گناه

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۱۶ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (افزودن)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


منبع: سایت تربیت

نویسنده: گروهی از محققان و پژوهشگران


«معصیت» و نافرمانى حضرت حق (جل و اعلى) در روايات معصومين عليهم السلام، «گناه» ناميده شده و از روايات استفاده مى‌ گردد كه هر معصيتى چه نوع اثراتى در نفس انسان و در عبادات و معنويات و اثرات وضعى آن در زندگى روزمره انسان به جا مى‌ گذارد، و لذا اگر دقت در اين نوع روايات شود مؤمنين متوجه اثرات وضعى معصيت در نفس و امورات دنيا و عالم برزخ و قيامت مى‌گردند.


آثار و نتایج «گناه» در زندگی انسان

گناه و نافرمانی خدا، آثار سوئی در انسان گذاشته و او را در زندگی دچار مشکلات و گرفتاری های متعددی می کند. از آن جمله به این موارد که بر اساس روایات اهل بیت علیهم السلام است، اشاره می گردد:


اثرات گناه بر نفس انسان

  • قَالَ أَبِو عَبْدِاللَّهِ عليه السلام: «كَانَ أَبِى عليه السلام يَقُولُ مَا مِنْ شَيْءٍ أَفْسَدَ لِلْقَلْبِ مِنْ خَطِيئَةٍ إِنَّ الْقَلْبَ لَيُوَاقِعُ الْخَطِيئَةَ فَمَا تَزَالُ بِهِ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَيْهِ فَيُصَيِّرَ أَعْلَاهُ أَسْفَلَهُ»؛ امام صادق علیه السلام فرمود: پدردم همواره مي فرمود: چيزى بيشتر از گناه قلب را فاسد نكند، قلب مرتكب گناهى مي شود و بر آن اصرار مي ورزد تا بالايش به پائين مي گرايد (سرنگون و وارونه ميشود و سخن حق و موعظه در آن نمي گنجد و تاثير نمي كند).[۱]
  • «...سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِاللَّهِ عليه السلام يَقُولُ إِذَا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِى قَلْبِهِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ انْمَحَتْ وَ إِنْ زَادَ زَادَتْ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَى قَلْبِهِ فَلَا يُفْلِحُ بَعْدَهَا أَبَداً»؛ شنیدم که امام صادق علیه السلام مي فرمود: هرگاه مرد گناهى كند، در دلش نقطه سياهى بر آيد، پس اگر توبه كند، محو شود، و اگر بر گناه بيفزايد، آن سياهى افزايش يابد تا بر دلش غالب شود، سپس هرگز رستگار نشود. [۲]
  • قَالَ أَبِو عَبْدِاللَّهِ عليه السلام: «إِنَّ أَحَدَكُمْ لَيَكْثُرُ بِهِ الْخَوْفُ مِنَ السُّلْطَانِ و َمَا ذَلِكَ إِلَّا بِالذُّنُوبِ فَتَوَقَّوْهَا مَا اسْتَطَعْتُمْ وَلَا تَمَادَوْا فِيهَا»؛ امام صادق علیه السلام فرمود: گاهى يكى از شما از سلطان بسيار مي ترسد، و اين جز براى ارتكاب گناهان نيست، تا مي توانيد از گناهان بپرهيزيد و بر آن ها اصرار نورزيد. [۳]
  • قال أَبِو جَعْفَرٍ عليه السلام: «الذُّنُوبُ كُلُّهَا شَدِيدَةٌ وَ أَشَدُّهَا مَا نَبَتَ عَلَيْهِ اللَّحْمُ وَ الدَّمُ لِأَنَّهُ إِمَّا مَرْحُومٌ وَ إِمَّا مُعَذَّبٌ وَ الْجَنَّةُ لَا يَدْخُلُهَا إِلَّا طَيِّبٌ»؛ امام باقر عليه السلام فرمود: همه گناهان سخت است (از نظر نافرمانى خدا و كيفر و عقوبت آن ها) ولى سخت ترين آن ها گناهى است كه بر آن گوشت و خون برويد (مانند خوردن مال حرام يا اصرار بر گناه اگر چه حلال خورد) زيرا آن گنه كار يا بخشوده و يا معذب گردد، و جز شخص پاك به بهشت وارد نشود (پس چنين گنهكارى بايد در برزخ و يا محشر عذاب كشد تا آن گوشت و خونش بريزد و تصفيه گردد، و سپس داخل بهشت شود). [۴]
  • عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ عليه السلام لَا وَجَعَ أَوْجَعُ لِلْقـُلُوبِ مِنَ الذُّنُوبِ وَلَا خَوْفَ أَشَدُّ مِنَ الْمَوْتِ وَ كَفَى بِمَا سَلَفَ تَفَكُّراً وَ كَفَى بِالْمَوْتِ وَاعِظاً؛ اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود: دردى دردناكتر از گناه براى دل نيست، و ترسى سخت تر از مرگ نيست، و گذشته براى انديشيدن (و عبرت گرفتن) بس است و مرگ براى اندرز دادن كافى است. [۵]


