رعایت ادبیات دانشنامه ای متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

لیلة المبیت: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
 
{{تقویم|روز= 1 ربیع الاول|سال= سال ۱ هجری قمری}}  
 
{{تقویم|روز= 1 ربیع الاول|سال= سال ۱ هجری قمری}}  
'''لیلة المبیت''' شبی است که [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] علیه السلام به جای [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله در بستر آن حضرت خوابید تا رسول خدا(ص) از توطئه قتلی که مشرکان [[مکه|مکه]] برای او ریخته بودند بتواند جان سالم به در ببرد و از مکه به [[مدینه]] هجرت بنماید. این واقعه در اول [[ربیع الاول]] سال چهاردهم [[بعثت]] که بعدا سال ۱ هجری قرار داد شد به وقوع پیوست. عمل حضرت علی علیه السلام در لیله المبیت یکی از فضائل امام علی علیه السلام است و در شأن آن آیه ۲۰۷ [[سوره بقره]] نازل شد.
+
'''«لیلة المبیت»''' شبی است که [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] علیه السلام به جای [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله در بستر آن حضرت خوابید تا رسول خدا از توطئه قتلی که مشرکان [[مکه|مکه]] برای او ریخته بودند بتواند جان سالم به در ببرد و از مکه به [[مدینه]] هجرت بنماید. این واقعه در اول [[ربیع الاول]] سال چهاردهم [[بعثت]] -که بعدا سال ۱ هجری قرار داده شد- به وقوع پیوست. عمل حضرت علی علیه السلام در لیلة المبیت یکی از فضائل ایشان است که در شأن آن [[آیه 207 سوره بقره|آیه ۲۰۷ سوره بقره]] نازل شد.
  
==توطئه دارالندوه==
+
==توطئه در دارالندوه==
اشراف [[قریش]] در [[دار الندوه]] گرد هم آمدند. حاضران از خاندان‌هاى بنى عبد شمس، نوفل، عبد الدار، جمح، سهم، اسد، مخزوم و دیگر خانواده‌هاى مکه بودند و اجازه ندادند که احدى از [[تهامه]] وارد شود، زیرا تهامى‌ها هوادار محمّد (صلی الله علیه و اله و سلم) بودند. همچنان که مواظب بودند تا احدى از خاندان [[هاشم بن عبد مناف|هاشم]] یا کسانى که به گونه‌اى با آن‌ها ارتباط دارند، از این جریان باخبر نشود.<ref>  تاریخ الخمیس، ۱/ ۳۲۱؛ سیره حلبى، ۲/ ۲۵؛ نور الابصار، ۱۵. </ref>
+
اشراف [[قریش]] در «[[دار الندوه]]» گرد هم آمدند. حاضران از خاندان‌هاى بنى عبد شمس، نوفل، عبد الدار، جمح، سهم، اسد، مخزوم و دیگر خانواده‌هاى مکه بودند و اجازه ندادند که احدى از [[تهامه]] وارد شود، زیرا تهامى‌ها هوادار [[حضرت محمد]] (صلی الله علیه و آله) بودند. همچنان که مواظب بودند تا احدى از خاندان [[هاشم بن عبد مناف|هاشم]] یا کسانى که به گونه‌اى با آن‌ها ارتباط دارند، از این جریان باخبر نشود.<ref>  تاریخ الخمیس، ۱/ ۳۲۱؛ سیره حلبى، ۲/ ۲۵؛ نور الابصار، ۱۵. </ref>
  
مطابق گزارش‌ها، شیطان نیز در چهره پیرى نجدى همراه آنان وارد مجلس شد.<ref>  تاریخ الامم و الملوک، ۲/ ۶۸؛ تاریخ الخمیس، ۱/ ۳۲۱- ۳۲۲. </ref> آن‌ها با هم مشورت و رایزنى کردند که با محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) چه کنند؟
+
مطابق گزارش‌ها، [[شیطان]] نیز در چهره پیرى [[نجد|نجدى]] همراه آنان وارد مجلس شد.<ref>  تاریخ الامم و الملوک، ج2، ص370؛ تاریخ الخمیس، ۱/ ۳۲۱- ۳۲۲. </ref> آن‌ها با هم مشورت و رایزنى کردند که با محمّد (صلی الله علیه و آله) چه کنند؟
پیشنهادهایى مطرح شد، از جمله کسى گفت: او را به زنجیر آهنى بسته حبس نمایند، امّا احتمال دادند که با یارانش ارتباط برقرار کند و آنان، او را آزاد کنند. پیشنهاد شد او را به سرزمین ‌هاى دیگر تبعید کنند؛ چنان دیدند که این کار به محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) امکان مى ‌دهد تا به نشر و ترویج دین خود همّت گمارد. در نهایت رأى آنان بر پیشنهاد [[ابوجهل]] یا شیطان قرار گرفت که از هر قبیله یک جوان دلیر و نسب‌دار انتخاب کنند و آنگاه به هر کدام از جوانان یک شمشیر برّنده بدهند و آنان با شمشیرهاى خود بر پیامبر (ص) وارد شوند و دسته‌ جمعى او را بکشند و خون او در میان همه قبایل پراکنده شود و بنى [[عبدمناف|عبد مناف]] نتوانند با همه طوایف قریش بجنگند و ناچار به گرفتن دیه تن در دهند و آنان هم دیه مى‌دهند. بدین ترتیب کار پایان مى ‌یابد.
+
پیشنهادهایى مطرح شد، از جمله کسى گفت: او را به زنجیر آهنى بسته حبس نمایند، امّا احتمال دادند که با یارانش ارتباط برقرار کند و آنان، او را آزاد کنند. پیشنهاد شد او را به سرزمین ‌هاى دیگر تبعید کنند؛ چنان دیدند که این کار به محمّد (صلی الله علیه و آله) امکان مى ‌دهد تا به نشر و ترویج دین خود همّت گمارد. در نهایت رأى آنان بر پیشنهاد [[ابوجهل]] یا شیطان قرار گرفت که از هر قبیله یک جوان دلیر و نسب‌دار انتخاب کنند و آنگاه به هر کدام از جوانان یک شمشیر برّنده بدهند و آنان با شمشیرهاى خود بر پیامبر (ص) وارد شوند و دسته‌ جمعى او را بکشند و خون او در میان همه قبایل پراکنده شود و بنى [[عبدمناف|عبد مناف]] نتوانند با همه طوایف قریش بجنگند و ناچار به گرفتن [[دیه]] تن در دهند و آنان هم دیه مى‌دهند. بدین ترتیب کار پایان مى ‌یابد.
  
