یقظه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی '{{الگو:مقاله از یک نشریه}} {{نیازمند ویرایش فنی}} == معنای یقظه == «یقظه» به معنای ب...' ایجاد کرد)
 
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{الگو:مقاله از یک نشریه}}
 
{{الگو:مقاله از یک نشریه}}
{{نیازمند ویرایش فنی}}
 
  
== معنای یقظه ==
+
==معنای یقظه==
  
 
«یقظه» به معنای بیداری و توجّه است و در مقابل غفلت و بی توجهی قرار دارد.
 
«یقظه» به معنای بیداری و توجّه است و در مقابل غفلت و بی توجهی قرار دارد.
درباره معنای لغوی این کلمه می خوانیم که یقظه عبارت است از: «اَلاِْنْتِباهُ وَالتَوَجُّهُ اَعَمُّ مِنْ اَنْ یَکُونَ بِزَوالِ الْمَوْتِ وَالنَّوْمِ کُلاًّ اَوْ فِی الْجُمْلَةِ؛ بیداری و توجّه اعم از این است که مرگ و خواب در کار نباشد یا به طور کلی و یا صورت اجمالی... .»
 
  
== یقظه در قرآن ==
+
درباره معنای لغوی این کلمه می خوانیم که یقظه عبارت است از: اَلاِْنْتِباهُ وَالتَوَجُّهُ اَعَمُّ مِنْ اَنْ یَکُونَ بِزَوالِ الْمَوْتِ وَالنَّوْمِ کُلاًّ اَوْ فِی الْجُمْلَةِ؛ بیداری و توجه اعم از این است که مرگ و خواب در کار نباشد یا به طور کلی و یا صورت اجمالی...
  
لفظ «یقظه» در قرآن به کار نرفته است. همچنین لفظی را در قرآن نمی توان یافت که به طور کامل مفهوم مورد نظر ما در مقابل غفلت را برساند؛ ولی شاید بتوان گفت: جامع تر از همه الفاظی که چنین محتوایی دارند، همان واژه «ذکر» است.
+
==یقظه در قرآن==
کلمه «ذکر» گاهی در مقابل نسیان واقع می شود که در این صورت به معنی فراموش نکردن و ادامه توجّه و گاهی نیز به معنی یادآوری است؛ یعنی، توجّهی که پس از نسیان و فراموشی بر انسان عارض می شود.
 
مادّه «ذکر» در صورتها و شکلهای مختلف، بیش از 292 بار در قرآن به کار رفته است که نشان از اهمیّت یادآوری و توجّه و تنبّه دارد.
 
این آیات انسان را به خداوند متوجّه می سازد: «فَاذْکُرُونِیآ أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لِی وَ لاَ تَکْفُرُونِ »؛ «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و سپاسگزار من باشید و به من کفر نورزید.»
 
و دستور می دهند که زیاد به یاد خدا باشید: «یَـآأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا »؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید، خدا را یاد کنید، یادی بسیار.»
 
و گاه انسان را به یاد نعمتهای خدا می اندازند: «وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَمَآ أَنزَلَ عَلَیْکُم مِّنَ الْکِتَـبِ وَالْحِکْمَةِ»؛ «و نعمت خدا را بر خود و آنچه را که از کتاب و حکمت بر شما نازل کرده [و به وسیله آن به شما اندرز می دهد]، به یاد آورید.»
 
در برخی آیات نیز خداوند متعال سرگذشت بندگان ذاکر خود را بیان می کند و می فرماید که به یاد آنها باشید. «وَاذْکُرْ فِی الْکِتبِ مَرْیَمَ اِذِانْتَبَذَتْ مِنْ اَهْلِها مَکانا شَرْقِیّا»؛ «و در این کتاب [آسمانی] مریم را یاد کن، آن هنگام که از خانواده اش جدا شد، و در ناحیه شرقی (بیت المقدس) قرار گرفت.» و گاه انسان را به یاد روزهای خدا می اندازد: «وَذَکِّرْهُمْ بِاَیّامِ اللّهِ»؛ «و روزهای خدا را به آنان یادآوری کن.»
 
و همین طور سرگذشت و تاریخ پیشنیان، و توجّه به قیامت و... را مورد تذکّر قرار می دهد. و گاه از انسانها می پرسد: «اَفَلا تَذَکَّرُونَ»؛ «آیا متذکر نمی شوید؟»
 
زمانی نیز زیانهای اعراض از یاد خدا را متذکر می شود که موجب زندگی سخت خواهد بود و در جهان آخرت، اعراض کننده از یاد خدا نابینا و کور محشور خواهد شد: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَـمَةِ أَعْمَی»؛ «کسی که از یاد من رو گرداند، برای او زندگی [تلخ و] سخت خواهد بود و در روز قیامت او را نابینا محشور می کنیم.»
 
به یک معنی می توان گفت که تمام آیات انذار و تبشیر، برای زدودن آثار غفلت، بیداری مردم از خواب غفلت و تنبّه و تذکّر نازل شده است؛ پس یکی از مهم ترین رسالتهای پیامبران، بیداری و تنبّه مردم بوده است؛ چنان که امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: «اَیُّهَا النّاسُ اِنَّ اللّهَ اَرْسَلَ اِلَیْکُمْ رَسُولاً لِیُزِیحَ بِهِ عِلَّتَکُمْ وَیُوقِظَ بِهِ غَفْلَتَکُمْ؛ ای مردم! خداوند پیامبری به سوی شما فرستاد تا بوسیله آن بیماریهای [روحی و اخلاقی] شما را برطرف سازد و شما را از غفلت، بیدار نماید.»
 
  
== یقظه و بیداری در روایات ==
+
لفظ «یقظه» در [[قرآن]] بکار نرفته است. همچنین لفظی را در قرآن نمی توان یافت که به طور کامل مفهوم مورد نظر ما در مقابل غفلت را برساند؛ ولی شاید بتوان گفت: جامع تر از همه الفاظی که چنین محتوایی دارند، همان واژه «ذکر» است.
 +
 
 +
کلمه «ذکر» گاهی در مقابل نسیان واقع می شود که در این صورت به معنی فراموش نکردن و ادامه توجه و گاهی نیز به معنی یادآوری است؛ یعنی توجهی که پس از نسیان و فراموشی بر انسان عارض می شود.
 +
 
 +
مادّه «ذکر» در صورت ها و شکل های مختلف، بیش از 292 بار در [[قرآن]] بکار رفته است که نشان از اهمیت یادآوری و توجه و تنبّه دارد.
 +
 
 +
این آیات انسان را به خداوند متوجه می سازد: {{متن قرآن|«فَاذْکُرُونِیآ أَذْکُرْکُمْ وَاشْکُرُوا لِی وَلاَتَکْفُرُونِ»}}؛ مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و سپاسگزار من باشید و به من کفر نورزید.
 +
 
 +
و دستور می دهند که زیاد به یاد خدا باشید: {{متن قرآن|«یَآأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا»}}؛ ای کسانی که ایمان آورده اید خدا را یاد کنید، یادی بسیار.
 +
 
 +
و گاه انسان را به یاد نعمت های خدا می اندازند: {{متن قرآن|«وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَمَآ أَنزَلَ عَلَیْکُم مِّنَ الْکِتَـبِ وَالْحِکْمَةِ»}}؛ و نعمت خدا را بر خود و آنچه را که از کتاب و حکمت بر شما نازل کرده (و به وسیله آن به شما اندرز می دهد)، به یاد آورید.
 +
 
 +
در برخی آیات نیز خداوند متعال سرگذشت بندگان ذاکر خود را بیان می کند و می فرماید که به یاد آنها باشید. {{متن قرآن|«وَاذْکُرْ فِی الْکِتبِ مَرْیَمَ اِذِانْتَبَذَتْ مِنْ اَهْلِها مَکانا شَرْقِیّا»}}؛ و در این کتاب (آسمانی) مریم را یاد کن، آن هنگام که از خانواده اش جدا شد، و در ناحیه شرقی (بیت المقدس) قرار گرفت.
 +
 
 +
و گاه انسان را به یاد روزهای خدا می اندازد: {{متن قرآن|«وَذَکِّرْهُمْ بِاَیّامِ اللّهِ»}}؛ و روزهای خدا را به آنان یادآوری کن.
 +
 
 +
و همین طور سرگذشت و تاریخ پیشنیان و توجه به قیامت و... را مورد تذکر قرار می دهد و گاه از انسانها می پرسد: {{متن قرآن|«اَفَلا تَذَکَّرُونَ»}}؛ آیا متذکر نمی شوید؟
 +
 
 +
زمانی نیز زیانهای اعراض از یاد خدا را متذکر می شود که موجب زندگی سخت خواهد بود و در جهان آخرت، اعراض کننده از یاد خدا نابینا و کور محشور خواهد شد: {{متن قرآن|«وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَـمَةِ أَعْمَی»}}؛ کسی که از یاد من رو گرداند، برای او زندگی (تلخ و) سخت خواهد بود و در روز قیامت او را نابینا محشور می کنیم».
 +
 
 +
به یک معنی می توان گفت: که تمام آیات انذار و تبشیر برای زدودن آثار غفلت، بیداری مردم از خواب غفلت و تنبّه و تذکر نازل شده است؛ پس یکی از مهمترین رسالت های [[پیامبران]]، بیداری و تنبّه مردم بوده است؛ چنان که امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: {{متن قرآن|«اَیُّهَا النّاسُ اِنَّ اللّهَ اَرْسَلَ اِلَیْکُمْ رَسُولاً لِیُزِیحَ بِهِ عِلَّتَکُمْ وَیُوقِظَ بِهِ غَفْلَتَکُمْ»؛ ای مردم! خداوند پیامبری به سوی شما فرستاد تا بوسیله آن بیماری های (روحی و اخلاقی) شما را برطرف سازد و شما را از غفلت، بیدار نماید.
 +
 
 +
==یقظه و بیداری در روایات==
  
 
در روایات اسلامی به صورت وسیع به مسئله یقظه و بیداری پرداخته شده است که در ذیل به نمونه هایی اشاره می شود:
 
در روایات اسلامی به صورت وسیع به مسئله یقظه و بیداری پرداخته شده است که در ذیل به نمونه هایی اشاره می شود:
سطر ۲۶: سطر ۳۷:
 
1. تا کی غفلت؟
 
1. تا کی غفلت؟
  
علی علیه السلام در نهج البلاغه می فرمایند: «اَما مِنْ ذلِکَ بُلُولٌ اَمْ لَیْسَ مِنْ نَوْمَتِکَ یَقْظَةٌ؛ آیا درد تو را درمان و خواب تو را بیداری نیست؟»
+
علی علیه السلام در نهج البلاغه می فرمایند: اَما مِنْ ذلِکَ بُلُولٌ اَمْ لَیْسَ مِنْ نَوْمَتِکَ یَقْظَةٌ؛ آیا درد تو را درمان و خواب تو را بیداری نیست؟
 +
 
 +
2. روشنی با نور یقظه.
 +
 
 +
حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «فَاسْتَصْبَحُوا بِنُورِ یَقْظَةٍ فِی الاَْبْصارِ وَالاَْسْماعِ وَالاَْفْئِدَةِ؛ با نور یقظه و بیداری، چشم ها و گوش ها و قلبها را روشن ساختند.
 +
 
 +
ایشان در جای دیگری فرمودند: «وَکَیْفَ لایُوقِظُکَ خَوْفُ بَیاتِ نِقْمَةٍ وَقَدْ تَوَرَّطْتَ بِمَعاصِیهِ مَدارِجَ سَطَواتِهِ فَتَداوَ مِنْ داءِ الْفَتْرَةِ فِی قَلْبِکَ بَعَزِیمَةٍ وَمِنْ کَریَ الْغَفْلَةِ فِی ناظِرِکَ بِیَقْظَةٍ وَکُنْ لِلّهِ مُطِیعا وَبِذِکْرِهِ آنِسا؛ و چگونه ترس از فرود آمدن بلای به یک معنی می توان گفت که تمام آیات انذار و تبشیر، برای زدودن آثار غفلت، بیداری مردم از خواب غفلت و تنبّه و تذکّر نازل شده است.
 +
 
 +
شب هنگام تو را بیدار نکرده است؟ با این که در درون معصیت خداوند و گناه غوطه وری و در زیر سلطه و قدرت خداوند قرار داری؟ پس مَرض سستی دل را با استقامت و عزم راسخ مداوا کن و این غفلتی که چشمت را فراگرفته با بیداری برطرف ساز و مطیع خداوند شو و به یاد او انس گیر.
  