ایجاد مشكلات و مصائب و امراض بواسطه گناه

  • قال أَبِو عَبْدِاللَّهِ عليه السلام: «أَمَا إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ عِرْقٍ يَضْرِبُ وَ لَا نَكْبَةٍ وَ لَا صُدَاعٍ وَ لَا مَرَضٍ إِلَّا بِذَنْبٍ و َذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِى كِتَابِهِ وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ و َيَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ قَالَ ثُمَّ قَالَ و َمَا يَعْفُو اللَّهُ أَكْثَرُ مِمَّا يُؤَاخِذُ بِهِ»؛ امام صادق علیه السلام فرمود: هيچ رگى نزد و پائى به سنگ نخورد و درد سر و مرضى پيش نيايد مگـر به جهت گناهى (كه انسان مرتكب شده است) و همين است كه خداى عزوجل در كتابش فرمايد:(هر مصيبتى به شما رسد، براى كاري است كه بدست خود كرده ايد و خدا از بسيارى هم گذشت مي كند) سپس امام عليه السلام فرمود: آن چه خدا از آن مي گذرد از آن چه از آن مؤ اخذه مي كند بيشتر است. [۶]
  • قَالَ أَبِو عَبْدِاللَّهِ عليه السلام: «كَانَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ عليه السلام يَقُولُ لَا تُبْدِيَنَّ عَنْ وَاضِحَةٍ و َقَدْ عَمِلْتَ الْأَعْمَالَ الْفَاضِحَةَ و َلَا يَأْمَنِ الْبَيَاتَ مَنْ عَمِلَ السَّيِّئَاتِ»؛ اميرالمؤمنين علیه السلام مي فرمود: تو كه اعمال رسوا كننده مرتكب شده اى خنده دندان نما مكن، و كسي كه گناهانى كرده، از بلاى شبگير و پيش آمد ناگهانى نبايد ايمن باشد.[۷]


گناه رزق و روزى را كم مى‌ كند

  • قَالَ أَبِو جَعْفَرٍ عليه السلام: «إِنَّ الْعَبْدَ لَيُذْنِبُ الذَّنْبَ فَيُزْوَى عَنْهُ الرِّزْقُ»؛ امام باقر عليه السلام فرمود: همانا بنده مرتكب گناه مي شود و روزى از او بر كنار مي گردد.[۸]
  • قال أَبِو جَعْفَرٍ عليه السلام: «إِنَّ الرَّجُلَ لَيُذْنِبُ الذَّنْبَ فَيُدْرَأُ عَنْهُ الرِّزْقُ وَتَلَا هَذِهِ الْآيَةَ إِذْ أَقـْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّها مُصْبِحِينَ وَلا يَسْتَثْنُونَ فَطافَ عَلَيْها طائِفٌ مِنْ رَبِّكَ و َهُمْ نائِمُونَ»؛ امام باقر عليه السلام فرمود: مردى مرتكب گناهى مي شود و روزى از او كناره مي گيرد و اين آيه را تلاوت فرمود: (زماني كه قسم خوردند كه صبحدم آن ها را بچينند و انشاءالله نگفتند، بدان جهت از جانب پروردگارت بلائى بر آن چرخيد و آن ها خوابيده بودند).[۹]


