همسران حضرت علی (علیه السلام): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۲۵: سطر ۲۵:
  
 
'''4- خوله ، دختر جعفر بن قيس '''
 
'''4- خوله ، دختر جعفر بن قيس '''
 +
  
 
'''5- صهباء ، دختر ربيعه '''  
 
'''5- صهباء ، دختر ربيعه '''  
 +
او مادر عمر بن علی معروف به عمر اَطرَف و خواهر دوقلویش، رقیه بنت علی همسر مسلم بن عقیل است. او « ام ولد » بود و منابع در مکان اسير شدن وي اختلاف دارند؛ برخی گفته اند از اسرايي بود که خالد هنگام يورش بر قبيله ي بني تغلب ( که در آن زمان نصراني بود ) در ناميه ي « عين التَّمر » به دست آورد. و برخی گفته اند وي از اسراي يمامه ( اسراي جنگي که ميان مسلمانان و مُسيلمه کذاب در زمان ابوبکر- در سال 12 هجري- رخ داد ) مي باشد. همچنین در اینکه امام علي (عليه السّلام) او را خريد يا به وي بخشيده شد اختلاف است. <ref>شهرستاني، سيدعلي، نام خلفا بر فرزندان امامان (عليهم السّلام) ( بن مايه ها، پيراهه ها )، 1390ش.</ref>
  
'''6- ليلى ، دختر مسعود '''
+
'''6- ليلاي نَهشَلي، دختر مسعود '''
 +
امام علي (عليه السّلام) پس از آنکه « خوله » ( مادر محمد بن حنفيه) از دنيا رفت، با ليلاي نَهشَلي ازدواج کرد. در التذکرة الحمدونيه و ربيع الأبرار ( و ديگر منابع ) آمده است که: امام علي (عليه السّلام) پس از آنکه در سال 35 هجري وارد بصره شد، با ليلاي نَهشَلي ازدواج کرد تا روابط آن حضرت با قبيله ي وي ريشه دارتر شود؛ از اصيل ترين قبيله ي آنها- بنو دارم- ليلاي نَهشَلي را براي همسري برگزيد. ثقفي ( م 283 هـ) در الغارات از مغيرة ضَبي ( م 136 هـ) نقل مي کند که گفت:
 +
چون امام علي با ليلا ( دختر مسعود نَهشَلي) ازدواج کرد، ليلا گفت: از زماني که دريافتم آن حضرت جانشين رسول خداست، پيوسته دوست مي داشتم ميان من و او، سببي [ پيوند زناشويي ] رخ دهد. ليلاي نَهشَلي از امام علي (عليه السّلام) داراي دو پسر شد؛ عبيدالله ( ابوعلي) و عبدالله يا محمد ( ابوبکر).<ref>شهرستاني، سيدعلي، نام خلفا بر فرزندان امامان (عليهم السّلام) ( بن مايه ها، پيراهه ها )، 1390ش.</ref>
  
 
'''7- محيّاه ، دختر امرء القيس'''
 
'''7- محيّاه ، دختر امرء القيس'''
سطر ۳۴: سطر ۳۸:
 
عبد الجبّار بن منظور از عوف بن خارجه چنين نقل مى كند : «من هنگام خلافت عمر در نزد او بودم كه [پير]مردى درويش از ميان مردم به سمت [[عمر بن خطاب|عمر]] عبور مى كرد تا به جلوى او رسيد . پس به تحيّت خلافت ، تحيّتش گفت . عمر پرسيد: تو كيستى؟ گفت: مردى نصرانى ام . من امرء القيس پسر عدىّ كلبى ام . عمر ، وى را نشناخت . پس مردى به عمر گفت: اين كسى است كه در جاهليت ، قبيله بكر بن وائل را غارت كرده است . عمر گفت: چه مى خواهى؟ گفت: مى خواهم مسلمان شوم . عمر ، اسلام را بر او عرضه كرد و او هم پذيرفت . سپس برايش نيزه اى خواست و پرچمى بر آن به نشانه فرمان روايى اش بر مسلمانان قوم قضاعه آويخت . پيرمرد بازگشت و پرچم ، بالاى سرش در اهتزاز بود . تا آن زمان نديده بودم مردى نماز نخوانده ، بر گروهى از مسلمانان ، امير شود . على عليه السلام و پسرانش برخاستند و رفتند تا به او رسيدند . پس [على عليه السلام] به او گفت: من على بن ابى طالب ، پسر عموى پيامبر خدايم و اين دو ، پسران من از دختر پيامبر خدايند و ما دوست داريم داماد تو شويم . امرء القيس گفت: اى على! محيّاه دختر امرء القيس را به ازدواج تو درآوردم ؛ و اى حسن! سلمى دختر امرء القيس را به ازدواج تو درآوردم ؛ و اى حسين! رباب دختر امرء القيس را به ازدواج تو درآوردم<ref>الإصابة : ج ۱ ص ۳۵۵ الرقم ۴۸۷</ref>».   
 
