لباس شهرت

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ مهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۱۳ توسط بهرامی (بحث | مشارکت‌ها) (افزودن و تکمیل محتوا به کمک منبع جدید)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

لباس شهرت پوشاكى است كه موجب شهرت پوشنده شود؛ و چشم گير باشد.

لباس شهرت در روایات

شهرت يافتن و انگشت نما شدن در لباس، مركب و هرچيزى ديگر در روايات متعدد، مذموم شمرده شده است.

از امام صادق عليه السّلام نقل شده است: شهرت در لباس مبغوض خداوند است و نيز مى‌فرمايد: براى خوارى فرد همين بس كه لباسى بپوشد كه موجب شهرت او گردد. همچنين در سخنى ديگر مى‌فرمايد: شهرت؛ خوب و بدش در آتش است.[۱]

وعن الحسين بن على (ع) : «من لبس ثوبا يشهره كساه الله يوم القيامة ثوبا من النار». (وسائل:5/24)

وعن اميرالمؤمنين (ع) : «نهانى رسول الله (ص) عن لبس ثياب الشهرة ...» . (وسائل:5/30)

از حضرت رسول (ص) روايت شده كه خداى را شهرت در عبادت وشهرت در پوشاك خوش نيايد . (بحار:70/251)

حکم لباس شهرت

هرگاه پوشيدن لباس شهرت موجب هتك حرمت و خوارى فرد نزد مردم گردد، پوشيدن آن حرام است؛ ليكن اگر به اين حدّ نرسد و تنها موجب شهرت و انگشت نما شدن فرد گردد ـ نه هتك حرمت وى ـ آيا پوشيدن آن حرام است يا مكروه؟ اختلاف است. [۲]

برخى گفته‌اند: منظور از لباس شهرتى كه بايد از آن اجتناب كرد، لباسى است كه به قصد رياكارى پوشيده شود و فرد بخواهد مثلا بدان وسيله به زهد و وارستگى مشهور شود. بنابر اين، پوشيدن آن بدون قصد ريا جايز است.[۳]

حکم نماز در لباس شهرت

بنابر قول به حرمت پوشيدن لباس شهرت يا در فرض حرمت آن، آيا نمازگزاردن با آن صحيح است يا نه؟ مسئله اختلافى است. بسيارى از فقها قائل به قول نخست‌اند.[۴] برخى، نماز را با آن صحيح ندانسته‌اند.[۵] برخى تفصيل داده و گفته‌اند: اگر مواضعى از بدن كه پوشاندن آن در نماز واجب است، همچون عورت با چنين لباسى پوشانده شود، نماز با آن باطل است؛ اما چنانچه آن مواضع با لباسى ديگر پوشانده شود، نماز با آن صحيح است.[۶]

پانویس

  1. وسائل الشيعة 5/ 24
  2. جامع عباسى/ 347 ؛ روضة المتقين 2/ 163 ؛ كشف الغطاء 3/ 27 ؛ العروة الوثقى 2/ 351 ؛ موسوعة الخويى 12/390 ـ 391
  3. توضيح المسائل مراجع 1/ 467
  4. جواهر الكلام 8/ 147 ؛ العروة الوثقى 2/ 351 ـ 352 ؛ توضيح المسائل مراجع 1/ 466 ـ 467
  5. كشف الغطاء 3/27
  6. توضيح المسائل مراجع 1/467

منابع

  • فرهنگ معارف و معاریف، دشتی.
  • فرهنگ فقه فارسی، ج 4، ص 762.