==على (ع) در بستر پیغمبر (ص)==
+
==حضرت على در بستر پیامبر==
به دنبال توطئه دار الندوه، [[فرشته وحى]] پیامبر را از نقشه شوم مشرکان آگاه ساخت و دستور الهى را به او ابلاغ کرد که باید هر چه زودتر [[مکه]] را به عزم [[یثرب|یثرب]] ترک کند. رسول اکرم (ص) على (ع) را از توطئه قریش خبر داد و او را فرمود که در بسترش بخوابد. على (ع) گفت: اى پیامبر خدا، آیا با خوابیدن من در آنجا تو سالم مى‌ مانى؟ پیامبر (ص) فرمود: بلى، على (ع) خنده‌اى تبسّم‌ آمیز کرد و به شکرانه این افتخار، سر به [[سجده]] گذاشت. سپس در بستر پیامبر (ص) خوابید و برد خصوصى حضرت را روى خود کشید.
+
به دنبال توطئه دار الندوه، [[فرشته وحى]] پیامبر را از نقشه شوم مشرکان آگاه ساخت و دستور الهى را به او ابلاغ کرد که باید هر چه زودتر [[مکه]] را به عزم [[یثرب|یثرب]] (مدینه) ترک کند. [[پیامبر اسلام|رسول اکرم]] (صلی الله علیه و آله) [[حضرت على]] (علیه‌السلام) را از توطئه قریش خبر داد و او را فرمود که در بسترش بخوابد. على (ع) گفت: اى پیامبر خدا، آیا با خوابیدن من در آنجا تو سالم مى‌ مانى؟ پیامبر (ص) فرمود: بلى، على (ع) تبسّمی کرد و به شکرانه این افتخار، سر به [[سجده]] گذاشت. سپس در بستر پیامبر (ص) خوابید و بُرد خصوصى آن حضرت را روى خود کشید.
  
پیامبر (ص) در حالى از خانه خارج شد که قریش خانه را در محاصره داشتند و انتظار مى ‌کشیدند تا بخوابد. رسول خدا (ص) به هنگام بیرون شدن از خانه، این‌ آیه را تلاوت مى ‌کرد:«{{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ}}».<ref>  یس (۳۶): ۹. </ref>و ما فراروى آن‌ها سدّى و پشت سرشان سدّى نهاده و پرده‌اى بر (چشمان) آنان فروگسترده‌ ایم؛ در نتیجه نمى ‌توانند ببینند.
+
پیامبر (ص) در حالى از خانه خارج شد که قریش خانه را در محاصره داشتند و انتظار مى ‌کشیدند تا بخوابد. رسول خدا (ص) به هنگام بیرون شدن از خانه، این‌ [[آیه]] را تلاوت مى ‌کرد: «{{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْ بَینِ أَیدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَینَاهُمْ فَهُمْ لَا یبْصِرُونَ}}»؛<ref>  [[سوره یس]]، ۹. </ref> و ما فراروى آن‌ها سدّى و پشت سرشان سدّى نهاده و پرده‌اى بر (چشمان) آنان فروگسترده‌ ایم؛ در نتیجه نمى ‌توانند ببینند.
  
آنگاه مشت خاکى برگرفت و بر سر آنان پاشید و بى‌آنکه او را ببینند، از میان ایشان گذشت و راهى [[کوه ثور|غار ثور]] شد. برخى نیز مى  گویند هنگامى که پیامبر از خانه خارج شد همه آنان را خواب ربوده بود و پیامبر از غفلت آنان استفاده کرد. ولى این نظر دور از حقیقت است و هرگز شخص عاقل باور نمى  کند که چهل آدم کش که خانه را براى این محاصره کرده بودند که پیامبر از خانه بیرون نرود تا در وقت مناسب او را بکشند، ماموریت خود را آن چنان سرسرى بگیرند که همگى باخیال آسوده بخوابند! ولى بعید نیست، همان طور که برخى نوشته اند، پیامبر پیش از گرد آمدن تروریست ها، خانه را ترک گفته بود.<ref>سیره حلبى، ج ۲، ص ۳۲.</ref>
+
آنگاه مشت خاکى برگرفت و بر سر آنان پاشید و بى‌آنکه او را ببینند، از میان ایشان گذشت و راهى [[کوه ثور|غار ثور]] شد. برخى نیز مى  گویند هنگامى که پیامبر از خانه خارج شد همه آنان را خواب ربوده بود و پیامبر از غفلت آنان استفاده کرد. ولى این نظر دور از حقیقت است و هرگز شخص عاقل باور نمى  کند که چهل آدم‌کُش که خانه را براى این محاصره کرده بودند که پیامبر از خانه بیرون نرود تا در وقت مناسب او را بکشند، ماموریت خود را آنچنان سرسرى بگیرند که همگى با خیال آسوده بخوابند! ولى بعید نیست، همان طور که برخى نوشته اند، پیامبر پیش از گرد آمدن آنان، خانه را ترک گفته بود.<ref>سیره حلبى، ج ۲، ص ۳۲.</ref>
  
