ملا صالح مازندرانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۲۸ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۰۶

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


کلیدواژه: ملا صالح مازندرانی، آثار ملا صالح مازندرانی، حوزه علمیه اصفهان

ملا محمدصالح، معروف به ملا صالح مازندرانی، فرزند ملا احمد بن شمس‌الدین طبرسی، سروی، مازندرانی است. وی دانشمندی پارسا، زاهد، محقق، جامع معقول و منقول و دارای اخلاق فاضله و صفات حمیده بود. لقبش حسام‌الدین بود. وی شوهرخواهر علامه محمدباقر مجلسی و داماد ملا محمدتقی مجلسی بود.[۱]

نویسنده معارف و معاریف می‌گوید: یكی از فقهای شیعه، دانشمند بزرگ و زاهد مجاهد، ملا صالح بن ملا احمد سروی طبرسی شخصیتی جامع معقول و منقول كه در دقت نظر شهرت داشته و شرح اصول و روضه كافی او بهترین گواه این مدعی است. آن چنان محتاط بود كه گویند: وی خود می‌گفته می‌خواستم فروع كافی را نیز شرح كنم، ولی چون خود را در مرتبه اجتهاد ندیده و این كار به چنان ملكه‌ای نیاز داشت، از آن صرفنظر نمودم؛ در صورتی كه از شرح اصول و روضه‌اش معلوم است كه وی در این فن نیز اطلاعات وسیع داشته است. از پسوند «سروی» برمی‌آید كه احتمالاً اهل ساری مازندران می‌باشد.[۲]

اصل آن بزرگوار از مازندران و نام والدش ملا احمد است و فقر و پریشانی احوال او (ملا احمد) به درجه كمال رسیده بود. ولهذا از نهایت اضطرار روزی به آخوند مرحوم (ملا صالح مازندرانی) فرمود كه به جهت تحصیل معاش، به مضمون «ارض الله واسعه»[۳] باید تلاش نمود و از من تحمل معاش شما میسر نیست. از جانب من معذورید به هر وجه كه خواهید تنقیح امور خود بنمایید.

ملا صالح از مازندران به دارالسلطنه اصفهان تشریف آورد و در آن اوان كما هو الآن، از جانب سلاطین و اعیان به جهت طلاب علوم دینیه مدارس وظایف معین بود و به قدر رتبه به هر كس چیزی می‌دادند. آخوند چون اول تحصیلش بود ‌در مدرسه، مكان گرفت كه روزی دو «غازبكی» كه دو «فلوس» هند تقریباً می‌باشد، به هر شخصی می‌دادند و آن كفاف اكل (خوردن) را به خوبی نمی‌كرد؛ تا چه رسد به دیگر ضروریات معیشت آن بزرگوار و تا مدتی میسر نبودش كه روشنایی به جهت خود مهیا كند، هنگام مطالعه در پای روشنایی‌هایی كه به جهت عابرین می‌گذاشتند، ایستاده تا صبح مطالعه می‌كرد، تا آن كه از فضل قادر متعال، ‌به اندك زمانی قابلیت مجلس شریف آخوند ملا محمدتقی مجلسی را به هم رسانید و در مجلس آن بزرگوار با علمای نامدار هم سبق شد و در اندك زمانی بر اغلب آن‌ها فایق گردید.[۴]

موقعیت اصفهان

اصفهان یكی از شهرهای مهم و بزرگ جهان به شمار می‌رود. شهر اصفهان از زمان‌های دور، دارای اهمیت و موقعیت خوبی در میان شهرهای ایران است. اصفهان به دلیل موقعیت جغرافیای آن، كه نقطه تلاقی راه‌های شهرهای مختلف است، اهمیت خاصی دارد و انتخاب اصفهان به عنوان پایتخت صفویه، بر عظمت این شهر افزود.

پس از آن كه شاه عباس پایتخت خود را از قزوین به اصفهان انتقال داد، دست به توسعه و آبادانی بیشتر اصفهان زد. پس از احداث بناهای جدید، اصفهان شهری زیبا و باشكوه شده بود كه آب و هوای مطبوع چهار فصل آن بر زیبایی و جاذبه‌هایش می‌افزود.[۵]

حوزه علمیه اصفهان

اصفهان در زمان تحصیل ملا صالح مازندرانی، یكی از معتبرترین و پررونق‌ترین حوزه‌های علمیه جهان اسلام را دارا بود. وجود استادانی كه در علوم متداول زمان، متبحر و برجسته بودند و طلابی كه با شوق بسیار و كمترین هزینه و حداقل امكان معیشتی، به تحصیل دانش می‌پرداختند، حوزه علمیه اصفهان را فعال، پرشور و با اعتبار ساخته بود.

در آن روزگار، تحصیل با تنگدستی و فشار مالی همراه بود، لیكن این مسأله در اراده و شوق جویندگان علم تأثیری نداشت. حوزه اصفهان یكی از پربارترین و غنی‌ترین حوزه‌های دینی از نظر آموزش علوم عقلی و علوم نقلی بود. این فضای آموزشی با استادان متبحری كه در عصر خویش منحصر به فرد و از شاخص‌ترین دانشوران بودند، به وجود آمده بود. حكمت و فلسفه در سطحی عالی در این حوزه تدریس می‌شد؛ به طوری كه در اوایل قرن یازده هجری، از سراسر جهان اسلام برای آموختن فلسفه به اصفهان می‌آمدند.

از سوی دیگر، فقه و حدیث و تفسیر و عرفان توسط بزرگانی چون شیخ بهایی و ملا عبدالله شوشتری ـ استادان ملا صالح مازندرانی ـ در سطحی عالی تدریس می‌شد. یكی از امتیازات حوزه علمیه اصفهان كه آن را به عنوان بزرگترین مركز علمی آن عصر مطرح كرده و از حوزه نجف اشرف شاخص‌تر ساخته بود، تدریس تمامی علوم (فلسفه، عرفان، فقه، حدیث، ‌تفسیر، ادبیات و ریاضیات) در سطحی بالا بود؛ به طوری كه بسیاری از علمای آن حوزه در تمامی علوم نقلی و عقلی تحصیل كرده و متبحر بودند.

هر دانش‌پژوهی با هر سلیقه و انتخابی می‌توانست بهترین‌ها را در حوزه اصفهان بیابد؛ اگر خواهان علم ریاضی بود، می‌توانست برترین استادان ریاضیات را كه صاحب‌نظر و دارای تألیف بودند (مانند شیخ بهائی) بیابد و اگر طالب حكمت و فلسفه بود، با استادانی آشنا می‌شد كه تاریخ فلاسفه را به خوبی می‌شناختند و در تبیین مشرب‌های فلسفی، تبحری تمام داشتند و مانند میرداماد دارای آرای جدید بودند. اگر كسی تشنه عرفان، سیر و سلوك بود و قصد داشت از آینه دل زنگار بشوید، تا علم حقیقت در آن منعكس شود، باز در حوزه علمیه اصفهان والاترین عارفان و وارسته‌ترین سالكان (مانند شیخ بهایی) بودند تا انسان را واله و مجذوب خویش كنند. در فقه و حدیث و تفسیر نیز چنین بود.

اگر نگوییم حوزه اصفهان در این زمینه‌ها نیز عالی‌ترین بود، دست كم در كنار نجف اشرف و مشهد مقدس، از عالی‌ترین‌ها به شمار می‌رفت. اگر در آسمان نجف، چند ستاره می‌درخشید، آسمان حوزه علمیه اصفهان ستاره باران بود و افول ستاره‌ای جای خود را به ظهور و درخشش ستارگانی دیگر می‌داد.[۶]

استادان

ملا صالح مازندرانی از خرمن وجود علمای بزرگی بهره‌های فراوانی گرفت، كه عبارتند از:

  1. محمدتقی مجلسی
  2. شیخ بهایی
  3. ملا عبدالله شوشتری
  4. ملا حسنعلی شوشتری

شاگردان

  1. علامه محمدباقر مجلسی
  2. فیض كاشانی (1007ـ1091 هـ.ق)
  3. میرزا عبدالله اصفهانی تبریزی افندی

