محمد بن اورمه قمی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۲۴ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«محمد بن اورمه قمی» یکی از محدثان بزرگ و ارجمند شیعه است.

معرفی اجمالی محمد بن اورمه قمی

اسم او محمد، نام پدرش اُورَمه و کنیه اش؛ ابوجعفر است.[۱]

هر چند، دقیقاً نمی توان تاریخ طلوع ابوجعفر محمد بن اورمه؛ ستاره حرم اهل بیت علیهم‌السلام و محدث گرانقدر را مشخص کرد؛ ولی از آنجا که وی حضرت امام رضا و حضرت امام هادی علیهاالسلام را درک کرده است، می توان گفت او در اواخر سده دوم هجری چشم به جهان گشود.

یار امام

شیخ طوسی در یکجا، او را از یاران حضرت امام رضا علیه‌السلام می داند.[۲] و از بعضی اخبار و روایات همچنین استفاده می شود که وی خدمت امام هادی علیه‌السلام را نیز درک کرده است و در روزهائی که امام در زندان سامرا بود ابن اورمه به دیدار وی می‌رفت.

محمد بن اورمه قمی از نگاه دیگران

در کتاب‌های تراجمی که درباره شخصیت مورد نظر ما سخن گفته اند، پیرامون وثاقت و مقام او سه نظریه دیده می شود: بعضی از بزرگان او را از نظر روایتی ضعیف شمرده اند.[۳] جمعی دیگر در قبول و یا عدم قبول روایاتش دچار تردید شده اند.[۴] و عده زیادی از دانشوران و بزرگان شیعه به این محدث توانمند اعتماد کرده اند و ضمن قبول اخباری که از او نقل می شود به بزرگی شخصیتش اعتراف دارند؛[۵] حتی مرحوم آیت الله خوئی به نقل یکی از رجال شناسان برجسته، نقل می فرماید که: «محمد بن اورمه مورد اعتماد و وثاقت است».[۶]

چرا تضعیف؟

چنانچه «نجاشی» و «ابن غضائری» دو تن از فرزانگان علم رجال و درایت، گفته اند: «علت تضعیف محمد بن اورمه این بود که بعضی او را به «غلو در مذهب» متهم کرده بودند. به این معنی که از روایات و اخباری که این محدث در شأن و مقامات معنوی امامان معصوم علیهم‌السلام نقل کرده است، غلو و تندروی استفاده می شود و گویا او ائمه علیهم‌السلام را از مقام خودشان بالاتر برده است و نعوذ بالله برای آنان جنبه «خدائی» قائل شده است».

اما مطالب و مسائلی که جمعی از دانشمندان قدیم شیعه «غلو» به حساب می آورند، تمام بزرگان و علماء شیعه در چند قرن اخیر، آن فضائل و مناقب و مقامات معنوی را نه تنها غلو و تندروی نمی دانند؛ بلکه آن‌ها را برای وجود مقدس پیامبر اکرم و امامان معصوم علیهم السلام شیعه ثابت دانسته، نقل آن‌ها را نشانه شیعه بودن راستین راوی می دانند.

بنا به نوشته نجاشی، رجال شناس معروف، این سوء تفاهم سبب گردید برخی از علمای قم برخوردهای تند و تیزی را با وی آغاز کنند و او را به سختی در تنگنا قرار دهند تا این که بعدها تقوا و صداقت وی بر همگان آشکار شد. در چندین مورد از نزدیک مشاهده شد که این محدث توانا شب‌ها را همواره به نماز و راز و نیاز با خداوند خویش به صبح می رساند و دامنش از هر گونه اتهام، پاک و بی آلایش است. آنگاه مقابله با وی به پایان رسید. این عالم رجالی اضافه می کند: «کتاب‌های او تماماً صحیح و معتبر است مگر آنچه در تفسیر باطل است».[۷]

در خلاصة الاقوال می نویسد: «آن جماعت که به قصد کشتن او آمدند، چند شب این کار را تکرار کردند. با کمال شگفتی دیدند که نه تنها او از دین خارج نشده بلکه بسیار انسان متعهد و اهل شب زنده داری است».[۸]

مرحوم علامه و آیت الله خوئی، نیز از قول ابن غضائری[۹]، درباره محمد بن اورمه می گوید: «اگر چه قمی ها به او نسبت «اهل غلو» داده اند؛ اما اخباری که از او به ما رسیده، پاک و پاکیزه است. در آن‌ها هیچ خبری که نشان دهنده این مطلب باشد، دیده نشده است و من گمان دارم، او مورد تهمت قرار گرفته است». بعداً می نویسد: «من خود دست خط و توقیعی از امام هادی علیه‌السلام دیدم که امام به جمعی از دانشمندان قم نوشته اند و دامن او را از این سخنان تهمت آمیز پاک کرده اند».[۱۰]

