آیه 42 سوره قلم

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۰۷ توسط Aghajani (بحث | مشارکت‌ها) (معانی کلمات آیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ سَاقٍ وَيُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<41 آیه 42 سوره قلم 43>>
سوره : سوره قلم (68)
جزء : 29
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

در آن روز بسیار سخت به سجده خدا خوانده شوند و نتوانند.

[یاد کن] روزی را که کار بر آنان به شدت سخت و دشوار شود، [و آن روز که جای هیچ تکلیف و عبادتی نیست به عنوان سرزنش و ملامت] به سجده کردن دعوت شوند، ولی در خود قدرت و استطاعت [سجده کردن] نیابند!

روزى كه كار، زار [و رهايى دشوار] شود و به سجده فرا خوانده شوند و در خود توانايى نيابند.

روزى كه آن واقعه عظيم پديدار شود و آنها را به سجود فرا خوانند، ولى نتوانند.

(به خاطر بیاورید) روزی را که ساق پاها (از وحشت) برهنه می‌گردد و دعوت به سجود می‌شوند، امّا نمی‌توانند (سجود کنند).

ترجمه های انگلیسی(English translations)

The day when the catastrophe occurs and they are summoned to prostrate themselves, they will not be able [to do it].

On the day when there shall be a severe affliction, and they shall be called upon to make obeisance, but they shall not be able,

On the day when it befalleth in earnest, and they are ordered to prostrate themselves but are not able,

The Day that the shin shall be laid bare, and they shall be summoned to bow in adoration, but they shall not be able,-

معانی کلمات آیه

  • ساق: ساق پا عبارت است از فاصله ما بين پا و زانو. مانند وَ كَشَفَتْ عَنْ ساقَيْها نمل/ 44، ساق را شدّت نيز گفته‏اند «قامت الحرب على ساق» يعنى جنگ به شدت خود رسيد، منظور از كشف ساق در آيه رسيدن كار به شدت است.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ «42» خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَ قَدْ كانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ «43»

روزى كه كار بر آنان دشوار شود و به سجده كردن دعوت شوند ولى نتوانند. ديدگانشان (از ترس) فرو افتاده و ذلّت و خوارى وجودشان را فرا گرفته است. آنان (در دنيا) به سجده دعوت مى‌شدند در حالى كه سالم بودند (ولى سجده نكردند و امروز ديگر عاجزند.)

نکته ها

مراد از «يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ» همان اصطلاحى است كه در فارسى مى‌گوييم: كارد به استخوانش رسيده است.

در حديثى از امام صادق عليه السلام مى‌خوانيم: در آن روز بر دهان‌ها مهر زده شود، ترس تمام وجود را فرا گيرد، چشم‌ها خيره و جان‌ها به حنجره‌ها رسد. «1»

در سوره فرقان آيه 60 مى‌خوانيم: «وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمنِ قالُوا وَ مَا الرَّحْمنُ أَ نَسْجُدُ لِما تَأْمُرُنا» هرگاه به آنان گفته شود: در برابر خداى رحمان سجده كنيد، گويند: رحمن كيست؟ آيا به آنچه دستور مى‌دهى سجده كنيم؟ آيه مورد بحث كه مى‌فرمايد: «كانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ» اشاره به آن آيه دارد.

مراد از دعوت به سجده در دنيا «كانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ» يا نداى اذان است كه مردم را به نماز و سجده دعوت مى‌كند يا آياتى كه فرمان عبادت دارد و يادستوراتى كه عمل به آن، نوعى سجده و تواضع و فروتنى در برابر خداوند است، بگذريم كه سجده‌

«1». تفسير نورالثقلين.

جلد 10 - صفحه 187

اوج عبادت است.

پیام ها

1- قيامت، روز بُروز سختى‌ها است. «يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ»

2- قيامت، تجسّم دنياست. آن كه در دنيا اهل سجده نبوده است، در قيامت، توان سجده ندارد. «يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ»

3- كسانى كه از فرصت اختيار و سلامتى استفاده نكنند، در انتظار روزى باشند كه هيچ يك از اين فرصت ها را نخواهند داشت. «يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ»

4- مجرم، رويى براى سربلند كردن و نگاه كردن ندارد. «خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ»

5- ذلّت قيامت فراگير است. «تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ»

6- كسى كه خشوع انتخابى در برابر خدا را نپذيرد، در آن روز خشوع و ذلّت اجبارى را خواهد پذيرفت. خاشِعَةً ... تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ (42)

يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ‌: بياورند شركاء خود را روزى كه برداشته شود جامه از ساق. يا ياد كنيد روزى را كه ظاهر شود در آن ساق پا. و اين كنايه است از كشف حقايق امور و خفاياى صدور، يعنى روزى كه كشف شود اصل همه كارها، و نمايان گردد حقيقت آن به حيثيتى كه همه بر اسرار هم واقف، و احوال يكديگر را دانند. يا روزى كه بسيار سخت و دشوار گردد، و هول و فظاعت به مرتبه‌اى باشد كه فوق آن متصور نيست. و اين وقتى است كه قيامت برپا، و ثواب و عقاب را معاينه ببيند.

در منهج- ابن عباس نقل نموده: اين سخت‌ترين ساعتى باشد در قيامت، و ساعتى است كه حضرت خبر داده، فرمود: چون روز قيامت شود، خلايق را در عرصه محشر حاضر سازند. خداى تعالى ميان ظالمان و مظلومان حكم كند تا به مرتبه كسى كه آب در شير كرده، تكليف كنند كه شير از آب جدا كن. و اين تكليف بر وجه عقوبت باشد. پس منادى ندا كند كه جمله خلايق بشنوند:

هر امتى در عقب معبود و مقتداى خود بروند. پس بت‌پرستان تابع اصنام خود به جهنم روند، همچنين هركه غير خدا را پرستيده از انواع كفر مانند اتباع فرعون و نمرود و غيره، با متبوعان به جهنم روند. و يهود و نصارى كه مشرك شدند، تمام به جهنم روند. باقى مانند مؤمنان و منافقان به امر حق تعالى حجاب بردارند، نورى از انوار عظمت ظاهر شود، مؤمنان سجده كنند و منافقان چون پشت آنها مانند چوب خشك است، نتوانند سجده كنند؛ اينست روزى كه كشف شود ساقها. «1» وَ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ: و خوانده شوند مردمان به سجده كردن خداى تعالى.

«1» منهج الصادقين، جلد 9، صفحه 386.

جلد 13 - صفحه 278

ابو سعيد خدرى روايت نموده از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:

حق سبحانه نور خود را از ساق عرش بنمايد، مؤمنان سجده كنند. و منافقان پشتهاى آنها سخت شود بر وجهى كه گوئيا ميخهاى آهنين در او كوفته باشد. «1» فَلا يَسْتَطِيعُونَ‌: پس نتوانند سجده كنند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ (34) أَ فَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ (35) ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ (36) أَمْ لَكُمْ كِتابٌ فِيهِ تَدْرُسُونَ (37) إِنَّ لَكُمْ فِيهِ لَما تَخَيَّرُونَ (38)

أَمْ لَكُمْ أَيْمانٌ عَلَيْنا بالِغَةٌ إِلى‌ يَوْمِ الْقِيامَةِ إِنَّ لَكُمْ لَما تَحْكُمُونَ (39) سَلْهُمْ أَيُّهُمْ بِذلِكَ زَعِيمٌ (40) أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ فَلْيَأْتُوا بِشُرَكائِهِمْ إِنْ كانُوا صادِقِينَ (41) يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ (42) خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَ قَدْ كانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ (43)

فَذَرْنِي وَ مَنْ يُكَذِّبُ بِهذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ (44) وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ (45)

جلد 5 صفحه 253

ترجمه‌

همانا براى پرهيزكاران نزد پروردگارشان بهشتهاى پرنعمت است‌

آيا پس قرار ميدهيم منقادان را مانند گناهكاران‌

چيست شما را چگونه حكم ميكنيد

آيا براى شما كتابى است كه در آن ميخوانيد و مى‌يابيد

همانا براى شما است در آن آنچه را كه اختيار كنيد

يا مر شما را است عهدهاى مؤكّد بقسمى در نهايت تأكيد بعهده ما تا روز قيامت كه همانا براى شما است آنچه حكم ميكنيد

بپرس از آنها كه كدامشان باين امر ملتزم و ضامنند

يا براى آنها شريكهائى هستند پس بايد بياورند شريكهاى خودشان را اگر هستند راستگويان‌

روز كه دامن بكمر زده شود از شدّت و خوانده شوند بسوى سجود پس نتوانند سجده نمايند

با آنكه بزير افكنده باشد چشمهاشان فرو گيردشان خوارى و بتحقيق بودند كه خوانده ميشدند به سجده كردن با آنكه بودند تندرستان‌

پس واگذار مرا و كسيرا كه تكذيب ميكند اين سخن را در آتيه بتدريج مستحق عذاب كنيم آنها را از جائيكه نميدانند

و مهلت دهم آنها را همانا تدبير من محكم است.

