نامه معاویه به امام علی علیه السلام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
سطر ۱: سطر ۱:
{{تقویم|روز= 1 ربیع الاول|سال= سال 36 هجری قمری}}  
+
{{تقویم|روز= 1 ربیع الاول|سال= سال ۳۶ هجری قمری}}  
  
 +
[[معاویه بن ابی سفیان]] که از زمان [[عمر بن خطاب]]، حاکم [[شام]] بود و در زمان [[عثمان]] بر قدرت و استیلایش در آن منطقه افزوده شده بود، از پذیرش خلافت [[امام علی]] علیه‌السلام و گردن نهادن به آراى اکثریت قاطع مردم، سر باز زد و یاغی‌گرى آغاز نمود. امام علی علیه‌السلام در آغاز نامه‌ اى براى معاویه نوشت و وى را به پذیرش آراى مردم و گردن نهادن به [[خلافت]] بر [[حق]] خود فراخواند و نامه را به وسیله شخصى به نام "سبره جهنى" برایش ارسال کرد.
  
 +
معاویه پس از دریافت نامه، پاسخى نداد و نامه‌رسان را معطل کرد و هرگاه سبره جهنى از او پاسخ‌نامه را مى‌ خواست، شعرى مى‌ خواند که مضمونش در پیش گرفتن صبر و حوصله و سپس پرداختن به جنگ و آنگاه گرفتن حکومت بود.
  
[[معاویه بن ابی سفیان]] كه از زمان [[عمر بن خطاب]]، حاكم [[شام]] بود و در زمان [[عثمان]] بر قدرت و استيلايش در آن منطقه افزوده شده بود از پذيرش [[خلافت]] [[امام علی]] علیه‌السلام و گردن نهادن به آراى اكثريت قاطع مردم، سرباز زد و ياغی‌گرى آغاز نمود. امام علي علیه‌السلام در آغاز نامه‌ اى براى معاويه نوشت و وى را به پذيرش آراى مردم و گردن نهادن به خلافت بر [[حق]] اسلامى فراخواند و نامه را به وسيله شخصى به نام "[[سبره جهنى]]" برايش ارسال كرد.
+
وى سرانجام در [[صفر]] سال ۳۶ قمرى، طومارى براى امام علی علیه‌السلام فرستاد که تماماً سفید و غیرنوشته بود و تنها در بالاى آن نگاشته شده بود: «بسم الله الرحمن الرحیم». آنگاه این عنوان را بر آن نوشته بود: «مِن معاویة الى على بن ابى طالب»! او، این نامه را به شخصى به نام "یزید بن حر" معروف به "قبیصه عبسى"، سپرد و به وى سفارش کرد که هنگام رسیدن به نزد امام علی علیه‌السلام چگونه آن را باز کند و بخواند.
  
معاويه پس از دريافت نامه، پاسخى نداد و نامه‌رسان را معطل كرد و هرگاه سبره جهنى از او پاسخ‌نامه را مى‌ خواست، شعرى مى‌ خواند كه مضمونش در پيش گرفتن صبر و حوصله و سپس پرداختن به جنگ و آنگاه گرفتن حكومت بود.
+
به هر روى، قبیصه عبسى را به همراه نامه‌رسان امام علی علیه‌السلام به [[مدینه]] اعزام کرد. آن دو در اول [[ربیع الاول]] سال ۳۶ قمرى وارد مدینه منوره گردیده و به نزد حضرت علی علیه‌السلام رسیدند. پیک معاویه به همان صورتى که وى دستور داده بود، طومار را از پایین گرفت و بلند کرد و بدست امام علی علیه‌السلام داد.
  
وى سرانجام در [[صفر]] سال 36 قمرى، طومارى براى امام علي علیه‌السلام فرستاد كه تماماً سفيد و غيرنوشته بود و تنها در بالاى آن نگاشته شده بود: بسم الله الرحمن الرحيم. آنگاه اين عنوان را بر آن نوشته بود: مِن معاوية الى على بن ابى طالب! وى، اين نامه را به شخصى به نام "يزيد بن حر" كه معروف به "قبيصه عبسى" بود، سپرد و به وى سفارش كرد كه هنگام رسيدن به نزد امام علي علیه‌السلام چگونه آن را باز كند و به خواند.
+
آن حضرت، طومار را باز کرد و در آن چیزى جز کلمه "بسم الله" نیافت و با هوشیارى خویش فهمید که معاویه قصد فتنه‌انگیزى و جنگ با آن حضرت را دارد. امام علی علیه‌السلام به پیک معاویه فرمود: در شام چه روى داده است؟ نامه‌رسان گفت: اگر بگویم، در امانم؟ امام علیه‌السلام فرمود: آرى در امانى. قبیصه عبسى: مردمى را ترک گفتم که جز [[قصاص]]، چیزى نمى‌ خواهند.
  