ویژگی‌های اخلاقی محمد بن اورمه قمی

به چند ویژگی از صفات برجسته او اشارت می شود:

  • 1- اهل عبادت و شب زنده‌داری: وی یکی از برجسته ترین مردان خدا به شمار می رفت؛ زیرا اساساً پیوند انسان با خدا، بیشتر در نماز ظهور می یابد. همان‌طور که اشاره شد آن‌هایی که مأمور کشتن او بودند، چند شب متوالی برای اجرای مأموریت آمدند؛ ولی او را در حال نماز دیدند و با خود گفتند: چطور این شخص از دین خارج شده است! لذا بدون انجام کاری برگشتند.
  • 2- اهل درایت و فهم: محمد تنها یک راوی و ناقل اخبار نبود؛ بلکه با روش‌های تحقیق و دقت و درایت، روایات را در کتاب های خود جمع‌آوری کرد. لذا گزارشگرانِ تراجم علماء درباره کتاب هایش نوشته اند: «همه صحیح و معتبر و در کمال دقت است».[۱۱]
  • 3- ولایت مداری: صفت متعالی ولایت مداری که در این انسان بزرگوار وجود داشت، از روایت کشف الغمه کاملاً مشخص می شود.

«اربلی» در «کشف الغمه» می نویسد: محمد بن اورمه گفت: در زمان حاکمیت سیاه و استبدادی متوکل عباسی به سامرا رفتم. در سامرا خود را نزد «سعید» که در دربار متوکل موقعیت بالایی داشت و ضمناً زندانبان امام هادی علیه‌السلام بود، رساندم. آن زمان متوکل، امام را بدست آن شخص جنایتکار سپرده بود تا امام را به شهادت برساند.

سعید به من گفت: آیا دوست داری «خدایت» را ببینی؟ گفتم: سبحان الله! خدای من آن خدایی است که دیده ها او را نمی بینند. او گفت: منظور من آن کسی است که شما شیعیان اعتقاد دارید که او رهبر و پیشوای شما است. در پاسخ گفتم: مانعی ندارد. بله دوست دارم آن امام همام را زیارت کنم.

سعید گفت: من مأمورم که او را بکشم و فردا این نقشه را عملی خواهم کرد؛ زمانی که نامه رسان از نزد او (امام هادی علیه‌السلام) بیرون شد، تو پیش او برو.

نامه رسان از محضر امام خارج شد و من خدمت امام رفتم، دیدم امام نشسته اند و در کنارش قبری کنده اند. سلام و عرض ارادت کردم و با دیدن این منظره اشک‌هایم جاری شد. فرمود: چرا گریه می کنی؟ گفتم: این قبر و منظره غریبی را که می بینم، مرا به گریه انداخت.

حضرت فرمود: گریه نکن! دشمنان ما موفق به این کار نخواهند شد. دو روز بیشتر نخواهد گذشت که خداوند خون متوکل و وزیرش (فتح بن خاقان) را به زمین خواهد ریخت و کشته خواهند شد.

محمد بن اورمه گوید: به خدا قسم دو روز نگذشته بود که متوکل با توطئه پسرش، منتصر کشته شد.[۱۲] از این روایت همچنین بدست می آید؛ او شخصیتی معروف به تشیع و نیز منزه از غلو بود.

  • 4- اهل تألیف: امامان معصوم به اصحاب و یاران خود توصیه می فرمودند که اخبار و روایت های ما را در کتاب ها جمع‌آوری کنید تا برای همه نسل ها باقی بماند و از آن روایات، در زمینه اعتقادات و اخلاق و فقه و مسائل اجتماعی و سیاسی اسلام، استفاده شود. بر همین اساس امام صادق علیه‌السلام به مفضل فرمود: «بنویس و اخبار ما را بین امت منتشر کن».[۱۳]

همین تأکیدات و توصیه ها بود که اصحاب و دانشمندان شیعه را در صدر اول، وادار به تألیف کتاب های چهارصدگانه کرد که مبنای کتاب های اربعه شیعه است.

محمد بن اورمه نیز از این امتیاز برخوردار بود و کتاب های مفیدی در زمینه های اعتقادی و فقه تألیف کرد. بزرگان ما حدود 43 کتاب را برای او در فهرست های خود نام برده اند. جالب این که نام یکی از این کتاب‌ها «الرد علی الغلاة» است؛ ردیه بر علیه غلوکنندگان در دین.[۱۴]

تألیفات محمد بن اورمه قمی

فهرست تعداد دیگری از کتاب‌هایش این چنین است: کتاب الوضوء، کتاب الصلوة، کتاب الصیام، کتاب الحج، کتاب النکاح، کتاب الطلاق، کتاب الحدود، کتاب الدیات، کتاب المزار، کتاب التجارات، کتاب المکاسب، کتاب الخمس، کتاب الدعاء، کتاب الزهد و...[۱۵]