گویند: مشرکان قریش، على را همچون پیامبر (ص) سنگ‌باران کردند و او به خود مى ‌پیچید، و سرش را زیر پارچه کرده بود و تا صبح بیرون نیاورد.
+
گویند: مشرکان قریش، حضرت على را همچون پیامبر صلی الله علیه و آله سنگ‌باران کردند و او به خود مى ‌پیچید، و سرش را زیر پارچه کرده بود و تا صبح بیرون نیاورد. ماموران قریش، نخست تصمیم گرفته بودند که نیمه شب به خانه پیامبر هجوم آورند، ولى به عللى از این تصمیم منصرف شدند و سرانجام قرار گذاشتند در فروغ صبح وارد خانه شوند و ماموریت خود را انجام دهند. قریش صبحگاهان به على علیه السلام یورش بردند و تا او چشم خود را به آنان باز کرد، با شمشیرهاى کشیده به او حمله آوردند. اما چون به او نگریستند، دریافتند که على است. گفتند: هدف ما تو نبودى. یارت (پیامبر) چه کرد؟ فرمود: از او چیزى نمى‌دانم.<ref> امالى طوسى، ۲/ ۸۲- ۸۳.</ref>
  
یعقوبی می نویسد: خداى عز و جل در آن شب به [[جبرئیل]] و [[میکال|میکائیل]] وحى کرد که من یکى از شما دو نفر را محکوم بمرگ کرده‌ ام، کدامیک حاضر است در راه رفیقش از خود بگذرد؟ پس هر دو زندگى را برگزیدند و خداى بان دو وحى کرد که چرا مانند على بن ابى طالب نبودید؟ من میان او و محمد برادرى انداختم و عمر یکى از آن دو را بیشتر قرار دادم پس على مرگ را برگزید و زندگى را براى محمد خواست و در بستر او خوابید، اکنون بزمین فرود آیید و او را از دشمنش نگهدارى کنید. پس جبرئیل و میکائیل فرود آمدند و یکى از آن دو بالاى سر و دیگرى در پایین پاى على نشستند تا او را از دشمنش پاسبانى کنند و سنگها را از او بدور دارند و جبرئیل می گفت: بخ بخ لک یا بن ابى طالب، من مثلک یباهى الله بک ملائکة سبع سماوات،" به به تو را اى پسر ابو طالب کیست مانند تو؟ خدا بواسطه تو بر ملائکه هفت آسمان مباهات مى‌نماید."<ref>تاریخ ‌یعقوبى ، ترجمه محمد ابراهیم آیتی،ج‌۱، ص۳۹۸ </ref>
+
[[ابن واضح یعقوبی|یعقوبی]] (م، بعد ۲۹۲) می نویسد: خداى عز و جل در آن شب به [[جبرئیل]] و [[میکال|میکائیل]] وحى کرد که من یکى از شما دو نفر را محکوم به مرگ کرده‌‌ام، کدامیک حاضر است در راه رفیقش از خود بگذرد؟ پس هر دو زندگى را برگزیدند و خداى به آن دو وحى کرد که چرا مانند على بن ابى طالب نبودید؟ من میان او و محمد برادرى انداختم و عمر یکى از آن دو را بیشتر قرار دادم، پس على مرگ را برگزید و زندگى را براى محمد خواست و در بستر او خوابید، اکنون به زمین فرود آیید و او را از دشمنش نگهدارى کنید. پس جبرئیل و میکائیل فرود آمدند و یکى از آن دو بالاى سر و دیگرى در پایین پاى على نشستند تا او را از دشمنش پاسبانى کنند و سنگها را از او به دور دارند و جبرئیل می گفت: "بَخ بَخ لک یا بن ابى طالب، مَن مثلک یباهى الله بک ملائکة سبع سماوات،" به به تو را اى پسر ابو طالب، کیست مانند تو که خدا بواسطه تو بر ملائکه هفت آسمان مباهات مى‌نماید؟<ref>تاریخ ‌یعقوبى، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج‌۱، ص۳۹۸. </ref><ref>بحارالأنوار، ج۱۹، ص۳۹، به نقل از احیاء العلوم غزالی.</ref>
  
==یورش به خانه پیامبر==
+
در تفسیر [[مجمع البیان]] آمده است: هنگامى که حضرت علی در بستر پیامبر اکرم خوابید تا پیامبر از دسیسه مشرکان بگریزد، [[جبرئیل|جبرئیل]] در بالاى سر حضرت علی و [[میکائیل|میکائیل]] در پایین پاهایش قرار گرفته (و او را محافظت مى‌ نمودند) و جبرئیل به آن حضرت، مى‌ گفت: آفرین و خوشا به افرادى مانند تو، اى پسر ابى‌طالب که خداوند متعال در میان فرشتگانش به تو مباهات مى‌ کند.<ref> مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج ۱-۲، ص ۵۳۵؛ تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۴۶؛ تاریخ الیعقوبى، ج ۱، ص ۳۵۸.</ref>
  
ماموران قریش، نخست تصمیم گرفته بودند که نیمه شب به خانه پیامبر هجوم آورند، ولى به عللى از این تصمیم منصرف شدند و سرانجام قرار گذاشتند در فروغ صبح وارد خانه شوند و ماموریت خود را انجام دهند. قریش صبحگاهان به على (ع) یورش بردند و تا او چشم خود را به آنان باز کند، با شمشیرهاى کشیده به او حمله آوردند. [[خالد بن ولید]] از همه جلوتر بود، على پرید و با تردستى و چالاکى، دستش را گرفت و به هم پیچاند. على (ع) شمشیر را از دست خالد گرفت و با آن به قریش سخت گرفت. مشرکان از جلوى او به بیرون‌ خانه گریختند، چنان که گوسفند مى‌رمد. چون به او نگریستند، دریافتند که على است. پرسیدند: تو على هستى؟ گفت: من على هستم. گفتند: هدف ما تو نبودى. یارت چه کرد؟ فرمود: از او چیزى نمى‌دانم.<ref> امالى طوسى، ۲/ ۸۲- ۸۳.</ref>
+
==نزول آیه‌ای از قرآن در این‌باره==
 +
خداوند متعال براى تحسین و تقدیر از فداکاری [[حضرت علی]] علیه‌السلام آیه ‌۲۰۷ [[سوره بقره]] را بر پیامبرش نازل کرد و جان نثارى، فداکارى، تعهد و ایمان او را ستود. خداوند متعال در این [[آیه]] مبارکه فرمود: «{{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}»؛<ref> [[سوره بقره]]، آیه ۲۰۷.</ref> و از میان مردم کسى است که جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى‌فروشد، و خدا نسبت به [این‌] بندگان مهربان است».
  
در روایات دیگری آمده است در این موقع، از فرط عصبانیت به سوى حضرت على علیه السلام حمله بردند و او را به سوى [[مسجدالحرام]] کشیدند، ولى پس از بازداشت مختصرى ناگزیر آزادش ساختند و در حالى که خشم گلوى آنان را مى‌فشرد تصمیم گرفتند که از پاى ننشینند تا جایگاه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم را کشف کنند.<ref>[[تاریخ طبرى]]، ج ۲، ص ۹۷.</ref>
+
تمامى مفسران [[شیعه|شیعه]] و اکثر مفسران [[اهل سنت]]، معتقدند که [[شأن نزول]] این آیه، فداکارى حضرت علی علیه‌السلام در لیلة المبیت و در بیان فضیلت و مقام آن حضرت است. [[شیخ طبرسی|طبرسی]] صاحب تفسیر "[[مجمع البیان|مجمع البیان]]" گوید: این آیه در میان راه [[مکه]] و [[مدینه|مدینه]]، به هنگام [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت پیامبر]] صلی الله علیه و آله بر آن حضرت نازل گردید.<ref> مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج ۱-۲، ص ۵۳۵؛ تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۴۷.</ref>
 
 
==نزول آیه‌ای از قرآن در اینباره==
 
خداوند متعال براى تحسین و تقدیر از فداکاری امیرمؤمنان علیه‌السلام آیه ‌اى بر پیامبرش نازل کرد و جان نثارى، فداکارى، تعهد و ایمان حضرت علی علیه‌السلام را ستود. خداوند متعال در این آیه مبارکه فرمود: «{{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}»؛<ref> [[سوره بقره]]، آیه ۲۰۷.</ref> و از میان مردم کسى است که جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى‌فروشد، و خدا نسبت به [این‌] بندگان مهربان است.».
 
 
 
تمامى مفسران [[شیعه|شیعه]] و اکثر مفسران [[اهل سنت]]، معتقدند که [[شأن نزول]] این آیه فداکارى حضرت علی علیه‌السلام در لیلة المبیت و در بیان فضیلت و مقام آن حضرت است. [[شیخ طبرسی|طبرسی]] صاحب تفسیر "[[مجمع البیان|مجمع البیان]]" گوید: این آیه در میان راه [[مکه]] و [[مدینه|مدینه]]، به هنگام [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت پیامبر]] صلی الله علیه و آله بر آن حضرت نازل گردید.<ref> [[مجمع البیان فى تفسیر القرآن]]، ج ۱-۲، ص ۵۳۵؛ تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۴۷.</ref>
 
 
 
در همین تفسیر آمده است: هنگامى که حضرت علی علیه‌السلام در بستر پیامبر صلی الله علیه و آله خوابید تا پیامبر صلی الله علیه و آله از دسیسه مشرکان بگریزد، [[جبرئیل|جبرئیل]] در بالاى سر حضرت علی علیه‌السلام و [[میکائیل|میکائیل]] در پایین پاهایش قرار گرفته (و او را محافظت مى‌ نمودند) و جبرئیل به آن حضرت، مى‌ گفت: آفرین و خوشا به افرادى مانند تو، اى پسر ابى‌طالب که خداوند متعال در میان فرشتگانش به تو مباهات مى‌ کند و به تو مى‌ نازد.<ref> مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج ۱-۲، ص ۵۳۵؛ تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۴۶؛ تاریخ الیعقوبى، ج ۱، ص ۳۵۸.</ref>
 
  
 
==نکاتی در مورد این فداکاری بزرگ==
 
==نکاتی در مورد این فداکاری بزرگ==
  
دو مطلب تاریخی گواه می  دهد که عمل حضرت علی علیه السلام در آن شب جز فداکاری نبوده، و آن حضرت به راستی آماده قتل و [[شهادت]] در راه خدا بوده است.
+
دلایل تاریخی گواهی می  دهد که عمل [[حضرت علی]] علیه السلام در آن شب جز فداکاری نبوده، و آن حضرت به راستی آماده قتل و [[شهادت در راه خدا|شهادت]] در راه خدا بوده است. از جمله اشعاری که امام علی علیه السلام پیرامون این حادثه تاریخی سروده و [[سیوطی]] همه آنها را در تفسیر خود ([[الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور (کتاب)|الدرالمنثور]])<ref>الدرالمنثور، ج ۳، ص  ۱۸۰.</ref> نقل کرده است، گواه روشن بر جانبازی اوست:
 
 
*اشعاری که امام علیه السلام پیرامون این حادثه تاریخی سروده و [[سیوطی]] همه آن ها را در تفسیر خود ([[الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور (کتاب)|الدرالمنثور]])<ref>الدرالمنثور، ج ۳، ص  ۱۸۰.</ref> نقل کرده است، گواه روشن بر جانبازی اوست:
 