عبد الجبّار بن منظور از عوف بن خارجه چنين نقل مى كند : «من هنگام خلافت عمر در نزد او بودم كه [پير]مردى درويش از ميان مردم به سمت [[عمر بن خطاب|عمر]] عبور مى كرد تا به جلوى او رسيد . پس به تحيّت خلافت ، تحيّتش گفت . عمر پرسيد: تو كيستى؟ گفت: مردى نصرانى ام . من امرء القيس پسر عدىّ كلبى ام . عمر ، وى را نشناخت . پس مردى به عمر گفت: اين كسى است كه در جاهليت ، قبيله بكر بن وائل را غارت كرده است . عمر گفت: چه مى خواهى؟ گفت: مى خواهم مسلمان شوم . عمر ، اسلام را بر او عرضه كرد و او هم پذيرفت . سپس برايش نيزه اى خواست و پرچمى بر آن به نشانه فرمان روايى اش بر مسلمانان قوم قضاعه آويخت . پيرمرد بازگشت و پرچم ، بالاى سرش در اهتزاز بود . تا آن زمان نديده بودم مردى نماز نخوانده ، بر گروهى از مسلمانان ، امير شود . على عليه السلام و پسرانش برخاستند و رفتند تا به او رسيدند . پس [على عليه السلام] به او گفت: من على بن ابى طالب ، پسر عموى پيامبر خدايم و اين دو ، پسران من از دختر پيامبر خدايند و ما دوست داريم داماد تو شويم . امرء القيس گفت: اى على! محيّاه دختر امرء القيس را به ازدواج تو درآوردم ؛ و اى حسن! سلمى دختر امرء القيس را به ازدواج تو درآوردم ؛ و اى حسين! رباب دختر امرء القيس را به ازدواج تو درآوردم<ref>الإصابة : ج ۱ ص ۳۵۵ الرقم ۴۸۷</ref>».   
  
همسران امام عليه السلام در هنگام شهادتش : اُمامه ، اُمّ البنين ، اسماء بنت عميس و ليلى بنت مسعود بودند<ref>تاريخ مواليد الأئمّة عليهم السلام : ص ۱۷۲ ، المناقب لابن شهر آشوب : ج ۳ ص ۳۰۵</ref>. افزون بر اينها ، هفده كنيز هم داشت كه برخى براى وى ، فرزند آوردند<ref>اريخ الإسلام للذهبي : ج ۳ ص ۶۵۲ عن الإمام الصادق عليه السلام ، البداية والنهاية : ج ۷ ص ۳۳۳ من دون إسنادٍ إلى المعصوم ؛ دعائم الإسلام : ج ۲ ص ۱۹۲ ح ۶۹۶ عن الإمام الصادق عليه السلام وفيهما «ترك عليّ أربع نسوة وتسع عشرة سرّيّة» .</ref>.
+
همسران امام عليه السلام در هنگام شهادتش : اُمامه ، اُمّ البنين ، اسماء بنت عميس و ليلى بنت مسعود بودند<ref>تاريخ مواليد الأئمّة عليهم السلام : ص ۱۷۲ ، المناقب لابن شهر آشوب : ج ۳ ص ۳۰۵</ref>.  
 +
 
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
سطر ۴۲: سطر ۴۷:
 
*سید محسن امین، سیره معصومان، جلد3.
 
*سید محسن امین، سیره معصومان، جلد3.
 
*محمد محمدی ری شهری ، دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج1
 
*محمد محمدی ری شهری ، دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج1
 +
*شهرستاني، سيدعلي، نام خلفا بر فرزندان امامان (عليهم السّلام) ( بن مايه ها، پيراهه ها )، ترجمه: سيد هادي حسيني، قم: انتشارات دليل ما، چاپ اول، 1390ش.
  
 
{{شناختنامه امام علی (ع)}}
 
{{شناختنامه امام علی (ع)}}
  
 
[[Category:وابستگان امام علی علیه السلام]]
 
[[Category:وابستگان امام علی علیه السلام]]

نسخهٔ ‏۴ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۱۸

امیرالمؤمنین علی (علیه اسلام) در ابتدا با دختر نبی مکرّم اسلام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ازدواج کردند و تا زمان شهادت حضرت زهرا با هیج زن دیگری پیمان زناشویی نبستند. این دو بزرگوار با یکدیگر نه سال زندگی کردند که ثمره آن دو پسر و دو دختر بود. اما امام علی (علیه اسلام) پس از حضرت زهرا با زنان دیگری ازدواج کردند. آن چیز که مسلم است آن است که حضرت در یک زمان تنها چهار همسر دائمی داشته اند و سایرین یا صیغه موقت بوده اند یا از دنیا رفته بوده اند. این زنان عبارتند:

