‌ دعواي‌ مدعي‌ بسه‌ چيز ‌است‌ ‌ يا ‌ اقامه شهادت‌ عدلين‌ ‌ يا ‌ اقرار طرف‌ ‌ يا ‌ قسم‌ ‌پس‌ ‌از‌ رد قسم‌ منكر و همچنين‌ صدق‌ ميكند ‌بر‌ كسي‌ ‌که‌ مطلبي‌ ‌را‌ ادعاء كند ‌که‌ بايد ادعاء ‌آن‌ مقرون‌ بدليل‌ ‌باشد‌ ‌حتي‌ انبياء ‌که‌ ادعاء نبوت‌ و رسالت‌ ميكنند بايد مقرون‌ ‌به‌ معجزه‌ ‌ يا ‌ تصديق‌ نبي‌ّ ثابت‌ النبوة ‌ يا ‌ معصوم‌ ثابت‌ العصمة ‌باشد‌ غرض‌ اينكه‌ اهل‌ بهشت‌ ‌هر‌ چه‌ مطالبه‌ كنند ‌براي‌ ‌آنها‌ فوري‌ مهيا ميشود چه‌ ‌از‌ مأكولات‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ مشروبات‌ ‌ يا ‌ ملبوسات‌ ‌ يا ‌ منكوحات‌ ‌ يا ‌ حشر ‌با‌ اولياء ‌ يا ‌ رضاي‌ الهي‌ ‌که‌ دارد ‌در‌ حديث‌ ‌که‌ ‌پس‌ ‌از‌ آنكه‌ ‌در‌ بهشت‌ جايگير شدند و تمام‌ نعم‌ الهيه‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ فراهم‌ ‌شده‌

جلد 15 - صفحه 93

خطاب‌ ميرسد آيا چيز ديگري‌ ‌هم‌ مطالبه‌ ميكنيد عرض‌ ميكنند (ربنا رضاك‌) چنان‌ چه‌ ميفرمايد ‌پس‌ ‌از‌ بيان‌ اوصاف‌ بهشت‌ وَ رِضوان‌ٌ مِن‌َ اللّه‌ِ أَكبَرُ ذلِك‌َ هُوَ‌-‌ الفَوزُ العَظِيم‌ُ توبه‌ آيه 73 و نيز ميفرمايد لِلَّذِين‌َ اتَّقَوا عِندَ رَبِّهِم‌ جَنّات‌ٌ تَجرِي‌ مِن‌ تَحتِهَا الأَنهارُ خالِدِين‌َ فِيها وَ أَزواج‌ٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضوان‌ٌ مِن‌َ اللّه‌ِ آل‌ عمران‌ آيه 13.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 57)- علاوه بر این «برای آنها میوه بسیار لذت بخشی است، و هر چه بخواهند در اختیار آنها خواهد بود» (لَهُمْ فِیها فاکِهَةٌ وَ لَهُمْ ما یَدَّعُونَ).

و به این ترتیب آنچه امروز در فکر انسان بگنجد و آنچه از فکر او خطور نکند از انواع مواهب و نعمتها در آنجا آماده و مهیاست، و پذیرایی خداوند از میهمانان خود در بالاترین سطح ممکن انجام می‌شود.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع