آیه 31 سوره کهف

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۵۷ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

أُولَٰئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَيَلْبَسُونَ ثِيَابًا خُضْرًا مِنْ سُنْدُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ ۚ نِعْمَ الثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا

مشاهده آیه در سوره


<<30 آیه 31 سوره کهف 32>>
سوره : سوره کهف (18)
جزء : 15
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

آنهایند که بهشتهای عدن که نهرها زیر درختانش جاری است خاص آنهاست در حالی که آنان را در آن بهشت به دستبندها و زیورهای زرین بیارایند و لباس‌های سبز حریر و دیبا درپوشند و بر تخت‌ها تکیه زنند، که آن بهشت نیکو اجری و خوش آرامگاهی است.

برای آنان بهشت های جاودانی است که از زیرِ درختانِ [آن] نهرها جاری است، در حالی که در آنجا بر تخت ها تکیه دارند با دستبندهایی از طلا آراسته می شوند، و جامه هایی سبز از دیبای نازک و سِتبر می پوشند، چه پاداش خوبی و چه آسایش گاه نیکویی.

آنانند كه بهشتهاى عدن به ايشان اختصاص دارد كه از زير [قصرها]شان جويبارها روان است. در آنجا با دستبندهايى از طلا آراسته مى‌شوند و جامه‌هايى سبز از پرنيان نازك و حرير ستبر مى‌پوشند. در آنجا بر سريرها تكيه مى‌زنند. چه خوش پاداش و نيكو تكيه‌گاهى!

برايشان بهشتهاى جاويد است. از زير پاهاشان نهرها جارى است. بهشتيان را به دستبندهاى زر مى‌آرايند و جامه‌هايى سبز از ديباى نازك و ديباى ستبر مى‌پوشند و در آنجا بر تختها تكيه مى‌زنند. چه پاداش نيكويى و چه آرامگاه نيكويى.

آنها کسانی هستند که بهشت جاودان برای آنان است؛ باغهایی از بهشت که نهرها از زیر درختان و قصرهایش جاری است؛ در آنجا با دستبندهایی از طلا آراسته می‌شوند؛ و لباسهایی (فاخر) به رنگ سبز، از حریر نازک و ضخیم، دربر می‌کنند؛ در حالی که بر تختها تکیه کرده‌اند. چه پاداش خوبی، و چه جمع نیکویی!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

For such there will be the gardens of Eden with streams running in them. They will be adorned therein with bracelets of gold and wear green garments of silk and brocade, reclining therein on couches. How excellent a reward, and how good a resting place!

These it is for whom are gardens of perpetuity beneath which rivers flow, ornaments shall be given to them therein of bracelets of gold, and they shall wear green robes of fine silk and thick silk brocade interwoven with gold, reclining therein on raised couches; excellent the recompense and goodly the resting place.

As for such, theirs will be Gardens of Eden, wherein rivers flow beneath them; therein they will be given armlets of gold and will wear green robes of finest silk and gold embroidery, reclining upon throne therein. Blest the reward, and fair the resting-place!

For them will be Gardens of Eternity; beneath them rivers will flow; they will be adorned therein with bracelets of gold, and they will wear green garments of fine silk and heavy brocade: They will recline therein on raised thrones. How good the recompense! How beautiful a couch to recline on!

معانی کلمات آیه

عدن: (بر وزن عقل): استقرار. «عدن بالمكان: استقر». معدن: محل استقرار معدنيات. مراد از آن در آيه خلود و دوام است.‏ «جَنَّاتُ عَدْنٍ»‏ بهشتهاى خلود.

اساور: سوار (به كسر- س): دستبند. جمع آن در قرآن اساور و اسوره است. راغب گويد: آن معرب دستوار است.

خضر: (بر وزن قفل) جمع اخضر است به معنى سبز رنگ.

سندس: سندس: ديباى نازك. استبرق: ديباى ضخيم و براق، اين هر دو سه بار در قرآن مجيد آمده است كهف/ 31، دخان/ 53، انسان/ 21.

متكئين: نشستگان. اتكاء: نشستن به حالت اطمينان. «اتكاء اتكاء: جلس متمكنا».

ارائك: اريكه: تخت مزين. جمع آن ارائك است. تخت عروس را نيز گويند.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


أُولئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ يَلْبَسُونَ ثِياباً خُضْراً مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ نِعْمَ الثَّوابُ وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً «31»

جلد 5 - صفحه 167

آنان برايشان باغهاى جاودانه‌اى است كه نهرها از زير (قصرها و تخت‌هايشان) جارى است. درآنجا بادستبندهايى طلايى آراسته مى‌شوند وجامه‌هاى سبز از حرير نازك وضخيم مى‌پوشند، درحالى كه در آنجا بر تخت‌ها (ى بهشتى) تكيه داده‌اند. چه نيكو پاداشى و چه خوش جايگاهى!

نکته ها

«عَدْنٍ» يعنى اقامت وجايگاه. «أَساوِرَ» جمع‌ «أَسْوِرَةٌ» به دستبند، «سُنْدُسٍ» به ابريشم نازك و «إِسْتَبْرَقٍ» به حرير ضخيم گفته مى‌شود و «أرائك» جمع «أريكه» به تخت سلطنتى كه با تور پوشانده باشند، گفته مى‌شود.

در دو آيه‌ى قبل، درباره‌ى دوزخيان خوانديم: «بِئْسَ الشَّرابُ وَ ساءَتْ مُرْتَفَقاً» چه بد نوشيدنى و چه بد جايگاهى و اين آيه درباره‌ى بهشتيان مى‌فرمايد: «نِعْمَ الثَّوابُ وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً» چه نيكو پاداشى و چه خوش جايگاهى.

با توجّه به اينكه در بهشت هر لباس با هر نوع جنس و رنگى در اختيار بهشتيان قرار دارد، امّا اختصاص لباس سبز شايد اشاره به لباس رسمى و عمومى آنان باشد كه هنگام تكيه بر تخت‌ها خود را به آن تزيين مى‌نمايند.

پیام ها

1- نهرهاى بهشتى هم از زير درختان جارى است، «تَحْتِهَا الْأَنْهارُ» «1»* هم از زير قصرهاى بهشتى. «مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ»

2- بهره‌مندى بهشتيان از زيورآلات، نشان مى‌دهد كه انسان فطرتاً زيور و آرايش را دوست دارد. «يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ»

3- ايمان و عمل به دستورات الهى ودورى از تجمّلات حرام در دنيا، رمز رسيدن به تجمّلات ابدى در آخرت است. يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ ...

4- معاد، روحانى و جسمانى است، چون اگر روحانى بود، نيازى به طلا و حرير


«1». بقره، 25.

جلد 5 - صفحه 168

و تخت نبود. يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ ...

5- رنگ سبز، رنگ بهشتى است. «ثِياباً خُضْراً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أُولئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ يَلْبَسُونَ ثِياباً خُضْراً مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ نِعْمَ الثَّوابُ وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً (31)

«1» اصول كافى، جلد 2، كتاب الايمان و الكفر، صفحه 33، حديث.

جلد 8 - صفحه 49

أُولئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ‌: آن گروه مؤمنان و پسنديده كاران، براى ايشان است بوستانهاى با اقامت، يعنى بهشتهائيكه در آن مقيم باشند هميشه و مخلّد.

تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ: جارى است از زير منازل ايشان جويها. يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ‌: زينت يابند در آن بوستانها از دسترنجنها «1» و دستوانهاى طلا «2». در زاد المسير- سعيد بن جبير نقل نموده كه: هر يك از بهشتيان را سه دستوانه باشد: يكى از طلا و يكى از نقره و يكى از لؤلؤ و ياقوت‌ «3».

وَ يَلْبَسُونَ ثِياباً خُضْراً: و مى‌پوشند لباسهاى سبز را. مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ‌:

از ديباى نازك و ديباى ضخيم فراخور آرزوى هر يك. اختصاص جامه سبز به جهت آنست كه نيكوترين رنگها و طراوت آن بيشتر باشد، و ذكر «سندس» و «استبرق» به جهت جمع بين نوعين است كه دلالت دارد بر آنكه هر چه بخواهند موجود شود. مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ‌: در حالتى كه تكيه كنندگانند در بهشت‌ها بر تخت‌ها، چنانچه عادت متنعمان است. نِعْمَ الثَّوابُ‌: نيكو پاداشى است بهشت و نعمتهاى آن. وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً: و نيكو است آن تختها از جهت تكيه‌گاه، يا نيكو است بهشت از حيث منزل و آرامگاه.

موعظه: شخص عاقل بصير معتقد، اگر در اين آيات شريفه كه رشحه‌اى از رشحات رحمت رحمانيه و نعم اخرويّه را بيان مى‌فرمايد تأمّل و تفكّر بنمايد، هر آينه دريابد كه شايسته و سزاوار نيست كه براى چند روزه دنياى فانيه متابعت‌

«1» دسترنجن: دستبند.

«2» دستونه: زيورى كه در ساعد بندند.

«3» منهج الصادقين، ج 5 ص 351 مجمع البيان ج 3 ص 467.