به هر روى، قبيصه عبسى را به همراه نامه‌رسان امام علي علیه‌السلام به [[مدينه]] اعزام كرد. آن دو در اول [[ربيع الاول]] سال 36 قمرى وارد مدينه منوره گرديده و به نزد حضرت علي علیه‌السلام رسيدند. پيك معاويه به همان صورتى كه وى دستور داده بود، طومار را از پايين گرفت و بلند كرد و بدست امام علی علیه‌السلام داد.
+
امام علیه‌السلام: قصاص از چه کسى؟ قبیصه عبسى: قصاص از تو! من در حالى شام را ترک کرده و به سوى تو آمدم که شصت هزار پیرمرد شامى در زیر پیراهن [[عثمان بن عفان|عثمان]] مقتول که به منبر مسجد [[دمشق]] آویخته بود، مى‌ گریستند. امام علی علیه‌السلام سر به آسمان بلند کرد و گفت: بار خدایا تو مى‌ دانى که من از خون عثمان برى‌ ام.
 
 
آن حضرت، طومار را باز كرد و در آن چيزى جز كلمه "بسم الله" نيافت و با هوشيارى خويش فهميد كه معاويه قصد فتنه‌انگيزى و جنگ با آن حضرت را دارد. امام علي علیه‌السلام به پيك معاويه فرمود: در شام چه روى داده است؟ نامه‌رسان گفت: اگر بگويم در امانم؟ امام علیه‌السلام فرمود: آرى در امانى. قبيصه عبسى: مردمى را ترك گفتم كه جز [[قصاص]]، چيزى نمى‌ خواهند.
 
 
 
امام علیه‌السلام: قصاص از چه كسى؟ قبيصه عبسى: قصاص از تو! من در حالى شام را ترك كرده و به سوى تو آمدم كه شصت هزار پيرمرد شامى در زير پيراهن عثمان مقتول كه به منبر مسجد دمشق آويخته بود، مى‌ گريستند. امام علي علیه‌السلام سر به آسمان بلند كرد و گفت: بار خدايا تو مى‌ دانى كه من از خون عثمان برى‌ ام.
 
 
 
آنگاه آن حضرت پيك معاويه را به [[دمشق]] بازگردانيد و اين شخص، هنگامى كه مى‌ خواست از شهر مدينه عبور كند، گروهى اطرافش را گرفته و گفتند: اين سگ را كه از سوى سگان آمده است، بكشيد. پيك معاويه با جسارت تمام فرياد مى‌ زد: اى گروه [[قريش]]! سوارگان، سوارگان. سوگند به خدايى كه جانم به دست اوست، روزى چهار هزار رزمنده بر شما وارد مى‌ گردند. جوانان مدينه به خاطر بى‌ ادبى‌ اش، قصد كشتن او را نمودند كه از سوى مأموران امام علي علیه‌السلام پراكنده شدند و نامه‌رسان معاويه به سلامت به سوى دمشق رهسپار شد.<ref> نك: [[تاريخ ابن خلدون]]، ج 1، ص 577؛ [[تاريخ الطبرى]]، ج 4، ص 443؛ [[أنساب الاشراف]]، ص 122.</ref>
 
  
 +
آنگاه آن حضرت پیک معاویه را به دمشق بازگردانید و این شخص، هنگامى که مى‌ خواست از شهر مدینه عبور کند، گروهى اطرافش را گرفته و گفتند: این سگ را که از سوى سگان آمده است، بکشید. پیک معاویه با جسارت تمام فریاد مى‌ زد: اى گروه [[قریش]]! سوارگان، سوارگان. سوگند به خدایى که جانم به دست اوست، روزى چهار هزار رزمنده بر شما وارد مى‌ گردند. جوانان مدینه به خاطر بى‌ ادبى‌ اش، قصد کشتن او را نمودند که از سوى مأموران امام علی علیه‌السلام پراکنده شدند و نامه‌رسان معاویه به سلامت به سوى دمشق رهسپار شد.<ref> نک: تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۵۷۷؛ تاریخ الطبرى، ج ۴، ص ۴۴۳؛ أنساب الاشراف، ص ۱۲۲.</ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 
 
 
==منابع==
 
==منابع==
 
+
* سید تقى واردى، روزشمار تاریخ اسلام، جلد سوم، ماه ربیع الاول.
سيد تقى واردى، روز شمار تاريخ اسلام، جلد سوم، ماه ربیع الاول
 