تفسير

براى كسانيكه بأقلّ مراتب تقوى كه پرهيز از معاصى است عمل نموده‌اند نزد خداوند باغهاى بهشتى كه از كثرت نعمت و دوام آن باغهاى نعمت خوانده شده موجود است و چون گفته‌اند كفّار مكّه ميگفتند چنانچه خداوند ما را در دنيا بوفور نعمت بر محمد و پيروانش فضيلت داده در آخرت هم خواهد داد خداوند در ردّ قول آنها ميفرمايد آيا چنين امرى ممكن است كه ما مسلمانانرا كه مطيع اوامر ما هستند مانند كفّار گناه‌كار قرار دهيم در فضل و عطاء خود چه ميشود شما را مگر اختلال فكرى براى شما روى داده چگونه چنين حكم ناروائى مينمائيد آيا براى شما كه اهل كتاب نيستيد كتاب آسمانى ميباشد كه در آن نوشته فضيلت شما را و آنرا ميخوانيد و مى‌يابيد كه براى شما در آن كتاب است كه آنچه بخواهيد باختيار خودتان بكنيد و بنابراين جمله انّ لكم فيه لما تخيّرون مفعول تدرسون است و كسر انّ بملاحظه دخول لام است در مدخول آن و

جلد 5 صفحه 254

محتمل است جمله مستأنفه باشد يا براى شما عهدهاى مؤكّد بقسم است كه بنهايت تأكيد رسيده و بر عهده خدا است بر حسب آن عهود و مواثيق تا روز قيامت كه بشما اجازه دهد هر حكمى خواسته باشيد از خير و شرف و فضل براى خودتان اثبات نمائيد اى پيغمبر بپرس از آنها كدام يكشان ملتزمند باثبات اين دعوى و حاضرند ضامن و كفيل شوند كه خداوند در قيامت همان معامله را كه با مسلمانان ميكند با آنها بنمايد يا آنها را فضيلت دهد آيا در ميان عقلاء عالم كسانى هستند كه با آنها شريك باشند در اين ادّعاء باطل و بگويند خدا عاصى را بر مطيع فضيلت داده يا با يكديگر مساوى قرار ميدهد در آخرت اگر چنين شركائى دارند بياورند شهادت بدهند بر اين ادّعا اگر راست ميگويند و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه آيا شركائى كه آنها براى خدا در عبادت قرار دادند كه بتها باشند چنين شركائى براى آنها هستند كه بتوانند آنانرا مانند مسلمانان در آخرت قرار دهند اگر چه بشفاعت نزد خدا باشد اگر راست ميگويند بروند آنها را بياورند تا معلوم شود كه هيچ كارى از دستشان بر نمى‌آيد در روز كه در شدّت و سختى مانند آنستكه مردم در ورطه هولناكى افتاده‌اند كه بايد براى خلاص از آن دامن بكمر زد يا جامه بالا كشيد كه ساق پا نمايان شود و آن روز قيامت و صحراى محشر است و گفته‌اند اين در كلام عرب كنايه از شدّت امر و سختى آنست و در اخبار اينمعنى تأييد شده و از هول و هراس ميخواهند بزمين بيفتند و سجده كنند ولى از كثرت ازدحام نميتوانند و گفته شده در آنروز براى بحسرت انداختن آنها بر ترك سجود در دنيا و براى توبيخ و ملامت بآنها امر ميشود كه سجده كنيد در برابر خداوند ولى آنها متمكّن نميشوند و در روايات عدم تمكّنشان بخشك شدن فقرات پشتشان مانند آنكه يك پارچه شده باشد معلّل شده و از اين قبيل عذابها در قيامت بسيار است سرها بزير چشم‌ها بزمين دوخته با كمال ذلّت و خوارى بمحشر رانده و مانده شوند چون در دنيا خوانده بسجود خدا شدند و سالم بودند و تخلّف نمودند از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه هيچ تخلّفى از امر و نهى خدا نيست مگر آنكه از طرف او براى آن حكمى و ابتلائى است و از قمّى ره كشف ساق ببروز اسرار منافقين در آنروز و دعوت بسجود ببعث بر

جلد 5 صفحه 255

قبول ولايت مولى و خضوع در برابر او در دنيا و علّت عدم استطاعت بخشك شدن گردنشان بعد از كشف ساق براى عقوبت تأويل شده و ظاهرا منقول از امام صادق عليه السّلام و از بواطن قرآن است و در خاتمه خداوند به پيغمبر خود فرموده كه آنها را كه تكذيب ميكنند سخنان مرا كه در قرآن است بمن واگذار كن تا من نزديك نمايم آنها را بعذاب درجه درجه بمهلت دادن و زياد نمودن نعمت و ثروت و ادامه صحّت و سلامت و فراموش نمودنشان ياد خدا را چنانچه در سوره اعراف ذيل آيه و الّذين كذّبوا بآياتنا در تفسير اين آيه و آيه بعد گذشت خلاصه آنكه يك نوع غضب خدا بر بنده آنستكه وسائل مستحق عقوبت شدن او را در دنيا برايش فراهم نمايد تا بتدريج استحقاقش كامل گردد و يكمرتبه در حال غفلت و عدم توجّه بعلّت مأخوذ بعذاب اليم گردد و چون اينمعامله شبيه بكيد و مكر است و قابل دفع و جلوگيرى نيست از آن بكيد متين تعبير شده است در هر حال خاطر مبارك پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بايد جمع باشد كه خداوند انتقام او و ذريّه طاهره‌اش را هر قسم باشد از كفّار و منافقين خواهد كشيد

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يَوم‌َ يُكشَف‌ُ عَن‌ ساق‌ٍ وَ يُدعَون‌َ إِلَي‌ السُّجُودِ فَلا يَستَطِيعُون‌َ (42)

روزي‌ ‌که‌ كشف‌ ميشود ‌از‌ ساقها و خوانده‌ ميشوند ‌الي‌ السجود ‌که‌ سجده‌ كنند ‌پس‌ استطاعت‌ و قدرت‌ ندارند. ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ‌را‌ سه‌ نحوه‌ ميتوان‌ تفسير كرد:

1‌-‌ (يَوم‌َ يُكشَف‌ُ عَن‌ ساق‌ٍ) كنايه‌ ‌از‌ شدت‌ امر ‌است‌ ‌که‌ انسان‌ چون‌ امر عظيمي‌ ‌بر‌ ‌او‌ متوجه‌ شود و سخت‌ ‌باشد‌ ‌براي‌ نجات‌ بزبان‌ فارسي‌ پاچه‌ها ‌را‌ بالا ميزند ‌که‌ بيك‌ نحو خلاصي‌ پيدا كند و ‌اينکه‌ كنايه‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ قيامت‌ امر ‌بر‌ مشركين‌ بسيار سخت‌ و دشوار ميشود.

2‌-‌ كنايه‌ ‌از‌ كشف‌ اسرار و بواطن‌ ‌است‌ مثل‌ ساق‌ پا ‌که‌ ‌در‌ زير جامه‌ ‌است‌ ‌پس‌ رود و كشف‌ شود.

3‌-‌ اشاره‌ ‌باشد‌ بآيه‌ شريفه‌: يَوم‌َ تَشهَدُ عَلَيهِم‌ أَلسِنَتُهُم‌ وَ أَيدِيهِم‌ وَ أَرجُلُهُم‌ بِما كانُوا يَعمَلُون‌َ نور آيه 24، و آيه شريفه‌: حَتّي‌ إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَيهِم‌ سَمعُهُم‌ وَ أَبصارُهُم‌ وَ جُلُودُهُم‌ بِما كانُوا يَعمَلُون‌َ فصلت‌ آيه 20. اشاره‌ باين‌ ‌که‌ تمام‌ اعضا و جوارح‌ بآنچه‌ ‌از‌ ‌آنها‌ صادر ‌شده‌ شهادت‌ ميدهند ‌حتي‌ ساق‌ پا بخصوص‌ امروز ‌که‌ زنها ‌با‌ يك‌ تنكه‌ بيرون‌ ميآيند ‌که‌ ‌تا‌ ران‌ ‌آنها‌ مكشوف‌ ‌است‌ فرداي‌ قيامت‌ همين‌ ساق‌ پا شهادت‌ ميدهد ‌که‌ معناي‌:

يَوم‌َ يُكشَف‌ُ عَن‌ ساق‌ٍ ‌يعني‌ ‌حتي‌ ‌از‌ ساق‌ پا ‌هم‌ كشف‌ ميشود و اما بقيه‌ اعضا بطريق‌ اولي‌.