 
 
 
{{بیت|وقیت بنفسی خیر من وطأ الحصی|محمد لما خاف أن یمکروا به}}
 
{{بیت|وقیت بنفسی خیر من وطأ الحصی|محمد لما خاف أن یمکروا به}}
 
{{بیت|وبت أراعیهم متی ینشروننی|و من طاف بالبیت العتیق و بالحجر}}
 
{{بیت|وبت أراعیهم متی ینشروننی|و من طاف بالبیت العتیق و بالحجر}}
سطر ۴۵: سطر ۳۶:
 
ترجمه: من جان خود را برای بهترین فرد روی زمین و نیکوترین شخصی که [[خانه خدا]] و [[حجر اسماعیل|حجر اسماعیل]] را [[طواف]] کرده است سپر قرار دادم. آن شخص عالی قدر [[پیامبر اسلام|محمد]] بود. و من هنگامی دست به این کار زدم که کافران نقشه قتل او را کشیده بودند ولی خدای من او را از مکر دشمنان حفظ کرد. من در بستر وی بیتوته کردم و در انتظار حمله دشمن بودم و خود را برای مرگ و اسارت آماده کرده بودم.
 
ترجمه: من جان خود را برای بهترین فرد روی زمین و نیکوترین شخصی که [[خانه خدا]] و [[حجر اسماعیل|حجر اسماعیل]] را [[طواف]] کرده است سپر قرار دادم. آن شخص عالی قدر [[پیامبر اسلام|محمد]] بود. و من هنگامی دست به این کار زدم که کافران نقشه قتل او را کشیده بودند ولی خدای من او را از مکر دشمنان حفظ کرد. من در بستر وی بیتوته کردم و در انتظار حمله دشمن بودم و خود را برای مرگ و اسارت آماده کرده بودم.
  
*دانشمندان [[سنی]] و [[شیعه]] نقل کرده اند که خداوند در آن شب به دو فرشته بزرگ خود، [[جبرئیل|جبرئیل]] و [[میکائیل|میکائیل]]، خطاب کرد که: اگر من برای یکی از شما مرگ و برای دیگری حیات مقرر کنم کدام یک از شما حاضر است مرگ را بپذیرد و زندگی را به دیگری واگذار کند؟ در این لحظه هیچ کدام نتوانست مرگ را بپذیرد و در راه دیگری فداکاری کند. سپس خدا به آن دو فرشته خطاب کرد که: به زمین فرود آیید و ببینید که علی چگونه مرگ را خریده، خود را فدای پیامبر کرده است؛ سپس جان علی را از شر دشمن حفظ کنید.<ref>[[بحارالأنوار]]، ج ۱۹، ص ۳۹، به نقل از احیاء العلوم غزالی.</ref>
+
همچنین در [[شورای شش نفره خلافت|شورای شش نفری]] که به فرمان [[عمر بن خطاب|عمر]] برای تعیین خلیفه تشکیل شد، علی علیه السلام با ذکر این فضیلت بزرگ بر اعضای شورا احتجاج کرد و گفت: من شما را به خدا سوگند می‌دهم که آیا جز من کسی بود که برای پیامبر در [[غار حرا]] غذا ببرد؟ آیا جز من کسی در جای او خوابید و خود را سپر بلای او کرد؟ همگی گفتند: والله جز تو کسی نبوده است.<ref>خصال صدوق، ج ۲، ص ۱۲۳؛ احتجاج طبرسی، ص ۷۴.</ref>
 
 
اگر از نظر بعضی مرور زمان بر این فضیلت بزرگ پرده کشیده است، ولی در آغاز [[اسلام]] عمل [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] علیه السلام در نظر دوست و دشمن بزرگترین فداکاری به شمار می رفت. در [[شورای شش نفره خلافت|شورای شش نفری]] که به فرمان [[عمر بن خطاب|عمر]] برای تعیین خلیفه تشکیل شد علی علیه السلام با ذکر این فضیلت بزرگ بر اعضای شورا احتجاج کرد و گفت: من شما اعضای شوری را به خدا سوگند می  دهم که آیا جز من کسی بود که برای پیامبر در [[غار حرا]] غذا ببرد؟ آیا جز من کسی در جای او خوابید و خود را سپر بلای او کرد؟ همگی گفتند: والله جز تو کسی نبوده است.<ref>[[خصال صدوق]]، ج ۲، ص ۱۲۳؛ احتجاج طبرسی، ص ۷۴.</ref>
 
 
 
مرحوم [[سید بن طاووس|سید بن طاووس]] درباره فداکاری حضرت علی علیه السلام تحلیل جالبی دارد و آن را به فداکاری [[حضرت اسماعیل علیه السلام|اسماعیل]] و تسلیم او در برابر پدر قیاس کرده، برتری ایثار حضرت علی علیه السلام را اثبات کرده است.<ref>ر.ک: اقبال، ص ۵۹۳؛ بحارالأنوار، ج ۱۹، ص ۹۸.</ref>
 
  
 +
مرحوم [[سید بن طاووس|سید بن طاووس]] درباره فداکاری حضرت علی علیه السلام تحلیل جالبی دارد و آن را به فداکاری [[حضرت اسماعیل علیه السلام|حضرت اسماعیل]] و تسلیم او در برابر پدرش [[حضرت ابراهیم]] قیاس کرده، و برتری ایثار حضرت علی علیه السلام را اثبات کرده است.<ref>ر.ک: اقبال، ص ۵۹۳؛ بحارالأنوار، ج ۱۹، ص ۹۸.</ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
 