2. روشنی با نور یقظه
+
==آثار خودبیداری==
  
حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «فَاسْتَصْبَحُوا بِنُورِ یَقْظَةٍ فِی الاَْبْصارِ وَالاَْسْماعِ وَالاَْفْئِدَةِ؛ با نور یقظه و بیداری، چشمها و گوشها و قلبها را روشن ساختند.»
+
بیداری و مخصوصا توجه به خود، مراتبی دارد که بر هر مرتبه آن آثار ویژه ای مترتب خواهد شد؛ آثاری که بر اساس تنوع استعدادها و مراتب معرفت و [[ایمان]] انسانها متنوع خواهد بود:
ایشان در جای دیگری فرمودند: «وَکَیْفَ لا یُوقِظُکَ خَوْفُ بَیاتِ نِقْمَةٍ وَقَدْ تَوَرَّطْتَ بِمَعاصِیهِ مَدارِجَ سَطَواتِهِ فَتَداوَ مِنْ داءِ الْفَتْرَةِ فِی قَلْبِکَ بَعَزِیمَةٍ وَمِنْ کَریَ الْغَفْلَةِ فِی ناظِرِکَ بِیَقْظَةٍ وَکُنْ لِلّهِ مُطِیعا وَبِذِکْرِهِ آنِسا؛ و چگونه ترس از فرود آمدن بلای به یک معنی می توان گفت که تمام آیات انذار و تبشیر، برای زدودن آثار غفلت، بیداری مردم از خواب غفلت و تنبّه و تذکّر نازل شده است
 
شب هنگام تو را بیدار نکرده است؟ با اینکه در درون معصیت خداوند و گناه غوطه وری و در زیر سلطه و قدرت خداوند قرار داری؟ پس مَرض سستی دل را با استقامت و عزم راسخ مداوا کن و این غفلتی که چشمت را فرا گرفته، با بیداری برطرف ساز و مطیع خداوند شو و به یاد او انس گیر.»
 
  
== آثار خودبیداری ==
+
1. خودشناسی و خداشناسی:
  
بیداری و مخصوصا توجّه به خود، مراتبی دارد که بر هر مرتبه آن آثار ویژه ای مترتب خواهد شد؛ آثاری که بر اساس تنوّع استعدادها و مراتب معرفت و ایمان انسانها متنوّع خواهد بود:
+
توجه به نفس منشأ تقویت علم حضوری در نفس انسان می شود. سپس به تدریج علم حضوری در مسیر تقویت و کمال خویش به جایی می رسد که باب معرفت های ارزنده دیگری و از آن جمله، معرفت توحیدی را به روی انسان باز می کند.
  
1. خودشناسی و خداشناسی
+
یکی از معانی جمله «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ؛ هر کس خودش را شناخت، خدایش را شناخته است»؛ این است که هرگاه انسان با درک حضوری حقیقت وجود خویش را یافت، می بیند که یک موجود رابط و طفیلی و کاملاً وابسته به خدای متعال است و هر اندازه که وابستگی خودش را به خدا بیشتر درک کند، خدا را بهتر خواهد شناخت.
  
توجّه به نفس منشأ تقویت علم حضوری در نفس انسان می شود. سپس به تدریج علم حضوری در مسیر تقویت و کمال خویش به جایی می رسد که باب معرفتهای ارزنده دیگری و از آن جمله، معرفت توحیدی را به روی انسان باز می کند.
+
این تلازم خودشناسی و خداشناسی در [[قرآن]] به طریق دیگری بیان شده است، آنجا که می فرماید: {{متن قرآن|«وَلاَتَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَلهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَآلئکَ هُمُ الْفَسِقُونَ»}}؛ مانند کسانی که خدا را از یاد بردند پس ما آنان را از یاد خودشان بردیم، نباشید. آنان همان تبهکاران هستند.
یکی از معانی جمله «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ؛ هر کس خودش را شناخت، خدایش را شناخته است»؛ این است که هرگاه انسان با درک حضوری حقیقت وجود خویش را یافت، می بیند که یک موجود رابط و طفیلی و کاملاً وابسته به خدای متعال است و هر اندازه که وابستگی خودش را به خدا بیش تر درک کند، خدا را بهتر خواهد شناخت.
 