جلد 8 - صفحه 50

شهوات را نموده، خود را از نعم باقيه ابديه محروم دارد، بلكه قدردانى از عمر شريف نموده، اين سرمايه گرانبها كه عوضى ندارد، صرف در طاعات و عبادات نموده، بقدر اقتصاد از دنيا اكتفا كند، بهشت جاويدان را به دست آورد تا عاقبت پشيمان نشود كه سودى نخواهد داشت.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ إِنَّا لا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً (30) أُولئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ يَلْبَسُونَ ثِياباً خُضْراً مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ نِعْمَ الثَّوابُ وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً (31)

ترجمه‌

بدرستيكه آنانكه گرويدند و بجا آوردند كارهاى شايسته را همانا ما ضايع نميكنيم مزد كسيرا كه خوب بجا آورده است كار را

آنگروه مر ايشانرا است بهشتهاى هميشگى ميرود از زيرشان نهرها پيرايه بسته شوند در آنجا بدستبندهائى از طلا و ميپوشند جامه‌هاى سبز از ديباى نازك و ديباى كلفت با آنكه تكيه زنندگانند در آنجا بر تختها چه خوب مزدى است آن و خوب جايگاهى.

تفسير

خداوند متعال بعد از وعيد كفار شروع بنويد اهل ايمان فرموده باين تقريب كه كسانيكه ايمان آوردند و كارهاى شايسته كردند ما اجر ايشانرا ضايع و باطل نخواهيم نمود و آنانرا بپاداش كامل خواهيم رسانيد و چون كسانيكه خوب كار كردند همان كسانند كه بدين اسلام گرويدند و بجا آوردند كارهاى شايسته را جمله دوم صلاحيّت پيدا كرده براى آنكه خبر جمله اوّل شود و مستغنى از ذكر عائد شده است و از براى ايشان است بهشتهاى هميشگى و پايان ناپذيرى كه جارى است در زير قصور آنها يا در زمينى كه زير پاى ايشان است نهرها، زيور شوند بدستبندهاى طلا كه شايد اشاره باشد بآنكه سرمايه لذات دنيا بدست ايشان‌

جلد 3 صفحه 424

آيد و ميپوشند جامه و لباسهاى سبز كه شايد كنايه باشد از تازگى و خرّمى و صفاى آنها از جنس ديباى رقيق و ضخيم مطابق با سليقه و پسند ايشان با آنكه جاى گزين و متّكى و مستقرّ باشند بخوشى و راحتى و فراغت خاطر بر عرشه تختها در غرف بهشتى چه پاداشى بهتر از اين و چه آرامگاهى برتر و بالاتر از آن جايگاه خوب است فيض ره فرموده گويا لباس سبز كنايه باشد از بدنهاى برزخى ايشان كه واسطه است بين سياهى اين عالم و سفيدى عالم آخرت چون رنگ سبز مركّب از سياه و سفيد است و رقت و غلظت لباسها كنايه باشد از تفاوت مراتب آنها در لطافت محلّ تأمل است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أُولئِك‌َ لَهُم‌ جَنّات‌ُ عَدن‌ٍ تَجرِي‌ مِن‌ تَحتِهِم‌ُ الأَنهارُ يُحَلَّون‌َ فِيها مِن‌ أَساوِرَ مِن‌ ذَهَب‌ٍ وَ يَلبَسُون‌َ ثِياباً خُضراً مِن‌ سُندُس‌ٍ وَ إِستَبرَق‌ٍ مُتَّكِئِين‌َ فِيها عَلَي‌ الأَرائِك‌ِ نِعم‌َ الثَّواب‌ُ وَ حَسُنَت‌ مُرتَفَقاً (31)

‌اينکه‌ مؤمنيني‌ ‌که‌ ‌با‌ عمل‌ صالح‌ ‌از‌ دنيا رفتند ‌براي‌ ‌آنها‌ بهشت‌هاي‌ عدن‌ ‌که‌ جاريست‌ ‌از‌ پاي‌ ‌آنها‌ نهرهايي‌ ‌خود‌ ‌را‌ زينت‌ مي‌كنند ‌از‌ دستبندهاي‌ طلا و ميپوشند لباس‌ سبز ‌از‌ سندس‌ و استبرق‌ و تكيه‌ مي‌دهند ‌در‌ ‌آن‌ بهشت‌ها ‌بر‌ تختها خوب‌ ثوابيست‌ و حسن‌ دارد جايگاه‌ ‌آنها‌ و مجلس‌ و رفقاء ‌آنها‌ ‌از‌ ‌هر‌ جهت‌ امتياز دارد أُولئِك‌َ لَهُم‌ جَنّات‌ُ عَدن‌ٍ گفتند بمعناي‌ ثبات‌ و بقاء ‌است‌ ‌که‌ هميشه‌ ‌در‌ ‌آن‌ متنعّم‌ هستند ببقاء اللّه‌ زوال‌ ندارد و ‌در‌ وسط ساير جنّات‌ واقع‌ ‌شده‌ ‌که‌ اطرافش‌ باقي‌