 
==منابع==
 
==منابع==
 
+
*سیرت جاودانه/ ترجمه‌ الصحیح من سیرة النبی الأعظم‌، جعفر مرتضى العاملى/ مترجم محمد سپهرى‌، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى‌، ۱۳۸۴ ش‌.
*سیرت جاودانه / ترجمه‌ الصحیح من سیرة النبی الأعظم‌، جعفر مرتضى العاملى/ مترجم محمد سپهرى‌، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى‌، ۱۳۸۴ ش‌
+
*فروغ ولایت، جعفر سبحانى، ص ۴۶ تا ۴۹.
*جعفر سبحانى، فروغ ولایت، ص ۴۶ تا ۴۹.
+
*تاریخ یعقوبى، ابن واضح یعقوبى، ترجمه محمدابراهیم آیتى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، ۱۳۷۱ش.
*تاریخ یعقوبى، احمد بن ابى یعقوب ابن واضح یعقوبى (م بعد ۲۹۲)، ترجمه محمد ابراهیم آیتى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى ،چ ششم ،۱۳۷۱ش.
+
*"لیلة المبیت"، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، پژوهشکده باقرالعلوم، تاریخ بازیابی: ۱۲ مرداد ۱۳۹۲.
*پژوهشکده باقرالعلوم، لیله المبیت، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: 12 مرداد 1392.
+
* تاريخ الأمم و الملوك، أبو جعفر محمد بن جرير الطبري (م 310)، تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم، بيروت، دار التراث، طبع الثانية، 1387/1967.
 
 
 
{{شناختنامه رسول خدا (ص)}}
 
{{شناختنامه رسول خدا (ص)}}
 
{{مناسبت های شیعه}}
 
{{مناسبت های شیعه}}
 
+
[[رده:تاریخ صدر اسلام]]
 +
[[رده:پیامبر اکرم از بعثت تا رحلت]]
 
[[رده:امام علی علیه السلام از ولادت تا وفات پیامبر]]
 
[[رده:امام علی علیه السلام از ولادت تا وفات پیامبر]]
 
[[رده:ماموریت های حضرت علی از سوی پیامبر]]
 
[[رده:ماموریت های حضرت علی از سوی پیامبر]]
[[رده:تاریخ صدر اسلام]]
 
[[رده:پیامبر اکرم از بعثت تا رحلت]]
 
 
[[رده:وقایع ماه ربیع الاول]]
 
[[رده:وقایع ماه ربیع الاول]]
 
[[رده:سال ۱ هجری قمری]]
 
[[رده:سال ۱ هجری قمری]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۲۷

تقویم هجری قمری

روز واقعه:1 ربیع الاول
سال ۱ هجری قمری

«لیلة المبیت» شبی است که حضرت علی علیه السلام به جای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در بستر آن حضرت خوابید تا رسول خدا از توطئه قتلی که مشرکان مکه برای او ریخته بودند بتواند جان سالم به در ببرد و از مکه به مدینه هجرت بنماید. این واقعه در اول ربیع الاول سال چهاردهم بعثت -که بعدا سال ۱ هجری قرار داده شد- به وقوع پیوست. عمل حضرت علی علیه السلام در لیلة المبیت یکی از فضائل ایشان است که در شأن آن آیه ۲۰۷ سوره بقره نازل شد.

توطئه در دارالندوه

اشراف قریش در «دار الندوه» گرد هم آمدند. حاضران از خاندان‌هاى بنى عبد شمس، نوفل، عبد الدار، جمح، سهم، اسد، مخزوم و دیگر خانواده‌هاى مکه بودند و اجازه ندادند که احدى از تهامه وارد شود، زیرا تهامى‌ها هوادار حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) بودند. همچنان که مواظب بودند تا احدى از خاندان هاشم یا کسانى که به گونه‌اى با آن‌ها ارتباط دارند، از این جریان باخبر نشود.[۱]

مطابق گزارش‌ها، شیطان نیز در چهره پیرى نجدى همراه آنان وارد مجلس شد.[۲] آن‌ها با هم مشورت و رایزنى کردند که با محمّد (صلی الله علیه و آله) چه کنند؟ پیشنهادهایى مطرح شد، از جمله کسى گفت: او را به زنجیر آهنى بسته حبس نمایند، امّا احتمال دادند که با یارانش ارتباط برقرار کند و آنان، او را آزاد کنند. پیشنهاد شد او را به سرزمین ‌هاى دیگر تبعید کنند؛ چنان دیدند که این کار به محمّد (صلی الله علیه و آله) امکان مى ‌دهد تا به نشر و ترویج دین خود همّت گمارد. در نهایت رأى آنان بر پیشنهاد ابوجهل یا شیطان قرار گرفت که از هر قبیله یک جوان دلیر و نسب‌دار انتخاب کنند و آنگاه به هر کدام از جوانان یک شمشیر برّنده بدهند و آنان با شمشیرهاى خود بر پیامبر (ص) وارد شوند و دسته‌ جمعى او را بکشند و خون او در میان همه قبایل پراکنده شود و بنى عبد مناف نتوانند با همه طوایف قریش بجنگند و ناچار به گرفتن دیه تن در دهند و آنان هم دیه مى‌دهند. بدین ترتیب کار پایان مى ‌یابد.

حضرت على در بستر پیامبر

به دنبال توطئه دار الندوه، فرشته وحى پیامبر را از نقشه شوم مشرکان آگاه ساخت و دستور الهى را به او ابلاغ کرد که باید هر چه زودتر مکه را به عزم یثرب (مدینه) ترک کند. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) حضرت على (علیه‌السلام) را از توطئه قریش خبر داد و او را فرمود که در بسترش بخوابد. على (ع) گفت: اى پیامبر خدا، آیا با خوابیدن من در آنجا تو سالم مى‌ مانى؟ پیامبر (ص) فرمود: بلى، على (ع) تبسّمی کرد و به شکرانه این افتخار، سر به سجده گذاشت. سپس در بستر پیامبر (ص) خوابید و بُرد خصوصى آن حضرت را روى خود کشید.