این تلازم خودشناسی و خداشناسی در قرآن به طریق دیگری بیان شده است، آنجا که می فرماید: «وَ لاَ تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَـلـهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَـآلـءِکَ هُمُ الْفَـسِقُونَ »؛ «مانند کسانی که خدا را از یاد بردند، پس ما آنان را از یاد خودشان بردیم، نباشید. آنان همان تبهکاران هستند
 
در روایت پیشین، خداشناسی از لوازم خودشناسی به شمار آمده و در آیه فوق نیز خود فراموشی از لوازم غفلت از خدا شمرده شده است. و نتیجه هر دو بیان عبارت است از وجود یک رابطه ویژه واقعی و تکوینی میان نفس انسان که مخلوق و معلول و وابسته است و خدا که خالق و علت مستقل و غیر وابسته است.
 
  
2. پیدایش حقیقت جویی در انسان
+
در روایت پیشین، خداشناسی از لوازم خودشناسی به شمار آمده و در آیه فوق نیز خود فراموشی از لوازم غفلت از خدا شمرده شده است. و نتیجه هر دو بیان عبارت است از وجود یک رابطه ویژه واقعی و تکوینی میان نفس انسان که مخلوق و معلول و وابسته است و خدا که خالق و علت مستقل و غیروابسته است.
  
بیداری و توجّه به نفس موجب می شود که انسان درباره خویش بیندیشد و یک سلسله علوم حصولی را تحصیل نماید که در حرکت تکاملیش مؤثر است و در نتیجه نفس انسانی را بشناسد که چگونه موجودی است، از کجا آمده، در دنیا چه موقعیتی بیداری و توجّه به نفس موجب می شود که انسان درباره خویش بیندیشد و یک سلسله علوم حصولی را تحصیل نماید که در حرکت تکاملیش مؤثر است
+
2. پیدایش حقیقت جویی در انسان:
دارد و به کدام سو در حرکت خواهد بود. از سوی دیگر، با پی بردن به اعماق نفس، آن را به عنوان آیتی از آیات الهی و مظهر بسیاری از صفات الهی می شناسد؛ یعنی از طریق شناخت حصولی، به نوع دیگری از خداشناسی حصولی دست پیدا خواهد کرد و ممکن است آیات ذیل ناظر به همین معرفت و خداشناسی باشد:
 
  
«وَ فِی الاْءَرْضِ ءَایَـتٌ لِّلْمُوقِنِینَ * وَ فِیآ أَنفُسِکُمْ أَفَلاَ تُبْصِرُونَ »؛ «و در زمین نشانه هایی [از خدا] است برای اهل یقین و در جانهایتان [نیز آیات و نشانه های خدا هست] آیا نمی بینید؟»
+
بیداری و توجه به نفس موجب می شود که انسان درباره خویش بیندیشد و یک سلسله علوم حصولی را تحصیل نماید که در حرکت تکاملیش مؤثر است و در نتیجه نفس انسانی را بشناسد که چگونه موجودی است، از کجا آمده در دنیا چه موقعیتی بیداری و توجه به نفس موجب می شود که انسان درباره خویش بیندیشد و یک سلسله علوم حصولی را تحصیل نماید که در حرکت تکاملیش مؤثر است و به کدام سو در حرکت خواهد بود. از سوی دیگر با پی بردن به اعماق نفس، آن را به عنوان آیتی از آیات الهی و مظهر بسیاری از صفات الهی می شناسد؛ یعنی از طریق شناخت حصولی به نوع دیگری از خداشناسی حصولی دست پیدا خواهد کرد و ممکن است آیات ذیل ناظر به همین معرفت و خداشناسی باشد: {{متن قرآن|«وَ فِی الاْءَرْضِ ءَایَتٌ لِّلْمُوقِنِینَ × وَ فِیآ أَنفُسِکُمْ أَفَلاَ تُبْصِرُونَ»}}؛ و در زمین نشانه هایی (از خدا) است برای اهل یقین و در جانهایتان (نیز آیات و نشانه های خدا هست) آیا نمی بینید؟
و در جای دیگر می فرماید: سَنُرِیهِمْ ءَایَـتِنَا فِی الاْءَفَاقِ وَ فِیآ أَنفُسِهِمْ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ »؛ «به زودی نشانه های خود را در آفاق [و اطراف جهان] و در جانهایشان به آنان می نمایانیم تا برایشان آشکار شود که او حق است.»
 