1- اُمامه دختر ابو العاص

ایشان دختر زينب، دختر پيامبر خداست. زينب، پيش از اسلام با ابو العاص ، خواهرزاده خديجه (و پسر خاله خويش) ، ازدواج كرده بود و دو فرزند داشت : على ـ كه در كودكى مُرد ـ و اُمامه ـ كه پيامبر صلى الله عليه و آله به او محبّت مى ورزيد و امام على عليه السلام ، بنا به وصيّت زهرا عليها السلام با او ازدواج كرد ـ. فاطمه زهرا عليها السلام به على عليه السلام گفت: «او براى فرزندانم همچون من است[۱]». برخى روايت ها حاكى از آن است كه امام على عليه السلام از او فرزندى به نام محمّد داشت كه «محمّد اوسط» ناميده مى شد[۲].

2- اسماء دختر عميس

او از زنان بزرگ در تاريخ اسلام و جزو نخستين زنانى است كه به پيامبر صلى الله عليه و آله ايمان آوردند . اسماء با جعفر بن ابى طالب ، ازدواج كرد و با او به حبشه هجرت كرد و براى او سه فرزند آورد: عبد اللّه ، عون و محمّد .

چون جعفر به شهادت رسيد ، به ازدواج ابوبكر درآمد و محمّد بن ابى بكر را به دنيا آورد كه قهرمان پايدارى در ولايت على عليه السلام است [۳].

اسماء ، همراه و همدم فاطمه زهرا عليها السلام بود . او بود كه به فاطمه عليها السلام پيشنهاد داد تا جسد مطهّرش را در «تابوت» نهند و در غسل او ، امام را يارى داد . اسماء پس از فوت ابو بكر ، به ازدواج امام على عليه السلام درآمد و يحيى را برايش به دنيا آورد و تا زمان شهادت امام عليه السلام با او بود . او از راويان حديث و از كسانى است كه حديث «ردّ الشمس» را نقل كرده اند[۴].

3- فاطمه دختر حِزام (ام البنين)

وى از شخصيت هاى درخشان در تاريخ اسلام است و به خانواده اى منسوب است كه در شجاعت و شهامت و پيكار ، نظير ندارند .

چون امام على عليه السلام پس از رحلت زهرا عليها السلام تصميم به ازدواج گرفت ، عقيل را فرا خواند و از او خواست كه براى او زنى از ميان قبيله هاى معروف به شجاعت بيابد تا براى او جنگجويانى دلير بزايد . از آن جا كه عقيل در تبارشناسى زِبَردست بود ، فاطمه دختر حِزام را برگزيد و گفت كه پدران وى از شجاع ترين ، پايدارترين و قوى ترين عرب ها در پيكارند .

اُمّ البنين ، شاعرى زبان آور و بزرگ بود . چهار پسرش را در ركاب امام حسين عليه السلام به كربلا فرستاد و در مرثيه آنان ، در بقيع به گريه كردن و سرودن شعر نشست و مردم ، گِرد مى آمدند و دردمندانه مى گريستند و بر زشتكارى هاى بنى اميّه و رفتارهاى پست آنان ، آگاه مى شدند و بدين گونه ، توانست نداى فرزندانش و هدفشان را به مردم برساند .

4- خوله ، دختر جعفر بن قيس


5- صهباء ، دختر ربيعه او مادر عمر بن علی معروف به عمر اَطرَف و خواهر دوقلویش، رقیه بنت علی همسر مسلم بن عقیل است. او « ام ولد » بود و منابع در مکان اسير شدن وي اختلاف دارند؛ برخی گفته اند از اسرايي بود که خالد هنگام يورش بر قبيله ي بني تغلب ( که در آن زمان نصراني بود ) در ناميه ي « عين التَّمر » به دست آورد. و برخی گفته اند وي از اسراي يمامه ( اسراي جنگي که ميان مسلمانان و مُسيلمه کذاب در زمان ابوبکر- در سال 12 هجري- رخ داد ) مي باشد. همچنین در اینکه امام علي (عليه السّلام) او را خريد يا به وي بخشيده شد اختلاف است. [۵]