تألیفات

  1. حاشیه بر شرح لمعه
  2. حاشیه بر شرح «مختصر الاصول» عضدی
  3. حاشیه بر «معالم» كه در جوانی تألیف كرد. این كتاب با حاشیه «معالم» خلیفه سلطان (سلطان العلماء) به چاپ رسیده است.
  4. شرح بر اصول كافی كه بهترین و كامل‌ترین و زیباترین تألیف وی به شمار می‌رود و در آن از افراط و تفریط اجتناب نموده و اعتراضاتی بر «شرح آخوند ملاصدرا» شده است. این كتاب در 12 مجلد، با تعلیقات علامه میرزا ابوالحسن شعرانی طهرانی به چاپ رسیده است.
  5. شرح بر روضه كافی: در سال 1311 هـ.ق در حاشیه روضه كافی به چاپ رسیده است.
  6. شرح بر «زبده الاصول» شیخ بهائی، به عربی. نسخه‌ای خطی از آن به شماره 4292 در كتابخانه مجلس شورای اسلامی ایران موجود است.[۷]
  7. شرح بر فروع كافی: محدث نوری در «مستدرك الوسایل» می‌نویسد: امیرحامد حسین لكهنوی به من نوشته‌اند كه من به مجلدی از شرح ملا صالح بر فروع كافی مطلع شدم و ملاحظه نمودم. بنابراین، باید مجلدات شرح فروع كافی ملا صالح مفقود الاثر شده باشد.[۸]
  8. شرح قصیده بُرده. نسخه‌ای خطی از آن به شماره 887 در كتابخانه آیت الله مرعشی، در قم موجود است. در آخر شرح؛ نام مؤلف تصریح شده است.[۹] قصیده بُرده از قصایدی است كه در مدح رسول اكرم صلی الله علیه و آله گفته شده است. ناظم قصیده؛ شرف‌الدین ابوعبدالله محمد بن سعید سنهاجی دلاصی بوصیری و نام قصیده «الكواكب الدریه فی مدح خیر البریه» است در 608 هـ.ق متولد و در سال 496 هـ.ق وفات یافته است و در اسكندریه مصر مدفون گردید.
  9. شرح «قصیده دریه» ابی‌بكر محمد بن حسین بن دریه ازدی بصری (متوفی: 321 هـ.ق).
  10. شرح «من لایحضره الفقیه».[۱۰]

تولد و وفات

در هیچ یك از كتب تراجم و رجال، به سال تولد ایشان اشاره نشده است و وفاتش را نیز، با تردید در شوال سال‌های 1080، 1081 و 1086 هـ.ق نوشته‌اند. دو تاریخ اول، بی‌گمان اشتباه و تاریخ فوت همان سال 1086 هـ.ق است. منشأ اشتباه ناقص بودن ماده تاریخ است. آخوند ملا محمدصالح مازندرانی در بقعه پدر زن خود (ملا محمدتقی مجلسی) پایین پا در ایوانچه، دفن كردند و قبری كوتاه بسته دارد. اشعار زیر بر لوح قبر او نقش بسته است:


آه و افسوس و فغان و فریاد افضل و اعلم و امجد شده فوت

یعنی آخوند محمدصالح كز همه بود سرآمد شده فوت

او ملك بود عجب نیست اگر گویمش روح مجرد شده فوت

جست تاریخ وفاتش «زاهد» كه كی آن ذات مؤید شده فوت

هاتفی گفت بتاریخ كه «آه» صالح دین محمد شده فوت.[۱۱]

پانویس

  1. ریحانه الادب، محمدعلی مدرس تبریزی، ج 5، ص 146.
  2. معارف و معاریف، سید مصطفی حسینی دشتی، ج 6، ص 639.
  3. سوره زمر، 10.
  4. مرآت الاحوال جهان نما، آقا احمد بن محمدعلی بهبهانی، مقدمه و تصحیح و حواشی به اهتمام علی دوانی، ص 127ـ128.
  5. محمدتقی مجلسی، سید حمید میرخندان، ص 29.
  6. محمدتقی مجلسی، ص 33ـ34.
  7. فهرست كتابخانه مجلس، ج 11، ص 302.
  8. فهرست كتابخانه مدرسه عالی شهید مطهری، سپهسالار سابق، ج 1، ص 259.
  9. فهرست كتابخانه مرعشی، ج 3، ص 83.
  10. زندگینامه علامه مجلسی، سید مصلح‌الدین مهدوی، ج 2، ص 323 و 324؛ فوائد الرضویه، شیخ عباس قمی، ص 543 و ریحانه الادب، محمدعلی مدرس تبریزی، ج 5، ص 147.
  11. زندگینامه علامه مجلسی، ج 2، ص 324.

منابع

تلخيص از مجموعه گلشن ابرار، جلد 3، زندگی نامه "صالح مازندرانی" از علي براري فندري