گناه شهرهاى آباد را از بين مى‌برد

  • «سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا عَبْدِاللَّهِ عليه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ (فَقالُوا رَبَّنا باعِدْ بَيْنَ أَسْفارِنا وَ ظَلَمُوا أَنْفُسهُمْ...) فَقَالَ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ كَانَتْ لَهُمْ قُرًى مُتَّصِلَةٌ يَنْظُرُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ وَأَنْهَارٌ جَارِيَةٌ وَ أَمْوَالٌ ظَاهِرَةٌ فَكَفَرُوا نِعَمَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ غَيَّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ مِنْ عَافِيَةِ اللَّهِ فـَغَيَّرَ اللَّهُ مَا بِهِمْ مِنْ نِعْمَةٍ وَ إِنَّ اللّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ فَأَرْسَلَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ فَغَرَّقَ قُرَاهُمْ وَ خَرَّبَ دِيَارَهُمْ وَ أَذْهَبَ أَمْوَالَهُمْ و َأَبْدَلَهُمْ مَكَانَ جَنَّاتِهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَوَاتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَيْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِيلٍ ثُمَّ قَالَ ذلِكَ جَزَيْناهُمْ بِما كَفَرُوا وَ هَلْ نُجازِي إِلَّا الْكَفُورَ«؛ مردى از امام صادق علیه السلام اين قول خداى عزوجل را پرسيد: (گفتند: پروردگارا! بين سـفرهاى ما دورى انداز و آن ها بخود ستم كردند) حضرت فرمود: آن ها مردمى بودند داراى آبادي هاى به هم پيوسته و درچشم رس يكديگر با نهرهاى جارى و اموال بسيار و نمايان، سپس نعمت هاى خداى عزوجل را ناسپاسى كردند و عافيت خدا را نسبت بخود دگرگون ساختند، خدا هم نعمت آن ها را دگرگون ساخت و همانا خدا آن چه را مردمى دارنـد دگرگون نسازد تا آن ها خود را دگرگون كنند) خدا بـر آن ها سيل عرم فرستاد تا آبادي هاشان را غرقه نمود و ديارشان را خراب كرد و اموالشان را برد، و باغ هاى (سر سبز و پر ميوه) آن ها را بدو باغ از درخت تلخ و شوره گز و اندكـى سدر (يعنى درختان بى ميوه خود رو كه پـس از خشـك شدن سيل روئيده بود) تبديل كرد، سپس خداى عزوجل فرمايد: (ناسپاسى آن ها را چنين كيفر داديم، مگر ما جز ناسپاس را كيفر دهيم).[۱۰]


گناه جلوى آمدن باران را مى‌گيرد

  • امام باقر عليه السلام فرمود: هيچ سالى كم باران تر از سال ديگر نيست، ولى خدا باران را به جائى كه خواهد مي فرستد، چون مردمى مرتكب گناهان شوند، خداى عزوجل بارانى را كه در آن سال براى آن ها مقدر فرموده، از آن ها بگرداند و بسوى بيابان ها و درياها و كوه ها فرستد و همانا خدا جعل را در سوراخش عذاب كند، بوسيله نگهداشتن باران از زمينى كه جعل در آن است. براى گناهان مردمي كه در آن جا باشند، در صورتي كه خدا براى جعل راهى در غير محله گنهكاران قرار داده است سپس امام عليه السلام فرمود: اى صاحبان بينش عبرت گيريد. [۱۱]