  
3. تلاش برای کسب کمالات انسانی
+
و در جای دیگر می فرماید: {{متن قرآن|«سَنُرِیهِمْ ءَایَتِنَا فِی الاْءَفَاقِ وَ فِیآ أَنفُسِهِمْ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ»}}؛ بزودی نشانه های خود را در آفاق (و اطراف جهان) و در جانهایشان به آنان می نمایانیم تا برایشان آشکار شود که او حق است.
  
بیداری و خودشناسی موجب می شود تا انسان در فکر شناخت کمالات و مصالح خودش و راه کسب آنها بیفتد و برای تحصیل آنها تلاش کند و از سوی دیگر، عیوب و نواقص و مفاسد خویش را بازشناسد و خود را از آلوده شدن و سقوط باز دارد.
+
3. تلاش برای کسب کمالات انسانی:
  
== منابع ==
+
بیداری و خودشناسی موجب می شود تا انسان در فکر شناخت کمالات و مصالح خودش و راه کسب آنها بیفتد و برای تحصیل آنها تلاش کند و از سوی دیگر، عیوب و نواقص و مفاسد خویش را بازشناسد و خود را از آلوده شدن و سقوط بازدارد.
  
سید جواد حسینی،یقظه و بیداری، مجله مبلغان، خرداد و تیر 1387، شماره 104.
+
==منابع==
 +
سید جواد حسینی، یقظه و بیداری، مجله مبلغان، خرداد و تیر 1387، شماره 104.
  
 
[[رده:اخلاق فردی]]
 
[[رده:اخلاق فردی]]
 
[[رده:صفات پسندیده]]
 
[[رده:صفات پسندیده]]

نسخهٔ ‏۳۱ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۱۴

مقاله‌ی مربوط به این عنوان از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon article.jpg
محتوای فعلی "مقاله‌ یک نشریه" متناسب با این عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


معنای یقظه

«یقظه» به معنای بیداری و توجّه است و در مقابل غفلت و بی توجهی قرار دارد.

درباره معنای لغوی این کلمه می خوانیم که یقظه عبارت است از: اَلاِْنْتِباهُ وَالتَوَجُّهُ اَعَمُّ مِنْ اَنْ یَکُونَ بِزَوالِ الْمَوْتِ وَالنَّوْمِ کُلاًّ اَوْ فِی الْجُمْلَةِ؛ بیداری و توجه اعم از این است که مرگ و خواب در کار نباشد یا به طور کلی و یا صورت اجمالی...

یقظه در قرآن

لفظ «یقظه» در قرآن بکار نرفته است. همچنین لفظی را در قرآن نمی توان یافت که به طور کامل مفهوم مورد نظر ما در مقابل غفلت را برساند؛ ولی شاید بتوان گفت: جامع تر از همه الفاظی که چنین محتوایی دارند، همان واژه «ذکر» است.

کلمه «ذکر» گاهی در مقابل نسیان واقع می شود که در این صورت به معنی فراموش نکردن و ادامه توجه و گاهی نیز به معنی یادآوری است؛ یعنی توجهی که پس از نسیان و فراموشی بر انسان عارض می شود.

مادّه «ذکر» در صورت ها و شکل های مختلف، بیش از 292 بار در قرآن بکار رفته است که نشان از اهمیت یادآوری و توجه و تنبّه دارد.

این آیات انسان را به خداوند متوجه می سازد: «فَاذْکُرُونِیآ أَذْکُرْکُمْ وَاشْکُرُوا لِی وَلاَتَکْفُرُونِ»؛ مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و سپاسگزار من باشید و به من کفر نورزید.

و دستور می دهند که زیاد به یاد خدا باشید: «یَآأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا»؛ ای کسانی که ایمان آورده اید خدا را یاد کنید، یادی بسیار.

و گاه انسان را به یاد نعمت های خدا می اندازند: «وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَمَآ أَنزَلَ عَلَیْکُم مِّنَ الْکِتَـبِ وَالْحِکْمَةِ»؛ و نعمت خدا را بر خود و آنچه را که از کتاب و حکمت بر شما نازل کرده (و به وسیله آن به شما اندرز می دهد)، به یاد آورید.