اساتید محمد بن اورمه قمی

از محضر چند نفر از بزرگان علم حدیث بهره برد که برخی ز آن‌ها عبارتند از:

  1. ابراهیم بن حکم
  2. یحیی بن یحیی
  3. علی بن محمد بن محمد
  4. حسن بن محبوب
  5. زیاد قندی
  6. احمد بن حسن میثمی
  7. اسماعیل بن ابان وراق[۱۶]

بعضی از این اشخاص در نهایت عظمت و جلالت بودند. مانند حسن بن محبوب که از اصحاب اجماع و از بزرگترین یاران امام رضا علیه‌ السلام بود.[۱۷]

شاگردان محمد بن اورمه قمی

  1. حسن بن حسن بن ابان[۱۸]
  2. معلی بن محمد[۱۹]
  3. سهل بن زیاد[۲۰]
  4. صالح بن ابی حماد[۲۱]

گزیده ای از روایات او

  • وضو داشتن: با واسطه از انس بن مالک نقل می کند که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: ای انس! در زندگی کوشش کن بیشتر وقت ها با وضو و طهارت باشی تا خداوند بر طول عمر تو بیفزاید. اگر می توانی شب و روز را با وضو باش؛ چون اگر با طهارت از دنیا بروی، گویی به عنوان «شهید» از دنیا رفته ای. بر هر کس می رسی، سلام کن تا خداوند بر ثواب های تو بیفزاید. پیران مسلمان را احترام کن و بچه های آنان را مورد مهر و محبت خود قرار بده.[۲۲]
  • ویژگی یک مؤمن: از حضرت امام صادق علیه‌ السلام نقل می کند که امام فرمود: مؤمن انسانی بردبار است که کار جاهلانه و غیرمؤدبانه نمی کند. اگر در حق او بی احترامی کنند، حلم و بردباری ورزد. به کسی ستم روا نمی دارد اما اگر مورد ستم قرار گیرد، بخشش پیشه کند. بخیل نیست و اگر درباره او بخل کنند، او صبوری پیشه می سازد.[۲۳]

وفات محمد بن اورمه قمی

همان طور که تاریخ طلوع این ستاره آسمان علم و حدیث دقیقاً مشخص نشد، تاریخ غروب وی نیز در هاله ای از ابهام قرار دارد ولی از روایت «کشف الغمه» بدست می آید که او در سالی که متوکل عباسی کشته شد، (247 ه.ق) زنده بود،[۲۴] اما این که در چه سالی رحلت کرد، معلوم نیست.

پانویس

  1. رجال شیخ طوسی، ص512؛ فهرست شیخ طوسی، ص143؛ نجاشی، ص231؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص115 و منابع دیگر.
  2. رجال شیخ طوسی، ص392.
  3. همان، ص512.
  4. خلاصة الاقوال، علامه حلی، ص253.
  5. تنقیح المقال، علامه ممقانی، ج2، ص84 و معجم رجال الحدیث، علامه خوئی، ج15، ص115.
  6. معجم رجال الحدیث، ج15، ص115.
  7. رجال نجاشی، ص232.
  8. خلاصة الاقوال، ص253.
  9. ابن غضائری در زمینه شناخت رجال حدیث، مردی بسیار بزرگ و سختگیر و اهل دقت بود و بسیاری از روایتگران احادیث شیعه را تنها به عنوان این که در آن‌ها یک نقطه منفی یافته، رد می کند.
  10. خلاصة الاقوال، ص253 و معجم رجال الحدیث، ج15، ص156.
  11. رجال نجاشی، ص233؛ تنقیح الرجال، ممقانی، ج2، ص 84 و معجم رجال الحدیث، ج15، ص255.
  12. کشف الغمه، ج2، ص394 و معجم رجال الحدیث، ج15، ص156.
  13. اصول کافی، ج1، ص52.
  14. فهرست شیخ، ص143 و رجال نجاشی، ص233.
  15. همان مدارک.
  16. رجال نجاشی، ص233؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص256؛ فهرست شیخ، ص143، توحید صدوق، ص75، 178، 141، 142 و امالی مفید، ص60.
  17. خلاصة الاقوال، ص37.
  18. امالی مفید، ص60 و توحید صدوق، ص75.
  19. بحارالانوار، ج22، ص125.
  20. همان، ج46، ص282.
  21. همان.
  22. امالی مفید، ص60 و بحارالانوار، ج80، ص305.
  23. اصول کافی، ج2، ص235.
  24. حیوة الحیوان، دمیری مصری، ج1، ص120.


منابع

  • ابوالحسن ربانى صالح‌آبادى، ستارگان حرم، جلد 6.
  • ابوجعفر محمد بن اورمه قمی، ویستا، بازیابی: 6 اسفند 1392.