گناه جديد درد و مرض جدى مى‌آورد

  • امام رضا عليه السلام مى فرمود: هر چند بندگان گناهان تازه اى را كه سابقه نداشته ايجاد كنند خدا براى آن ها بلاهائي را كه سابقه نداشته ايجاد كند. [۱۲]


گناه استجابت دعا را متوقف مى‌كند

  • امام باقر علیه السلام فرمود: همانا بنده از خدا حاجتى مي خواهد كه اقتضا دارد، زود يا دير بر آورده شود (زيرا حاجت مشروع است و شرايط دعا موجود) سپس آن بنده گناهى مرتكب مي شود، و خداى تبارك و تعالى به فرشته مي فرمايد: حاجتش را روا مكن و او را از آن محروم دار: زيرا در معرض خشم من در آمد و سزاوار محروميت من گشت.[۱۳]


گناه انسان را از نماز شب محروم مى‌نمايد

  • امام باقر عليه السلام فرمود: مردى مرتكب گناهى مي شود و روزى از او كناره مي گيرد و اين آيه را تلاوت فرمود: (زماني كه قسم خوردند كه صبحدم آن ها را بچينند و انشاءالله نگفتند، بدان جهت از جانب پروردگارت بلائى بر آن چرخيد و آن ها خوابيده بودند).[۱۴]


گناه از روى معرفت بخدا باعث مى‌شود خدا نشناسى بر گناهكار مسلط شود

  • امام صادق عليه السلام فرمود: خداى عزوجل فرمايد: هرگاه كسي كه مرا شناخته نافرمانيم، كند، كسي را كه مرا نشناخته بر او مسلط كنم. [۱۵]


كوچك شمردن گناهان

  • قَالَ أَبُو عَبْدِاللَّهِ عليه السلام: «اتَّقُوا الْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوبِ فَإِنَّهَا لَا تُغْفَرُ قُلْتُ وَ مَا الْمُحَقَّرَاتُ قَالَ الرَّجُلُ يُذْنِبُ الذَّنْبَ فَيَقُولُ طُوبَى لِى لَوْ لَمْ يَكُنْ لِى غَيْرُ ذَلِكَ»؛ زيد شحام گويد: امام صادق علیه السلام فرمود: از گناهان محقر بپرهيزيد كه آمرزيده نشوند، عرض كردم: گناهان محقر چيست؟ فرمود: اين است كه مردى گناه كند و بگويد، خوشا حال من اگر غير از اين گناه نداشته باشم.[۱۶]


  • قال أَبَو الْحَسنِ عليه السلام: «لَا تَسْتَكْثِرُوا كَثِيرَ الْخَيْرِ وَلَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الذُّنُوبِ فَإِنَّ قَلِيلَ الذُّنُوبِ يَجْتَمِعُ حَتَّى يَكُونَ كَثِيراً وَ خَافُوا اللَّهَ فِى السِّرِّ حَتَّى تُعْطُوا مِنْ أَنْفُسِكُمُ النَّصَفَ»؛ سماعة گويد: از حضرت ابوالحسن عليه السلام شنيدم كه مي فرمود: خير بسيار (مانند طاعت و بخشش زياد) را بسيار نشماريد و گناه اندك را كم نشماريد، زيرا گناه اندك انباشته مي شود و زياد مي گردد، و در نهان از خدا بترسيد تا از خود انصاف دهيد (بحق قضاوت كنيد اگر چه بزيانتان باشد، و چنين نكند جز كسي كه در نهان از خدا بترسد). [۱۷]