پیامبر (ص) در حالى از خانه خارج شد که قریش خانه را در محاصره داشتند و انتظار مى ‌کشیدند تا بخوابد. رسول خدا (ص) به هنگام بیرون شدن از خانه، این‌ آیه را تلاوت مى ‌کرد: «وَجَعَلْنَا مِنْ بَینِ أَیدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَینَاهُمْ فَهُمْ لَا یبْصِرُونَ»؛[۳] و ما فراروى آن‌ها سدّى و پشت سرشان سدّى نهاده و پرده‌اى بر (چشمان) آنان فروگسترده‌ ایم؛ در نتیجه نمى ‌توانند ببینند.

آنگاه مشت خاکى برگرفت و بر سر آنان پاشید و بى‌آنکه او را ببینند، از میان ایشان گذشت و راهى غار ثور شد. برخى نیز مى گویند هنگامى که پیامبر از خانه خارج شد همه آنان را خواب ربوده بود و پیامبر از غفلت آنان استفاده کرد. ولى این نظر دور از حقیقت است و هرگز شخص عاقل باور نمى کند که چهل آدم‌کُش که خانه را براى این محاصره کرده بودند که پیامبر از خانه بیرون نرود تا در وقت مناسب او را بکشند، ماموریت خود را آنچنان سرسرى بگیرند که همگى با خیال آسوده بخوابند! ولى بعید نیست، همان طور که برخى نوشته اند، پیامبر پیش از گرد آمدن آنان، خانه را ترک گفته بود.[۴]

گویند: مشرکان قریش، حضرت على را همچون پیامبر صلی الله علیه و آله سنگ‌باران کردند و او به خود مى ‌پیچید، و سرش را زیر پارچه کرده بود و تا صبح بیرون نیاورد. ماموران قریش، نخست تصمیم گرفته بودند که نیمه شب به خانه پیامبر هجوم آورند، ولى به عللى از این تصمیم منصرف شدند و سرانجام قرار گذاشتند در فروغ صبح وارد خانه شوند و ماموریت خود را انجام دهند. قریش صبحگاهان به على علیه السلام یورش بردند و تا او چشم خود را به آنان باز کرد، با شمشیرهاى کشیده به او حمله آوردند. اما چون به او نگریستند، دریافتند که على است. گفتند: هدف ما تو نبودى. یارت (پیامبر) چه کرد؟ فرمود: از او چیزى نمى‌دانم.[۵]

یعقوبی (م، بعد ۲۹۲) می نویسد: خداى عز و جل در آن شب به جبرئیل و میکائیل وحى کرد که من یکى از شما دو نفر را محکوم به مرگ کرده‌‌ام، کدامیک حاضر است در راه رفیقش از خود بگذرد؟ پس هر دو زندگى را برگزیدند و خداى به آن دو وحى کرد که چرا مانند على بن ابى طالب نبودید؟ من میان او و محمد برادرى انداختم و عمر یکى از آن دو را بیشتر قرار دادم، پس على مرگ را برگزید و زندگى را براى محمد خواست و در بستر او خوابید، اکنون به زمین فرود آیید و او را از دشمنش نگهدارى کنید. پس جبرئیل و میکائیل فرود آمدند و یکى از آن دو بالاى سر و دیگرى در پایین پاى على نشستند تا او را از دشمنش پاسبانى کنند و سنگها را از او به دور دارند و جبرئیل می گفت: "بَخ بَخ لک یا بن ابى طالب، مَن مثلک یباهى الله بک ملائکة سبع سماوات،" به به تو را اى پسر ابو طالب، کیست مانند تو که خدا بواسطه تو بر ملائکه هفت آسمان مباهات مى‌نماید؟[۶][۷]

در تفسیر مجمع البیان آمده است: هنگامى که حضرت علی در بستر پیامبر اکرم خوابید تا پیامبر از دسیسه مشرکان بگریزد، جبرئیل در بالاى سر حضرت علی و میکائیل در پایین پاهایش قرار گرفته (و او را محافظت مى‌ نمودند) و جبرئیل به آن حضرت، مى‌ گفت: آفرین و خوشا به افرادى مانند تو، اى پسر ابى‌طالب که خداوند متعال در میان فرشتگانش به تو مباهات مى‌ کند.[۸]

نزول آیه‌ای از قرآن در این‌باره

خداوند متعال براى تحسین و تقدیر از فداکاری حضرت علی علیه‌السلام آیه ‌۲۰۷ سوره بقره را بر پیامبرش نازل کرد و جان نثارى، فداکارى، تعهد و ایمان او را ستود. خداوند متعال در این آیه مبارکه فرمود: «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ»؛[۹] و از میان مردم کسى است که جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى‌فروشد، و خدا نسبت به [این‌] بندگان مهربان است».