در برخی آیات نیز خداوند متعال سرگذشت بندگان ذاکر خود را بیان می کند و می فرماید که به یاد آنها باشید. «وَاذْکُرْ فِی الْکِتبِ مَرْیَمَ اِذِانْتَبَذَتْ مِنْ اَهْلِها مَکانا شَرْقِیّا»؛ و در این کتاب (آسمانی) مریم را یاد کن، آن هنگام که از خانواده اش جدا شد، و در ناحیه شرقی (بیت المقدس) قرار گرفت.

و گاه انسان را به یاد روزهای خدا می اندازد: «وَذَکِّرْهُمْ بِاَیّامِ اللّهِ»؛ و روزهای خدا را به آنان یادآوری کن.

و همین طور سرگذشت و تاریخ پیشنیان و توجه به قیامت و... را مورد تذکر قرار می دهد و گاه از انسانها می پرسد: «اَفَلا تَذَکَّرُونَ»؛ آیا متذکر نمی شوید؟

زمانی نیز زیانهای اعراض از یاد خدا را متذکر می شود که موجب زندگی سخت خواهد بود و در جهان آخرت، اعراض کننده از یاد خدا نابینا و کور محشور خواهد شد: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَـمَةِ أَعْمَی»؛ کسی که از یاد من رو گرداند، برای او زندگی (تلخ و) سخت خواهد بود و در روز قیامت او را نابینا محشور می کنیم».

به یک معنی می توان گفت: که تمام آیات انذار و تبشیر برای زدودن آثار غفلت، بیداری مردم از خواب غفلت و تنبّه و تذکر نازل شده است؛ پس یکی از مهمترین رسالت های پیامبران، بیداری و تنبّه مردم بوده است؛ چنان که امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: {{متن قرآن|«اَیُّهَا النّاسُ اِنَّ اللّهَ اَرْسَلَ اِلَیْکُمْ رَسُولاً لِیُزِیحَ بِهِ عِلَّتَکُمْ وَیُوقِظَ بِهِ غَفْلَتَکُمْ»؛ ای مردم! خداوند پیامبری به سوی شما فرستاد تا بوسیله آن بیماری های (روحی و اخلاقی) شما را برطرف سازد و شما را از غفلت، بیدار نماید.

یقظه و بیداری در روایات

در روایات اسلامی به صورت وسیع به مسئله یقظه و بیداری پرداخته شده است که در ذیل به نمونه هایی اشاره می شود:

1. تا کی غفلت؟

علی علیه السلام در نهج البلاغه می فرمایند: اَما مِنْ ذلِکَ بُلُولٌ اَمْ لَیْسَ مِنْ نَوْمَتِکَ یَقْظَةٌ؛ آیا درد تو را درمان و خواب تو را بیداری نیست؟

2. روشنی با نور یقظه.

حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «فَاسْتَصْبَحُوا بِنُورِ یَقْظَةٍ فِی الاَْبْصارِ وَالاَْسْماعِ وَالاَْفْئِدَةِ؛ با نور یقظه و بیداری، چشم ها و گوش ها و قلبها را روشن ساختند.

ایشان در جای دیگری فرمودند: «وَکَیْفَ لایُوقِظُکَ خَوْفُ بَیاتِ نِقْمَةٍ وَقَدْ تَوَرَّطْتَ بِمَعاصِیهِ مَدارِجَ سَطَواتِهِ فَتَداوَ مِنْ داءِ الْفَتْرَةِ فِی قَلْبِکَ بَعَزِیمَةٍ وَمِنْ کَریَ الْغَفْلَةِ فِی ناظِرِکَ بِیَقْظَةٍ وَکُنْ لِلّهِ مُطِیعا وَبِذِکْرِهِ آنِسا؛ و چگونه ترس از فرود آمدن بلای به یک معنی می توان گفت که تمام آیات انذار و تبشیر، برای زدودن آثار غفلت، بیداری مردم از خواب غفلت و تنبّه و تذکّر نازل شده است.