  • قَالَ أَبُو عَبْدِاللَّهِ عليه السلام: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ نَزَلَ بِأَرْضٍ قَرْعَاءَ فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ ائْتُوا بِحَطَبٍ فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ نَحْنُ بِأَرْضٍ قَرْعَاءَ مَا بِهَا مِنْ حَطَبٍ قَالَ فَلْيَأْتِ كُلُّ إِنْسَانٌ بِمَا قَدَرَ عَلَيْهِ فَجَاءُوا بِهِ حَتَّى رَمَوْا بَيْنَ يَدَيْهِ بَعْضَهُ عَلَى بَعْضٍ فـَقـَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص هَكَذَا تَجْتَمِعُ الذُّنُوبُ ثُمَّ قَالَ إِيَّاكُمْ وَالْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوبِ فَإِنَّ لِكـُلِّ شـَيْءٍ طَالِباً أَلَا و َإِنَّ طَالِب َهَا يَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ»؛ امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله و علیه و آله در زمين بى گياهى فرود آمد و باصحابش فـرمود: قدرى هيزم بياوريد، گفتند: يا رسول الله! در زمين بى گياه آمده ايم، در اين جا هيزم نيست حضرت فرمود: هر كس هر چه پيدا كرد بياورد، سپس آن ها كم كم هيزم آورند و در برابر آن حضرت انباشته كردند، رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود، گناهان اين گونه جمع مي شود. سپس فرمود: از گناهان محقر بپرهيزيد، زيرا هر چيزى بازخواست كننده اى دارد، بدانيد كـه بازخواست كننده گناهان (مي نويسد آن چه را مردم پيش فرستاده و آثار آن ها را و همه چيز را در امام مبين (لوح محفوظ يا نامه اعمال) شماره كنيم). [۱۸]


گناه کبیره

در فرهنگ اسلامی هر گناهی چون در واقع «معصیت» و نافرمانی خداوند متعال است، مهم و بزرگ محسوب می شود، اما از بعضی آیات و روایات فهمیده می شود که یک سری از گناهان، قبح و زشتی بیشتری نسبت به گناهان دیگر دارند و بیشتر مورد غضب و عذاب خداوند می باشند، که اصطلاحاً به آنها «گناهان کبیره» اطلاق می شود.


موارد و مصاديق گناهان كبيره:

  • «حسن بن محبوب» گويد: يكى از اصحاب نامه اى نوشت و به من داد كه به امام کاظم عليه السلام دهم، در آن نامه پرسيده بود: كبائر چند تا است و چيست؟ حضرت نوشت: كبائر كسى كه از آن چه خدا بر آن به دوزخ تهديد كرده دورى كند، كردارهاى بدش پوشيده مى شود، اگر مؤمن باشد، و هفت گناهي كه موجب دوزخ مي شود: 1 ـ آدم كشى حرام (نه كشتن قاتل و مهاجم و مانند آن) 2 ـ نافرمانى پدر و مادر (بدرجه اي كه عاق آن ها شود) 3 ـ رباخوارى 4 ـ تعرب بعد از هجرت. 5 ـ متهم ساختن زنان پارسا بزنا. 6 ـ خوردن مال يتيم. 7 ـ فرار از جهاد.[۱۹]