وَ يُدعَون‌َ إِلَي‌ السُّجُودِ نظر ‌به‌ اينكه‌ مشركين‌ ‌در‌ دنيا سجده بالهه‌ ‌خود‌ ميكردند سجده‌ باصنام‌ و شمس‌ و قمر و كواكب‌ و ساير الهه‌ ‌خود‌ و سجده‌ للّه‌ نميكردند چنانچه‌ هدهد ميگويد: وَجَدتُها وَ قَومَها يَسجُدُون‌َ لِلشَّمس‌ِ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ نمل‌ ‌آيه‌ 24. لذا دعوت‌ ميشوند بسجده للّه‌ ‌که‌ دست‌ ‌از‌ شرك‌ بردارند و موحد شوند.

جلد 17 - صفحه 148

سؤال‌: سجده ملائكه‌ بآدم‌ و سجده يعقوب‌ و پسران‌ ‌براي‌ يوسف‌ چه‌ معني‌ دارد!

جواب‌: سجده‌ عبوديت‌ و پرستش‌ نبود بلكه‌ سجده تعظيم‌ ‌بود‌ و ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ شيطان‌ «أَبي‌ وَ استَكبَرَ» و بامر الهي‌ ‌بود‌ و ‌در‌ واقع‌ عبادت‌ و پرستش‌ خداي‌ متعال‌ ‌بود‌ مثل‌ اينكه‌ مأموريم‌ تعظيم‌ و احترام‌ نسبت‌ ببزرگان‌ دين‌ مثل‌ انبياء و ائمه‌ و علماء اعلام‌ و مقربان‌ درگاه‌ الهي‌ كنيم‌ فقط ‌در‌ شريعت‌ اسلام‌ سجده تعظيمي‌ ‌هم‌ ‌بر‌ احدي‌ ‌حتي‌ ‌بر‌ انبياء و ائمه‌ جايز نيست‌ چه‌ رسد نسبت‌ بپدر و مادر و زوج‌ ‌که‌ پيغمبر (ص‌) فرمود: ‌اگر‌ ‌در‌ شريعت‌ ‌من‌ سجده تعظيمي‌ جايز ‌بود‌ امر ميكردم‌ ‌که‌ زنها بشوهرهاي‌ ‌خود‌ سجده‌ كنند معلوم‌ ‌است‌ مراد سجده‌ عبوديت‌ و پرستش‌ نبود ‌که‌ موجب‌ شرك‌ بشود.

فَلا يَستَطِيعُون‌َ ‌پس‌ قدرت‌ و توانايي‌ ندارند، ‌از‌ تفسير ‌علي‌ ‌بن‌ ابراهيم‌ ‌که‌ ميگويند بطون‌ اخبار ‌است‌ عدم‌ استطاعت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ميفرمايد ‌که‌ مثل‌ گاو شاخ‌ ‌در‌ ميآورند ‌که‌ نميتوانند پيشاني‌ ‌بر‌ خاك‌ گذارند، و لكن‌ مفسرين‌ گفتند: ‌از‌ ضعف‌ و ناتواني‌ قدرت‌ ندارند نه‌ ‌بر‌ قيام‌ و نه‌ ‌بر‌ ركوع‌ و نه‌ ‌بر‌ سجود.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 42)- آن روز می‌خواهند سجده کنند اما قادر نیستند! در تعقیب آیات گذشته که مشرکان و مجرمان را در برابر یک بازپرسی کوبنده قرار می‌داد، در اینجا گوشه‌ای از سرنوشت آنها را در قیامت نشان می‌دهد تا روشن شود این گروه خود خواه و پرادعا در آن روز چقدر ذلیل و خوارند؟

می‌فرماید: به خاطر بیاورید «روزی را که (از شدت ترس و وحشت) ساق پاها برهنه می‌گردد و دعوت به سجود می‌شوند اما نمی‌توانند» سجود کنند (یوم یکشف عن ساق و یدعون الی السجود فلا یستطیعون).

آری! در آن روز همگان به سجده و خضوع در برابر پروردگار دعوت می‌شوند، مؤمنان به سجده می‌افتند، ولی مجرمان قدرت سجده ندارند!

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص293

منابع