6- ليلاي نَهشَلي، دختر مسعود امام علي (عليه السّلام) پس از آنکه « خوله » ( مادر محمد بن حنفيه) از دنيا رفت، با ليلاي نَهشَلي ازدواج کرد. در التذکرة الحمدونيه و ربيع الأبرار ( و ديگر منابع ) آمده است که: امام علي (عليه السّلام) پس از آنکه در سال 35 هجري وارد بصره شد، با ليلاي نَهشَلي ازدواج کرد تا روابط آن حضرت با قبيله ي وي ريشه دارتر شود؛ از اصيل ترين قبيله ي آنها- بنو دارم- ليلاي نَهشَلي را براي همسري برگزيد. ثقفي ( م 283 هـ) در الغارات از مغيرة ضَبي ( م 136 هـ) نقل مي کند که گفت: چون امام علي با ليلا ( دختر مسعود نَهشَلي) ازدواج کرد، ليلا گفت: از زماني که دريافتم آن حضرت جانشين رسول خداست، پيوسته دوست مي داشتم ميان من و او، سببي [ پيوند زناشويي ] رخ دهد. ليلاي نَهشَلي از امام علي (عليه السّلام) داراي دو پسر شد؛ عبيدالله ( ابوعلي) و عبدالله يا محمد ( ابوبکر).[۶]

7- محيّاه ، دختر امرء القيس

عبد الجبّار بن منظور از عوف بن خارجه چنين نقل مى كند : «من هنگام خلافت عمر در نزد او بودم كه [پير]مردى درويش از ميان مردم به سمت عمر عبور مى كرد تا به جلوى او رسيد . پس به تحيّت خلافت ، تحيّتش گفت . عمر پرسيد: تو كيستى؟ گفت: مردى نصرانى ام . من امرء القيس پسر عدىّ كلبى ام . عمر ، وى را نشناخت . پس مردى به عمر گفت: اين كسى است كه در جاهليت ، قبيله بكر بن وائل را غارت كرده است . عمر گفت: چه مى خواهى؟ گفت: مى خواهم مسلمان شوم . عمر ، اسلام را بر او عرضه كرد و او هم پذيرفت . سپس برايش نيزه اى خواست و پرچمى بر آن به نشانه فرمان روايى اش بر مسلمانان قوم قضاعه آويخت . پيرمرد بازگشت و پرچم ، بالاى سرش در اهتزاز بود . تا آن زمان نديده بودم مردى نماز نخوانده ، بر گروهى از مسلمانان ، امير شود . على عليه السلام و پسرانش برخاستند و رفتند تا به او رسيدند . پس [على عليه السلام] به او گفت: من على بن ابى طالب ، پسر عموى پيامبر خدايم و اين دو ، پسران من از دختر پيامبر خدايند و ما دوست داريم داماد تو شويم . امرء القيس گفت: اى على! محيّاه دختر امرء القيس را به ازدواج تو درآوردم ؛ و اى حسن! سلمى دختر امرء القيس را به ازدواج تو درآوردم ؛ و اى حسين! رباب دختر امرء القيس را به ازدواج تو درآوردم[۷]».

همسران امام عليه السلام در هنگام شهادتش : اُمامه ، اُمّ البنين ، اسماء بنت عميس و ليلى بنت مسعود بودند[۸].

پانویس

  1. روضة الواعظين : ص ۱۶۸ ، كتاب سليم بن قيس : ج ۲ ص ۸۷۰ ح ۴۸ وراجع علل الشرائع : ص ۱۸۸ ح ۲
  2. الطبقات الكبرى : ج ۳ ص ۲۰ ، تاريخ الطبري : ج ۵ ص ۱۵۴
  3. الطبقات الكبرى : ج۸ ص۲۸۲ ، تهذيب الكمال : ج۳۵ ص۱۲۷ الرقم ۷۷۸۴ ، تاريخ الطبري : ج ۳ ص ۴۲۶ ، مروج الذهب: ج ۳ ص ۷۳ ، اُسد الغابة : ج ۷ ص ۱۳ الرقم ۶۷۱۳ ، الاستيعاب : ج ۴ ص ۳۴۸ الرقم ۳۲۶۴ ، الإصابة : ج ۸ ص ۱۵ الرقم ۱۰۸۰۹
  4. تاريخ مواليد الأئمّة عليهم السلام : ص ۱۷۲ ، المناقب لابن شهر آشوب : ج ۳ ص ۳۰۵ .
  5. شهرستاني، سيدعلي، نام خلفا بر فرزندان امامان (عليهم السّلام) ( بن مايه ها، پيراهه ها )، 1390ش.
  6. شهرستاني، سيدعلي، نام خلفا بر فرزندان امامان (عليهم السّلام) ( بن مايه ها، پيراهه ها )، 1390ش.
  7. الإصابة : ج ۱ ص ۳۵۵ الرقم ۴۸۷
  8. تاريخ مواليد الأئمّة عليهم السلام : ص ۱۷۲ ، المناقب لابن شهر آشوب : ج ۳ ص ۳۰۵


منابع

  • سید محسن امین، سیره معصومان، جلد3.
  • محمد محمدی ری شهری ، دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج1
  • شهرستاني، سيدعلي، نام خلفا بر فرزندان امامان (عليهم السّلام) ( بن مايه ها، پيراهه ها )، ترجمه: سيد هادي حسيني، قم: انتشارات دليل ما، چاپ اول، 1390ش.