  • و در حدیثی دیگر حضرت عبد العظیم حسنی به سند خود از امام موسی بن جعفر علیه السلام نقل می کند که ایشان در تفسیر آیه شریفه «الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ...» این گناهان را به عنوان «گناه کبیره» بر شمردند:
  1. شرک، زیرا خداوند در قرآن کریم می فرماید بهشت برای مشرک حرام است؛(سوره مائده/72)
  2. ناامید ی از رحمت خدا، زیرا خداوند می فرماید تنها کافرین از رحمت خدا نا امیدند؛(سوره یوسف/87)
  3. ایمن از مکر خدا بودن، زیرا خداوند می فرماید غیر از زیانکاران کسی ایمن از مکر خدا نیست؛(سوره اعراف/99)
  4. عاق و نفرین شده والدین، زیرا خداوند آنها را ستمکار و بدبخت قرار داده است؛(سوره مریم/32)
  5. کشتن انسان بی گناه، زیرا جزای چنین کسانی خلود در جهنم است؛(سوره نساء/93)
  6. تهمت زنا به زنان پاکدامن، زیرا آنها در دنیا و آخرت محروم از رحمت خدا و در عذاب الهی اند؛(سوره نور/23)
  7. خوردن مال یتیم، زیرا سرانجام چنین کاری آتش دوزخ است؛(سوره نساء/10)
  8. فرار از جنگ، زیرا چنین کسانی دچار خشم خدا و دخول در جهنم اند؛(سوره انفال/16)
  9. ربا خوری، زیرا ربا خواران فریفته شیطانند؛(سوره بقره/275)
  10. سحر (جادو و چشم بندى) زيرا خداى عزوجل مي فرمايد: (محققا دانستند كه هر كس خريدار جادو شود، در سرای آخرت بهره ای ندارد؛(سوره بقره/102)
  11. زناكارى، زيرا خداى عزوجل مي فرمايد: (هر كه چنين كند كيفر گناه خود بيند و در قيامت عذابش دو برابر شود و با خوارى در آن جا جاودان باشد؛(سوره فرقان/68)
  12. سوگند دروغ براى تبهكارى(مانند خوردن مال مردم)، زيرا خداى عزوجل مي فرمايد: (كساني كه پيمان با خدا و سوگند هاى خود را به بهائى اندك مي فروشند، در آخرت بهره اى ندارند؛(سوره آل عمران/77)
  13. خيانت در غنيمت جنگى، زيرا خداى عزوجل مي فرمايد: (و هر كه در غنيمت خيانت كند روز قيامت با آن چه خيانت كرده بيايد؛(سوره آل عمران/161)
  14. ندادن زكاة واجب، زيرا خداى عزوجل مي فرمايد: (با آن ها (مال زكاة بازداشت شده) پيشانى و پشت و پهلوى آن ها را داغ كنند؛(سوره توبه/35)
  15. شهادت دروغ و نهان كردن شهادت، زيرا خداى عزوجل فرمايد: (هر كه شهادت را نهان كند، دلش گنهكار است؛(سوره بقره/283)
  16. شراب خوارى، زيرا خداى عزوجل از آن نهى فرموده، مثل آن كه از پرستش بت ها نهى فرموده است؛(سوره مائده/90)
  17. نماز يا واجب ديگر خداى را عمداً ترك كردن، زيرا رسول خدا صلی الله و علیه و آله فرمود: كسي كه نماز را عمدا ترك كند، از پيمان و تعهد خدا و رسولش بيزارى جسته است؛
  18. پيمان شكنى و قطع رحم، زيرا خداى عزوجل فرمايد: كسـاني كه پيمان خدا را پس از استوار كردنش ‍ مي شكنند، آن چه را خدا به وصلش فرمان داده، قطع مي كنند...ایشان دچار لعنت و عاقبت بد هستند؛(سوره رعد/25)


پانویس

  1. اصول كافى، ج:3 ص:369، رواية: 1.
  2. همان، ج:3، ص:373، رواية:13.
  3. همان، ج:3، ص:377، رواية: 27.
  4. همان، ج:3، ص:371، رواية:7.
  5. همان، ج:3، ص:377، رواية: 28.
  6. همان، ج:3، ص:370، رواية:3.
  7. همان، ج:3، ص:371، رواية:5.
  8. همان، ج:3، ص:371، رواية:8.
  9. همان، ج:3، ص:372، رواية:12.
  10. همان، ج:3، ص:375، رواية:23.
  11. همان، ج:3، ص:373، رواية: 15.
  12. همان، ج:3، ص:377، رواية:29.
  13. همان، ج:3، ص:373، رواية:14.
  14. همان، ج: 3 ص: 372 رواية: 12.
  15. همان، ج:3، ص:378، رواية: 30.
  16. همان، ج: 3 ص: 394 رواية: 1.
  17. همان، ج: 3 ص: 394 رواية: 2.
  18. همان، ج: 3 ص: 394 رواية: 3.
  19. اصول كافى ج: 3 ص: 379 رواية: 2.