تمامى مفسران شیعه و اکثر مفسران اهل سنت، معتقدند که شأن نزول این آیه، فداکارى حضرت علی علیه‌السلام در لیلة المبیت و در بیان فضیلت و مقام آن حضرت است. طبرسی صاحب تفسیر "مجمع البیان" گوید: این آیه در میان راه مکه و مدینه، به هنگام هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله بر آن حضرت نازل گردید.[۱۰]

نکاتی در مورد این فداکاری بزرگ

دلایل تاریخی گواهی می دهد که عمل حضرت علی علیه السلام در آن شب جز فداکاری نبوده، و آن حضرت به راستی آماده قتل و شهادت در راه خدا بوده است. از جمله اشعاری که امام علی علیه السلام پیرامون این حادثه تاریخی سروده و سیوطی همه آنها را در تفسیر خود (الدرالمنثور)[۱۱] نقل کرده است، گواه روشن بر جانبازی اوست:

وقیت بنفسی خیر من وطأ الحصی محمد لما خاف أن یمکروا به

وبت أراعیهم متی ینشروننی و من طاف بالبیت العتیق و بالحجر

فوقاه ربی ذو الجلال من المکر و قد وطنت نفسی علی القتل و الأسر

ترجمه: من جان خود را برای بهترین فرد روی زمین و نیکوترین شخصی که خانه خدا و حجر اسماعیل را طواف کرده است سپر قرار دادم. آن شخص عالی قدر محمد بود. و من هنگامی دست به این کار زدم که کافران نقشه قتل او را کشیده بودند ولی خدای من او را از مکر دشمنان حفظ کرد. من در بستر وی بیتوته کردم و در انتظار حمله دشمن بودم و خود را برای مرگ و اسارت آماده کرده بودم.

همچنین در شورای شش نفری که به فرمان عمر برای تعیین خلیفه تشکیل شد، علی علیه السلام با ذکر این فضیلت بزرگ بر اعضای شورا احتجاج کرد و گفت: من شما را به خدا سوگند می‌دهم که آیا جز من کسی بود که برای پیامبر در غار حرا غذا ببرد؟ آیا جز من کسی در جای او خوابید و خود را سپر بلای او کرد؟ همگی گفتند: والله جز تو کسی نبوده است.[۱۲]

مرحوم سید بن طاووس درباره فداکاری حضرت علی علیه السلام تحلیل جالبی دارد و آن را به فداکاری حضرت اسماعیل و تسلیم او در برابر پدرش حضرت ابراهیم قیاس کرده، و برتری ایثار حضرت علی علیه السلام را اثبات کرده است.[۱۳]

پانویس

  1. تاریخ الخمیس، ۱/ ۳۲۱؛ سیره حلبى، ۲/ ۲۵؛ نور الابصار، ۱۵.
  2. تاریخ الامم و الملوک، ج2، ص370؛ تاریخ الخمیس، ۱/ ۳۲۱- ۳۲۲.
  3. سوره یس، ۹.
  4. سیره حلبى، ج ۲، ص ۳۲.
  5. امالى طوسى، ۲/ ۸۲- ۸۳.
  6. تاریخ ‌یعقوبى، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج‌۱، ص۳۹۸.
  7. بحارالأنوار، ج۱۹، ص۳۹، به نقل از احیاء العلوم غزالی.
  8. مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج ۱-۲، ص ۵۳۵؛ تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۴۶؛ تاریخ الیعقوبى، ج ۱، ص ۳۵۸.
  9. سوره بقره، آیه ۲۰۷.
  10. مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج ۱-۲، ص ۵۳۵؛ تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۴۷.
  11. الدرالمنثور، ج ۳، ص ۱۸۰.
  12. خصال صدوق، ج ۲، ص ۱۲۳؛ احتجاج طبرسی، ص ۷۴.
  13. ر.ک: اقبال، ص ۵۹۳؛ بحارالأنوار، ج ۱۹، ص ۹۸.

منابع

  • سیرت جاودانه/ ترجمه‌ الصحیح من سیرة النبی الأعظم‌، جعفر مرتضى العاملى/ مترجم محمد سپهرى‌، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى‌، ۱۳۸۴ ش‌.
  • فروغ ولایت، جعفر سبحانى، ص ۴۶ تا ۴۹.
  • تاریخ یعقوبى، ابن واضح یعقوبى، ترجمه محمدابراهیم آیتى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، ۱۳۷۱ش.
  • "لیلة المبیت"، دانشنامه پژوهه، پژوهشکده باقرالعلوم، تاریخ بازیابی: ۱۲ مرداد ۱۳۹۲.
  • تاريخ الأمم و الملوك، أبو جعفر محمد بن جرير الطبري (م 310)، تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم، بيروت، دار التراث، طبع الثانية، 1387/1967.
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)
رحمة للعالمین.jpg
رویدادهای مهم زندگی
حمله اصحاب فیل به مکهسفر پیامبر اکرم به شامازدواج با حضرت خدیجه کبری (س) • گذاشتن سنگ حجرالاسود در جای خویش • مبعثمعراجولادت حضرت فاطمه سلام الله علیهارفتن به شعب ابی طالبعام الحزنسفر به طائفهجرت به مدینهازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س)غزوه بدرغزوه احدغزوه احزابصلح حدیبیهغزوه خیبرسریه ذات السلاسل فتح مکهغزوه حنینغزوه تبوکغدیر خم
بستگان
امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) •عبدالله بن عبدالمطلب(س) • عبدالمطلبابوطالب(ع) • حمزه بن عبدالمطلب(ع) • عباس بن عبدالمطلبابولهبجعفر طیارآمنه(س) • فاطمه بنت اسد(س) • خدیجه کبری(س) • حضرت زهرا(س) • امام حسن(ع) • امام حسین(ع) • حضرت زینب(س)
اصحاب
سلمان فارسیعمار بن یاسرابوذرمقدادابوسلمه مخزومیزيد بن حارثهعثمان بن مظعونمصعب بن عمیرابوبکرطلحهزبیرعثمان بن عفانعمر بن خطابسعد بن ابی وقاصعبدالله بن مسعوداسعد بن زرارهسعد بن معاذسعد بن عبادهعثمان بن حنیفسهل بن حنیفابو ایوب انصاری حذیفة بن یمانخالد بن سعيدخزیمة بن ثابتعبدالله بن رواحهاویس قرنیعبدالله بن مسعود بلال حبشی
مکان های مرتبط
مکهمدینهغار حراکعبهشعب ابوطالبغدیر خمفدکبقیعغار ثورمسجد قبامسجد النبیمسجد الحرام