شب هنگام تو را بیدار نکرده است؟ با این که در درون معصیت خداوند و گناه غوطه وری و در زیر سلطه و قدرت خداوند قرار داری؟ پس مَرض سستی دل را با استقامت و عزم راسخ مداوا کن و این غفلتی که چشمت را فراگرفته با بیداری برطرف ساز و مطیع خداوند شو و به یاد او انس گیر.

آثار خودبیداری

بیداری و مخصوصا توجه به خود، مراتبی دارد که بر هر مرتبه آن آثار ویژه ای مترتب خواهد شد؛ آثاری که بر اساس تنوع استعدادها و مراتب معرفت و ایمان انسانها متنوع خواهد بود:

1. خودشناسی و خداشناسی:

توجه به نفس منشأ تقویت علم حضوری در نفس انسان می شود. سپس به تدریج علم حضوری در مسیر تقویت و کمال خویش به جایی می رسد که باب معرفت های ارزنده دیگری و از آن جمله، معرفت توحیدی را به روی انسان باز می کند.

یکی از معانی جمله «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ؛ هر کس خودش را شناخت، خدایش را شناخته است»؛ این است که هرگاه انسان با درک حضوری حقیقت وجود خویش را یافت، می بیند که یک موجود رابط و طفیلی و کاملاً وابسته به خدای متعال است و هر اندازه که وابستگی خودش را به خدا بیشتر درک کند، خدا را بهتر خواهد شناخت.

این تلازم خودشناسی و خداشناسی در قرآن به طریق دیگری بیان شده است، آنجا که می فرماید: «وَلاَتَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَلهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَآلئکَ هُمُ الْفَسِقُونَ»؛ مانند کسانی که خدا را از یاد بردند پس ما آنان را از یاد خودشان بردیم، نباشید. آنان همان تبهکاران هستند.

در روایت پیشین، خداشناسی از لوازم خودشناسی به شمار آمده و در آیه فوق نیز خود فراموشی از لوازم غفلت از خدا شمرده شده است. و نتیجه هر دو بیان عبارت است از وجود یک رابطه ویژه واقعی و تکوینی میان نفس انسان که مخلوق و معلول و وابسته است و خدا که خالق و علت مستقل و غیروابسته است.

2. پیدایش حقیقت جویی در انسان:

بیداری و توجه به نفس موجب می شود که انسان درباره خویش بیندیشد و یک سلسله علوم حصولی را تحصیل نماید که در حرکت تکاملیش مؤثر است و در نتیجه نفس انسانی را بشناسد که چگونه موجودی است، از کجا آمده در دنیا چه موقعیتی بیداری و توجه به نفس موجب می شود که انسان درباره خویش بیندیشد و یک سلسله علوم حصولی را تحصیل نماید که در حرکت تکاملیش مؤثر است و به کدام سو در حرکت خواهد بود. از سوی دیگر با پی بردن به اعماق نفس، آن را به عنوان آیتی از آیات الهی و مظهر بسیاری از صفات الهی می شناسد؛ یعنی از طریق شناخت حصولی به نوع دیگری از خداشناسی حصولی دست پیدا خواهد کرد و ممکن است آیات ذیل ناظر به همین معرفت و خداشناسی باشد: «وَ فِی الاْءَرْضِ ءَایَتٌ لِّلْمُوقِنِینَ × وَ فِیآ أَنفُسِکُمْ أَفَلاَ تُبْصِرُونَ»؛ و در زمین نشانه هایی (از خدا) است برای اهل یقین و در جانهایتان (نیز آیات و نشانه های خدا هست) آیا نمی بینید؟

و در جای دیگر می فرماید: «سَنُرِیهِمْ ءَایَتِنَا فِی الاْءَفَاقِ وَ فِیآ أَنفُسِهِمْ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ»؛ بزودی نشانه های خود را در آفاق (و اطراف جهان) و در جانهایشان به آنان می نمایانیم تا برایشان آشکار شود که او حق است.

3. تلاش برای کسب کمالات انسانی:

بیداری و خودشناسی موجب می شود تا انسان در فکر شناخت کمالات و مصالح خودش و راه کسب آنها بیفتد و برای تحصیل آنها تلاش کند و از سوی دیگر، عیوب و نواقص و مفاسد خویش را بازشناسد و خود را از آلوده شدن و سقوط بازدارد.

منابع

سید جواد حسینی، یقظه و بیداری، مجله مبلغان، خرداد و تیر 1387، شماره 104.