 
 
 
[[رده:وقایع ماه ربیع الاول]]
 
[[رده:وقایع ماه ربیع الاول]]
 
[[رده:سال ۳۶ هجری قمری]]
 
[[رده:سال ۳۶ هجری قمری]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۱۷

تقویم هجری قمری

روز واقعه:1 ربیع الاول
سال ۳۶ هجری قمری


معاویه بن ابی سفیان که از زمان عمر بن خطاب، حاکم شام بود و در زمان عثمان بر قدرت و استیلایش در آن منطقه افزوده شده بود، از پذیرش خلافت امام علی علیه‌السلام و گردن نهادن به آراى اکثریت قاطع مردم، سر باز زد و یاغی‌گرى آغاز نمود. امام علی علیه‌السلام در آغاز نامه‌ اى براى معاویه نوشت و وى را به پذیرش آراى مردم و گردن نهادن به خلافت بر حق خود فراخواند و نامه را به وسیله شخصى به نام "سبره جهنى" برایش ارسال کرد.

معاویه پس از دریافت نامه، پاسخى نداد و نامه‌رسان را معطل کرد و هرگاه سبره جهنى از او پاسخ‌نامه را مى‌ خواست، شعرى مى‌ خواند که مضمونش در پیش گرفتن صبر و حوصله و سپس پرداختن به جنگ و آنگاه گرفتن حکومت بود.

وى سرانجام در صفر سال ۳۶ قمرى، طومارى براى امام علی علیه‌السلام فرستاد که تماماً سفید و غیرنوشته بود و تنها در بالاى آن نگاشته شده بود: «بسم الله الرحمن الرحیم». آنگاه این عنوان را بر آن نوشته بود: «مِن معاویة الى على بن ابى طالب»! او، این نامه را به شخصى به نام "یزید بن حر" معروف به "قبیصه عبسى"، سپرد و به وى سفارش کرد که هنگام رسیدن به نزد امام علی علیه‌السلام چگونه آن را باز کند و بخواند.

به هر روى، قبیصه عبسى را به همراه نامه‌رسان امام علی علیه‌السلام به مدینه اعزام کرد. آن دو در اول ربیع الاول سال ۳۶ قمرى وارد مدینه منوره گردیده و به نزد حضرت علی علیه‌السلام رسیدند. پیک معاویه به همان صورتى که وى دستور داده بود، طومار را از پایین گرفت و بلند کرد و بدست امام علی علیه‌السلام داد.

آن حضرت، طومار را باز کرد و در آن چیزى جز کلمه "بسم الله" نیافت و با هوشیارى خویش فهمید که معاویه قصد فتنه‌انگیزى و جنگ با آن حضرت را دارد. امام علی علیه‌السلام به پیک معاویه فرمود: در شام چه روى داده است؟ نامه‌رسان گفت: اگر بگویم، در امانم؟ امام علیه‌السلام فرمود: آرى در امانى. قبیصه عبسى: مردمى را ترک گفتم که جز قصاص، چیزى نمى‌ خواهند.

امام علیه‌السلام: قصاص از چه کسى؟ قبیصه عبسى: قصاص از تو! من در حالى شام را ترک کرده و به سوى تو آمدم که شصت هزار پیرمرد شامى در زیر پیراهن عثمان مقتول که به منبر مسجد دمشق آویخته بود، مى‌ گریستند. امام علی علیه‌السلام سر به آسمان بلند کرد و گفت: بار خدایا تو مى‌ دانى که من از خون عثمان برى‌ ام.

آنگاه آن حضرت پیک معاویه را به دمشق بازگردانید و این شخص، هنگامى که مى‌ خواست از شهر مدینه عبور کند، گروهى اطرافش را گرفته و گفتند: این سگ را که از سوى سگان آمده است، بکشید. پیک معاویه با جسارت تمام فریاد مى‌ زد: اى گروه قریش! سوارگان، سوارگان. سوگند به خدایى که جانم به دست اوست، روزى چهار هزار رزمنده بر شما وارد مى‌ گردند. جوانان مدینه به خاطر بى‌ ادبى‌ اش، قصد کشتن او را نمودند که از سوى مأموران امام علی علیه‌السلام پراکنده شدند و نامه‌رسان معاویه به سلامت به سوى دمشق رهسپار شد.[۱]

پانویس

  1. نک: تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۵۷۷؛ تاریخ الطبرى، ج ۴، ص ۴۴۳؛ أنساب الاشراف، ص ۱۲۲.

منابع

  • سید تقى واردى، روزشمار تاریخ اسلام، جلد سوم، ماه ربیع الاول.