نجد

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


نجد نامى براى سرزمين قديمى است كه در دل جزيرة العرب واقع است و ترجمه انگليسى آن «دل عربستان» است. در لابلاى بلندي هاى نجد دره‌ها و تپه‌هايى است كه چندصد متر بيشتر ارتفاع ندارد و از سنگ هاى آهكى و گاهى ماسه‌اى و گرانيت به وجود آمده است. بلندترين قسمت هاى نجد در قسمت غربى آن مقابل حجاز است و هرچه به مشرق نزديك مى‌شود سرازيرى آن افزون مى‌گردد تا به عروض مى‌رسد.[۱]

نجد طبق نظر دانشمندان داراى سه ‌بخش است: بخش اوّل ناحيه وادى الرمه... در شمال كه از لايه‌هاى كربونيفرى و ريگ و ماسه‌اى تشكيل شده است. در اين بخش جبل الشمّر و زمين هاى آتشفشانى قرار دارد. بخش دوم ناحيه ميانه نجد است. ارتفاعات اين ناحيه بلندتر و كوههايش از سنگهاى آهكى و ماسه‌اى تشكيل شده است. بخش سوم ناحيه جنوبى نجد است كه ارتفاعات آن دنباله بلندي هاى نجد ميانى است. زمين هاى اين بخش داراى گياه، چشمه‌ها و چاههاست. كارشناسان معتقدند كه منبع آبهاى اين بخش كوه طويق و وادى حنيفه است ولى دانشمندان عرب نجد را به دو بخش بالا و پايين تقسيم كرده‌اند.[۲]

نجد بالا دنباله حجاز و تهامه است و نجد پايين دنباله سرزمين عراق است. نجد تا سده ششم ميلادى داراى درخت و جنگل بود به ويژه در شربه در جنوب وادى الرّمه و در وجره.[۳]

نخستين جغرافيادانى كه از نجد سخن گفته ابن خرداذبه است كه در وصف راه بيابان مى‌نويسد: چنانچه از كوفه بيرون آمدى و به عذيب كه در نجد واقع است رسيدى، در اين حال در نجد خواهى بود.[۴]

ياقوت مى‌نويسد: گفته‌اند، نجد نام سرزمين وسيعى است كه در بالاى آن تهامه و یمن و در پايين آن عراق و شام واقع است و مرز نجد از سمت حجاز ذات عرق است... و گفته‌اند كه تمام نجد از نواحى يمامه است.[۵]

به نوشته ابوالفداء، نجد ناحيه‌اى است ميان حجاز و عراق و سرزمين هاى خشك و سخت را گويند. برخى گفته‌اند كه نجد نام زمينى است مرتفع ميان يمن، تهامه، عراق و شام.[۶]

پانویس

  1. المفصل فى تاريخ العرب...؛ ج1، ص185.
  2. همان؛ ج1، ص185 و 186.
  3. همان؛ ج1، ص186.
  4. المسالك والممالك؛ ص102.
  5. معجم البلدان؛ ج5، ص261.
  6. تقويم البلدان؛ ص 109 و 110.


منابع

حسین قره چانلو، جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى، سمت، تهران، 1380، ج‌1، ص 241 و 242.