جلد 12 - صفحه 351

جنات‌ مثل‌ فردوس‌ و نعيم‌ و دار الخلد و ‌غير‌ اينها ‌که‌ هشت‌ بهشت‌ ‌است‌ و مثوباتي‌ ‌که‌ خداوند ‌در‌ ‌اينکه‌ جنات‌ عدن‌ قرار داده‌ يكي‌ تَجرِي‌ مِن‌ تَحتِهِم‌ُ الأَنهارُ ‌يعني‌ ‌از‌ پاي‌ قصرهاي‌ ‌آن‌ نهرها جاريست‌ ‌که‌ چهار نهر ‌است‌ فِيها أَنهارٌ مِن‌ ماءٍ غَيرِ آسِن‌ٍ وَ أَنهارٌ مِن‌ لَبَن‌ٍ لَم‌ يَتَغَيَّر طَعمُه‌ُ وَ أَنهارٌ مِن‌ خَمرٍ لَذَّةٍ لِلشّارِبِين‌َ وَ أَنهارٌ مِن‌ عَسَل‌ٍ مُصَفًّي‌ محمّد صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و اله‌ ‌آيه‌ 17.

(دوّم‌) يُحَلَّون‌َ فِيها مِن‌ أَساوِرَ مِن‌ ذَهَب‌ٍ زينت‌ طلا ‌بر‌ مردها ‌در‌ دنيا حرام‌ ‌است‌ و نماز ‌با‌ آنهم‌ باطل‌ ‌است‌ لكن‌ ‌در‌ بهشت‌ يكي‌ ‌از‌ مثوبات‌ ‌آنها‌ ‌است‌ بانحاء زينتها (سيّم‌) وَ يَلبَسُون‌َ ثِياباً خُضراً لباس‌ سبز علامت‌ بزرگي‌ و شرافتست‌ مخصوصا عمامه‌ و شال‌ ‌که‌ ‌از‌ مختصات‌ سيادت‌ ‌است‌ و ‌در‌ بهشت‌ لباس‌ اهل‌ بهشت‌ ‌است‌ آنهم‌ نه‌ ‌از‌ قطن‌ و كرك‌ و پشم‌ بلكه‌ مِن‌ سُندُس‌ٍ وَ إِستَبرَق‌ٍ ‌که‌ گفتند سندس‌ ديباج‌ لباس‌ حرير و ابريشم‌ ‌است‌ و استبرق‌ لباس‌ زري‌ طلا باف‌ ‌است‌ و بعضي‌ گفتند سندس‌ لباس‌ نازك‌ و رقيق‌ ‌است‌ و استبرق‌ لباس‌ غليظ ‌است‌.

(چهارم‌) مُتَّكِئِين‌َ فِيها عَلَي‌ الأَرائِك‌ِ اريكه‌ تخت‌ سلطنتي‌ ‌است‌ ‌بر‌ روي‌ ‌آنها‌ تكيه‌ ميدهند.

نِعم‌َ الثَّواب‌ُ خوب‌ ثوابيست‌ وَ حَسُنَت‌ مُرتَفَقاً و زيبا ‌است‌ جايگاه‌ ‌آنها‌ اللهم‌ ارزقنا بجاه‌ محمّد و آله‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و اله‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 31)- سپس پاداشهای آنها را شرح داده، می‌فرماید: «آنان کسانی هستند که بهشتهای جاویدان از آن آنهاست» (أُولئِکَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ).

باغهایی از بهشت «که نهرها از زیر درختان و قصرهایش جاری است» (تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ).

«آنها در آنجا با دستبندهایی از طلا آراسته‌اند» (یُحَلَّوْنَ فِیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ).

«و لباسهایی فاخر به رنگ سبز از حریر نازک و ضخیم در بر می‌کنند» (وَ یَلْبَسُونَ ثِیاباً خُضْراً مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ).

«در حالی که بر تختها تکیه کرده‌اند» (مُتَّکِئِینَ فِیها عَلَی الْأَرائِکِ).

«چه پاداش خوبی است»؟ (نِعْمَ الثَّوابُ).

ج3، ص41

«و چه جمع نیکویی از دوستان» (وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع